حرکت کشتی نجات آدمیان، احتیاجی به دریا ندارد.

این کشتی بر روی قطرۀ اشکی مقدس که برای حسین (ع) ریخته می شود، می گذرد.

اشکی که از اعماق دل برآید و جان را بشوراند و آنگاه آن را رهسپار پیشگاه اقدس خداوندی نماید.

ای حسین، ای فرزند شریفترین انسان، ای معشوق جانهای شیفتۀ حق و حقیقت و ای امید حیات پاکان اولاد آدم، داستان خونین تو در دشت سوزان نینوا، قرنها پیش از آنکه، چشم به این دنیا باز کنیم، به وقوع پیوسته است، چنین بود که ما گروهی از کاروانیان گذرگاه حیات پر معنی، به حکم جریان نظم زندگی در جویبار زمان، از دیدار جمال زیبای ربّانی تو و یاران بی نظیرت محروم گشتیم، آن یاران با وفایی که با شکوفایی درخشانترین سعادت و فضیلت انسانی، چهره ای، برافروختند و با آن بال و پری که از اعماق جانشان روییده بود، در چند لحظه از تنگنای عالم خاک به اوج عالم پاک به پرواز درآمدند. افسوس که از تقدیم جان در آن طبق اخلاص که در آن روز خونبار جان ۷۲ تن انسان کامل را به پیشگاه الهی عرضه کرد، محروم ماندیم. با این حال، سپاس بیکران مر خدای را می گذاریم که از آن گروه نابخرد نبودیم که نشستند و عهدها بستند و ترا برای اقامۀ حکومت حق و عدالت به سرزمین خود عراق دعوت نمودند و در آن هنگام که گام بر سرزمین آنان نهادی، آن نابخردان ضد انسانیت عهدها شکستند و به انکار صدها نامه که شخصیت خود را در گرو آن گذاشته بودند، برخاستند و آنگاه با شمشیرهای بران خود بر تو و یاران تو تاختند و در آن روز پیش از آنکه آفتاب سپهر لاجوردین از دیدگاه زمین نشینان ناپدید گردد، خورشید عالم افروز وجود ترا از دیدگان مردم دنیا پوشاندند، غافل از آنکه هرگاه جمال ابدیت نمای تو از دیدگاه فضای عالم طبیعت غروب کند، در دلهای پاکان فرزندان آدم، طلوع جاودانه خواهد داشت.

اینک، همۀ ما دلباختگان وجود نازنینت، عهدنامه ای با قلم عقل و وجدان نوشته و با خون دل امضاء نموده به پیشگاه مقدست تقدیم می داریم که تا جان در بدن داریم، دل به عشق تو سپاریم و در راه دفاع از آرمان الهی تو که رسالت عظمای انسانیت است از هیچ تلاشی دریغ نورزیم، باشد که علی الصباح ابدیت به شوق دیدار تو، ای چهره ات تجلی گاه حق و حقیقت، سر از خاک برآوریم و در شعاع جاذبیت روح بزرگ تو، گام، رو به سرنوشت نهایی خود برداریم.

در روزگاری که می رفت تا مکتب رهایی بخش اسلام در زیر چکمه استعمار محو و نابود گردد، مردی از سلاله حسین (ع)، پرده های اوهام را برید و ظلمات جهالت و بیداد گری را زدود تا چهره زیبای حق آشکار گردد. فرزندی شایسته از تبار حسینیان که آموزه هایش برگرفته از این مکتب بود. مکتبی که فضیلتهای اخلاقی را گشود و مجد و عظمت انسانیت و آزادگی را احیا نمود. او، قیامی مردمی و افتخاری عظیم در طول تاریخ بنیان نهاد و نهضتی را به وجود آورد که آخرین کلام حامیانش در دفاع از حیثیت و شرف خویش، یا حسین بود.

امام خمینی (س) می فرماید:

"تمام‏ انبیا برای‏ اصلاح‏ جامعه آمده ‏اند، تمام. و همه آنها این مسأله را داشتند که فرد باید فدای جامعه بشود. فرد هر چه بزرگ باشد- بالاترین فرد که ارزشش بیشتر از هر چیز است در دنیا- وقتی که با مصالح جامعه معارضه کرد این فرد، باید فدا بشود. سید الشهدا روی همین میزان آمد، رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد؛ که فرد باید فدای جامعه بشود، جامعه باید اصلاح بشود؛ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ، باید عدالت در بین مردم و در بین جامعه تحقق پیدا بکند. جانها را دادند، مالها را دادند، زحمتها کشیدند."

(صحیفه امام؛ ج ۱۵، ص ۲۱۷)

. انتهای پیام /*