به نظر شما علت پیشرفت سینمای ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و مطرح شدن آن در سطح جهان چیست؟

من فکر می‏کنم یکی از دلایل پیشرفت سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی عدم تقلید صرف از سینمای غربی بود. دوم اینکه محدودیتهایی برای نحوه ساخت فیلمها مطرح شد که هنرمندان به این فکر افتادند که به جای توجه به جذابیتهای ابتدایی حیوانی بشری به‏ سراغ مضمون‏هایی بروند که ریشه در افکار متعالی انسانی دارد. نیروی جوانی هم وارد عرصه سینما شد که معادلات تولید سینمای قبل از انقلاب را به هم زد. این مجموعه بعلاوه تأثیر خود انقلاب و پیروزی انقلاب اسلامی که اعتماد به نفس داد به کل شهروندان ایرانی و توانستند به سرعت بر عرصه‏های رژیم شاهنشاهی پیروز شوند و انقلابی را بنا بگذارند که به رهبری امام شکل گرفته بود و در نتیجه داعیه‏ای داشتیم برای اینکه حرفهای تازه‏ای را می‏خواهیم به همه جهان بزنیم، یک حرفهای ناگفتنی، حرفهایی که قبلًا فرصت گفتنش را نداشتیم. این حرفهای تازه در قالبهای هنری روز می‏توانست عرضه شود. البته شاید اوایل این محدوده پیاده کردن افکار خیلی شکل هنری نداشت، شکل بصری و زیبایی‏شناسانه کاملی نداشت اما به هرحال پیشرفت کرد و کسانی که در این عرصه کار می‏کردند توانائیشان بیشتر شد، تجربه‏شان بیشتر شد و حرفهایی هم که داشتند می‏توانستند بهتر بزنند. یک درخواستی هم در خارج از مرزهای ایران وجود داشت که می‏خواستند ایران اسلامی را بشناسد و یکی از راههای شناخت، همین فیلم‏هایی بود که در ایران ساخته می‏شد. مردم دنیا به این طریق می‏توانستند بفهمند، این کشور و این مردم چگونه هستند و چگونه زندگی می‏کنند. این پایه اولیه بود. بعد که دنیا با آثار ایرانی آشنا شد اسباب توجه بیشتر به مقولات معنوی و انسانی گردید.

انسان از طریق ادبیات دراماتیک، ساختار دراماتیک، فیلم دراماتیک می‏تواند یک تجربه‏ای را حس بکند و جلو برود و در نهایت یک تغییر درونی را تجربه کند.

سینمای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و سینمای بعد از آن چه تفاوتهای اساسی دارند؟

به تفاوتهای اصلی اشاره کردم که آن تأکید بر رعایت مسائل اخلاقی و رعایت شئون اسلامی بود. و تفاوت دوم ورود افراد جدید و ایده‏های جدید در عرصه سینما بود که در سالهای بعد از پیروزی انقلاب ظاهر شد. افرادی مثل آقای مخملباف، آقای افخمی، آقای کمال تبریزی و دیگران نیروهای جدیدی بودند که در مقاطع مختلف در عرصه‏های اجتماعی، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، می‏خواستیم حرفهای تازه‏ای به جهان بزنیم، حرفهایی که قبلًا فرصت گفتنش را نداشتیم‏

مردم خارج از مرزهای ایران می‏خواستند ایران اسلامی را بشناسند و یکی از راههای این شناخت، فیلمهایی بود که در ایران ساخته می‏شد در عرصه جنگ تحمیلی مانند کارهای آقای حاتمی کیا، وارد شدند و توانستند این تجربه‏ها را منتقل به عرصه سینما و مخاطبان بسیاری پیدا کنند.

تأثیر نظر امام خمینی را درباره هنر و سینما- بویژه اینکه ایشان با سینما و فیلمهای سینمایی کاملًا موافق بودند و فقط فساد را در سینما مردود می‏دانستند- چگونه ارزیابی می‏کنید؟

امام خمینی حتی بعضی از فیلمهایی را که قبل از انقلاب ساخته شده بود تأیید کردند. در واقع تکنولوژی‏های جدید مانند تلویزیون، سینما، رادیو و غیره ابزارهایی هستند برای تجلی تفکرات هنری و انسانی این تجلی تفکرات می‏تواند در جهت الهی باشد و یا در جهت شیطانی. اگر سینما را یک ابزار ارتباطی در نظر بگیریم ذاتاً نه حرام است و نه حلال، یک وسیله‏ است و بستگی دارد که چه استفاده‏ای از آن بکنیم. فکر می‏کنم نظر امام هم همین بوده است. ایشان با مظاهر تمدن جدید که مخالفتی نداشتند. واقعاً سینما اینگونه هست. همانطور که تلویزیون و رادیو هم اینگونه هستند، اینترنت به عنوان یک وسیله ارتباطی نیز اینگونه هست. چگونه استفاده کردن از این وسایل مهم است. اینها مثل برگ کاغذ سفیدی می‏ماند که باید جمع شود، نوشته شود و یک کتابی چاپ شود و سپس تکثیر شود و در دسترس عموم علاقه‏مندان قرار بگیرد. حضرت امام چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی روش فکری و تأثیرگذاریشان بر اساس اصول اسلامی است. در این اصول نحوه استفاده از خیلی چیزها مشخص می‏شود.

اخلاقیات عملی و نظری امام، جامعیت نظریات امام در مورد مسایل گوناگون- نه فقط مقوله هنر که امام شاید خیلی در موردش صبحت نکردند- تأثیرگذار بوده است. نگرش مردم و جوانان نسبت به امام و علاقه‏ای که در قلبشان احساس می‏کردند باعث می‏شد آن چیزی را که امام به عنوان نحوه تفکر خودشان بدون هیچ اجباری ذکر می‏کردند رعایت کنند. مثلًا امام می گفتند من فلان روزنامه را نمی‏خوانم، مردم هم دیگر آن روزنامه را نمی‏خواندند. همین که امام می‏گفتند من فلان کار را می‏کنم یا فلان کار را نمی‏کنم، مردم می‏پسندیدند و دوست داشتند که پیروی کنند. تأثیر اینگونه بوده است. یکی از چیزهایی که خیلی خاص است در شخصیت حضرت امام علاوه بر اعلم بودن، اشجع بودن است که فرد مرجع بتواند با تکیه بر خدا و نترسیدن از چیز دیگری نظریات فقهی و اجتماعی‏اش را بیان بکند و این نحوه بیان کردن نظرات بود که در جامعه تأثیر گذاشت. مثلًا راهگشایی که امام کردند در ارتباط با موسیقی به عنوان یکی از عناصری که در فیلم استفاده می‏شود و امام این راه را باز کردند و در نتیجه نحوه نگاهی که به موسیقی می‏شد قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تغییر کرد. اگر امام با جسارت و شجاعت این موضوع را مطرح نمی‏کردند و این موضوع لاینحل باقی می‏ماند معضلی برای سینما می‏شد ولی امام این مسئله را مثل بقیه مواردی که در ارتباط با گریم، با نحوه پوشش زن و ... مطرح کردند راه‏گشایی شد برای رویدادهای دراماتیک در فیلم و تئاتر و تلویزیون و در عین‏حال منطبق بود بر آن چیزی که اسلام خواسته است. امام نشان داد که این راهها در اسلام بسته نشده است. کلًا من فکر می‏کنم امام آن‏ تکنولوژی‏های جدید مانند سینما و تلویزیون ابزارهایی هستند برای تجلی تفکرات هنری و انسانی که می‏تواند در جهت الهی باشد یا در جهت شیطانی‏ چیزی را که اسلام جایز می‏داند معرفی کرد و راه را نشان داد که چگونه ما می‏توانیم در مرحله تولید فیلم عمل کنیم.

به نظر شما سینمای ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون چه تحولات و افت و خیزهایی را طی کرده است و چه مشکلاتی بر سر راه داشته است.

پس از پیروزی انقلاب، در ابتدا سینما خیلی حرکتی نکرد ولی بعد کم‏کم فیلمها تولید شدند. بعد افرادی که در حوزه هنری بودند وارد سینما شدند و به سینما افزایش پیدا کرد. مسئولینی که وارد سینمای فارابی شدند، کمک کردند برای اینکه فیلمها را به خارج از کشور ارسال کنند. ما متوجه شدیم که فیلم به عنوان یک مقوله هنری تأثیرگذار می‏تواند به انتقال مفاهیم معنوی کمک بکند. کم‏کم سینماگران و فیلمسازان احترام خودشان را در کشور پیدا کردند. افراد مختلفی بودند که تغییر روش دادند. ممکن بود کسی نوع خاصی فیلم بسازد، به ژانر خاصی علاقه‏مند باشد ولی با حرکات اجتماعی عوض شد. البته 25 سال از انقلاب می‏گذرد یعنی در حقیقت یک چهارم قرن که مدت کمی نیست. تقریباً یک چهارم عمر سینمای جهان است. به همین اندازه تقریباً افت و خیزهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی در کشورمان رخ داده و تبعاتش هم در سینما هم بروز کرده است. تحولات بصری ما خیلی بهتر شده، الان در دانشگاههای متعددی، فیلم تدریس می‏شود. کارگردانان، آهنگسازان، فیلمبرداران، طراحان صحنه، بازیگران از رشته‏های گوناگون وارد عرصه سینما می شوند. هنرجویان آزاد داریم. آموزشگاههای سینمایی و تئاتری و بازیگری در گوشه و کنار کشورمان شکل گرفته، انجمن سینمای جوان فعال است. اینها همه دست‏ به دست دادند که این صنعت و هنر به عنوان یک قسمت حیاتی و با ارزش اقتصاد و هنر کشور شناخته شود. مسئولین به آن توجّه دارند. در وزارت ارشاد که متولّی نظارت بر سینماست، معاونت سینمایی وجود دارد که هدفشان باید این باشد که به تعالی این هنر کمک بکنند. البته در حال حاضر تعداد فیلمهایی که ما می‏سازیم تقریباً حول و حوش 70 فیلم در سال متوقف شده است. این تعداد باید با توجه به رشد جمعیت ما و با توجه به افرادی که وارد این عرصه می‏شوند بیشتر شود. مشکلی که ما در این تحولات داشتیم اقتصاد سینمایی ما بوده است. فیلمها باید در جایی نشان داده شوند. سینما یک وسیله ارتباط جمعی است و اولین بار در جمع نشان داده می‏شود. بعداً ممکن است به ویدئو یا سی دی تبدیل شود و تک‏تک افراد هم بتوانند در خلوت خانه‏های خودشان آن را ببینند اما وقتی که در مرحله اول است باید در پرده‏های سینما به نمایش گذاشته شود و نیاز به مکانهایی راحت با امکانات مناسب دارد، جوّی که خانواده‏ها و افراد بتوانند بروند و با آرامش و بدون ناراحتی، فیلم را تماشا کنند. یک خانواده از خانه‏که می‏خواهند بروند سینما، یک مراسم آیینی ایجاد می شود. برای رفتن به سینما در خانه جمع می‏شوند صحبت می‏کنند، به کدام سینما بروند، چه لباسی بپوشند، چه جوری حرکت کنند به سوی سینما تا یک فیلم را با هم تجربه کنند و ... تلاش مسئولین باید بر این مبنا قرار گیرد که این تجربه، خوشایند باشد. نیاز داریم که سالن‏های سینما ارتقا پیدا کند. چند تایی الان بازسازی شده و این کمک خوبی بوده است. ولی لازم است که این اتفاق بیشتر بیفتد، سالن‏های جدید ساخته شوند، در بعضی استانها اصلًا سالن سینما نداریم و لازم هست که آنجا سالنی ساخته شود. بالاخره یک چرخه اقتصادی را که چرخه فرهنگی هم هست باید بهتر به گردش دربیاوریم. باید به این مسایل توجه داشته باشیم وگرنه کم‏کم به این صنعت هنری شاید ضربه بزنیم و نگاه بسیاری از سینماگران ما به جای اینکه به داخل کشور جلب شود به خارج از کشور جلب شود. نیاز است که مرحله اول جوابگویی به فیلم، هم از نظر تماشاگر هم از نظر اقتصادی در داخل باشد. تلویزیون تا حدی در بعضی جاها کمک کرده به اینکه سرمایه‏گذاری کند، با کارگردانها هماهنگ بکند، آنها را پشتیبانی کند ولی کافی نیست. نیاز به یک تصمیم جمعی دارد تا اطمینان بیشتری برای فیلمساز حاصل شود. فیلمسازی یک کار رقابتی‏ حضرت امام در ارتباط با موسیقی به عنوان یکی از عناصر فیلم راهگشایی کردند و نشان دادند که این راهها در اسلام بسته نشده است‏

است. افراد زیادی وارد عرصه سینما می‏شوند و به عنوان یک کار هنری با هم رقابت دارند. ولی این رقابت باید معقول باشد و ما انواع فیلمهای مختلف را داشته باشیم. باید در تولیداتمان چرخه اقتصادی به خوبی پیش رود و دیگران هم جذب شوند، نه فقط به خاطر هنرش بلکه به عنوان یک شغل و حرفه. سینما یک حرفه است. باید بتواند جوابگوی افرادی که وارد این صنعت می‏شوند و وارد این هنر می‏شوند باشد.

امام خمینی بر نقش فرهنگی، تربیتی، اخلاقی و علمی سینما تأکید کرده‏اند. به نظر شما دیدگاه امام تا چه حدودی در سینمای ایران ملاحظه می‏شود؟

سینما چون یک تولید فکری است منتج از تفکرات و ذهنیات و سلیقه‏ها و افکار فیلمسازان است. همین‏طور فیلم همیشه یک کار گروهی است، یعنی جمعی گرد هم می‏آیند تا فیلم را تولید کنند از فیلمنامه‏نویس که پایه‏های اولیّه فیلم را می‏گذارد تا تهیه‏کننده، کارگردان، بازیگر، فیلمبردار و غیره در آن تأثیر دارند. فیلم البته بار معنایی و فرهنگی دارد ولی تجربه نشان داده که عامّه مردم به فیلمی که مستقیماً ادعای تأثیرگذاری فرهنگی داشته باشد کمتر توجّه می‏کنند یعنی می‏گویند می‏خواهد مرا تحت تأثیر قرار بدهد و مغزشویی بکند اما فیلمی که به راحتی یک داستانی را بیان می‏کند و در جریان این داستان موضوعات فرهنگی را می‏گنجاند و مسایل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را تحلیل می‏کند، روش تعیین می‏کند، الگوسازی انجام می‏دهد، اگر بدون ادّعای مستقیم باشد، تجربه نشان داده که تأثیرش بیشتر است. و ما کم‏کم به این مفهوم نزدیک می‏شویم، همان‏طور که علاوه بر سینما در تلویزیون هم این اتفاق افتاده است. من‏ فکر می‏کنم یک راه میانه هم وجود داشته باشد که در آن از لحاظ اخلاقی و تربیتی تأثیر سینما شاید بیشتر باشد و آن استفاده از الگوی ادبیات کهن ماست. مثلًا در مثنوی یا کتابهای سعدی داستانهایی هست که باید آنها را در قالب‏های جدید بتوانیم پیاده کنیم، البته هنوز نه. بالاخره سینمای ما جوان است. ممکن است این تحول بعدها در سینما ایجاد شود. البته فیلمهایی که در ایران ساخته می‏شود منطبق بر یا الهام گرفته از نظریات امام و از تفکرات مذهبی هستند مثلًا جهاد و تلاش، نگاه معنوی به زندگی، توکل کردن، معنای حقیقی زندگی و غیره همه اینها مطمئناً مایه‏های مذهبی دارند و مستقیم و غیرمستقیم به اندیشه‏های امام بازمی‏گردند.

وضع فعلی سینمای ایران را در سطح خارج از کشور چطور می‏بینید؟

غیر از آن چیزهایی که قبلًا اشاره شد سینمای ایران در خارج از کشور از جایگاه ویژه‏ای برخوردار است. در هیچ برهه از تاریخ سینمای کشور نبوده است که اینقدر سینما مورد توجه دیگران که خارج از مرزهای ما هستند، باشد. امیدوارم بتوانیم این وضعیت را بهتر بکنیم و تلاش بیشتری کنیم تا سینمای ایران بتواند راحت‏تر در عرصه بین المللی پا بگذارد و تأثیر خودش را ایجاد بکند. مشکل فعلی آن مشکل اقتصادی است و این مشکل باید حل بشود.

درباره آنچه بحث شد یعنی نقش سینما از دیدگاه امام و انقلاب اسلامی چه تفاوتهایی میان فیلمها و سریالهای تلویزیونی و سینما در حال حاضر وجود دارد؟

دو ارگان مختلف این کار را انجام می‏دهند، یکی زیر نظر وزارت ارشاد است و دیگری تحت‏نظر صدا و سیما و شورایی که به این کار می‏پردازد. بالاخره چون کار هنری، کاری است که خیلی معیارهایش مشخص نیست، خطکش مکانیکی ریاضی خاصی ندارد و منطبق با سلیقه‏های آدمها و هرکسی است که در یک قسمتی مسئولیت می‏گیرد. این سلیقه‏ها در تلویزیون و سینما به نحو مختلفی پیاده شده است. تلویزیون با توجه به نگاه تخصصی که به آن می‏شود عام‏تر از سینماست. سینما در عرصه محدودتری فعالیت می‏کند. این است که کلًا یک‏ امام آن چیزی را که اسلام جایز می‏داند معرفی کرد و نشان داد که ما چگونه می‏توانیم در مرحله تولید فیلم، عمل کنیم‏

آزادی عمل بیشتری داشته است. حالا من نمی‏توانم به صراحت مشخص کنم کدامیک از اینها فاصله گرفته‏اند از نظریات حضرت امام یا از ایده‏های انقلاب اسلامی. هر دو دسته تجربیاتی داشته‏اند. این تجربیات با هم متفاوت است خصوصاً از نظر تکنیکی. سینما با دقت بیشتری تولید می‏شود و دغدغه آنتن تلویزیون را ندارد هرچند دغدغه اکران شدن و پخش سینمایی را دارد. ولی به هر حال این دغدغه محدودتر است و به همین خاطر توجه به جزییات تکنیکی سینما بیشتر بوده است علاوه بر آن خود فیلمسازی و دوربین فیلمبرداری دقتش و حساسیتش از تلویزیون بیشتر است. همه اینها یک بازتاب هنری ویژه‏ای را برای سینما ایجاد کرده است. در عوض رادیو و تلویزیون باید وقت بیشتری را پر کند. امروزه تلویزیون به سینما کمک می‏کند و با سینما تعامل دارد و در هر عرصه‏ای کم‏کم این تعامل بیشتر می‏شود. کارگردانان سینمایی وارد تلویزیون می‏شوند و کارگردانان تلویزیونی وارد عرصه سینما. دست اندرکاران فنی این تعامل به هم کمک می‏کنند عرصه هنری دیگر بسته نیست. با توجه به نیازهای هرکدام از این قالبهای هنری، افراد در آن کار می‏کنند.

مشکلات امروز سینمای ایران بویژه در رابطه با تهاجم فرهنگ غربی چیست؟

سینمای ایران رقبای سرسختی دارد. نه تنها سینمای امریکا بلکه سینمای اروپا و جاهای دیگری که با استانداردها و ارزشهای متفاوت تولید می‏شوند به طرق مختلف سرازیر می‏شوند به کشور ما، چه از راههای قانونی پخش تلویزیونی و پخش سینمایی چه از راههای غیرقانونی، از طریق شبکه‏های مختلف. سینما می‏تواند به عنوان یکی از ابزارهای هنر اسلامی‏ موردتوجه باشد تا در مقابل این تهاجم فرهنگی بایستد. از این نظر سینمای ایران خیلی با ارزش است. سیاستگذاران کشور هم اگر به این موضوع دقت بفرمایند کمک خواهد کرد تا سینما ضعیف نشود. الان اگر به تلویزیون جمهوری اسلامی هم نگاه کنیم و تعداد فیلمهای سینمایی خارجی را که پخش می‏شود مقایسه کنیم با تعداد فیلمهای سینمایی که در داخل کشور ساخته می‏شود می‏بینیم کم‏کم از سینمای ایران دارند فاصله می‏گیرند. این وضع باید به یک تعادل نسبی بهتری برسد. البته آثار با ارزشی در سینمای جهان هست که باید به آنها توجه کنیم. آثار باارزشی هم در داخل داریم که باید به آنها بیشتر توجه کنیم و در تولید آثار بهتر و بیشتر در کشورمان همت کنیم.

یک سیاستی را در بعضی از کشورهای غربی پیاده کرده‏ اند نسبت به فیلمهای خارجی که آنها را با زیرنویس پخش می‏کنند. هم توجه به مسئله هنری به این موضوع دارند و هم می‏ گویند صدا عنصری از بازیگری است چون بازیگر با صدایش هست که بازیش را ارائه می‏دهد. این بازیگر با لهجه خودش بازی می‏کند و فضاسازی می‏کند با صدا، نحوه صحبت کردنش، تن صدا، اینها به تأثیر اثر هنری کمک می‏کند. درست است که صنعت دوبله در کشور ما خیلی پیشرفته است ولی شاید یک تأثیرات ناخواسته ‏ای داشته باشد. تأثیرات جانبی دوبله این است که ما کم‏کم به این ساختارها دقت بیشتری می‏کنیم و آنها را خودی‏تر می‏بینیم، دیگر اینکه دوبله و هماهنگ نبودن لبها و صحبت کردن یک عادت منفی در زیبایی‏شناسی فیلم ایجاد می‏کند. همچنین با توجه به آن ارزشهایی که داریم و ممیزی که صورت می‏گیرد نحوه ارائه فیلم ممکن است زیباشناسی خاصی را برای ما ایجاد کند یعنی ما را از تصمیم‏ گیری های اساسی تهیه‏ کنندگان فیلم دور می‏کند. توجه به سینمای داخلی به عنوان مقوله اصلی که باید در کشور فعالیت داشته باشد و همچنین نگاهی به سینمای خارج می‏تواند یک تعادل مطلوبی را ایجاد کند.

سینما و تلویزیون به طورکلی دارای نقش سرگرم‏کننده هستند در حالی که امام خمینی بر نقش آموزشی آنها تأکید می‏کنند. این دو دیدگاه چگونه جمع‏پذیرند؟

فیلمهایی که در ایران ساخته می‏شود منطبق بر یا الهام گرفته از نظریات امام خمینی و تفکرات مذهبی است‏. وقتی شما بخواهید روی یک فردی تأثیر بگذارید اول نظرش را جلب می‏کنید. او را سرگرم می‏کنید به طرف خودتان کشید و مطلبتان را به او می‏گویید. آقای قرائتی که در تلویزیون صحبت می‏کند، سرگرم‏کننده صحبت می‏کند. ولی این سرگرم کردن در خدمت آموزش است و این دو به این صورت جمع‏پذیرند. توجه به اینکه آنچه سرگرم‏کننده است لزوماً غیرآموزشی نیست و آنچه آموزشی است لزوماً نباید خشک باشد می‏تواند کمک بکند به اینکه فیلم در امتداد سرگرم کردن و وقت خالی دیگران را پر کردن، آموزشی هم باشد. وقتی به کتب دینی نگاه می‏کنیم (تورات، انجیل و قرآن کریم)، می‏بینیم داستان و قصه در این کتب وجود دارد. قرآن که داستانهایش واقعی است از طریق قصه آموزش می‏دهد. ما از طریق آن چیزی که اتفاق افتاده و توجه به کنش و واکنش آدمهای مختلف یاد می‏گیریم چه کنیم. جرج لوکاس می‏گوید امروزه سینما جای کلیسا را در بین جوامع گرفته است به خاطر اینکه فیلمهای بسیار سرگرم‏کننده- مثل جنگ ستارگان- یک ارزشهایی را ایجاد می‏کنند، یک جهان‏بینی را ارائه می‏دهند. بالاخره ما هر فضایی که بیافرینیم یک ارتباط و یک جهان‏بینی معین می‏کنیم که به یک طریقی پاداش و جزا داده می‏شود. افرادی موفق می‏شوند که یک نحوه نگرش دارند. اینها خودش در قبال سرگرم کردن، آموزش‏دهنده است.

عناصر قدرتمند سینمای ایران که اسباب توجه جهانیان می‏شود چیست؟

عمدتاً نحوه داستانگویی ایران است که با توجه به شرایط فیلمسازی کشور، فیلمسازان ما تکیه می‏کنند روی داستانی ساده و از طریق بیان کردن یک داستان ساده، می‏ توانند مخاطب را جذب کنند و همچنین استفاده از نابازیگران و نحوه استفاده از دوربین در مکان هایی که واقعی هستند و خیلی شبیه فتورئالیست‏های ایتالیا است. این عناصر که قدرت مدیریت هنری‏ فیلمسازان ما را در شرایط سخت نشان می‏دهد بینندگان را جلب می‏کند و در سالن‏های سینما نگه می‏دارد.

قبلًا اشاراتی داشتید ولی به عنوان یک پرسش خاص بفرمایید کلًا چه پیشنهادهایی را برای بهبود وضعیت سینما، فیلمها و سریالهای تلویزیونی دارید؟

توجه به اقتصاد سینمایی، توجه به هنرمندان، به بازیگران، برای بازیگران شاید بتوان سندیکایی درست کرد که در مواقعی که فیلمی نمی‏سازند بتوانند پرداخت داشته باشند یعنی آن چیزی که یک شغل حساب می‏شود، شغل دائمی که افراد در بیماریها بیمه شوند و کمک به آنها بشود، حقوق بازنشستگی داشته باشند و نظایر آن. همچنین تأسیس پژوهشکده‏هایی که از نظر تحقیقاتی به سینمای کشور بپردازد. چاپ کتاب و فیلم های آموزشی تاریخی که نحوه پخش این آثار نیز بسیار مهم است. یعنی وقتی ما می‏بینیم با چه کیفیتی فیلمهای خارجی عرضه می‏شوند باید توجه کنیم که فیلمهای داخلی هم با همان کیفیت عرضه شوند. باید به صنعت فنی سینما خیلی توجه کنیم. ما، در کشورمان هنوز نه فیلم عکاسی تولید می‏کنیم نه فیلم سینمایی، عدسی، پایه دوربین، پروژکتوری که جوابگو باشد. ما حتی از نظر تعداد آنها مشکل داریم. باید از لحاظ فنی کمک بگیریم و فن را به هنر نزدیک کنیم و بتوانیم پشتیبان سینما و تلویزیون باشیم. و مهمترین عناصری که در سینما و تلویزیون و آثار هنری تأثیر می‏گذارد آدم ها هستند. هرچه تولیدکنندگان و دست‏اندرکاران شناخت بهتری از جهان، از اسلام، از نظرات اندیشه‏مندان اسلامی، فلسفه اسلامی و تاریخ کشور داشته باشند در کنار تجربیات و دانش فنی و خلاقیت هنری قطعاً تأثیر بیشتری می‏گذارد. قطعاً مطالعه گسترده‏تر کمک خواهد کرد. این برای کسانی است که می‏سازند. برای کسانی که سیاستگذار هستند اطمینان بیشتر به آدمهایی که در این کشور پرورش پیدا کردند و رشد کردند، امکان ایجاد کردن برای جوانان، چون این جوانها هستند که این صنعت و هنر را به پیش خواهند برد، با اطمینان و اعتماد به اینها که در دامنه گسترده کشور بزرگ شدند می ‏توانیم بگوییم که ما آثار بسیار خوبی را ان‏شاءالله تولید خواهیم کرد.

. انتهای پیام /*