در این نوشتار سعی بر این است که به اهم وقایع و رخدادهای حیات پربرکت حضرت امام خمینی (س) اشاره گردد. ضمنا در ادامه مناسبتهای ملی و مذهبی روز را در سیره و اندیشه امام جستجو می کنیم.
امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «لا تحکموا علی الرجل بشیء حتّی تنظروا الی من یصاحب فإنّما یعرف الرجل بأشکاله وأقرانه وینسب إلی أصحابه»؛ در مورد کسی داوری نکنید، مگر اینکه ببینید با چه کسی همنشین است. پس به درستی که فرد با دوستان و همنشینانش شناخته می شود و به دوستانش منسوب می گردد.
من و تو اگر این حقیقت را باور کنیم و حیله های شیطانی و نفسانی بگذارند واقعیات را آن طور که هستند ببینیم، آن گاه از مدح مداحان و ثنای ثناجویان آن طور پریشان می شویم که امروز از عیبجویی دشمنان و شایعه سازی بدخواهان. و عیبجویی را آن گونه استقبال می کنیم که امروز از مداحی ها و یاوه گویی های ثناخوانان. اگر از آنچه ذکر شد به قلبت برسد از ناملایمات و دروغ پردازیها ناراحت نمی شوی و آرامش قلب پیدا می کنی، که ناراحتی ها اکثراً از خودخواهی است.
در منزل امام آینه ای به دیوار قرار داشت. این آینه مخصوص امام بود که هر وقت بلند می شدند، در آینه خود را مرتب می کردند و من به این نظم و ترتیب و کار امام از همان زمان ها پی برده بودم. آن زمانها طلبه ها هیچ وقت مقید به آینه و اینگونه کارها نبودند. علمای پیرمرد که ابداً به این امور توجه نداشتند؛ لیکن امام خیلی مرتب بود. الآن نیز همینطور است در اتاقشان آینه ای بالای سرشان هست که در آن خود را می بینند و مرتب می کنند.
ریا به معنای «خودنمایی»، از ریشه «رؤیت» به مفهوم دیدن، گرفته شده است و به معنای نشان دادن به دیگران است. حضرت امام خمینی(س) در تعریف ریا مینویسد: «ریا»، عبارت از نشان دادن و وانمود کردن چیزی از اعمال حسنه یا خصال پسندیده یا عقاید حقه است به مردم، برای منزلت پیدا کردن در قلوب آن ها و اشتهار پیدا کردن پیش آن ها به خوبی و صحت و امانت و دیانت بدون قصد صحیح الهی.
خبرنگاری در پاریس از امام هنگامی که قصد عزیمت به ایران کرده بودند و فرودگاه ها بسته بود، سؤال کرد: «با توجه به اینکه بازگشت حضرت آیت الله ممکن است باعث خونریزی های بیشتر شود، آیا باز هم حضرت عالی اصرار به بازگشت خواهید داشت؟» امام فرمودند: «من باید پیش برادرهایم باشم تا اگر بنا باشد که خون من بریزد، در بین رفقای خودم و همراه با جوان های ایران بریزد»
امام خمینی در بیمارستان قلب مسوولیت ریاست دیوان عالی کشور را با اصرار به شهید بهشتی واگذار می کنند و آنگاه که دکتر بهشتی از پذیرش این مسوولیت عذر خواهی می کند؛ امام بر ایشان تکلیف می کند. تعبیر پراهمیت نقل شده از امام خمینی که می خواهم کسی آنجا باشد که «دلم آرام باشد» در شرایطی خطاب به ایشان برای پذیرش مسوولیت دیوان عالی کشور عنوان می شود که حکام شرع متعددی در انقلاب وجود دارند.امام اما، «دل آرام» خواهد بود؛ اگر شهید بهشتی در این مسوولیت باشد. شاید این تعبیر امام خمینی کم تر از تعبیر «بهشتی یک ملت بود» نباشد و نشان دهنده عمقی استراتژیک در رویکردهای امام خمینی برای اداره نظام قضایی کشور باشد.
«احترام»، مصدر باب افتعال از ریشه «حرم» به معنای «بزرگ داشتن و گرامی داشتن» است و در اصطلاح عرفی به معنای تعظیم کسی یا چیزی است. این معنا بی ارتباط با مفهوم لغوی آن نیست؛ زیرا هر شخص، شیء یا مکان و زمان دارای حرمت و حریمی است که احترام آن ها به معنای نگه داشتن و پاس داشتن آن حریم است. در ادبیات دینی، معادل هایی چون: ادب، اکرام، تعظیم و توقیر دارد و رعایت حقوق دیگران نیز نوعی احترام محسوب می شود.
باید مردم را برای انتخابات آزاد گذاریم و نباید کاری بکنیم که فردی بر مردم تحمیل شود. مردم ما دارای رشد دینی و سیاسی مطلوب می باشند و خودْ افراد متدین و درد مستضعفان چشیده و آگاه به مسائل دینی- سیاسی و همگام با محرومین را انتخاب خواهند کرد و در چنین اوضاعی هیچ فرد و گروهی و هیچ نهاد و سازمان و حزب و دفتر و تجمعی نمی تواند در حوزه انتخابات دیگران دخالت نماید و برای غیر حوزه خودْ افرادی را کاندیدا نموده و از آنان تبلیغ نماید
در فارسی، «تهجد» برابر با شب زنده داری برای عبادت است و بارزترین مصداق این گونه عبادت، «نماز شب» می باشد. حضرت امام(س) در کتاب شرح چهل حدیث واژه «مجافاة» و «تجافی» به معنای شب زنده داری را از میان سایر معانی برمی گزیند و با تمسک به روایت امیر مؤمنان(ع) می نویسند: جناب مولی امیرالمؤمنین، بیداری شب و تجافی از فراش را برای عبادت قرار داده است؛ و این دلیل بر کمال فضیلت و اهمیت آن است.
مقصد این است که اسلام جریان پیدا بکند، مقصد این نیست که من اجرایش کنم. از چیزهایی که انسان مبتلا به آن هست این شیطنت های باطنی که انسان به آن مبتلا هست این است که، دلش می خواهد خودش متصدی امر باشد. جریان امر اگر به دست دیگری بهتر واقع بشود، این ناراحت است، می گوید من خوب است باشم. این از شیطنت های باطنی انسان است. انسان به صورت مقدس مآبی طرحش می کند، من می خواهم به این ثواب برسم.
شبی «کمیل بن زیاد»، امیر مؤمنان(ع) را به سوی منزل ایشان همراهی می کرد. از کنار خانه ای گذشتند که از آن صدای تلاوت قرآن بلند بود. صوت او به اندازه ای دلنشین و زیبا بود که کمیل به حالش غبطه خورد و در دل خویش بر او آفرین گفت؛ ولی سخنی بر زبان نیاورد. امام (ع) متوجه حالت کمیل شد و بدون مقدمه و پرسشی به او فرمود: «ای کمیل! قرآن خواندن او تو را گول نزند؛ زیرا او اهل دوزخ است. چه بسیارند قرآن خوانانی که قرآن آنها را لعنت می کند.
در یکی از جلسات خصوصی که به محضرشان شرفیاب شدم، صحبت از دعا شد. از مجموع فرمایشات ایشان، بنده علم پیدا کردم که سالهای متمادی زیارت عاشورای ایشان ترک نشده و همچنین چندین سالی که عراق بودند، زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام را هر شب ساعتی معین انجام می دادند و بسیار کم اتفاق افتاد که شبی را ترک کنند. زیارت جامعه و امین اللّه را زیاد می خواندند.
امام صادق در شبی بارانی از تاریکی و خلوتی کوچه ها استفاده کرد و تنها از منزل بیرون آمد. کیسه خود را به دوش گرفت و به سوی سایبان بنی ساعده که نیازمندان در آن جا جمع می شدند، به راه افتاد. معلّی بن خنیس او را دید و برای اینکه بداند او در دل شب کجا می رود، به دنبالش راه افتاد. از گوشه کیسه او چیزی بر زمین افتاد و گفت: «بار خدایا! آنچه را بر زمین افتاد به من بازگردان!» آنگاه با عجله به راهش ادامه داد. معلّی جلو رفت و دید قرصی نان بر زمین افتاده است.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.