امام ورزش را دوست داشتند و آن را بهترین و سالمترین تفریحات می دانستند.
امام مطالب را خوب بیان مىکرد، خوب تقریر مىکرد و خوب تثبیت مىکرد.
امام در طول 60 سال هیچ وقت از خانم حتى یک لیوان آب نخواستند.
در ابتدای انقلاب که هر گروه و دستهای در مملکت یک روزنامه داشت.
این نقل قول از خود امام است چون در حضور من مکرر به پسر من می گفتند.
امام در یکی از تابستانها که در تهران بودند، در نماز جماعت آیتالله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی شرکت می کردند.
امام از سنى که طلبه شدند و مشغول درس شدند، حالت مبارزه علیه استکبار را داشتند.
امام نقل می کردند که صاحب جواهر برای نوشتن «جواهر» برنامه داشتند و هر شب مقداری از آن را می نوشتند.
روش امام این بود که تا سؤالی از ایشان نشود، جواب ندهند.
امام تفاوتی بین نزدیکان خود و غریبهها نمیگذاشتند.
من از خجالت سرخ شدم و سلام کردم، حضرت امام نیز مرا شناختند و جواب سلام دادند
روزی به اتفاق فرماندهان عملیاتی سپاه به محضر امام مشرف شدیم.
یکبار از خانم پرسیدم آیا امام در مورد انتخاب دامادهایشان استخاره میکردند؟
اوایل پیروزی انقلاب مجموعه شعری در کتابی چاپ کردم.
یکی از طلاب به امام عرض کرد: «شما چرا در بین صحبتهایتان از امام زمان(ع) کمتر اسمی میبرید؟»
در سال 1325 در یک ماه رمضان که امام به محلات تشریف آوردند
امام این کودک را به بغل گرفتند و دست محبت و نوازش به سر و صورتش کشیدند
روزى که امام به ایران آمدند، بعد از بهشت زهرا به منزل پدر من آمدند.
امام برای همه حوزه و شاگردان خود مثل یک پدر بودند.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.