فصل سوم در سهام و فرائض مقرره در قرآن مجید
ششم از فرائض: سدس ترکه
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279-1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1385

زبان اثر : فارسی

ششم از فرائض: سدس ترکه

ششم‏ از فرائض، سُدس ترکه است: و آن سهم سه طائفه است: ‏اول:‏ ‏‎ ‎‏سهم پدر است با وجودِ اولادِ غیرِممنوعُ الارث از برای میت مطلقاً. ‏دوم:‏ ‏‎ ‎‏سهم مادر است با وجودِ حاجبِ از ثلث که اولاد و اخوه باشد؛ چنانچه ‏‎ ‎‏آنفاً ذکر شده. ‏سوم:‏ سهم یک نفر اخوه اُمّیِ میت است؛ چه ذکور و چه ‏‎ ‎‏اناث، به شرط آنکه با او اخوه اُمّیِ دیگری نباشد؛ ایضاً چه ذکور و چه ‏‎ ‎‏اناث، و الّا ثلث می برند.‏

‏ ‏تنبیه:‏ معلوم شد که سهام و فرائض مقرره در قرآن مجید از کسور ‏‎ ‎‏تسعه، نصف است و ثُلث است و رُبع است و سُدس است و ثُمن و امّا ‏‎ ‎‏خمس و سبع و تسع و عشر از فرائض مقرره نیست، و اگر احیاناً اینها داده ‏‎ ‎‏شود یا بالقرابة است یا بالرّد. و ایضاً معلوم شد که ورّاثی که صاحب سهام ‏‎ ‎‏و فریضه اند ده صنفند:‏

 اول:‏ پدر، و فریضه او با وجود اولاد داشتن میت، سدسِ از ترکه است. ‏‎ ‎‏و گاهی زیاده بر سدس داده می شود به پدر رداً، و اگر میت اولاد نداشته ‏‎ ‎‏باشد پدر وارث بالقرابة خواهد بود.‏

 دوم:‏ مادر، و فریضه او با عدمِ حاجب از اولاد و اخوه به شرائط سابقه، ‏‎ ‎‏ثلثِ از ترکه است و با وجودِ حاجب،  سدس از ترکه. و گاهی زیاده بر ثلث ‏‎ ‎‏یا بر سدس به مادر داده می شود ردّاً.‏


کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 71

 سوم:‏ بنتِ واحده، که اولاد بلاواسطه میت منحصر به او باشد و ‏‎ ‎‏فریضه او نصف از ترکه است.‏

 چهارم:‏ دو بنت و زیاده، که با آنها ذکوری نباشد و فریضه آنها دو ثلث ‏‎ ‎‏از ترکه است.‏

 پنجم: ‏اختِ واحده ابوینی یا ابی، که با او اخ یا اختی از صنفِ خودش ‏‎ ‎‏نباشد، و همچنین جد یا جده ابی هم نباشد، و فریضه او نصف از ترکه ‏‎ ‎‏است.‏

 ششم:‏ دو اخت و زیاده که ابوینی باشند یا ابی و با آنها اخِ ابوینی یا ابی ‏‎ ‎‏نباشد و همچنین جدِّ ابی هم نباشد، و ‏‏فریضه آنها دو ثلث از ترکه است. و ‏‎ ‎‏گاهی به بنت واحده و به بنات متعدده و به اخت واحده و به اخوات ‏‎ ‎‏متعدده ابوینی یا ابی، علاوه بر نصف و علاوه بر دو ثلث داده می شود، و ‏‎ ‎‏گاهی کمتر از نصف و ثلثین داده می شود.‏

 هفتم: ‏اخ یا اختِ متحدِ اُمّی که با او اخ یا اختِ اُمّیِ دیگری و همچنین ‏‎ ‎‏جد و جده اُمّی نباشد، و فریضه او سدس از ترکه است.‏

 هشتم:‏ اخوه متعدده اُمّی؛ چه ذکور باشند همه، یا اناث یا مختلف، و ‏‎ ‎‏فریضه آنها ثلث از ترکه است و هرگاه با اخوه اُمّی، اخوه و اخواتِ ابوینی ‏‎ ‎‏یا ابی هم نباشد بقیه از ترکه بعد از اخراج سهم احدُالزوجین، یا جمیع‏‎ ‎‏ ترکه حقِّ آنها خواهد بود، و مطلقاً بین خود بالسویه قسمت می کنند بر ‏‎ ‎‏فرض تعدّدشان. و هرگاه جدوده اُمّی هم باشند، باز هم مطلقاً بالسویه حق ‏‎ ‎‏می برند.‏

 نهم: ‏زوج، و فریضه او با عدمِ اولادی از برای زوجه؛ چه بلاواسطه یا ‏‎ ‎‏مع الواسطه، نصف از ترکه است، و با وجود چنین اولادی از برای زوجه ‏‎ ‎‏فریضه زوج ربع از ترکه است و گاهی زوج جمیع ترکه را می برد فرضاً و‏‎ ‎


کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 72

‏ردّاً، در صورت انحصار وارث به او و به حضرت امام زمان ـ ارواح ‏‎ ‎‏العالمین له الفداء ـ .‏

 دهم:‏ زوجه، و فریضه او با عدم اولادی از برای زوج ربع از ترکه است ‏‎ ‎‏و با وجود اولاد ثمن از ترکه؛ چه ‏‏اولاد بلاواسطه باشد یا مع الواسطه. و بر ‏‎ ‎‏فرض تعدد، زوجات این ربع یا ثمن را بین خود بالسویه قسمت می کنند.‏

‏ و بدانکه غیر این ده صنف از باقی ورّاث، یا بعضی از این ده صنف در ‏‎ ‎‏غیر موارد مرقومه، وارث بالقرابه می باشند. بلی هرگاه جد و جدّه اُمّی ‏‎ ‎‏کلیهما یا احدهما با منتسبین از طرف پدر بوده باشند - از قبیل اخوه و ‏‎ ‎‏اخواتِ ابوینی یا ابی و از قبیل جد و جده ابی - حقشان ثلث از مجموع ‏‎ ‎‏ترکه است؛ هر چند موجب نقص فریضه وارث بالفرض بشود، مثل آنکه ‏‎ ‎‏وارثِ میت زوج است و جد یا جده اُمّی و اخت ابوینی، پس زوج نصف از ‏‎ ‎‏ترکه را می برد و جدوده اُمّی چه متحد و چه متعدد، ثلث ترکه را، و اختِ ‏‎ ‎‏واحده ابوینی با آنکه فریضه اش نصف است، سدس باقی مانده از ترکه را ‏‎ ‎‏می برد، مع ذلک ارث جدوده بالقرابة است نه بالفرض.‏

 مساله -‏ بدانکه هرگاه در طبقه دوم، اخوه یا اخواتِ ابوینی با اخوه و ‏‎ ‎‏اخواتِ ابیِ فقط جمع شوند، پس منتسبین به ابِ فقط، ارث نمی برند. و ‏‎ ‎‏امّا منتسب به اُمِّ فقط، هم با منتسبِ به ابِ فقط ارث می برد و هم با ‏‎ ‎‏منتسبِ به ابوین. و هرگاه مطلق منتسب به ابوین یا به ابِ فقط جمع شوند ‏‎ ‎‏با مطلق منتسب به اُمِّ فقط، پس اگر منتسبین به اُمّ جدوده اُمّی باشند بدون ‏‎ ‎‏اخوه اُمّی، حقشان ثلثِ از مجموعِ ترکه است؛ چه ذکور و چه اناث و چه ‏‎ ‎‏مختلف، و ایضاً چه متحد یا متعدد و چه بلاواسطه یا به واسطه؛ چه احدُ‏‎ ‎‏الزوجین هم باشند یا نباشند. و در صورتِ تعدد، مطلقاً بالسویه قسمت ‏‎ ‎‏می کنند. ‏


کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 73

‏و اگر منتسبین به اُمّ، اخوه اُمّی باشند بدون جدوده اُمّی، با اتحاد حقش ‏‎ ‎‏سدسِ از مجموع ترکه است، و با تعدد ثلثِ از مجموع ترکه، مطلقاً چه ‏‎ ‎‏ذکور و چه اناث و چه مختلف. و این ثلث را مطلقاً بالسویه قسمت ‏‎ ‎‏می کنند و اگر منتسبین به اُمّ، هم جدوده اُمّی است و هم اخوه اُمّی، پس ‏‎ ‎‏حقشان ثلث از مجموعِ ترکه است، و مطلقاً بین خود بالسویه قسمت ‏‎ ‎‏می کنند. و بقیه از ترکه که با نبودنِ احدُالزوجین دو ثلث از مجموع ترکه یا ‏‎ ‎‏پنج سدس آن است، و با بودن زوج یک سدسِ از ترکه یا یک ثلث آن ‏‎ ‎‏است، و با بودنِ زوجه دو سدس و نیم از ترکه یا سه سدس و نیم آن ‏‎ ‎‏است، حقِّ منتسبین به ابوین یا به اب است، و بر فرض تعدد و اختلاف در ‏‎ ‎‏ذکوریت و انوثیت، للذکرِ ضعفُ الاُنثی.‏

 مساله‏ - بدانکه در طبقه سوم، هرگاه عمو و عمه ابوینی با ابیِ فقط ‏‎ ‎‏جمع شوند، ابیِ فقط ارث نمی برد. و امّا اُمّیِ فقط با ابوینی و با ابی فقط ‏‎ ‎‏ارث می برد. و همچنین است در خال و خاله؛ چنانچه هرگاه عم و عمه ابی ‏‎ ‎‏با خال و خاله ابوینی جمع شود، همه ارث می برند. و همچنین است ‏‎ ‎‏عکس آن، پس هرگاه منتسبین به اب جمع بشوند با منتسبین به اُمّ، یک ‏‎ ‎‏ثلث از مجموع ترکه میت حقِّ منتسبین به اُمّ می باشد؛ اعم از آنکه متحد ‏‎ ‎‏باشند یا متعدد، و ایضاً اعم از آنکه احدُالزوجین هم باشند یا نباشند، و ‏‎ ‎‏ایضاً اعم از آنکه خال و خاله میت باشند یا اولادشان یا آنکه عم و عمه و ‏‎ ‎‏خال و خاله مادر میت باشند یا اولادشان.‏

‏بلی، اگر در اقاربِ منتسبینِ اُمّی، بعضی ابوینی یا ابی باشند و بعضی ‏‎ ‎‏اُمّیِ فقط، مثل آنکه میت خئوله ابوینی هم دارد و خئوله اُمّی هم دارد، پس ‏‎ ‎‏خئوله اُمّی، با اتحاد سدس از ثلث مجموع ترکه را می برد، و با تعدد ثلثِ ‏‎ ‎‏از ثلث را و پنج سدسِ دیگر از ثلث یا دو ثلثِ دیگر از ثلث حقِّ خئوله ‏‎ ‎


کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 74

‏ابوینی یا ابی است؛ چه متحد و چه متعدد و منتسبین به اُمِّ میت مطلقاً ‏‎ ‎‏بالسویه قسمت می کنند، و دو ثلثِ دیگر از مجموع ترکه بر فرض نبودنِ ‏‎ ‎‏احدُالزوجین و سدسِ از مجموعِ ترکه بر فرض بودن زوج و دو سدسُ و ‏‎ ‎‏نیم از مجموعِ ترکه بر فرض بودن زوجه، حقِّّ منتسبین به پدر میت است؛ ‏‎ ‎‏اعم از آنکه متحد باشند یا متعدد، و ایضاً اعم از آنکه عمومه میت باشند ‏‎ ‎‏یا اولادشان، یا آنکه عمومه و خئوله پدر میت باشند یا اولادشان. بلی اگر ‏‎ ‎‏در میانِ منتسبینِ به پدرِ میت، بعضی ابوینی یا ابی باشند و بعضی اُمّیِ ‏‎ ‎‏فقط، مثل آنکه میت عمومه ابوینی هم دارد و عمومه اُمّیِ فقط هم دارد، ‏‎ ‎‏پس عمومه اُمّی با اتحاد سدسِ از ثلثین یا از بقیه را می برد، و با تعدد ثلثِ ‏‎ ‎‏از ثلثین یا از بقیه را. و این ثلث را مطلقاً بالسویه قسمت می کنند؛ اگرچه ‏‎ ‎‏احتیاط‏‎[1]‎‏ با فرض تعدد و اختلاف در ذکوریت و انوثیت، صلح و تراضی ‏‎ ‎‏است. الحاصل: پنج سدسِ دیگر از ثلثینِ مجموعِ ترکه یا بقیه، یا دو ثلثِ ‏‎ ‎‏دیگر از ثلثین یا بقیه، حقِّ منتسبین به ابوین یا به اب است؛ چه متحد و چه ‏‎ ‎‏متعدد. و بر فرضِ تعدد و اختلاف در ذکوریت و انوثیت، لِلذّکرِ ضِعفُ ‏‎ ‎‏الاُنثی می باشد.‏

 مساله - ‏معلوم شد که هرگاه میت از طبقه سوم منتسبین به اب داشته ‏‎ ‎‏باشد با منتسبین به اُمّ، تمام ترکه حق آنها خواهد بود، اگر احدُالزوجین ‏‎ ‎‏نباشند والّا بقیه از ترکه حقِّ آنها خواهد بود. و توضیح این به مثال آن است ‏‎ ‎‏که: اگر میت عمو و عمه ای دارد ابوینی، و عمو و عمه ای دارد اُمّیِ فقط، و ‏‎ ‎‏خالو و خاله ای دارد ابوینی، و خالو و خاله ای دارد اُمّیِ فقط، و زوجه ای ‏‎ ‎‏هم دارد و ترکه آن میت هم سی و شش تومان است، پس ربع آن که نُه ‏‎ ‎‏تومان بوده باشد حقِّ زوجه اوست؛ چه متحد باشد یا متعدد، که بالسویه ‏‎ ‎


کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 75

‏قسمت می کنند، و ثلث آن که دوازده تومان باشد حقِّ چهار نفر منتسبینِ به ‏‎ ‎‏اُمِّ میت است که باز ثلث آن به خالو و خاله اُمّی داده می شود به هر یک دو ‏‎ ‎‏تومان، و دو ثلث آن به خالو و خاله ابوینی داده می شود به هر یک چهار ‏‎ ‎‏تومان، بقیه که پانزده تومان باشد حقِّ چهار نفر منتسبین به ابِ میت است، ‏‎ ‎‏باز ثلث آن به عمو و عمه اُمّی داده می شود به هر یک دو تومان و نیم؛ ‏‎ ‎‏اگرچه احتیاط به صلح و تراضی عمو به غایت مطلوب است، و دو ثلث آن ‏‎ ‎‏که ده تومان باشد به عمو و عمه ابوینی داده می شود، للذَّکرِ ضعفُ الاُنثی. ‏‎ ‎‏و اگر در همین فرض عمومه اُمّی و خئوله اُمّی یک نفر باشند، پس یک ربع ‏‎ ‎‏از مجموع ترکه که نه تومان باشد، حقِّ زوجه است و یک سدسِ از ثلثِ ‏‎ ‎‏مجموعِ ترکه که دو تومان باشد، حقِّ آن یک نفر خئوله اُمّی است، و بقیه ‏‎ ‎‏ثلث که ده تومان باشد حقِّ خئوله ابوینی یا ابی است، الباقی پانزده تومان؛ ‏‎ ‎‏باز سدس آن که دو تومان و نیم باشد حقِّ یک نفر عمومه اُمّی است و بقیه ‏‎ ‎‏که دوازده تومان و نیم باشد، حقِّ عمومه ابوینی است؛ چه متحد و چه ‏‎ ‎‏متعدد و بر فرض تعدد و اختلاف، للذکر ضِعفُ الاُنثی.‏

 مساله -‏ بدانکه ورّاث فعلیِ میت، یا همه وارث بالفرض می باشند یا ‏‎ ‎‏همه وارث بالقرابه، یا بعضی وارث بالفرض و بعضی وارث بالقربه.‏

قسم اول : ‏آنکه همه ورّاثِ فعلیِ میت وارثِ بالفرض باشند و این سه ‏‎ ‎‏صورت دارد:‏

صورت اول: ‏آنکه ترکه میت به قدر سهام باشد بدون زیاده و نقیصه، ‏‎ ‎‏پس ترکه را بین ورثه، کما فَرَضَ الله قسمت می نمایند، مثل آنکه وارث در ‏‎ ‎‏طبقه اولی منحصر باشد به ابوین و بنات متعدده، یا در طبقه ثانیه وارث ‏‎ ‎‏منحصر باشد به اخت واحده ابوینی یا ابی و زوج، یا به اخوات متعدده ‏‎ ‎‏ابوینی یا ابی و اخوه متعدده اُمّی.‏


کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 76

 صورت دوم:‏ آنکه ترکه از سهام زیادتر باشد، پس زیاده را به صاحبان ‏‎ ‎‏فروض ردّ می کنند اگر مانعی از ردّ نداشته باشند، و به درجات و طبقات ‏‎ ‎‏بعد زیاده داده نمی شود؛ چون از ضروریات مذهب شیعه است که ارث به ‏‎ ‎‏عُصبه میت داده نمی شود، پس هرگاه کسی بمیرد و وارثِ او منحصر باشد ‏‎ ‎‏به بنتِ واحده و اُمّ یا به بنات متعدده و اُمّ، پس ثلثِ زائد ‏‎ ‎‏یا سدسِ زائد ارباعاً یا اخماساً به همه رد می شود. بلی به چهار طائفه از صاحبان ‏‎ ‎‏فروض، زیاده رد نمی شود: ‏اول:‏ به زوجه مطلقاً. ‏دوم:‏ به زوج، مگر در ‏‎ ‎‏صورت انحصار وارث از ارحام و انساب به او و به حضرت امام علیه السلام که ‏‎ ‎‏نصف زائد در این فرض به زوج رد می شود. ‏سوم:‏ به مادر با وجود اخوه ‏‎ ‎‏متعدده ابوینی یا ابی برای میت به شرائطی که سابقاً گفته شد. ‏چهارم:‏ به ‏‎ ‎‏اخوه اُمّی مطلقاً در صورت بودن احدی از جدوده ابی یا از اخوه ابوینی یا ‏‎ ‎‏ابی. پس هرگاه کسی بمیرد و وارث او منحصر باشد به زوج و به بنتِ ‏‎ ‎‏واحده، ربعِ زائد به زوج بر نمی گردد. یا آنکه وارثِ او منحصر باشد به ‏‎ ‎‏بنت و زوجه، پس یک ربع و نیم زائد به زوجه بر نمی گردد، بلکه در هر دو ‏‎ ‎‏صورت زائد به بنت برمی گردد. و همچنین هرگاه کسی بمیرد و وارث او ‏‎ ‎‏منحصر باشد به ابوین و بنت و از برای میت اخوه متعدده ابوینی یا ابی ‏‎ ‎‏باشد، پس سدس زائد به اُمّ بر نمی گردد، بلکه بر می گردد به بنت و به والد ‏‎ ‎‏میت ارباعاً. و همچنین هرگاه کسی بمیرد و وارث او منحصر باشد به اخت ‏‎ ‎‏واحده اُمّی و اخت واحده ابوینی، پس ثلث زائد به اخت اُمّی بر نمی گردد، ‏‎ ‎‏بلکه برمی گردد به اخت ابوینی.‏

 صورت سوم: ‏آنکه ترکه میت از سهام کمتر بوده باشد، و این نمی شود ‏‎ ‎‏مگر به دخول بنت و بنتین فصاعداً، یا به دخول اخت و اختین فصاعداً که ‏‎ ‎‏ابوینی باشند یا ابیِ فقط در میان ورثه فعلیِ فریضه بر، پس نقص بر همین ‏‎ ‎


کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 77

‏چهار طائفه وارد می شود نه بر سایر ورثه، پس هرگاه وارثِ فعلیِ میت ‏‎ ‎‏منحصر باشد به زوج و ابوین و بنت یا بنات متعدده، پس نقصِ نیم سدس ‏‎ ‎‏با وجودِ بنتِ واحده، و نقصِ یک ربع با وجود بنات متعدده، بر بنت و ‏‎ ‎‏بنتین است نه بر زوج و ابوین. و همچنین اگر وارثِ فعلیِ میت منحصر ‏‎ ‎‏باشد به زوج و به اخوه متعدده اُمّی و به اخت واحده یا اخوات متعدده ‏‎ ‎‏ابوینی، پس نقصِ دو سدس با وجودِ اختِ واحده ابوینی، و نقصِ سه ‏‎ ‎‏سدس با وجودِ اخواتِ متعدده ابوینی، بر اخت و اخوات ابوینی است نه ‏‎ ‎‏بر زوج و بر اخوه متعدده اُمّی.‏

 قسم دوم:‏ آنکه همه ورّاثِ فعلیِ میت وارثِ بالقرابه باشند نه ‏‎ ‎‏بالفرض. و آنها در طبقه اوّل، اولاد است به شرط وجود ذکور چه مع ‏‎ ‎‏الاناث یا بدون اناث، و پدر است به شرط عدم اولاد مطلقاً. و در طبقه ‏‎ ‎‏دوم، جدوده است مطلقاً، و اخوه ابوینی یا ابی است به شرط وجود ‏‎ ‎‏ذکوری در آنها. و در طبقه سوم، تمام اصناف و درجات ارباب آن طبقه ‏‎ ‎‏است از عمومه و عمات و خئوله و خالات و اولادشان که تمام ارباب این ‏‎ ‎‏طبقه بالقرابة ارث می برند. اگرچه در سابق گفته شد که هرگاه میت از طبقه ‏‎ ‎‏دوم جدوده اُمّی دارد با منتسبین ابی، یا در طبقه سوم، هم منتسبین به پدر ‏‎ ‎‏دارد و هم منتسبین به مادر، پس جدوده اُمّی و خئوله که منتسبین به مادر ‏‎ ‎‏میت اند مطلقاً ثلث می برند؛ چه با اتحاد یا با تعدد، هر چند موجبِ نقصِ ‏‎ ‎‏فریضه بعضی از صاحبان فروض بشود در طبقه دوم، لکن این بالقرابة ‏‎ ‎‏است نه بالفرض.‏

 قسم سوم:‏ آنکه ورّاث فعلیِ میت بعضی وارث بالفرض هستند و ‏‎ ‎‏بعضی وارث بالقرابة، پس صاحبِ فرض فریضه خود را می برد و بقیه حقِّ ‏‎ ‎‏وارث بالقرابة است. مثل آنکه در طبقه اوّل ابوین است با اولادِ ذکور و ‏‎ ‎


کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 78

‏اناث، پس ابوین هر یک سدس می برند بالفرض، و دو ثلث دیگر، مال ‏‎ ‎‏اولاد است بالقرابة. یا آنکه در همان طبقه اوّل وارث پدر و مادر است ‏‎ ‎‏بدون اولاد، پس مادر با وجودِ حاجب سدس می برد و با عدمِ حاجب ثلث ‏‎ ‎‏می برد بالفرض و بقیه مال پدر است بالقرابة؛ چون گفتیم اگر میت اولاد ‏‎ ‎‏ندارد مادر بالفرض می برد و پدر بالقرابة. یا در طبقه‏‏ دوم‏‏ اخت یا اخوات ‏‎ ‎‏ابوینی است با جدوده اُمّی یا اخوه اُمّی است با جدوده ابی، پس اخت و ‏‎ ‎‏اخوات ابوینی در فرض اول و اخوه اُمّی در فرض دوم بالفرض می برند، و ‏‎ ‎‏جدوده ابی با جدوده اُمّی بالقرابة. یا آنکه در همین طبقه دوم اخوه اُمّی ‏‎ ‎‏است با اخوه ابوینی که در میان اخوه ابوینی ذکور باشد، پس اخوه اُمّی ‏‎ ‎‏بالفرض می برد و اخوه ابوینی بالقرابة. و هکذا بعض امثله دیگر.‏


کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 79

‎ ‎

کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 80

  • 1- این احتیاط بسیار مطلوب است.