مجله کودک 406 صفحه 35
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 406 صفحه 35

مهناز دوباره بلند شد و من و منّی کرد و آخر سر تندتند گفت: (( خانم، من بیاورمش بنشیند کنارما؟ )) شیرین داد زد: (( نمی­خواهم!)) و لب و لوچه­اش آویزان شد. خانم محمدی بلند شد و رفت ایستاد بالای سر شیرین. اول کمی خیره­خیره نگاهش کرد و بعد نشست جلو پایش. دیدم که شیرین از گوشۀ چشم دارد به خانم محمدی، که همیشه (( عزیز )) صدایش می­کرد، نگاه می­کند. خانم محمّدی دستهای شیرین را گرفت توی دستهایش و گفت: (( اگر قول بدهی دختر خوبی باشی، اجازه می­دهم با یکی از بچه­ها بروی گردش!)) و بعد یک دستش را برد زیر چانۀ شیرین تا سرش را بلند کند و قولش را محکم­تر بگیرد. شیرین هنوز هم داشت خانم محمدی را از گوشۀ چشم نگاه می­کرد. خانم محمدی گفت: (( قول می­دهی؟)) شیرین، بدون اینکه حرف بزند، با تکان دادن سرش قول داد. خانم محمدی سر شیرین را کشید طرف خودش و صورتش را بوسید. قضیه شیرین، خانم محمدی و بچه­های کلاس از این هم خواندنی­تر است می­توانید ادامه­ی این داستان زیبا و خواندنی را در کتاب زود بر­می­گردیم )) که به بهای 900 تومان چاپ و منتشر شده است، دنبال کنید و بخوانید. موضوع تمبر: چهره شخصیت فیجی قیمت: یک واحد سال انتشار: 1912

مجلات دوست کودکانمجله کودک 406صفحه 35