مجله کودک 490 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 490 صفحه 9

دیدم که امام یکدفعه مسیر حرکتش را عوض کرد و از عرض خیابان گذشت و به طرف من آمد. من هم برای احترام ایستادم. امام، وقتی به من رسید، به گرمی در آغوشم گرفت و با من احوالپرسی کرد و درگذشتِ خواهرِ جوانم را به من تسلیت گفت. در آن شرایطی که من داشتم، تسلیت امام، خیلی به من آرامش داد و سوزِدلم را کم کرد. به قدری سبک شدم که از فردای آن شب، دوباره به جلسهی درس ایشان رفتم و کار تحصیلم را دنبال کردم. البته چون هنوز از آن مصیبت متأثر و ناراحت بودم، حال و حوصلهی خوبی نداشتم و نمیتوانستم درسهای امام را سرِ کلاس بنویسم. در حالی که پیش از آن همیشه درسها را مینوشتم و جزوه درست میکردم. تا این که یک روز دیدم نگاه امام در موقع درس دادن، به من بیشتر از طلبههای دیگر است. در نگاه امام یک جور محبت و دلجویی بود و همین به من آرامش و قوت قلبِ بیشتری داد. بالاخره با این غم بزرگ کنار آمدم و شروع به نوشتن درسها کردم. کمکم حالم بهتر شد. میوه اژدها این میوه خوش آب و رنگ به «پیتایا» هم معروف است. میوه اژدها در مکزیک، آفریقای مرکزی و جنوبی کاشته میشود. این میوه در پنج رنگ وجود دارد و آبدار است.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 490صفحه 9