مجله کودک 511 صفحه 13
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 511 صفحه 13

در ابتدای صحبتمان از اولین داستانهایی که مینوشتید و اولین داستانی که چاپ کردید برای بچهها بگویید. من از کودکی، از سالهایی که شاید دوازده، سیزده ساله بودم داستان مینوشتم. البته آن زمان با فنون داستاننویسی آشنایی نداشتم اما چون بسیار کتاب میخواندم و تخیل قویای هم داشتم گاهی ایدهها و داستانهای عجیب و غریب به ذهنم هجوم میآورد. برای آن که از دستشان راحت شوم آنها را در دفتر بزرگ و کهنه آبی رنگی که داشتم مینوشتم. این قضیه سالها ادامه داشت و این گونه بود که من داستانهای زیادی را در آن دفتر نوشتم. تا آن که قصهای نوشتم به نام جایزه که بعداً اسمش تغییر پیدا کرد و شد ماجرای آن دو نمره. آن داستان را خیلی اتفاقی به تنها مجلهای که برای کودکان و نوجوانان آن زمان چاپ میشد بردم و آنها نیز آن را چاپ کردند. Õ ایده اصلی این قصه کجا به ذهن شما آمد؟ اتفاقاً ایده اصلی این قصه کاملاً واقعی بود و این حادثه برای خودم پیش آمده بود. ماجرا آن بود که من امتحانی داده بودم و چون جواب یک سؤال را تو هم موضوع خیلی خوبی را برای دروغ گفتن و لاف زدن انتخاب کردی! چون الان از قرار معلوم، هیچ کدام از پدران و اجدادِ تو زنده نیستند، که بتوانند حرفهای تو را انکار کنند!»

مجلات دوست کودکانمجله کودک 511صفحه 13