در این نوشتار سعی بر این است که به اهم وقایع و رخدادهای حیات پربرکت حضرت امام خمینی (س) اشاره گردد. ضمنا در ادامه مناسبتهای ملی و مذهبی روز را در سیره و اندیشه امام جستجو می کنیم.
حضرت امام(س) در مقیاس بالاتری از نظام فکر می کنند؛ «ولایت» در مقابل «ولایت» می بینند. ولایت باطل، در جهان انقلاب علمی، صنعتی و سیاسی ایجاد کرده است و در صدد نابودی اسلام است.
من یک خادمى از همه شماها هستم و قضیه رهبرى و غیر رهبرى در کار نیست؛ قضیه نهضت است و صف واحد، همه با هم. راجع به من یک قدرى تندروى فرمودند؛ و خصوصاً در حضور کسى از او این طور تمجید کنند، ممکن است که باور کند، غفلت کند و فاجعه به بار بیاورد.
امام خمینی(س) معتقد است که قرآن همه چیز برای مسلمانان آورده است، اما خود مسلمانان، آن را مهجور کرده اند. منظور ایشان از مهجوریت قرآن این است که مسلمانان «استفاده اى که باید از آن بکنند نکردند».
امام خمینی در روز دهم اسفند ماه نگارش رساله (لا ضرر) در اصول را به پایان بردند.
گویى شهر همه یک چشم شده بود و آن چشم هم همه انتظار و چه انتظار شیرینى! چشمها همه پر التهاب بود و دردمند، دردمند از درد فراقى چندین ساله و گونه ها عطشناک اشک شوق، شوق حلاوت دیدارى به شیرینى عشق و محبت و عشق را هیچگاه نمى شد اینچنین واضح و مجسم دید.
امام همیشه در برابر تعاریف غلو آمیز می ایستادند و حتی تعاریف حقیقی که از ایشان می شد را هم نمی پسندیدند. حضرت امام همیشه سعی می کردند از ریاست و منصب ها دوری گزینند و این مطلب برای همه کسانی که ایشان را به خوبی می شناختند، اثبات شده بود.
انتقادپذیری صفتی ممدوح است که تنها کسانی می توانند به آن متصف شوند که بر نفسانیات خود مسلط، در مقابل حقیقت خاضع، برای تعالی خود به آن احساس نیاز کنند و از خوی استبدادِ رای فاصله بگیرند.
امام خمینی(س) پیش از آن که یک سیاستمدار و انقلابی قاطع باشد یک مربی بزرگ و معلمی نمونه بود که توانست با دریافتی عمیق از اصول و مبانی اخلاق و تربیت الهی، خویشتن را در میدان سخت مجاهده با نفس و تزکیه ی دایمی بیازماید.
امام خمینى س در سال 1341 ه ش. دوبار، در فاصله کمتر از سه ماه با اطمینان وعدۀ نصرت الهى و پیروزى نهضت اسلامى را بر رژیم طاغوتى شاه مى دهند.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.