مجله کودک 463 صفحه 5

شعرا در خدمت ایشان شده بود؛ اما درست به هریک هزار تومان صله امام میرسید که در پاکتهای جداگانه گذاشته شد و به آنان تقدیم شد. یکی از شعرا مریض بود و نتوانست صله امام را دریافت کند. خودم به منزل او مراجعه کردم و پاکت را جلو او گذاشتم. وقتی از ماجرا آگاه شد، شروع به گریه کردن کرد که: ما لایق نیستیم. سپس آن را گرفت و بوسید. هفته بعد که جلسه هفتگی انجمن بود، ایشان آمد و پشت تریبون رفت و گفت: «نه چشم من میدید و نه توان راه رفتن داشتم که به جلسه بیایم. در ایام مریضیام به پنج پزشک مراجعه کردم. گفتند سرطان خون داری و باید به خارج اعزام شوی. من پول نداشتم تا اینکه این هزار تومان امام رسید. یکی از دوستان عازم زیارت بود، گفتم برایم یک کفن بخر و بیاور و با بقیه پول، به داروخانه رفتم و مقداری شربت و دارو خریدم. قدری که شربت خوردم، برخلاف همیشه که تا صبح خوابم نمیبرد، تا صبح در کمال راحتی خوابیدم. صبح به پزشک مراجعه کردم و گفتم حالم خیلی بهتر از گذشته است. او هم معاینه کردو گفت: «باید عکس بگیری. امروز این عکس را پنج پزشک دیگر هم دیدهاند و به اتفاق گفتهاند خون شما سالم است و نیازی به معالجه ندارید. من امروز آمدهام که این را به شما بگویم که برکت این پول امام، سلامت را به من بازگردانیده است.» در سال 1880 میلادی یک ستارهشناس، خط سیاه و عمیقی را بر روی مریخ مشاهده کرد. این ناحیه دره «مارینر» نام دارد که شبیه دره «گراند کانیون» در روی زمین است.