ولایت حاکم بر نکاح صغار

معنای ولایت از دیدگاه امام خمینی (س)

بنابراین اعمال ولایت بر صغار از سوی پدر و جد پدری، چه در امور مالی و چه غیرمالی، تنها بر پایه احکام و قواعد شرعی و اصول انسانی و با در نظر گرفتن واقعیت های عینی فرد و اجتماع صورت می پذیرد و هرگز به مفهوم تجویز رفتار بر پایه مصلحت سنجی های موهوم و متأثر از تعلقات خاطر شخصی و تمنیات نفسانی، و در جهت مصالح کسانی غیر از مولی علیه نیست.

ازجمله مسائل مربوط به صغار، وضعیت آنان در فرض فقدان پدر و جد پدری آن ها است که مسئولیت رسیدگی به امور مالی و غیرمالی آنان بر عهده شخصی است که پدر یا جد صغار، او را در همه امور اطفال خویش و یا در جهات خاص و امور معین وصی و قیم قرار داده است و یا بر عهده حاکم شرع است درصورتی که اصلاً وصی تعیین نشده باشد و یا اگر هم شده باشد بعض امور خاصی به وی واگذارشده است و بعض امور دیگر بدون متصدی مانده است.

در این که آیا اختیارات و حدود ولایت وصی و یا حاکم همانند پدر و جد پدری صغار است یا خیر؟ و مثلاً حاکم شرع که در نبود ولی صغار و وصی و قیم اطفال امور آنان را سرپرستی می کند می تواند کسی را که بر او ولایت دارد شوهر دهد یا برای او زن بگیرد؟ یا خیر؟ بین فقها اختلاف نظر هست. امام خمینی (س) در این خصوص می فرماید:

در نبود پدر و جد پدری حاکم در نکاح بر صغیر، چه پسر و چه دختر ولایت ندارد. و اگر حاجت و ضرورت و مصلحتی که رعایت آن لازم است ازدواج او را اقتضا کند به طوری که بر ترک آن مفسده‏ای مترتب شود که باید از آن اجتناب نمود، حاکم اقدام به تزویج او می‏کند و احتیاط آن است که در صورت وجود وصی پدر یا جد، ضمیمه نمودن اجازه او ترک نشود. و همچنین است نسبت به کسی که در حال فساد عقل به بلوغ رسیده است یا فساد عقل او تجدید شود درصورتی که بلوغ و تجدد فساد عقل، در زمان حیات پدر یا جد باشد. (۱) همان گونه که از متن فتوای مذکور پیداست ایشان با این که قائل به عدم ولایت حاکم شرع بر نکاح صغار است در عین حال از مصالح آنان، گرچه نادر باشد غفلت نورزیده اند.

(۱) موسوعة الإمام الخمینی، ج ۲۳، تحریرالوسیلة، ج ۲، ص: ۲۷۵، کتاب النکاح، فصل فی اولیاء العقد، مسألة ۱۱.

. انتهای پیام /*