مجله کودک 467 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 467 صفحه 5

پس از ورود به هتل، حضرت امام تصمیم گرفتند که به کاظمین مشرف شوند تا زیارت بکنند. به ایشان عرض شد: مأموران امنیتی شما را تنها نمی­گذارند و چند نفر مراقب با شما خواهند فرستاد و آنان هم مردم را اذیت خواهند کرد.» ایشان فرمودند: مسئله­ای نیست. بگذارید مردم هم بدانند که ما اینجا آزاد نیستیم. در حرم، مردم خیلی ابراز احساسات کردند. به طوری که کنترل اوضاع از دست مأموران عراقی خارج شد. امام هم زیارتشان را خیلی باشکوه به انجام رساندند و برگشتند. در هتل، بیشتر مسافران خارجی بودند و آن مکان بسیار مدرن بود. هنگام شام شد. آمدند و پرسیدند: «آقا برای شام چه سفارشی می­دهند؟» امام فرمودند: نان با قدری ماست. خودم کشمش همراه دارم. این سخنان امام برای عراقی­ها بسیار مایه شگفتی شد. تصور نمی­کردند که شخصیتی با آن عظمت، شامی به این سادگی میل کنند. وقتی یک ستاره غول­آسا، از هیدروژن و هلیوم انباشته می­شود (این پدیده در آخر عمر ستاره روی می­دهد)، آنگاه شروع به انقباض می­کند. فشار در وسط ستاره بالا می­رود و عناصر شیمیایی مانند آهن در آن به هم جوش می­خورند. این آغاز تشکیل یک سوپرنووا است.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 467صفحه 5