وجوب امر و نهی به استناد سیرۀ اولیا علیهم السلام
سیره پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی علیه السلام
حضرت امیر ملاّ نبود] که] خطبه های به آن طولانی داشت؟ حضرت رسول [که ]خودشان خطبه های به آن طولانی دارند، ایشان ملاّ نبودند؟ وقتی نوبت به ماها می رسد عذرها درست می کنیم برای اینکه ما می خواهیم از زیر بار در برویم. شما این جور تربیت نشوید آقا. شما موظفید برای اینکه به اسلام خدمت بکنید. موظفید. خدمت همین نیست که درس بخوانید؛ این هم یک شعبه است. موظفید که گرفتاریهایی را که برای مسلمین پیش می آید شما دخالت در آن بکنید. موظفید دخالت بکنید. هی به گوش ما خواندند که آقا شما چه کار دارید با کار دولت؟! دولت است، نمی دانم چه است! هی به گوش ما این را خواندند، ما هم باورمان آمد که نباید دخالت در کار دولت بکنیم، نباید معارضه بکنیم.(52)
1 / 4 / 50
* * *
کتابامر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 38
اقدام و مقابلۀ سیرۀ انبیا علیهم السلام
امروز که ملت، بپاخاسته و راه خود را خوب و درست یافته است، سکوت و امر به سکوت، مخالف مصالح عالیۀ اسلام است و خلاف طریقۀ شیعۀ جعفری است، و امر به تحرک و استنکار و افشای فجایع خانمانسوز و اسلام بر بادده دستگاه شاه، موافق سیرۀ مبارکۀ انبیا و خصوصْ رسول معظم خاتم است.(53)
5 / 5 / 57
* * *
مقابلۀ علی علیه السلام علیه السلام با معاویه
حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ که قیام کردند بر ضد معاویه، البته می خواستند به اینکه معاویه را از مقام خودش کنار بزنند و یک... آدمی که فاسق است و مال مردم خور است آن را بزنندش کنار، و یک آدم صحیحی را به جای او بگذارند در شامات و سوریه و آنجاها. لکن جلوگیری از ظلم معاویه یک تکلیف شرعی بود که باید قیام کنند به این امر و به مردم بفهمانند که این ظالم است و باید اینطور اشخاص دفع بشوند. و ایشان قیام کردند و منتهی به این شد که موفق نشدند به اینکه او را از مقامی که داشت [منعزلش ]کنند.(54)
27 / 8 / 57
* * *
سیرۀ علی علیه السلام حجت بر دیگران
مع ذلک حتی آنهایی که حضرت امیر را به خیال خودشان نصیحت می کردند که شما یک مدتی معاویه را بگذارید در حکومت شامات باشد و بعد که پایۀ حکومت شما قوی شد آن وقت او را رد بکنید، به هیچ یک از این حرفها اعتنا نکردند و حجتشان هم این بود که یک نفر آدمی که برخلاف موازین الهی رفتار می کند و ظلم
کتابامر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 39
را در بلاد راه می اندازد، من حتی برای یک آن هم نمی توانم او را حاکم قرار بدهم. بلکه اگر حاکمش قرار می دادند این حجت می شد بر اینکه نه، می شود که یک فاسقی هم از طرف ولی امر حاکم باشد. و حضرت امیر مضایقه کرده از اینکه حتی اگر مصالحی هم آن وقت ـ مثلاً ـ بود که اگر پای ایشان محکم می شد ممکن بود مثلاً معاویه را کنار بزنند، مع ذلک به خودشان اجازه نمی دادند که معاویه را حتی یک روز در سلطنت خودش باقی بگذارند. و این حجتی است بر ما که اگر بتوانیم باید این حکومتهایی [را] که حکومت جوْرند کنار بزنیم و اگر خدای نخواسته نتوانیم، رضایت بر حکومت اینها ـ ولو یک روز، ولو یک ساعت ـ این رضایت بر ظلم است، رضایت بر تعدی است، رضایت بر غارتگری مال مردم است؛ و هیچ مسلمی حق ندارد که رضایت بدهد به حکومت ظالمی ـ ولو یک ساعت. و همۀ ما مکلفیم که این حکومتهایی که روی کار آمده اند و برخلاف موازین الهی و موازین قانونی ـ حتی قانونی خودشان ـ هستند، همۀ ما مکلفیم که با آنها مبارزه بکنیم. هر کس به هر مقدار که می تواند باید با اینها معارضه و مبارزه بکند و هیچ عذری پذیرفته نیست.(55)
28 / 8 / 57
* * *
قیام حسین علیه السلام تعیین کنندۀ تکلیف شرعی
همان طوری که سیدالشهداء ـ سلام الله علیه ـ تکلیف شرعی الهی می خواست عمل بکند، غلبه بکند تکلیف شرعی اش را عمل کرده، مغلوب هم بشود تکلیف شرعی اش را عمل کرده. قضیۀ
کتابامر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 40
تکلیف است. قضیۀ این است که مقابل یک نفری که دارد همۀ حیثیات اسلام و مسلمین را می برد و سلطه پیدا کرده است بر مقدرات مسلمین و سلطه می دهد کفار را بر بلاد مسلمین، ارتش ایران را به دست مستشارهای امریکا می سپارد، مخازن ایران را به جیب این و آن می کند، فرهنگ ایران را ضایع کرده، ایران به یک شکل نمونه درآمده است، یک همچو آدمی که بر مسندی نشسته است که باید مثل امام حسین ـ سلام الله علیه ـ بنشیند، این استنکار لازم دارد؛ یعنی بر همۀ مردم لازم است که این را به او بگویند که بیا پایین از این مسند! همه مکلف هستند.(56)
11 / 9 / 57
* * *
قیام حسین علیه السلام حجت بر همگان
اگر یک ملتی بخواهد مقاومت کند برای یک حرف حقی، باید از تاریخ استفاده کند. از تاریخ اسلام استفاده کند ببیند که در تاریخ اسلام چه گذشته؛ و اینکه گذشته سرمشق هست از برای ما. حضرت سیدالشهداء عدد کمی، با یک عدد کمی حرکت کردند و مقابل یزید که خوب یک حکومت قلدری بود، یک حکومت مقتدری بود و اظهار اسلام هم می کرد، اظهار اسلام هم می کرد و از قوم و خویشهای خود اینها هم بود؛ در عین حالی که اظهار اسلام می کرد و حکومتش ـ به خیال خودش ـ حکومت اسلامی بود و خلیفۀ رسول الله ـ به خیال خودش ـ بود لکن اشکال این بود که یک آدم ظالمی است که بر مقدرات یک مملکت، بدون حقْ تسلط پیدا کرده است. اینکه حضرت ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ نهضت کرد و قیام کرد با عدد کم در مقابل این، برای این [بود] که
کتابامر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 41
گفتند تکلیف من این است که استنکار کنم از این، نهی از منکر کنم. اگر یک حاکم ظالمی بر مردم مسلط شد، علمای ملت، دانشمندان ملت باید استنکار کنند، باید نهی از منکر کنند. در عین حالی که می دانست، یعنی به حَسَب قواعد هم معلوم بود، به حَسَب قواعد هم یک عدۀ کمی که آن وقتی که همراهانشان همه با هم بودند می گویند چهارهزار نفر بودند لکن شب آنها رفتند، یک عدد بسیار کم هفتاد ـ هشتاد نفری، هفتاد و دو نفری ماند، در عین حال او تکلیف می دید برای خودش که باید او با این قدرت مقاومت کند و کشته بشود تا به هم بخورد این اوضاع؛ تا رسوا بکند این قدرت را با فداکاری خودش و این عده ای که همراه خودش بود. چون دید که یک حکومت جائری است که بر مقدرات مملکت او سلطه پیدا کرده است تکلیف خودش را ـ تکلیف الهی خودش را ـ تشخیص داد که باید نهضت کند و راه بیفتد برود و مخالفت بکند و اظهار مخالفت و استنکار بکند؛ هرچه خواهد شد. در عین حالی که به حَسَب قواعد معلوم بود که یک عدد اینقدری نمی تواند با آن عده ای که آنها دارند، مقابله کند لکن تکلیف بود. این یک سرمشقی است از برای شما و ما که اگر عددمان هم کم بود باید باز استنکار کنیم.(57)
11 / 9 / 57
* * *
استفاده از سیرۀ پیغمبر و ائمه علیهم السلام
ما به تَبَع تعالیم عالیۀ قرآن و آنچه از اسلام و سیرۀ رسول اکرم و ائمۀ مسلمین به دست آوردیم و از سیرۀ انبیا ـ چنانچه در قرآن نقل می فرماید ـ به دست آوردیم، آن است که مستضعفین با هم مجتمع شوند و بر مستکبرین ثَوْره کنند و نگذارند حقوق آنها
کتابامر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 42
را ببرند.(58)
4 / 2 / 58
* * *
سیرۀ مسیح علیه السلام مقابله با ستم
هر کس که دنبالۀ مسیح باشد باید حامی مظلومان باشد، و باید با ابرقدرتها مقابله کند، همان طوری که کسی که تابع مذهب اسلام است باید با ابرقدرتها مخالفت کند، و مظلومان را از زیر چنگال اینها بیرون بیاورد.(59)
12 / 5 / 59
* * *
مسجد و نماز جمعه، جایگاه حرکت
شما آقایانی که از اطراف آمده اید، از اطراف دنیا آمده اید، علما هستید، باید متشبث به آن سیره ای بشوید که پیغمبر اکرم و ائمۀ اسلام بین ما گذاشته است، که حتی آن روزی که دستهایشان بسته بود و نمی توانستند یک کلمه برخلاف سیاست دولت وقت بگویند، با ادعیه شان مردم را دعوت می کردند؛ دعا می کردند، با دعا مردم را دعوت می کردند و هر روزی که فرصت می کردند، در هر فرصتی دعوت را تصریحاً می کردند. ما باید به آنها تشبث پیدا بکنیم، به قرآن کریم تشبث پیدا بکنیم. قرآن کریم دعوت به وحدت می کند، دعوت به این می کند که مخالف با هم نباشید که فشل بشوید. و مع الأسف بعض از روحانیون وابسته به دولتهای اسلامی دعوت به فشل می کنند؛ می خواهند فشل ایجاد کنند. در یک مرکز اسلامی به اسلام نمی توانند حمله کنند، به ایران که می خواهد اسلام را پیاده کند حمله می کنند. آن قاضی ای که در حجاز یا در مصر یا در سایر جاها برخلاف قرآن کریم دعوت می کند. لکن نه به طوری که صریح
کتابامر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 43 باشد، ضمناً برخلاف قرآن کریم دارد دعوت می کند و مسلمین را از هم جدا می کند، آن قاضی، قاضی جور است و شما باید آنها را سرجای خودشان بنشانید. شما که بر می گردید به ممالک خودتان، در خطبه های نماز جمعه، در ادعیه ای که می خوانید، خطبه های شما همان طور که در صدر اسلام، خطبه ها یک جنبه سیاسی داشته است، نماز جمعه یک اجتماع سیاسی است. نماز جمعه یک عبادت سر تا پا سیاسی است، و مع الأسف در جاهایی انسان می بیند که در نماز جمعه ابداً مربوط به چیزهایی که ملت ها به آن احتیاج دارند، چیزهایی که مسلمین، اجتماع مسلمین بر آن احتیاج دارند، خبری نیست. نماز جمعه ها را همان طوری که در صدر اسلام، مساجد، محافل و نمازها جنبه سیاسی داشته است، از مسجد راه می انداختند لشکر را به جنگی که باید بکنند و به آنجایی که باید بفرستند. از مسجد مسائل سیاسی طرح ریزی می شد ـ از مسجد ـ مسجد محل این بود که مسائل سیاسی در آن طرح بشود. مع الأسف مساجد را ما کاری کردیم که بکلی از مصالح مسلمین دور باشد، و با دست ما آن طرحهایی که برای ما ریخته بودند با دست خود ما پیاده شد، و ما دیدیم ـ آنچه که ـ مسلمین دیدند آنچه که باید ببینند. و امروز باید بیدار بشوند مسلمین. می توانند، بصراحت ـ وقتی که می بینند حکومتشان بر خلاف اسلام عمل می کند ـ بگویند، [و اگر] نمی توانند، با دعا، با خطبه؛ و به طور کلی با ظالمین، به طور کلی با متجاوزین، با مخالفین اسلام معارضه کنند. خطبه ها را نگذارند یک چند تا دعا باشد و یک چند تا ذکر باشد و این چیزها، همان طوری که تا حالا بوده است، خطبه ها را محتوایش را قوی کنید.(60)
23 / 2 / 63
کتابامر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 44
سیرۀ انبیا و اولیا، مقابله با ستمگران
خیال نکنید که اسلام فقط این تکه است؛ نماز و روزه است فقط، نیست این طور، اگر این طور بود پیغمبر هم می نشست توی مسجدش و نماز می خواند. چرا از اول عمرش تا آخر زحمت کشید، جنگ کرد، زد و خورد کرد، شکست خورد، شکست داد تا مسائل را آن قدری که می توانست عمل کرد. امیرالمؤمنین هم همین طور، دیگران هم همین طور، صلحا هم همین طورند، اشخاص بیدار این طورند. این طور نیست که بنشینند توی مسجد و کار به این کارها نداشته باشند. بنشینند توی خانه هایشان و کار به کسی نداشته باشند؛ بی طرف باشند؛ کاری ما به این کارها نداریم! اگر این منطق انبیا بود که موسی نمی رفت سراغ فرعون. اگر منطق انبیا این بود که ابراهیم نمی رفت هجمه کند بر آنها، پیغمبر این کار را نمی کرد. منطق انبیا این نیست. منطق انبیا این است که «اشداء» باید باشند بر کفار و بر کسانی که بر ضد بشریت هستند، بین خودشان هم رحیم باشند. و آن شدّت هم رحمت است بر آنها.(61)
14 / 11 / 63
* * *
ابراهیم علیه السلام اسوۀ مقابله با منکرات
حضرت ابراهیم در زندگی اش چه کرد، تمام اینها قیام کردند در مقابل جور، در مقابل ظلم، همه، قیامشان این معنا بود. ما سر مشق باید بگیریم از اینها و ما باید قیام کنیم در مقابل ظلم؛ مسلمانها باید در مقابل جورها، در مقابل ظلمها، در مقابل منکرات قیام کنند، همان طوری که ملت شریف ایران بحمدالله قیام کرد.(62)
1 / 1 / 67
کتابامر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 45