مجله کودک 487 صفحه 17
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 487 صفحه 17

و با هم بخوریم!» یوسیفای کشاورز، زیر چشمی نگاهی به غول کرد و گفت: «خوبی از خودتان است! حالا که شما راضی هستید، قبول! با اجازهی شما این بار کلم میکاریم!» ایوان که هیچ چیزی از کشاورزی نمیدانست، فوری گفت: «باشد، قبول است! فقط یک شرط دارم!» یوسیفا گفت: «بفرمایید! چه شرطی؟» ایوان گفت: «به شرطِ این که این بار هر چی روی زمین است، مال تو باشد و هر چی زیرزمین است، مالِ من!» یوسیفا از این شرط خیلی خوشحال شد، اما خوشحالیاش را پنهان کرد و با لبخندی کمرنگ گفت: «باشد! هر چی شما بفرمایید!» بعد از این قول و قرار، دوباره ایوان غول به غار خودش برگشت و خوابید. اما یوسیفای کشاورز رفت تا اسباب و وسایلش را از انباری خانه بردارد و برای کشت پاییزه آماده بشود. روز بعد او زمین کوچکش را شخم زد و هموار کرد و در آن تخم کلم کاشت. باز هم هفتهها و ماهها کار کرد و زحمت کشید، آبیاری کرد، کود پاشید، علفهای هرز را وجین کرد... تا اینکه بالاخره کلم ها حسابی درشت و سنگین شدند و وقت برداشت محصول رسید. گونهای از گلابی در مناطق شمالی کشورمان میروید و بافتی سخت و محکم دارد و طعم آن ترش و شیرین است. به این نوع گلابی وحشی و جنگلی «خوج» میگویند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 487صفحه 17