در ابتدا لازم است بفرمایید ضرورت و اهمیت وحدت چیست ؟

در فضای حساس کنونی و در شرایط بسیار مهم حاکم بر جامعه ایران و منطقه و بلکه جهان قطعاً پرداختن به پیام امام(س) بازخوانی، تحلیل و از همه مهم‌تر عمل به آن برای همه، اعم از مدیران نظام، احزاب و جناح ها لازم و ضروری است، زیرا این پیام می‌تواند دلسوزان نظام و دوستداران و یاران امام و همه کسانی که در گذشته و حال در مسیر نظام اسلامی فعالیت‌های طاقت‌فرسا و فراوانی داشته‌اند را در زیر یک چتر جمع کند.
پیامها، گفتارها، راهنمایی‌ها و نوشتارهای امام(س) همچنانی که در زمان حیات پر برکت آن بزرگوار موجب دلگرمی، مشکل‌گشا، و چراغ راه بوده است پس از امام و در زمان ممات دنیائی حضرتش نیز باید راهگشا، نجات‌بخش و موجب برون رفت از معضلات و مشکلات باشد زیرا او مؤسس جمهوری اسلامی است. او در زمان حیاتش همچون پدری مهربان، سایه و چترش بر سر همه گروهها، طیف‌ها و جناحها و عموم مردم گسترده بود، همه را به برادری دعوت می‌نمود و همواره از گسست رشته‌های برادری بین نیروهای انقلاب جلوگیری می‌کرد.

وحدت سیاسی دنبال چیست و چه چیزی را دنبال می کند؟

در دنیا و در میان سیاسیون شاید دعوت سیاسی حول محور به‌دست‌گیری قدرت و حکومت باشد و لذا ائتلافهائی بر همین مبنا بین احزاب و گروه‌ها برای به دست آوردن کرسی‌های مجلس و صندلی وزارت و صدارت صورت می‌گیرد اما در نظام اسلامی باید وحدت سیاسی در سایه نظام اسلامی برای استحکام و استمرار حکومت اسلامی و پیاده شده قوانین اسلامی و قوام بخشی به آن باشد و همه در این جهت فعالیت کنند، اگر وحدت سیاسی خروجی آن این باشد ارزشمند است، در غیر این صورت فرق ما با دیگر رژیم‌هائی که در دنیا وجود دارد چیست؟

امام می گوید اختلاف در اصول موجب سستی نظام می شود، منظور امام از اصول چه چیزهایی هست؟

منظور اهداف و آمالی است که در سالهای مبارزه با صدای رسا بیان شد و برای آن مبارزین به پا خاسته، شکنجه شدند، شهید شدند، همان اهدافی که امام از سال 42 تا زمان رحلتشان بیان می‌فرمودند، عنوان اصلی آن استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و امام در همین پاسخشان به حجت الاسلام والمسلمین آقای محمدعلی نصاری بعضی از مصادیق اصول را بیان فرموده‌اند، از جمله ـ اسلام ـ قرآن ـ انقلاب ـ دلسوزی برای کشور و مردم ـ استقلال کشور در مسایل سیاسی ـ اقتصادی، فرهنگی، علمی، هنری و فی الواقع نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی.

آیا اصول، شامل افراد هم می شود؟ آیا این افراد معیار اصول هستند؟

امام در هیچ کجای این پاسخ، افراد را جزء مصادیق اصول بیان نفرموده است.

آیا قانون اساسی به عنوان یک میثاق ملی می تواند، اصل وحدت باشد؟

آری، قانون اساسی می‌تواند میثاق ملی و موجب وحدت باشد.

عدم اجرای اصولی چون، آزادی احزاب، آزادی بیان، آزادی ... چه نتیجه ای در بر دارد؟

بیشترین شعاری که در طول شکل‌گیری نظام اسلامی مطرح بوده و در قانون اساسی هم فصلی به آن اختصاص داده شده است و از طرفی امام هم در همین پاسخ به نامه، بیان فرموده‌اند مقوله «آزادی» است. و عدم اجرای این اصل قانون اساسی، قطعاً جلوگیری از جامعه چند صدائی و منجر به دیکتاتوری همه جانبه خواهد شد. امام در این نامه به آن اشاره فرموده‌اند «اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بی‌جهت در فکر حذف و یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خطّ خود را بر مصلحت انقلاب مقدّم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است.» بنابراین اگر آزادی‌ها سلب شود خیانت به آرمان امام، خون شهدا و نظام مقدس اسلامی است و موجب بیگانگی مردم از نظام خواهد شد و نظام اسلامی آسیب جدی خواهد دید.

آقای موسوی به نظر شما وحدت به مثابه یک تاکتیک است یا یک هدف؟

می‌تواند وحدت یک تاکتیک باشد برای رسیدن به هدف والاتری مثل حکومت اسلامی ـ آزادی ـ استقلال و می‌تواند «اصل وحدت» خود هدف باشد و اگر محقق شود بستر و پایه‌های نظام اسلامی در واقع محقق گردیده است.

آیا فصل الخطاب یک فرد مثل رهبری هست یا یک گروه به عنوان مثال مجمع تشخیص و یا یک نص مثل قانون یا فرامین امام ؟

هر کدام در جای خودش می تواند فصل الخطاب باشد.

امام در منشور برادری هر دو جریان را صراحتا تایید می کند، آن دو جریان چه کسانی بودند؟

با توجه به آن زمان و فضای سیاسی آن روز بیشتر منظور دو جریان مطرح آن زمان است که تشکّل هایی مثل جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین، مؤتلفه و امثالهم به عنوان جریان راست و تشکل هایی مثل مجمع روحانیون مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب و امثالهم به عنوان جریان چپ هستند

دشمنان مشترکی که به هیچ یک از این دو جریان رحم نمی کنند، چه کسانی هستند؟

امام در این نامه از مصادیق مشترک بیشتر اشاره به آمریکا و شوروی می نمایند. مسلماً گروه های منحرف ضدنظام، سلطنت طلب و عاملین آمریکا و انگلیس و دست پرورده های آنان جزء دشمنان بزرگ مشترک هستند و امروز تمام کسانی که با اصل نظام اسلامی و حاکمیت اسلام و قرآن و نظام مردم سالاری و اصل ولایت فقیه مخالفند از مصادیق دشمنان مشترک هستند.

امام در جایی از این نامه انتقاد را سازنده می داند و می گوید هیچ کس از اشتباه مبرا نیست، فاصله و تفاوت انتقاد و تخریب؟

همینطور که امام در این نامه بیان فرمودهاند انتقاد سازنده، معنایش مخالفت نیست، زیرا انتقاد سازنده باعث رشد جامعه و تعالی آن می شود. انتقاد به حق موجب هدایت جریانهای فکری و حاکم می شود و نباید احدی خود را مطلق و عاری از انتقاد و خود را کامل و جامع و بی نقص ببیند.

در نتیجه اگر کسی و جریانی برخورد خطّی و جناحی کرد، برای حذف دیگر جریانها و رقیبان خود اقداماتی به عمل آورد مثلاً دائماً سیاه نمایی نماید، بی جهت و با تهمت دیگران را نفی کند این دیگر انتقاد نیست بلکه تخریب است.

در پایان باید گفت پیام ارزشمند امام امروز برای ما مهم است اگر ما این نامه امام را ملاک عمل قرار دهیم جناح ها و احزاب درون نظام اسلامی و دلسوزان انقلاب مطالب مهم این نامه را آویزه گوش خود و چراغ راه خویش قرار دهند، کدورت ها و نفرت را از خود دور نمایند حول محورهای اصلی و مشترک نظام اسلامی جمع شوند هر کسی به فکر نظام و اصول مشترک و دست آوردهای انقلاب و امام باشد نه به فکر حزب و گروه خویش، یقیناً نظام اسلامی بالنده تر و بهتر رو به جلو خواهد رفت و آسیبی از ناحیه دشمنان بیرونی به مملکت اسلامی نخواهد رسید.
امروز همانطوری که امام فرموده اند بایداز شر حبّ نفس که دیگر این جریان و آن جریان را نمی شناسد به خدا پناه ببریم که این خود سرمنشأ همه فسادها و اختلافها است .

. انتهای پیام /*