در این نوشتار سعی بر این است که به اهم وقایع و رخدادهای حیات پربرکت حضرت امام خمینی (س) اشاره گردد. ضمنا در ادامه مناسبتهای ملی و مذهبی روز را در سیره و اندیشه امام جستجو می کنیم.
عالمان ربانی، چلچراغهاى پر فروغى هستند که در هرعصرى، در آسمان علم و عمل می درخشند.
اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئلۀ بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوۀ دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم؛
تمام صفات وارسته انسانی در انقطاع کامل الی الله نهفته است؛ و اگر کسی بدان دست یافت، به سعادت بزرگی نایل شده است و کسی که بخواهد روزه ماه مبارک رمضان را با آدابی که از او خواسته اند انجام دهد، لازم است انقطاع کامل داشته باشد تا بتواند مراسم و آداب مهمانی را به جای آورد، و به مقام میزبان تا آنجا که ممکن است عارف گردد.
و ما هیچ خوفی در دلمان نیست راجع به اینکه این یک کاری بکند، یک تروری بکند. ترور را کسی از آن می ترسد که اینجا را جایگاه، خیال کند و جا گرم بکند.
در شرایط امنیت معطوف به اقتدار فرهنگی، زمینه بسط باورهای مشترک و پیشگیری از ناهنجاری های سیاسی و اجتماعی فراهم گردیده و با تولید و بازتولید ارزش ها در جامعه، بالتبع امنیت ملی نیز تضمین خواهد شد.
ضیافت خدا در ماه رمضان یک شعبه اش روزه است و یک امر مهمش که مائده غیبی و آسمانی است قرآن است. شما دعوت شده اید به مهمانی خدا و شما در ماه رمضان مهمان خدا هستید. مهماندار شما، شما را وادار کرده است به اینکه روزه بگیرید.
اصل جنبش و مقدمات آن طولانی است. ولی آنقدر که به طور اختصار می توانم بگویم این است که شاه از ابتدای سلطنت غاصبانه اش جنایت های بی شماری کرد و مواردی هم پیش آمد که قدرت آن پیدا شد که او را از مملکت بیرون کنند که مع الأسف سستی کردند. شروع مبارزات پانزده سالۀ اخیر بدین صورت بود که شاه برخلاف مصلحت ملت کارهایی انجام داد. ابتدا علمای اسلام مخالفت کردند و این مخالفت به گرفتاری شبانۀ من انجامید. در 15 خرداد 42 از قراری که می گویند، پانزده هزار نفر کشته شدند. قریب یک سال در زندان و حصر بودم. پس از آزادی به مبارزاتم ادامه دادم و مفاسد و جنایات شاه را افشا نمودم، تا اینکه یکی از خیانتهای بزرگ شاه یعنی قضیۀ کاپیتولاسیون پیشآمد و شاه، مستشاران امریکایی را مصونیت داد. از این جهت که این قضیه مخالف مصالح اسلام و کشور بود، من با آن شدیداً مخالفت نمودم و به دنبال آن شبانه دستگیر شدم و مستقیماً به ترکیه تبعید شدم. یک سال در ترکیه بودیم. پس از آن ما را تحویل عراق دادند و قریب چهارده سال در عراق بودیم.
من در مدرسۀ «دارالشفا» حجره داشتم. رفقای ما یک عده ای بودند خوب، آنجا مجتمع می شدند و می نشستند و درددل می کردند.
من بعد از پانزده خرداد که از حبس بیرون آمدم و مطلع شدم بر وقایعی که در ایران اتفاق افتاده بود و بعد هم که به قم آمدم و مواجه شدم با بعض کسانی که عزیزان خودشان را از دست داده بودند، گمان نمی کردم که دنبالۀ این معنا برای من، این صحنه هایی که حالا می بینم باشد.
از بغداد یک وقت رئیس اَمْن آمد. او آدم ملایمی بود، و صحبت هایش هم همه تعارف بود و اینکه شما هر کاری بخواهید بکنید مانعی ندارد و هر عملی انجام بدهید مانعی ندارد و فلان، و ایشان رفت.
ما هیچ بنا نداشتیم که به پاریس برویم. مسائلی بود که هیچ ارادۀ ما در آن دخالت نداشت. هر چه بود، و تا حالا هرچه هست و از اول هرچه بود با ارادۀ خدا بود.
معجزۀ دیگر همین توطئه ای بود که برای کودتا در همان شبهای آخر، که ما در تهران بودیم، اینها دیده بودند. و قبلش توطئه این بود که حکومت نظامی را روز هم اعلام بکنند.
بر اساس اسناد موجود در گزارش های ساواک می توان به میزان وحشت رژیم ستمشاهی از تصاویر حضرت امام خمینی(س) پی برد.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.