مجله کودک 463 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 463 صفحه 9

یک روز ما مهمانِ خانهی آقا بودیم. وقت ناهار که شد، یکدفعه دیدم سر وکلّهی گربهها پیدا شد و شروع به میومیو کردند. آقا، همین که چشمش به گربههای گرسنه افتاد، هرچه گوشت توی ظرف غذایش بود، جدا کرد و برد پیش گربهها گذاشت. مادرم، وقتی این صحنه را دید، ناراحت شد و اعتراض کرد: «آقا؛ چرا گوشتِ به این گِرانی را میدهید به گربهها تا بخورند؟!» امام، از این حرف ناراحت شد و درحالی که به مادرم خیره نگاه میکرد، گفت: «چرا ندهم؟ مگر این گربهها با تو چه فرقی دارند؟!» این زنده است و نفس میکشد، تو هم زندهای و نفس میکشی! اگر تو غذا میخواهی، او هم غذا میخواهد. فکر کن اگر ما به این بیچارهها غذا ندهیم، کی باید بهشان بدهد؟!» خود دارد. فوبوس 27 کیلومتری و دیموس 15 کیلومتر طول دارند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 463صفحه 9