یکی از انگیزه هایی که دیکتاتوری پیش می آورد این است که دیکتاتورها می بینند ملت همراهشان نیست، اعمال دیکتاتوری می کنند. یکی از انگیزه هاست البته، انگیزه های دیگر هم دارد. چنانچه ملت ها همراه دولت باشند، وجهی پیدا نمی کند که دیکتاتوری بکنند با ملت خودشان، مجهز می شوند برای کسانی که به آنها حمله می کنند. وقتی که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده کند و بدوشد ملت را، دیکتاتوری پیش می آید.

من، هم تبریک موفقیت آقایان در کسب اعتماد مجلس را عرض می کنم و هم هفته دولت را. من باید عرض کنم که دولت ما دولتی است که از بس حسن نیت دارد، مسائل خودش را ذکر نمی کند. از اول من مکرر این را گفته ام که شما کارهایی که می کنید به مردم بگویید. یک کاری شما در سیستان می کنید، در آن ور کشور مطلع نمی شوند. اگر آنجا یک کاری بکنید، آن طرف کشور مطلع نمی شوند. شما باید دائماً مسائلی را که، خدمتهایی را که کردید، و من می دانم خدمتهای بسیار زیاد و ارزنده ای بوده است اینها را ذکر کنید برای مردم. مقدس مآبی نکنید که مبادا خدای نخواسته چه بشود. الآن دنیا بر ضد شما، بر ضد حکومت شما، بر ضد اسلام حقیقتاً مجهز شده اند و می خواهند که یک چیزی پیدا کنند و عَلَم کنند و هر چی دلشان می خواهد بگویند. یکی از اموری که ممکن است گفته بشود این است که دولت برای مردم کاری نکرده. چنانچه دیدید که بعضی افراد گفتند این را که دولت کاری برای مردم نکرده. خوب! این برای این است که البته بعضیشان سوء نیت دارند. لکن مردم باید بفهمند که دولت چه کرده است برای مردم. این قاعده اش بود از اولی که دولت تأسیس می شود هر کاری که انجام می دهند برای مردم ذکر کنند که مردم بفهمند که چه کرده است دولت و چه کارهای بزرگی کرده است دولت. و حالا که مجال پیدا شده و «هفته دولت» است باید بیشتر این مطلب تعقیب بشود. و آقایان، از دو سه نفرشان، در یک روز مسائ
با مروری بر سیره حضرت امام (س) در ارتباط با با دولت و دولتمردان پس از انقلاب اسلامی، می توان دریافت که رفتار ایشان نشانگر حمایت توام با توصیه و نصیحت است.
همبستگی و وحدت یک ثروت اجتماعی به حساب می آید که می تواند نقش مهمی در تکامل و یا اصلاح جامعه داشته باشد. حال با توجه به اینکه وضعیت کنونی جامعه مان در شرایط خاصی قرار دارد و اشکالات و نقایص پوشیده گذشته، امروز در صحنه های مختلف و امتحانات گوناگون اجتماعی آشکار گردیده و جامعه را تهدید می کند، اصلاحی عمیق و متنوع و گسترده و جدی ضرورت می یابد؛ بنابراین لازم و ضروریست که بر نقاط پیوند و همبستگی مردم تکیه کرده و راه اصلاح را پیش گرفت؛ در این باره عقاید و باورهای مذهبی که یکی از پیوندهای مهم میان مردم مسلمان ماست می تواند فرصت خوبی را برای اصلاح فراهم نماید. عاشورا و امام حسین علیه السلام در جامعه اسلامی و شیعی ما، عامل مهمی است که مردم در آن بهم گره می خورند و جلوه ای از وحدت و همبستگی ملی و مذهبی را می آفرینند؛ بنابراین فرهنگ حسینی را باید فرصت مهم اجتماعی و ثروت عظیم فرهنگی دانست و از آن برای اصلاح جامعه و به ویژه شرایط سخت کنونی بهره برد.

فضای سنگین سال های زندگی سید شهیدان که جریان تحریف سلطنت را به جای خلافت قرار داده و هرگونه راه نقد و اعتراض را مسدود ساخته بود و به سلطنت اموی چنان تقدس بخشیده بود که عملا هر نقد و اعتراضی اعتراض و نقد به خدا و پیامبرش به حساب می آمد یاری اسلام ،که به ظلم و ستم در انزوا قرار گرفته و در غربت تحمیلی اش فراموش گشته بود، حمایتی پرهزینه داشته و تنها از کسانی این مهم ممکن بوده که دلهایشان به آتش عشق افروخته بوده باشد عشقی که به موهبت الهی در قلب ها جای می گیرد و می تواند شمشیر دفاع بر دست های قدرت ایمان قرار دهد و مجاهدان دلیری را بی هراس از تیرهای سرزنش و نکوهش جاهلان مقصر و دانایان مکار به میدان آورد این عشق سراپای امام حسین و یارانش و حتی اهل بیت اسیر شده اش را پر ساخته است
تحمل فشار اجتماعی ملالم از مکر و جهل، محتاج ایمان در مراتب عالی آن می باشد ایمانی که از عشقی عمیق جوشیده باشد و تا پای جان انسان را در آوردگاه مقاومت پایدار نگاه دارد بنابراین مقاومت و جهاد که امری اجتماعی می باشد که بر پایه فرهنگی ایمانی استوار می گردد قرآن کریم نیز در تحلیل میدان های نبرد و پیروزی ها و شکست هایش به تحلیل فرهنگ و اعتقاد پشتوانه جهاد و دفاع می پردازد تا به تحلیل نظامی بلکه تمام عرصه های زندگی حتی عرصه های اجتماعی را قرآن از همین منظر تحلیل می فرماید.
حماسه کربلا، بزرگ ترین و دلخراش ترین واقعه تاریخ است که پس از گذشت بیش از ۱۴۰۰ سال هنوز هم زنده مانده و پس از ۱۴ قرن به یاد آن واقعه اشک ها ریخته می شود و مراسم حزن و عزاداری به پا است.
إِنّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی، أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ وَأَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ أَبی عَلِیِّ بْنِ أَبیطالِب»؛ یعنی: «من از روی خود خواهی و خوشگذرانی و یا برای فساد و ستمگری قیام نکردم، من فقط برای اصلاح در امّت جدّم از وطن خارج شدم.
می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره و روش جدّم و پدرم علی بن ابیطالب عمل کنم.» (نامه امام حسین به محمد حنفیه مقتل خوارزمی؛ ج ۱، ص ۱۸۷-۱۸۹)
وظیفه داریم ما که آن چیزهایی که در این جمهوری شده است بگوییم و برسانیم به مردم. انتقاد هم داریم البته که کوتاهی شده است، آنها هم باید نوشته بشود. نمی گوییم آن را ننویسند، آن را هم بنویسند، اما انتقاد، غیر غرض وَرزی است. یک قلم است که می خواهد یک مسئله ای که فرض کنید کوچک است بزرگش کند و چند مقابلش کند. تیتر بزرگ بنویسد و بعدش هم حرفهایی که هر چی دلش می خواهد بنویسد. گاهی هم تیترها مناسب با خود موضوع نیست.
در فرودگاه هزاران نفر از برادران به استقبال من آمده بودند. به سوی منزل امام حرکت کردیم. ایشان مرا به گرمی در آغوش گرفت و روبوسی کرد. سپس در حالی که دست مرا در دست داشت خطاب به خبرنگاران فرمود: همگی استقبال از اسقف کاپوچی را مشاهده کردید. شما از دروغ هایی که مغرضین و دشمنان انقلاب اسلامی ایران پخش کرده اند تا چهره این انقلاب را دگرگون نشان دهند، اشباع شده اید.

غرض رژیم از بردن امام به داودیه، دور نگه داشتن ایشان از مراکز پر جمعیت تهران بود، چرا که می دانست اگر ایشان را در خود تهران آزاد سازد موجب پدید آمدن شور و هیجان و موج سهمگینی خواهد شد. ولی علی رغم کلیه تدابیر امنیتی، تدارکات، پیش بینی ها و پیش گیری های دامنه دار و همه جانبه هنوز ساعتی از آزادی امام نگذشته بود که خبر آن برق آسا در سراسر تهران انعکاس یافت و تهران را تکان داد؛ و مردم فوج فوج به دیدار امام در داوودیه رفتند. در نخستین ساعات ورود امام به داوودیه چند نفر از برجسته ترین علمای مهاجر و نیز علمای تهران به دیدار ایشان شتافتند. مردم به محض اطلاع برای دیدار امام روانه محل اقامت ایشان شدند، به طوری که خیابان ها و کوچه های اطراف، مملو از جمعیت مشتاق گردید و عبور و مرور خودروها به سختی صورت می گرفت. از نخستین ساعات صبح روز شنبه ۱۲ مرداد، مغازه داران تهران و شهرستان ها به مناسبت آزادی نسبی امام، بر سر در مغازه های خود پرچم نصب کرده و چراغانی نمودند و میان مردم شیرینی و شکلات توزیع کردند. هجوم سیل آسای مردم به سوی اقامتگاه امام موجب شد، ملاقات با ایشان در پایان روز دوم اقامت از سوی مأموران ساواک و شهربانی ممنوع شود.

در زمان ریاست سوئدی ها بر شهربانی (نظمیه) تهران، زندان نظمیه در محل اداره شهربانی (بخشی از وزارت امور خارجه فعلی) در میدان توپخانه واقع بود. این زندان مرکب از دو یا سه اتاقک کوچک معروف به حبس نمره یک و چند اتاق و یک زیرزمین برای زندانیان عمومی بود.
با ایجاد حکومت رضاشاه محل قبلی تکافوی خیل عظیم زندانیان را نمی کرد. لذا رئیس نظمیه تقاضای یک محل وسیع برای ایجاد زندان تهران را نمود. محلی که برای اینکار در نظر گرفته شد، همین قصر قاجار بود که دارای ساختمان های قدیمی و وسیع و متروکه بود. این مجموعه که در سال ۱۱۶۸ ش ساخته شده بود، محل مناسبی برای ایجاد زندان تشخیص داده شد. و بین ارتش، مخابرات و زندان تقسیم گردید.
زندان قصر در تاریخ ۱۱ آذرماه ۱۳۰۸ ش، به دست رضاشاه افتتاح گردید. فاز اولیه زندان که در آن زمان افتتاح شد ۱۹۲ اتاق بود با گنجایش ۸۰۰ زندانی. بعدها و تا زمان ساخت زندان اوین در دهه چهل، این زندان تنها زندان پایتخت بود. در این دوران زندان قصر توسعه زیادی پیدا کرد. پس از انقلاب اسلامی این زندان محل حبس زندانیان غیر سیاسی بود.
در سال ۱۳۸۳این زندان تعطیل وشهرداری شروع به تخریب بخشهائی از زندان نمود که باپیگیری کانون زندانیان سیاسی قبل از انقلاب با ثبت زندان به عنوان آثار ملی در سازمان میراث فرهنگی ازتخریب آن جلوگیری ومتعاقباً بوسیله شهرداری به باغ موزه تبدیل گردید.سرانجام این باغ