پاسخی که امام به اظهار دلتنگی یک اسیر داد

امام خمینی در شهریور ماه سال ۶۵ به نامه یکی از اسرای دربند رژیم بعثی پاسخ داد.

عناوین مطالب خاطرات شفاهی

تیغ دست علی را اذیت نکند

تیغ دست علی را اذیت نکند

سر این تیغ را شما ببرید که نرم باشد و تیغ دست علی را اذیت نکند.

من فقیر هستم مواظب باشید

من فقیر هستم مواظب باشید

امام می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ فرمایند در کار هزینه ‏‏ها دقت کنید که چیزی از قلم نیفتد.

اجازه دهید به فرودگاه برویم

اجازه دهید به فرودگاه برویم

دولت کویت خیلی خوشبخت می‏ شود که میزبان آقای خمینی باشد ولی در شرایط فعلی و در این روزها نه.

همه جز امام نگران بودند

همه جز امام نگران بودند

هیچ‏کس از این نگرانی نتوانست بخوابد جز یک نفر که آن هم شخص امام خمینی بود.

حتی به بچه‏ ها سلام می‏ کردند

حتی به بچه‏ ها سلام می‏ کردند

امام همیشه در سلام مقدم بر دیگران بودند و حتی اگر مواجه با بچه‏ ها می‏ شدند به آنها سلام می‏ کردند.

بیا با هم صحبت کنیم

بیا با هم صحبت کنیم

یکی از آشنایان چون نسبت به مسأله ‏ای معترض بود کمی بلند صحبت می ‏کرد و نظرات خود را ابراز می‏ نمود.

این نعمت خداست

این نعمت خداست

یکی از پلیس های فرانسه که چتری را بالای سر خود گرفته بود نزدیک آمد و خواست که چتر خود را بالای سر امام بگیرد.

بسیار گرم و مهربان بودند

بسیار گرم و مهربان بودند

امام همه اولادشان را به یک نظر نگاه کردند و به همه یک اندازه محبت داشتند.

کدام درخت قشنگ ‏تر است؟

کدام درخت قشنگ ‏تر است؟

ببین طرز قرار گرفتن ساقه و شاخه چطور است. تنۀ درخت چه شکلی است. برگ های آن چطور بر شاخه‏ ها قرار گرفته‏ اند. سایۀ درخت چطور است... اینها را یکی‏ یکی می‏‏ گفتند و به من نشان می‏‏ دادند.

در یک اتاق کوچک

در یک اتاق کوچک

آیت‏ الله خمینی که نامش نشانه‏ ای از مخالفت با شاه است در محوطه کوچکی از حومه پاریس اقامت گزیده است.

در گوش من دعای سفر خواندند

در گوش من دعای سفر خواندند

امام نسبت به کارکنان منزلشان عاطفه و مهربانی خاصی داشتند، به نحوی که شاید هیچ فرقی بین آنها و فرزندان خودشان در اظهار محبت قایل نمی ‏شدند.

ده دقیقه به وقت شام مانده است

ده دقیقه به وقت شام مانده است

ساعات روز و شب امام چنان تقسیم‏ بندی شده بود که ما بدون اینکه ایشان را ببینیم می‏‏ توانستیم بگوییم که الان مشغول چه کاری هستند.

نماز شب خود را خیلی آرام خواندند

نماز شب خود را خیلی آرام خواندند

شب قبل از پرواز نماز شب و نماز صبح خود را خیلی به آرامی و بر طبق معمول هر شب خودشان به جای آوردند.

خانه امام مثل مسکن فقیرترین افراد نجف بود

خانه امام مثل مسکن فقیرترین افراد نجف بود

اکنون ما در حضور آیت‏ الله در اتاقی 2×3 متر و در خانه ‏ای هستیم که در دورترین قسمت نجف واقع است.

گاهی پشت کتابها دیده نمی‏ شدند

گاهی پشت کتابها دیده نمی‏ شدند

وقتی برای چای بردن به اتاق ایشان می‏‏ رفتیم، می ‏‏دیدیم کتابهای زیادی را نیمه باز در اطرافشان چیده و مشغول مطالعه هستند.

در ساعت تفریح درس نخوانید

در ساعت تفریح درس نخوانید

امام همیشه می ‏‏گفتند که در ساعت تفریح، درس نخوانید و در ساعت درس خواندن، تفریح نکنید.

گفته بودم ساعت هشت بیایید

گفته بودم ساعت هشت بیایید

امام از داخل اتاق به من اجازه ورود نداده و فرمودند من گفته بودم ساعت هشت، حالا برو فردا ساعت هشت بیا.

شیخ مسیّب خودمان؟

شیخ مسیّب خودمان؟

امام فوق آنچه در مورد مثل ایشان متصور و متوقع بود تا آخرین روزهای حیات وی نسبت به او اظهار علاقه می‏‏ فرمودند.

صفحه 6 از 11 < قبلی | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | بعدی >

پیش خوان

عیسی نریمیسایی، از آزادگان دفاع مقدس:

عکس امام در آسایشگاه موصل

امام خمینی (س): اسرا در چنگال دژخیمانْ، خود سرود آزادی ‏اند، و احرار جهان آنان را زمزمه می‏ کنند.

دهه فجر در اردوگاه دشمن

حضرت امام حسین (ع) : چشمان هر کس که در مصیبتهای ما قطره ‏ای اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جای می‏دهد. (احقاق الحق، ج ۵، ص۵۲۳)

عزاداری در اردوگاه

به مناسبت در گذشت استاد احمد علی راغب؛

خاطره ای از استاد راغب

بازخوانی بخشی از خاطرات فاطمه طباطبایی:

مقدمات خواستگاری و ازدواج سید احمد خمینی چگونه فراهم شد

پیشنهاد سردبیر

عیسی نریمیسایی، از آزادگان دفاع مقدس:

عکس امام در آسایشگاه موصل

امام خمینی (س): اسرا در چنگال دژخیمانْ، خود سرود آزادی ‏اند، و احرار جهان آنان را زمزمه می‏ کنند.

دهه فجر در اردوگاه دشمن

حضرت امام حسین (ع) : چشمان هر کس که در مصیبتهای ما قطره ‏ای اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جای می‏دهد. (احقاق الحق، ج ۵، ص۵۲۳)

عزاداری در اردوگاه

به مناسبت در گذشت استاد احمد علی راغب؛

خاطره ای از استاد راغب

بازخوانی بخشی از خاطرات فاطمه طباطبایی:

مقدمات خواستگاری و ازدواج سید احمد خمینی چگونه فراهم شد