
خاطرات خانم مهندس
نعیمه اشراقی نوه حضرت امام (س)
خانم مهندس نعیمه اشراقی تحصیلات خود را در رشته مهندسی پتروشیمی از دانشگاه صنعتی امیرکبیر به پایان رساند و از آن پس در زمینه تخصص خود به فعالیت اشتغال داشته است.
قرار است در اینجا چند سطری از «خانم» بگویم. خانم نامیکه خانواده، فامیل، دوستان و آشنایان ایشان را به این نام صدا میکردند و نامیکه به معنای واقعی کلمه برازندهی ایشان بود خاطراتم را از نوفل لوشاتو شروع میکنم چون قبل از آن را تقریبا به یاد نمیآورم.
در آذرماه 57 برای دیدار آقا و خانم راهی نوفل لوشاتو شدیم. در یک خانهی کوچک همراه با خانم و آقا و بعضی از اعضاء خانواده از جمله دایی بسیار عزیزم احمد آقا و خانوادهشان برای مدتی زندگی کردیم. دوران پرهیجان، جالب و شیرینی بود. یکی از خاطراتی که از خانم در آنجا به یاد دارم این است: خانم از آقا گهگاهی سوال میکردند چنانچه زحمات شما و مردم ایران به نتیجه برسد و شاه برود، مملکت بدون
کتابقدس ایران، بانوی بزرگ انقلابصفحه 160 شاه را چه میکنید؟ این سوال طنزی بود که به شوخی مطرح میشد و موجبات خنده را فراهم میکرد و معمولا بدون جواب میماند. به خاطر میآورم یک بار آقا در پاسخ فرمودند: من ادای تکلیف میکنم خواه پیروزی حاصل شود خواه نشود. البته این نگرانی خانم از مملکت بدون شاه که شاید ریشه در پیشینهی خانوادگی ایشان دارد در چهره اکثر کسانی که برای ملاقات امام از ایران میآمدند دیده میشد. آنها بیشتر نگران به نتیجه نرسیدن این هدف و در نتیجه شکست بودند و اکثرا پیشنهادشان به امام سازش با شاه بود که به هر حال به نظرشان بهتر از وضعیت موجود بود در حالیکه آنان از احساس امام ناشی از ادای تکلیف غافل بودند.
من در تمام دوران پرفیض زندگی با امام 2 بار صدای بلند ایشان را شنیدم یک بار زمانی بود که آیتالله منتظری از تهران و بعد از آزادی از زندان برای ملاقات ایشان به نوفل لوشاتو آمده بودند و پیشنهادشان مثل بقیه آقایان سازش با شاه بود که در جواب امام عصبانی شدند و فرمودند: شما چرا؟ من از شما تعجب میکنم که چنین توصیهای میکنید و نمیدانید که با وجود شاه امکان داشتن نظام اسلامینیست. بار دوم زمانی بود که خانم از آقا خواستند تا در مدتی که در فرانسه اقامت دارند با برادرشان به کشورهای همسایه سفر کنند. خانم به لحاظ خصوصیات اخلاقی خاص و علاقهی وافر به فرهنگ، ادب، هنر و تاریخ دیدار از کشورهای همجوار و آشنا شدن با مردم، آداب و رسوم، تاریخ و جغرافیای آن کشورها به شدت مورد علاقهشان بود و بنابراین بر خواستهی خود پافشاری میکردند و من به یاد میآورم آقا بر خلاف همیشه با صدای کمیبلندتر از حد معمول به خانم یادآور شدند تا زمانی که مردم ایران در سختی و زحمت و مشقت به سر میبرند نیازی به آشنایی با فرهنگ سرزمینهای دیگر و زمان مناسب برای سفر و گردشگری نیست.
روزی که امام از پاریس به تهران برگشتند به دلیل احتمال خطرات متعدد برای هواپیمای حامل ایشان و همراهان، اجازه ندادند که هیچ خانمیدر پرواز همراهشان باشد. بنابراین خانم، من، خواهرم زهرا و برادرم علی همراه با پدرمان در روز 14 بهمن به تهران وارد شدیم.
کتابقدس ایران، بانوی بزرگ انقلابصفحه 161 خانم نیز همانند آقا به دلیل علاقه و اصرار وافر خانمها برای دیدار با ایشان ملاقاتهای مردمیداشتند. من گهگاهی در لابلای سخنان دیدارکنندگان این جمله به گوشم میرسید: خانم تنها زنی است که لایق امام است.
به نظر من خانم دو ویژگی خاص را همراه با هم داشتند که به ندرت این دو ویژگی جمع پذیرند و همین جمع باعث منحصر به فرد بودنشان شد؛ اینکه در عین کمال خانمیو شخصیت و اشرافیت به شدت متواضع و مخلص بودند. زندگی ساده و در عینحال دور از ریا در تمامیمراحل پر فراز و نشیب زندگیشان قابل رویت است چه در دوران سخت هجر و دوری از وطن و چه در دوران شکوفایی بعد از پیروزی انقلاب و در رأس هرم قدرت قرار گرفتن.
خصوصیات اخلاقی، رفتار، کردار، منش و کنش ایشان در تمام دوران زندگی پربرکتشان چه در دورانی که امام یک طلبه ساده بودند و چه در زمانی که مطرحترین شخصیت جهانی شدند دستخوش هیچگونه تغییر و تحولی نشد.
زمانی که در کنکور شرکت کردم و در رشته مهندسی پتروشیمیدر دانشگاه صنعتی امیرکبیر پذیرفته شدم ایشان بعد از شنیدن موضوع به دقت و بسیار موشکافانه راجع به رشتهی تحصیلیام از من توضیحاتی خواستند که هیچکس تا به امروز تا این حد وارد جزئیات نشده است. من توضیحات جامع و کامل را در مورد رشتهام دادم و ایشان سوال کردند چرا چنین رشتهی مردانهای را انتخاب کردم و بعد از اطمینان از علاقه من به رشتهی فوق از من خواستند تا تمام تلاشم را به کار گیرم و ثابت کنم بین هوش و استعداد زن و مرد هیچ تفاوتی نیست و خانمها نیز میتوانند در صنعت همچون امورات دیگر موفق باشند.
در انتها از آخرین خاطراتم بگویم علاقهی وافر به شعر و ادب تا پایان عمر همچنان در ایشان به جا مانده بود به طوری که هر شب پرستار ایشان قبل از خواب برایشان از گلستان و بوستان سعدی، غزلیات حافظ و رباعیات خیام و... میخواندند.
پسر کوچکم به نام حسین نیز ژنتیکی، به شعر و ادب علاقهمند است به طوری که حافظ تعدادی از اشعار سعدی، حافظ و مولاناست. یک روز از او خواستم اشعاری را
کتابقدس ایران، بانوی بزرگ انقلابصفحه 162 که محفوظ دارد، برای خانم قرائت کند. هر شعری را که حسین شروع کرد از بیت دوم تا انتهای آن را خانم خواندند که با وجود سن بالا بسیار موجب شگفتی پسرم شد.
خانم به پسرم توصیه کرده بودند حال که استعداد خوبی داری به قرآن توجه کن بخوان، بفهم و عمل کن.
آن روزها وقتی برای دیدار پدربزرگ و مادربزرگ ارجمندمان به منزلشان میرفتیم به واسطهی شور و عشق خاصی که به آقا داشتیم ابتدا به سوی ایشان میشتافتیم و خانم معمولا در اتاق پذیرایی مهمان داشتند. آقا بلافاصله از ما سوال میکردند خانم را دیدهاید و اگر جواب ما منفی بود میفرمودند: «اول خانم». اکنون نیز وقتی بر سر مزارشان میرویم این جمله آقا را به خاطر میآوریم «اول خانم»؛ لذا ابتدا بر سر مزار خانم میرویم.
«جایشان در تمامیلحظات زندگی تمامیافراد خانواده خالی است».
«روحشان شاد»
نعیمه اشراقی
کتابقدس ایران، بانوی بزرگ انقلابصفحه 163
کتابقدس ایران، بانوی بزرگ انقلابصفحه 164