عناوین مطالب غزلیّات

خلوت  مستان

خلوت مستان

در حلقه‌ی‌ درویش، ندیدیم صفایی‌در صومعه، از او نشنیدم ندایی‌در مدرسه، از دوست نخواندیم کتابی‌در مأذنه، از یار ندیدیم صدایی‌در جمع کتب، هیچ حجابی‌ ندریدیمدر ...

غمزه ی   دوست

غمزه ی دوست

جز سر کوی‌ تو، ای‌ دوست! ندارم جایی[1]در سرم نیست، بجُز خاک درت سودایی‌بر در میکده و، بُتکده و، مسجد و، دیرسجده آرم که تو شاید نظری‌ بنمایی‌مشکلی‌ حل نشد از مدرسه و ...

محرابِ اندیشه

محرابِ اندیشه

باید از آفاق و انفُس بگذری‌ تا جان شوی‌و آنگه از جان بگذری‌ تا در خور جانان شوی‌طُرّه‌ی‌ گیسوی‌ او، در کف نیاید رایگانباید اندر این طریقت، پای‌ و سر چوگان ...

محرمِ دل

محرمِ دل

باز گویم غم دل را، که تو دلدار منی‌در غم و، شادی‌ و، اندوه و، اَلَم یار منی‌جُز گل رویِ‌ توام، در دو جهان یاری‌ نیستچهره بگشای‌ ز رویم که تو غمخوار منی‌چشم ...

گُلزارِ  جان

گُلزارِ جان

با که گویم غم دل، جُز تو که غمخوار منی‌همه عالم اگرم پُشت کند، یار منی‌دل نبندم به کسی‌، روی‌ نیارم به دری‌تا تو رؤیای‌ منی‌، تا تو مددکار منی‌راهی‌ ...

کاروان عشق

کاروان عشق

پریشان حالی‌ و درماندگی‌ّ ما نمی‌‌دانی‌خطا کاریّ‌ ما را فاش، بی‌‌پروا نمی‌‌دانی[1]به مستی‌، کاروان عاشقان رفتند از این منزلبُرون رفتند از ...

بار  امانت

بار امانت

غمی‌ خواهم که غمخوارم تو باشی‌دلی‌ خواهم دلازارم تو باشی[1]جهان را، یک جوی‌ ارزش نباشداگر یارم، اگر یارم تو باشی‌ببوسم چوبه‌ی‌ دارم بشادی‌اگر در ...

دریای   هستی

دریای هستی

در غم عشقت فتادیم، کاشکی‌ درمان نبودی‌من سر و سامان نجویم، کاشکی‌ سامان نبودی‌زاده‌ی‌‌اسماء را با جَنَّةُ الْمَأوی‌ٰ چه کاری‌؟در چَمِ فردوس ...

عطر  یار

عطر یار

ما ندانیم که دلبسته‌ی‌ اوییم همهمست و سرگشته‌ی‌ آن روی‌ نکوییم همهفارغ از هر دو جهانیم و، ندانیم که مادر پی‌ غمزه‌ی‌ او، بادیه پوییم همهساکنانِ در ...

شمس  کامل

شمس کامل

صف بیارایید رندان! رهبر دل آمدهجان، برای‌ دیدنش، منزل به منزل آمدهبُلبُل از شوق لقایش، پر زنان بر شاخ گُلگُل، ز هجر روی‌ ماهش پای‌ در گِل آمده«طورِ سینا» را بگو ایّام ...

باده ی   عشق[136]

باده ی عشق[136]

من خراباتیم، از من سُخن یار مخواهگُنگم، از گُنگ پریشان شده، گُفتار مخواهمن که با کوری‌ و مهجوری‌ خود سرگرمماز چنین کور، تو بینایی‌ و دیدار مخواهچشم بیمار تو، بیمار نموده است ...

کعبه  در زنجیر

کعبه در زنجیر

خار راه منی‌ ای‌ شیخ! ز گُلزار برواز سر راه من ای‌ رند تبهکار! بروتو و ارشاد من؟ ای‌‌ مُرشد بی‌ رُشد و تباه!از بَرِ روی‌ من ای‌ صوفی‌ غدّار! ...

ساغر  فنا

ساغر فنا

تا در جهان بود اثر از جا‌ی‌ پای‌ توتا نغمه‌ای‌ بود به فلک از ندای‌ تو[1]تا ساغر است و، مستی‌ و، میخوارگیّ‌ و، عشقتا مسجد است و، بُتکده و، دیر، جای‌ ...

ساحل  وجود

ساحل وجود

عاشق روی‌ توام، دست بدار از دل منبه خدا! جُز رُخ تو، حل نکند مُشکِل منمهر کوی‌ تو، در آمیخته در خلقت ماعشق روی‌ تو، سرشته است به آب و گل مننیست جز ذکر گُل روی‌ تو، در محفِلِ ...

باده ی   حضور

باده ی حضور

در لقای‌ رُخش ای‌ پیر! مرا یار‌ی‌ کُندستگیری‌ کُن و، پیری‌ کُن و، غمخواری‌ کُناز سر کوی‌ تو مأیوس نگردم هرگزغمزه‌ای‌!‌ غمزدگان را تو ...

راز  گشایی[131]

راز گشایی[131]

بس کُن این یاوه سرایی‌، بس کُنتا به کی‌ خویش ستایی‌؟ بس کُنمخلصان، لب به سُخن وا نکنندبر کَن این ثوْبِ ریایی‌، بس کُنتو خطاکاری‌ و، حق آگاه استحیله گر! زُهد ...

تکرار مکرّرات[130]

تکرار مکرّرات[130]

ای‌‌ وازده! ترّهات بس کُنتکرار مُکرّرات، بس کُنبر بند زبان یاوه گویی‌بشکن قلم و دوات!‌ بس کُنای‌‌ عاشق شهرت، ای‌ دغل باز!بس کُن تو، خزعبلات، بس کُنگُفتار تو ...

مِی   چاره ساز

مِی چاره ساز

ساقی‌! به روی‌ من درِ میخانه باز کُناز درس و، بحث و، زهد و، ریا، بی‌ نیاز کُن[1]تاری‌ ز زلفِ خم خم خود، در رهم بنهفارغ ز عِلم و، مسجد و، درس و، نماز کُنداوود وار، نغمه زنان ...

صفحه 1 از 17 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | بعدی >