
از خرمالوها را از شاخه جدا کند. امّا چه
جوری؟
ریحانه کنارِحوض نشسته بود و برای
ماهیها قصّه تعریف میکرد. او متوجّه
درخت شد و با تعجّب پرسید: «چی
شده؟» درختِ خرمالو سینهاش را صاف
کرد و گفت:
«کمرم درد میکند. از سنگینیِ این
همه خرمالو خسته شدهام! نمیدانم
چه کار کنم.» ریحانه گفت: «این که
کاری ندارد؛ من به باد میگویم تا بیاید
و خرمالوهای تو را بچیند.» باد آن بالا
بالاها، بادبادکها را بازی میداد. صدای
ریحانه راشنید. آرام از میان شاخههای
درختِ خرمالو عبور کرد و روی آبِ سردِ
حوض نشست. ریحانه گفت:«میتوانی
چند تا از خرمالوها را بچینی؟»
امّا آنها دلشان نمیخواست از
شاخهها جدا بشوند. کمی بعد، باد به هِن
و هِن افتاد. آهسته پایین آمد و گفت: «من
دیگر بیشتر از این زور ندارم!» و رفت
دنبال بازی گرگم به هوا.
ریحانه کمی فکر کرد. بعد رفت و
چهارپایهی چوبی مادربزرگش
را آورد و زیر پایش گذاشت.
امّا هر کاری کرد، دستش به
شاخههای درختِ خرمالو نرسید.
نام جنگنده: توپولف باجر D
کشور سازنده: روسیه
تیپ: بمبافکن
موتور: میکولین
حداکثر سرعت: 960 کیلومتر بر ساعت
تجهیزات: - دو مسلسل 23 میلیمتری- حمل بمب
مجلات دوست کودکانمجله کودک 338صفحه 34