بیان مسائل سیاسی- اجتماعی توسط ائمه جمعه
...و همینطور ما در سابق، جماعت و جمعه، جماعت داشتیم، جمعه هم کمی داشتیم، بین برادرهای اهل سنت ما رایجتر بود، لکن نه آنها و نه ما نمیتوانستیم مسائل روز را در خطبههای جمعه بیان کنیم، مسائل سیاسی را بیان کنیم از باب اینکه اختناق بود. امروز که این اختناق برداشته شده است باید ائمه جماعات و ائمه جُمعات همهشان توجه کنند به اینکه تکلیفشان این است که مسائل را به ملت بگویند. توجه بدهند مردم را به مسائل سیاسی، به مسائل اجتماعی، خصوصاً، ائمه جمعه که بحمداللَّه امروز در سرتاسر کشور جمعهها بسیار خوب است و مردم هم باید بیشتر باز توجه کنند. مردم خودشان را غنی ندانند راجع به مسائل. این مسائل، مسائلی است که باید بروند و گوش کنند و عمل کنند .... ما ناگهان وارد شدیم در یک رژیمی که منسی شده بود به حسب واقع، احکام اسلام در این رژیمها اصلًا نبود. احکام اسلام که باید اداره کند کشور را، باید اداره کند مملکت را، اصلًا منسی بود و افکار غرب اداره میکرد ما را، مستشارهای غرب میآمدند و میخواستند ما را اداره کنند. آن روز همه عذر داشتید، از باب اینکه قدرت نداشتید. اما امروز که بحمداللَّه، فهمیدید قدرت دارید، اجتماع کردید، قدرت نمایی کردید. خدای تبارک و تعالی به شما قدرت عنایت کرد و این خارها را از سر راه برداشتید. امروز دیگر همه ملت موظف است به وظیفه الهی که در صحنه حاضر باشد. اگر غفلت کند از این باب، گرگها خواهند آنها را خورد. باید در صحنه حاضر باشند. ائمه جمعه و جماعت مردم را ارشاد کنند و حضور آنها را در صحنه گوشزد کنند و بحمداللَّه خود مردم حاضرند. توجه کنند به اینکه ما در نیمه راه هستیم، ما راه را طی نکردیم. راه ما آن روز تمام میشود که همه احکام اسلام جاری بشود و آن روز به کمال میرسد که مستضعفین جهان از زیر بار مستکبرین خارج بشوند. و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که شما برادرها را که در نماز جمعه آنطور فعالیت میکنید و تنظیم میکنید امور را- و امر مهمی است این امر- و آنهایی که در کارهای دیگر مشغول هستند، همه را موفق کند و همه ما موفق به عمل به اسلام و امور تربیتی بشویم . (1)
لزوم برخورد برادرانه ائمه جمعه با جوانان
و آن چیزی که من از آقایان تقاضا میکنم این است که آقایان ارشاد کنند مردم را، دعوت کنند مردم را. اگر- فرض کنید- که این جوانها، اینها هم نه اینکه سوء قصد دارند، اینها هم یک اشتباهاتی دارند، یک خطاهایی دارند، البته ممکن است که از گروههای مختلفی که همه منحرف هستند نفوذ کرده باشند در بین اینها، لکن شما نصیحتشان کنید، با برادری با آنها رفتار کنید. وقتی نصیحت کردید و آنها فهمیدند راه چیست، اکثراً اینطور هستند که تابع میشوند و باید با اینها با برادری رفتار کرد و موعظه کرد و نصیحت کرد. و اگر فرض کنید یک خطایی از این گونه افراد میشود، در نماز جمعه طرح نشود، چون این اسرار را که گفتند، بعضی وقتها در یک جاهایی- از مازندران نشنیدهام من، اما در بعضی جاها هست که- یک مطلبی که واقع میشود آقای امام جمعه میروند و اظهار میکنند که کِیَکْ یک همچه کاری کرده است، فلانی این کار را کرده؛ این شأن امام جمعه نیست که در محضر همه مردمی که هستند- فرض کنید- حیثیت یک آدمی را که خطا کرده، اشتباه کرده، یا- فرضاً- تعمّد کرده، این را از بین ببرند. باید آقایان ارشاد کنند، دعوت کنند. همان طوری که مأموریم به دعوت، ما دعوت کنیم و ان شاء اللَّه، امور اصلاح بشود ... (2)
برکات نمازهای جمعه
این نماز جمعهای که در همه جا هست، شما ببینید چه برکتی است این نماز جمعه! واقعاً انسان اگر بگوید که اگر نبود الّا این نماز جمعه- تقریباً مردم را مهیا میکند، مردم را بیدار میکند این نماز جمعه- و اگر نبود این، برای ما خیلی کار شده بود و بحمداللَّه، همه چیز الآن هست و همه چیز در راه [درست] شدن است. و ما البته نباید توقع داشته باشیم که یک حکومتی که همه با آن مخالفاند؛ همه با آن از خارج مخالفاند با آن، این یکدفعه بتواند یک مملکت [را] که خرابه بود و اینطور با آن همه فساد دست ما دادهاند- با آن همه فسادهایی که شما میدانید که چه فسادهایی [بوده] بازارش چه بود، خیابانش چه بود، تا برسد به عشرتکدهها و تا برسد به جاهای دیگر چه خبر بود- یکدفعه بتواند حکومت این را منقلبش کند به یک بهشت برین. خوب، نمیشود؛ هیچ وقت هم نشده تا حالا؛ هیچ وقت هم نخواهد شد. بنابراین، همراهی میخواهد که این حکومت را همراهی کنند تا بتواند کار را انجام بدهد. (3)
اهمیت نماز جمعه- وظایف ائمه جمعه
....نماز جمعه و مساجد در صدر اول اسلام، یک وضعی داشت و بعد به تدریج، آن محتوای خودش را از دست داد. و در بین مسلمین، یک طایفهشان اصلًا اقامه جمعه نمیکردند و یک دستهای هم که اقامه جمعه میکردند بیمحتوا تقریباً بود؛ مسائل منحصر میشد به یک چند جمله نصیحت و ختم میشد. در صدر اسلام، مسجد و نماز جمعه یک ابزاری بود در دست کسانی که میخواستند فعالیت در امور کشوری بکنند. از مسجد همه این مسائل بیرون میرفت، شکل میگرفت و نماز جمعهها اینطور نبود. شما خطبههایی [را] که در نماز جمعههای آن وقت خوانده شده است ملاحظه میفرمایید که چه وضعی بوده است آن نماز جمعهها و چه محتوایی داشته است. و مع الأسف، دستهای خائنی از اول- تقریباً- به تدریج این را از بین بردند، به طوری که نماز جمعه اصلًا هیچ محتوا دیگر نداشت .چنانچه حوزههای علمیه هم یک بعدی بود. هی زحمت میکشیدند، تحصیل میکردند و چه، اما وضعش همین بود که تحصیل علوم اسلامی آن هم؛ در فقه بیشتر ابوابش- تقریباً- منسی بود. چند بابش بود که همه فکرها متمرکز شده بود در همان چندبابی که آن وقت متعارف بود. امروز که میبینید که در مسئله قضا هم چنین مشکلات بزرگی برای ما حاصل است و برای ملت ما؛ برای این است که خوب قضا در سابق اصلًا دست آقایان نبود. چون نبود، دیگر بحث قضا نمیشد؛ کم میشد. والآن ما علمای بزرگی داریم که از قضا اطلاعی ندارند. اطلاعشان در جاهای دیگر بسیار عالی و خوب است، اصول را خیلی خوب میداند، فقه را، آن مباحثی که بوده است خیلی خوب میدانند، اما در قضا باید مراجعه کنند. و این هم یک مطلبی بوده است که محتوای حوزهها از آن خالی بوده .و بالاتر از آن، قضیه دخالت در امور سیاسی، در امور کشوری است که یک عیبی شده بود. والآن هم شاید بعضی اشخاص این را یک عیبی میدانند که فلان ملّا چه کار دارد به اینکه در ایران چه میگذرد؛ تو نمازت را بخوان و برگرد منزلت، دعا بکن، این بلا اشکال. این یک نقشهای بوده است که تحمیل بر همه ما شده بود؛ یعنی، جوری شده بود همه باورمان آمده بود که آخوند چه به اینکه ببیند که در امور مسلمین چی میگذرد. آن امور مسلمینی که در صدر اسلام با علمای اسلام بوده، پیغمبر اکرم عالم بزرگ اسلام، بالاترین شخص اسلام، حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- هم همینطور، آن وقت آنطور بوده است، و بعد وضع برگشت به اینکه نمیتوانست یک آخوندی، یک عالمی، یک مجتهدی اسم سیاست را ببرد، نمیتوانست دخالت در یک امری بکند. میگفتند به شما چه ربط دارد؟ شما بنشین سر جایتان! به ما چه که فلان چیز ...حتی این آخری یک قصهای بود که یکی از آقایان- خدا رحمتش کند ان شاء اللَّه- بسیار مرد سالم و صحیحی- تقریباً- دانشمندی بود، لکن او چون باورش آمده بود- و کم میشد که از این باور انسان برگردد، در یک قضیهای که در قم اتفاق افتاده و در همین انقلابات و اینها- که صحبت در این بود که دولت- مثلًا- چه جور، چه کار میکند! حالا اصل قضیه را یادم نیست. آن آقا گفت: به ما چه ربط دارد؟! اصلًا به ما چه ربط دارد که در امور مسلمین چه میگذرد! بر اسلام چه میگذرد! الآن هم فرض کنید که حجاز، که مرکز اسلام بوده است و مرکز تجهیز همه قوای اسلامی بوده است، همین وضع را دارد که[میگویند:] به ما چه ربط دارد که کجا چه میشود؟ به ما چه ربط دارد که اسرائیل چه میکند؟ این «به ما چه ربط دارد» که یک شعاری شده بود بین همه، اسباب این شد که رسیده است کار به آنجا که میبینید که بلاد مسلمین آنطور دستخوش تاخت و تاز امریکا شده که از آنور دنیا آمده است برای مسلمین میخواهد همه کارها را او اداره کند؛ قیّم شده است. الآن امریکا قیّم امور مسلمین شده است، در همه امورشان او باید دخالت کند و مملکت اسلامی را او باید اداره کند؛ او باید ارتش بفرستد و نمیدانم چه بفرستد. اینها برای همین بود که ما اسلام را از محتوای خودش بیرون کرده بودیم. و حالا هم هرچه فریاد زده میشود در ایران الحمد للَّه، خوب است و دارد پیشرفت میکند، اما جای دیگر، این فریاد به جایی نمیرسد .آقای موسوی خوئینیها (4) که رفته بودند، میگفتند: آنجا بعد از اینکه یک فشاری آمد، بنا شد که یک روز ائمه جمعه آنجا راجع به فلسطین و راجع به چی صحبت کنند.اولًا، ما سؤال میکنیم از آنها که شما که حرام میدانید اینها را، شما که جلوی تمام چیزها را گرفتید که راجع به هر چیزی که مربوط به عمل عبادی حج نباشد همهاش بدعت است و باید نباشد، و این کتکهایی که حجاج ما خوردند، و آن حبسهایی که کشیدند و آن اهانتهایی که شدند همهشان، روی این قضیه بود که در حج نباید اسم اسرائیل بیاید. مراسم حج همین است؟ این بر خلاف سنّت رسول اللَّه است. اگر اینطور است، چرا یک روز را برای این قرار دادید آن هم با این بیمحتوایی؟ فقط یک کلمهای که خدا مسلمین را چه بکند، خدا شرّ که را ... همین و تمام شد .
و من امیدوارم که این نماز جمعه در ایران، آن محتوای اصیل خودش را، که در صدر اسلام داشته است، احیا کند. و قهراً میرود به سایر جاها؛ قهری است مسئله. وقتی مسلمین دیدند که این مسئله صحیحی است که از آن غافل بودهاند، آنها هم کم کم- ولودولتهایشان هم نخواهند- میکنند این کار را. عمده این است که ما در این برهه از زمانی که مسئولیتها بسیار زیاد است، ما مسئولیت خودمان را به طوری اجرا کنیم- کارهای خودمان را- که پیش خدای تبارک و تعالی مسئول نباشیم. باید ما وضع را در نماز جمعهها، در مساجد، در ائمه جمعه و جماعت، در همه جا [روشن کنیم] که از اینجا از طرف ائمه جمعه و جماعات باید همه چیزها در دنیا منتشر بشود. همان طوری که در صدر اسلام، امام جمعه و مسجد، این دو ابزار در دست مسلمانها بوده است و هر وقت میخواستند جنگ بروند از مسجد تجهیز میکردند، هر وقت میخواستند یک کار مهمی بکنند در مسجد طرح میکردند و اعلام میکردند که نماز جمعه است، نماز جماعت است، بیایید، برای کاری میرفتند آنجا، نمازشان را هم میخواندند و مسائل سیاسیشان را [هم] میگفتند و اجرا میکردند، ارتش میفرستادند و همه این کارها را آنجا میکردند و ما امیدواریم که این محتوا برگردد، و این فکر ناشی از اشتباه یا خطا یا احیاناً عمد، این فکر خطا برگردد که «آخوند را به سیاست چه! آخوند را به امور مسلمین چه!» ..خوب پیغمبر سفارش کرده است که باید اهتمام [به] امور مسلمین [داشته باشید] اهتمام به امور مسلمین فقط همین است که ما بگوییم نماز چند رکعت است و شک بین کذا چی است؟ این اهتمام به امور مسلمین است؟ مسئله گویی که اهتمام به امور مسلمین نیست. امور مسلمین عبارت از امور سیاسی مسلمین است، امور اجتماعی مسلمین است، گرفتاریهای مسلمین است و کسی که اهتمام به این نکند، به حسب آن روایت،فَلَیْسَ بِمُسْلِمْ (5). و ما امیدواریم که لا اقل از این دنیا نرویم و مشمول این نشویم که [بگویند:] شما مسلم نبودید؛ برای اینکه در امور مسلمین اهتمام نداشتید. ما باید دنبال این مسئله باشیم که با اهتمام تمام، بر امور مسلمین نظارت تام و تمام بر امور داشته باشیم ..
البته من نمیگویم که دخالت، این دخالت و بینظمی [باشد.] این صحیح نیست، بایدارشاد بشود، باید گفته بشود. اگر دیدند آقایان که فلان استاندار، فلان فرد گوش نمیدهد، مراجعه کنند به آن مراکز دیگر تا برسد به آن جایی که گوش بدهند. با نظارت و ارشاد- عرض میکنم که- جهت دادن به همه امور با دست شماها انجام میگیرد و آقایان مسئول هستید؛ یعنی، من که یک طلبهای این کنار نشستهام، نمیتوانم کاری بکنم؛ شماها مسئولید؛ شماهایی که آنجاها هستید، در مرکز هستید اجتماعاتتان چطور است مسئولید جهت توجه دادن به امور مسلمین، توجه دادن مراکزی که میخواهند به امور مسلمین برسند، به مسائل و شریک کردن همه امور. و ان شاء اللَّه، امیدوارم که موفق به این امر بشوید و مساجدمان برگردد به حال مساجد صدر اول، که اینطور نباشد که توی مسجد اگر یک امام جماعتی، جمعهای بخواهد یک کلمهای بگوید که مربوط به اجتماع مسلمین است، مورد طعن واقع بشود: «این چرا اینطور کرده است؟» بیایند و اورا طعنش بدهند. اینجور نباشد دیگر. طعن به آن [کسی] وارد بشود که در امور مسلمین دخالت نمیکند، کناره گیری میکند، عزلت میکند. شما ببینید قضیه عزلت در اسلام اصلًا نبوده، اساس نداشته این عزلت- و نمیدانم- امور کناره گیری و رفتن کنار. و اصلًا کار به هیچ کار نداشتن، این در یک طوایفی بوده است غیرمسلمین، اما آمده است در مسلمین؛ یک وقت رسیده به آن جایی که «آقا خیلی آدم خوبی است، اصلًا توجه ندارد به اینکه فلان چیز چه جور میشود!» توجه نداشتن خودش جزء مدیحه بود!.یکی از آقایان، مرحوم آقای حاج آقا حسین (6) خدا رحمتش کند میگفت که درمشهد ظاهراً بود که من با یک آقایی میرفتم. رسید به یک جایی از من پرسید که این چیزی که واضح بود که چی است که این، این است یا آن، چیست؟ من به او گفتم که آخر این چه حرفی است که تو زدی؟ گفت: گوش کن. گوش کردم، دیدم که آن شخصی که صاحب دکان بوده، صدا کرد به آن رفیقش که ببین، چه آقای خوبی است، تمیز نمیدهد ما بین- مثلًا- بین کشک و بادمجان! این جزء خوبیهای آن وقت بود که بعد هم پول آوردو بهش داد. خوب، این اسباب این میشود که آن آدمی هم که تمیز، بین همه چیز میدهد، خودش را به تمیز ندادن بزند! این یک مطلبی است، داء (1) بزرگی است و یک درد بزرگی بود که داشت زیاد میشد و خدا به داد این ملت ما بحمد اللَّه رسید. و ما باید تا ابد شکر کنیم ازخدای تبارک و تعالی که یک هم چنین تحولی پیش آورده است ..
.... آقایان باید در منابرشان، در مساجدشان، در خطبه هایشان به این مسائل رسیدگی بکنند و کارهایی که این انقلاب کرده گوشزد کنند به مردم. در هر- فرض کنید- جمعهای یک بحثش را اطلاع پیدا کنند و گوشزد کنند که تا حالا چه شده است؛ در طول مدت پنجاه سالی که اینها سلطنت میکردند و غارت میکردند کشور را. شما در این روستاها ببینید؛ هیچ چیز نبود، یک چیز کمی. بله، بعضی جاهایی که اعلیحضرت! میخواستند از آنجا عبور کنند، آنجا را یک کارش میکردند.آن وقت اینطور بود مسئله. ایشان میخواستند بروند به- فرض کنید- کجا، همراهشان هم ممکن بود کسی از خارج باشد، میآوردند از این رعیتهای بیچاره را، اشخاصی از تهران میآوردند، [با] لباس خوب، آنجا میایستادند و چه، و این راهی هم که او میرفت، درست میکردند. بعد میگفتند که بحمد اللَّه، ایران رسیده است به آنجایی که- عرض میکنم که- دهقانانشان عبارت از این است که همهشان دارای کذا و کذا هستند.وقتی آن طرفتر میرفتی، آن بیچاره از گرسنگی داشت از بین میرفت. نه طبیب داشت، نه دواخانه داشت، نه درمانگاه داشت؛ هیچ چیز نداشت، نه نان داشت. خوب حالا ما داریم میبینیم که هیچ چی نبوده است، حالا مشغولاند درست کنند. خوب، هیچی رامیخواستند درست کنند، چطور میتوانند این هیچی را زود درست کنند؟ از صفر شروع شده است، از نقطه «کاش» شروع شده است، از فسادهای زیاد روز افزون شروع شده است. خرابیها باید اصلاح بشود. همه چیز داشته اینجا؛ برداشتند و رفتند. همه بانکهای ما ورشکستهاند؛ به خاطر برداشتهایی که آنها کردند. ورشکست نه، اما عقب افتاده کارهایشان .در هر صورت، باید ما همهمان مردم را بیدار کنیم. توجه به آنها بدهیم. والحمد للَّه، مردم هم مستعد هستند. جوانشان را دارند میدهند و مع ذلک، افتخار میکنند. خوب، حق هم هست، باید افتخار کنند؛ برای اینکه برای انسان نمیدهند، برای خدا میدهند.
اینها از خدا هستند، همه ما از خدا هستیم و برای خدا باید بدهیم. و بحمد اللَّه آقایان ائمه جمعه و اینهاگاهی میروند در جبههها و آقای اشرفی (7) با آن سنشان میروند آنجا صحبت میکنند برای مردم، دیگران هم میروند. و امیدوارم که مردم را با همین گرمی نگه دارید که این انقلاب را به آنجا برسانند که ما مسئله اسلاممان دیگر همه جا پیاده بشود، ان شاء اللَّه. و به تدریج البته باید بشود. اصلًا جوری شده بود که نمیشد، و این قدر که شده است یک اعجازی شده است. و اگر بنا بود روی موازین عادی این- فرض کنید که- مشروبفروشیها و این عشرتکدهها و اینها از بین برود، این سالها [وقت] میخواست، لکن خدا خواست که یکدفعه مردم همه توجه کردند و تمام شد قضیه. حالا هم امیدواریم که با توجه آقایان و با خطبههایی که آقایان میخوانند و با خطهایی که میدهند، مردم هم بیدار بشوند و ارشاد بشوند، و هم این مشکلات به نظرشان یک چیزی نیاید و واقعاً چیزی نیست. مشکلات آن قدر نیست که یک کشور انقلابی باید به آن مبتلا باشد. این هم نکتهاش این است که انقلابهایی که در آنجا میشد، مردم خیلی دخالت نداشتند و یک ایده خدایی توی کار نبوده است. اینجا، هم ایده خدایی بوده است و هم مردم در صحنه بودند. از این جهت، مشکلات کم میشود و اگر بنا بود کهدولت بخواهد همه کارهارا بکند، حالا به عقب رفته بودیم و هیچ کاری هم از ما نمیآمد. اما بحمد اللَّه، الآن خیلی خوب است، رفاه است، همه چیز درست است، و البته از این رفاه هم بهتر میشود. اگر این امریکا یک مدتی دیگر اینجا میماند، اینجا هم میشد مثل یکی از کشورهایی که الآن هستند که در آنجا یک کلمه اسلامی نمیشود گفت؛ اصلًا با اسلام مخالف هستند. شما اگر صحبتهای بعض سران اینها را ملاحظه کنید، معلوم است که کاری به ایران ندارند، ایران آن قدر مهم نیست، ثقیل نیست؛ با اسلامش مخالفند. و همین بعضی از این روشنفکرهای ما هم همین جور هستند که فقط اسلامش را نمیخواهند. شما بگویید که «جمهوری» همه قبول دارند؛ جمهوری خوب است، به غیر سلطنت طلبها [که دوست دارند] بگویید که «جمهوری دمکراتیک»؛ این راهم همه قبول دارند، جمهوری اسلامی یعنی چه؟ جمهوری اسلامی، یک چیزی تازهای است، بدعت است، این یک چیز تازهای است، تازه آوردهای است ..بنابر این، ما باید صبر کنیم به این حرفها، مردم را بیدار کنیم به اینکه نترسند از این حرفها. الحمد للَّه نمیترسند. هرچه هم شده است، دیدهاند؛ بالاتر از این نیست که انسان فدا بشود؛ خوب فدا بشود، مثل همه مسلمانهایی که فدا شدند، ما هم جزء آنها باشیم .(8)
پی نوشت و منابع
1. سخنرانی در جمع ستاد نمازجمعه تهران و دانشجویان و ...- صحیفه امام، ج15، ص: 415 و416
2. سخنرانی در جمع ائمه جمعه مازندران و دشت گرگان- صحیفه امام، ج16، ص: 99و100
3. سخنرانی در جمع ائمه جمعه آذربایجان - صحیفه امام، ج16، ص: 188 و189
4. آقای سید محمد موسوی خوئینیها، نماینده امام خمینی و سرپرست حجاج ایرانی.
5. «مَن أَصْبَحَ وَلَمْ یَهْتَمَّ بِامُورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ بِمِنْهُم» یا «بِمُسْلِم»؛ کسی که صبح کند بیآنکه اهتمامی به امور مسلمین داشته باشد، او از مسلمین نیست. (مسلمان نیست). اصول کافی، ج 2، ص 164، ح 4 و 5.
6. آقای سید حسین طباطبایی قمی، از علمای بزرگ و مراجع تقلید که در سال 1365 ه. ق. در گذشته است.
7. آقای عطاء اللَّه اشرفی اصفهانی، نماینده امام و امام جمعه کرمانشاه.
8. صحیفه امام، ج17، ص: 37تا 48
.
انتهای پیام /*