احکام فقهی بکارت

ولایت بر باکره از دیدگاه امام خمینی (س)

امام خمینی (س) ولایت پدر و جد پدری در نکاح دختر را در مواردی پذیرفته اند؛ و در مواردی ازدواج او را مشروط به اذن یکی ازآن ها دانسته اند که البته معتقدند در بعض شرایط ساقط می شود و دختر احتیاج به اذن آن ها ندارد. و در مواردی هم عقیده دارند که پدر و جد پدری از اساس در ازدواج دختر صاحب اختیار و ولایت نیست.

بنا بر این از نظر ایشان بود و نبود ولایت پدر و جد پدری بر ازدواج دختر، بستگی به سن و سال و دیگر شرایط دختر دارد که در پی می آید.

دختری که بالغ و رشید نیست

پدر و جد پدری- یعنی پدر پدر و بالاتر- بر صغیر و صغیره و دیوانه|دیوانه‏ای که جنونش به بلوغ اتصال دارد، و همچنین- ظاهراً- بر دیوانه‏ای که دیوانگی اش از بلوغ فاصله دارد، ولایت دارند. و مادر و جد مادری و لو از طرف مادر پدر- به اینکه مثلاً پدر مادر پدر باشد- و برادر و عمو و دایی و اولاد ایشان، بر آن‏ها ولایت ندارند. (۱)

پسر بالغ و رشید، دختر بالغ و رشیدِ غیر باکره

پدر و جد پدری بر پسر بالغِ رشید و بر دختر بالغ رشیده|بالغِ رشیده‏ای که ثیّبه باشد، ولایت ندارند. (۲) اگر قبلاً با دخول ولو به نحو زنای محرّم، ازاله بکارت شده، صحت عقد بعدی منوط به اجازه پدر نیست. (۳)

دختر بالغ و رشیدِ باکره

«دختر اگر بالغ و باکره‏ باشد ... احتیاط واجب|احتیاط (واجب) آن است که از آن دو (پدر و جد پدری) اذن گرفته شود.» (۴) «و فرقی بین ازدواج ازدواج دائم|دائم و ازدواج منقطع|منقطع نیست.» (۵) «و اذن سایر افراد خانواده معتبر نیست.» (۶)

«امر ازدواج دختر باکره‏ با پدر است، ولی پدر اجازه و اختیار ندارد که دختر خود را به عقد کسی که کفو شرعی و عرفی وی نیست درآورد و یا به ازدواج کسی درآورد که آن ازدواج برای دختر مفسده داشته باشد، بلکه در چنین مواردی عقد در حکم فضولی و بدون اجازه دختر صحیح نمی‏شود و همچنین اگر پدر از ازدواج دختر با کفو شرعی و عرفی وی ممانعت کند و رضایت ندهد و با میل دختر به ازدواج، خوف آن باشد که خواستگار دیگری که کفو شرعی و عرفی دختر باشد پیدا نشود در این صورت نیز ولایت پدر ساقط است» (۷)

همان گونه که پیداست امام خمینی در زمان نگارش تحریرالوسیله، شرط بودن اذن پدر یا جد پدری در ازدواج دختر باکره را به احتیاط واجب قائل بودند و بعدها در استفتائاتی که به عمل آمده است نظرشان به فتوا تغییر یافته و فرموده اند: «بسمه تعالی، ازدواج دختر باکره‏، باید با اذن و اجازه پدر او باشد و حکم از اول چنین بوده است و زمان تغییر به فتوا را نظر ندارم» (۸)

سقوط و عدم سقوط ولایت پدر و جد

اگر پدر و جد پدری دختر بالغی که رشید و باکره است را از تزویج با کسی که شرعاً و عرفاً کفو او هست و او هم میل دارد، ممانعت کنند اعتبار اذن آن‏ها بدون اشکال ساقط می‏شود. و همچنین است اگر هر دو غایب باشند به طوری که گرفتن اذن از آن‏ها ممکن نباشد با اینکه او احتیاج به ازدواج داشته باشد. (۹) اگر با رد خواستگار مورد پسند دختر کفو شرعی‏ و عرفی‏ دیگری برای دختر پیدا می‏شود و تأخیر ازدواج دختر تا پیدا شدن کفوی که مورد پسند پدر هم باشد مفسده ندارد اجازه پدر شرط است (۱۰)

(۱) موسوعة الإمام الخمینی، ج ۲۳، تحریرالوسیلة، ج ۲، ص: ۲۷۳، کتاب النکاح، فصل فی اولیاء العقد، مسألة ۱. ولایة

(۲) موسوعة الإمام الخمینی، ج ۲۳، تحریرالوسیلة، ج ۲، ص: ۲۷۳، کتاب النکاح، فصل فی اولیاء العقد، مسألة ۲.لیس

(۳) موسوعة الإمام الخمینی، ج ۴۱، استفتائات امام خمینی، ج ۹، ص: ۴۸ و ۴۹، سؤال ۱۰۲۲۷ بکارت

(۴) موسوعة الإمام الخمینی، ج ۲۳، تحریرالوسیلة، ج ۲، ص: ۲۷۳، کتاب النکاح، فصل فی اولیاء العقد، مسألة ۲. الاحوط الاستیذان

(۵) موسوعة الإمام الخمینی، ج ۴۱، استفتائات امام خمینی، ج ۹، ص: ۶۳ و ۵۶ و ۵۷، سؤال ۱۰۲۴۴ منقطع

(۶) موسوعة الإمام الخمینی، ج ۴۱، استفتائات امام خمینی، ج ۹، ص: ۱۴- ۱۶، سؤال ۱۰۲۵۶ خانواده

(۷) موسوعة الإمام الخمینی، ج ۴۱، استفتائات امام خمینی، ج ۹، ص: ۱۴- ۱۶، سؤال ۱۰۱۸۱ ازدواج

(۸) موسوعة الإمام الخمینی، ج ۴۱، استفتائات امام خمینی، ج ۹، ص: ۵۹، سؤال ۱۰۲۴۹ تغییر

(۹) موسوعة الإمام الخمینی، ج ۲۳، تحریرالوسیلة، ج ۲، ص: ۲۷۳، کتاب النکاح، فصل فی اولیاء العقد، مسألة ۲. سقوط

(۱۰) موسوعة الإمام الخمینی، ج ۴۱، استفتائات امام خمینی، ج ۹، ص: ۲۸، سؤال ۱۰۱۹۷ اجازه

. انتهای پیام /*