امام خمینی(ره) و بیداری زن مسلمان

 

 ربابه رفیعی طاری (فیاض بخش)

 

سخن را با کلامی از مقام معظم رهبری حضرت آیت ا... خامنه ای که در وصف آن امام راحل، قائد عظیم الشأن و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، ایراد فرموده اند، آغاز می کنم.

     لمعات قرب حق را صاحبان بصیرت در چهرۀ منور او دیدند و طعم برّ الهی را که در حیات و ممات بر او می بارید، چشیدند و دعای او مستجاب شد که می گفت: «الهی لم یزل برک علی ایام حیاتی فلا تقطع برک عنی فی مماتی».

     بدون شک حضرت امام خمینی ـرضوان ا... تعالی علیه ـ معمار بزرگ انقلاب اسلامی است. او بود که در شرایط سخت و رنجزایی که هیچ کس را یارای جنبش و قیام نبود و در ذهن احدی، احیای اسلام و استقرار احکام الهی و تشکیل نظام حکومتی مبتنی بر تفکر اصیل دینی، نمی پرورید، با نیروی ایمان و اخلاص و توکل، در اوج تحیر و ناباوری دوست و دشمن، حصارها را یکی پس از دیگری در هم شکست و زنجیرهای اسارت و بردگی را گسست و آزادی و رهایی را به ارمغان آورد. امام خمینی ذخیرۀ بزرگ خداوند بود تا دین مقدس اسلام را در دنیای ستم و لاقیدی و پوچ گرایی زنده کند و بنیان باورها و ارزشهای والای الهی را استحکام بخشد و بر پلیدیها و پلشتیها خط بطلان کشد.

     خورشید تابان و حیاتبخش اندیشه های بلند آن پیشوای بزرگ، زمانی که بر زمینیان تابید، هیچ زاویه ای را نادیده نگذاشت و همگان را از نور تابنده و زندگی بخشش بهره مند ساخت.

     طبیعی است در این بهره وری و فیض رسانی، زنان نیز که نیمی از پیکر اجتماع محسوب می شوند و در ابعاد مختلف زندگی انسانی دارای نقش حیاتی می باشند، در پرتو ریزش این فیوضات، قرار و می گیرند.

     برای بررسی اجمالی اندیشه های ژرف حضرت امام خمینی ـقدس سره ـ و نقش آن در بیداری زنان مسلمان جهان و باروری شخصیت آنان، این نوشته در چندین محور به شرح زیر عرضه می شود:

محور اول: جایگاه زن در گذشته و نقش حضرت امام

در بازگشت زنان به خویشتن انسانی شان

     در اینجا به عنوان مثال اشاراتی به وضع اسف انگیز زنان، بالاخص در ایران قبل از انقلاب می نمایم. همگان می دانند که زن در گذر تاریخ، مورد ظلم و ستم فراوان واقع می شد؛ و رفتاری غیرانسانی و خلاف شأن و شخصیت الهی اش با او داشتند.

     زن موجود مظلوم و مفلوکی بود که همچون کالا به خرید و فروش گذاشته می شد و از حق انتخاب شریک زندگی محروم بود و در عرصه های مختلف زندگی اجتماعی از حقوق انسانی بی بهره و جز عزلت و کناره گیری از فعالیتهای سازنده، سرنوشت و فرجامی نداشت.

     دنیای غرب نه تنها زن را از اسارت و بردگیهایی که قرون گذشته بر او تحمیل کرده بودند، رهایی نداد، بلکه به گونه ای دیگر بر مظلومیت او افزود و از زن برای گسترش مراکز فساد و فحشا، و رونق بازار مصرف، و وسیله ای جهت تبلیغات وسیع بهره جویی کرد.

     ایران قبل از انقلاب در مسیر تحقق اهداف دنیای غرب حرکت می کرد؛ و سران رژیم ستمشاهی مأموریت داشتند جلوه های منحط فرهنگ غرب را تبلیغ و ترویج نمایند؛ بنابراین محلی برای عرضۀ چهره زن ـکه به گونه ای دیگر در اسارت و بردگی به سر می برد و روح و فکر و جسمش را زنجیرهای محکم به محاصره درآورده بودـ به شمار می رفت.

 زنان جامعۀ آن روز را می توان به سه دسته تقسیم کرد:

     دستۀ اول، زنان بی بندوبار که تبلیغگران بی چون وچرای جلوه های مبتذل فرهنگ غرب به شمار می رفتند و آنگونه از خود بیگانه شده بودند که جاهلیت مدرن را تمدن نام می نهادند و فحشا و هرزگی را آزادی می پنداشتند و جز اینکه سر تا پا غربی شوند، راه صائب دیگری برایشان متصور نبود.

     دسته دوم، زنانی که به اسم اسلام و مسلمانی، با تفکری غلط که از فرهنگ و معارف دینی داشتند، وظیفه و مسئولیتی جز به گوشه ای خزیدن و در عرصه های مختلف فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و علمی وارد نشدن، نداشتند و جز کشیدن حصاری بین خود و جامعه، و هر تحرک و جنبشی را حرام و نامشروع دانستن، راهی نمی شناختند. بدین ترتیب ناآگاهانه به قصد تقرب به اسلام، از اسلام فاصله می گرفتند و روحهای عطشناکشان را از جرعۀ زلال معارف دین محروم ساخته بودند.

     دسته سوم، زنان متدین، متعهد و آگاه و وظیفه شناس که اگرچه در اقلیت بودند، لکن راه را از بیراهه تشخیص می دادند و در آن دوران سیاه ظلم و خفقان، شخصیت و شأن و منزلت انسانی و الهی خویش را حفظ می کردند و برای شکوفایی هرچه بیشتر آن تلاش می کردند.

     دستۀ اول و دوم زنان جامعه ایرانی درواقع هرکدام به گونه ای از رشد و تعالی باز ماندند و در حقیقت، مردگان متحرکی بودند که حق حیات صحیح و تفکر و حرکت و پویایی از آنان سلب شده بود. به عبارت دیگر، این دسته از زنان و تمام کسانی که در چهار گوشۀ جهان در اسارت فکر و جسم به سر می بردند، مصداق واقعی آیۀ «بِاَی ذَنْبٍ قُتِلَتْ»[1] به شمار می رفتند؛ زیرا اگرچه در ظاهر زنده بودند و حرکت می کردند، لکن درحقیقت توسط عوامل مختلف، حق حیات واقعی از آنان سلب می شد و از زندگی راستین محروم می شدند و روح و فکر و جانشان در مسلخ ظلم و جور به قتل می رسید.

     حضرت امام خمینی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ منزلت و شخصیت انسانی زنان را احیا نمودند و جایگاه آنان را مشخص، و راههای رشد و کمال زن را هموار ساختند و همۀ توهمات و کج اندیشیها را از صفحۀ ذهنها زدودند و ثابت کردند که زن به مصداق آیاتی نظیر «یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها»[2] از سرشتی انسانی، همچون مرد آفریده شده است و همان گونه که در آفرینش با مرد یکسان می باشد و سرشتی جداگانه ندارد، در رشد و کمال معنوی و رسیدن به قلّه های بلند تقوا و فضیلت و کسب ارزشهای والای الهی و انسانی نیز دارای استعدادهای سرشاری است که حضرت حق در او به ودیعه نهاده، و راههای به فعلیت رساندن آنها را نیز نمایانده است.

     حضرت امام خمینی علاوه بر رهایی زنان گروه اول و دوم از توهمات و تبلیغات سوء، و فراهم کردن زمینه های بازگشت آنان به خویشتن انسانی شان، برای گروه سوم نیز محرکهای لازم را جهت تسریع در حرکت متعالی خویش به وجود آورد و بدین ترتیب جایگاه رفیع انسانی زنان را نمایاند و زمینه ساز حرکت، پویش، جوشش و خلاقیت روزافزون آنان گردید.

 تثبیت حضور فعال زنان در جامعه

     «من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیوة طیبة ولنجزینهم اجرهُم...».[3]

    حضور زن در جامعه و تلاش و مجاهدت وی در عرصه های مختلف اجتماعی از موضوعات و مسائل مهمی است که همواره از مباحث بنیادین بوده است.

     از دیدگاه تعالیم مقدس اسلام، زنان از کلیۀ حقوق اجتماعی بهره مند می باشند و هیچ مانع و حصاری نمی تواند راههای حضور فعال آنان در جامعه را سد نماید و این انسان خلاق را از بهره رسانی به اجتماع محروم گرداند.

     با اینکه تعالیم روشن و صریح اسلام زمینه ساز و محرک حضور گستردۀ زنان در عرصه های مختلف فعالیتهای اجتماعی بوده است و هیچ شبهه و ابهامی در این آرمان مقدس نیست، متأسفانه در گذشته، اقشاری از مردم جامعه به دلیل عدم آگاهی و بصیرتهای لازم دینی، با این واقعیت آشکار مخالفت می کردند؛ شاید بخشی از این مخالفتها را بتوان معلول شرایط نامناسبی دانست که رژیمهایی نظیر رژیم پهلوی برای انحراف و سقوط زنان در گناه و فساد فراهم می آوردند؛ ولی مسلماً سهم و بخش دیگر آن را باید ناشی از نداشتن درک و بینش کافی از جلوه های نورانی فرهنگ و معارف ناب محمدی دانست.

     عامل دیگری که جو و فضای موجود را برای حضور زن مسلمان مسموم و مسدود می کرد و آن را از فعالیتهای اجتماعی باز می داشت، تبلیغات پر دامنۀ دشمنان اسلام بود که با روشهای مختلف و بهانه هایی نظیر تکلیف حجاب بر زنان، درصدد القای این باور بودند که اسلام با فعالیت زن در جامعه مخالف است و زنان را وظیفه ای جز عزلت و گوشه نشینی نیست و زن هرچه پنهان تر و در انزوا باشد، پاکتر و عفیف تر است!

     حضرت امام خمینی ـ قدس سره الشریف ـ با اندیشه های ژرف و کلام گهربار خویش سیمای زن مسلمان را آنگونه که شایسته و منطبق بر حقایق است، ترسیم نمود؛ ایشان از سویی تبلیغات مغرضانه و خلاف واقعیت رسانه های گروهی جهان استکبار را خنثی کرد و آنان را از خدشه دار نمودن چهرۀ اسلام بازداشت، و از طرفی دیگر، بینشهای غلط گروهی از مردم جامعه را ـ که زن را فقط برای خدمت، اطاعت، بچه داری و نظافت می خواستند و حقی جز اطاعت محض و بی قیدوشرط برایش قائل نبودند ـ اصلاح نمود و همه را به زلال تعالیم مقدس اسلام بازگرداند و دلها را در مقابل حق و حقیقت، خاضع و تسلیم ساخت.

     حضور زن در جامعه دارای جلوه های متعددی است که حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ با تلاشهای آگاهی بخش خویش هرکدام از آنها را به سبک و روشی مطلوب، روشن و آشکار نمود؛ این جلوه های حضور را می توان در موارد ذیل خلاصه نمود:

الف ـ زن و فعالیتهای علمی

     «یرفع الله  الذین آمنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات...».[4]

    تحصیل و علم و دانش یکی از جنبه های حضور زن در جامعه می باشد و این امر به گونه ای دارای اهمیت و ارزش است که اسلام همان طور که کسب علم و دانش را برای مردان واجب می داند، زنان را نیز به همان نسبت به تحصیل علم فرمان داده و از گهواره تا گور یعنی از آغاز تا سرانجام به این امر مهم ترغیب نموده است.

     حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ ابتدا به خنثی سازی تبلیغات دشمنان مبنی بر مخالفت اسلام با تحصیل زنان همت گماشت و صریحاً اعلام نمود:

     «این حرفهایی که راجع به زنان و یا مسائل دیگر شنیده اید، اینها همه تبلیغات شاه و اشخاص مغرض است، زنها آزاد هستند و در تحصیل هم آزاد هستند، در کارهای دیگر هم آزادند، همان طور که مردها آزادند».[5]

    او با تأکید و توصیه های مکرر که نشأت گرفته از اسلام ناب بود، در عمل نشان داد که نظام جمهوری اسلامی ایران، موانع را از سر راه فعالیتهای علمی زنان کنار می زند و مشوق و محرک آنان در کسب علم و دانش و تخصص می باشد.

     حضور گستردۀ زنان مسلمان در مراکز آموزشی و فعالیتهای ثمربخش علمی و پژوهشی آنان که به طور مستمر شاهد آن بوده ایم، مبیّن اهمیّت خاص و ویژه ای است که حضرت امام خمینی برای آگاهی و یادگیری و کوشش و پژوهش زنان در مسائل علمی قائل بودند. این اهمیت و نظارت به حدی بود که جزئی ترین مسائل از نظر آن بزرگوار دور نمی ماند و هر جا مانعی بود بلافاصله رفع می نمودند.

 ب ـ زن و فعالیتهای اقتصادی

     «للرجال نصیب مما اکتسبو وللنّساء نصیب مما اکتسبن...».[6]

    حضور زن در میدانهای کار و تلاش اقتصادی، و داشتن حق مالکیت از جمله ارزشهایی است که تعالیم اسلام بر آن توصیه و تأکید دارد؛ چنانچه ذکر شده قرآن کریم صریحاً اعلام می کند: همان گونه که مردان را در آنچه کسب می کنند سهمی است، زنان را نیز بهره و نصیبشان از آنچه به دست می آورند محفوظ است.

     براساس تعالیم مقدس اسلام، هیچ کس حق سلب مالکیت از زن و ایجاد مانع برای فعالیتهای اقتصادی او را ندارد و زنان همان گونه که از سایر حقوق اجتماعی بهره مند هستند، از این حق الهی نیز برخوردار خواهند بود.

     حضرت امام خمینی تأکید می کردند که «در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت».[7]

    همچنین تأکید داشتند که «تمام معاملات آنها به اختیار خودشان است و می توانند بسیار[ی] از شغلها را آزادانه انتخاب کنند».[8]

    امروز، رشد و پویایی جامعه اسلامی ایران به طور چشمگیری مدیون حضور فعال زنان مسلمان در میدانهای فعالیت اقتصادی است. براساس نقشی که کارگزاران نظام اسلامی به تبعیت از مشی حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ برای تلاشهای اقتصادی زنان قائل هستند، حضور آنان روزبه روز بیشتر و پر رونق تر می شود و جامعۀ اسلامی اهداف و آرمانهای مقدسش را تحقق یافته تر می بیند.

 ج ـ زن و فعالیتهای سیاسی

     «ضرب الله  مثلاً للذین آمنوا امرات فرعون اذ قالت رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنة ونجّنی من فرعون و عمله ونجنی من القوم الظالمین».[9]

    زن مسلمان به آن دلیل که در سرنوشت خویش آزاد است و هیچ اجبار و تحمیلی را پذیرا نمی شود، مصداق آیات قرآنی و سوره هایی که برای اهل ایمان در نظر گرفته شده، باید در مسائل سیاسی نیز احساس مسئولیت کند و علاوه بر کسب بینش لازم سیاسی، با نگاهی کنجکاو، تمام زوایا را بکاود و حقایق را لمس کند و بر نظام حکومتی دقت و نظارت داشته باشد. حق رأی دادن، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، حق انتقاد، حق حضور در مجلس شورا و مشارکت در مسئولیت تقنین، حق امر به معروف و نهی از منکر به کارگزاران و مسئولین مملکتی در سطوح بالا و پایین ازجمله جلوه های حضور زن در فعالیتهای سیاسی است.

     حضرت امام خمینی برای این بخش از حضور فعال زن در جامعه نیز اهمیتی ویژه قائل بودند؛ به طوری که به جرأت می توان اذعان داشت که آن بزرگوار، زن را از ذلت بی تفاوتی نسبت به مسائل سیاسی و احساس حقارت، ضعف و خودکم بینیهای فراوان رهانید و شخصیت سیاسی او را در کنار سایر ابعاد شخصیتی اش رشد و نمو داد.

     این حضرت امام بود که می فرمود:

     «اسلام زن را تا حدی ارتقا می دهد که او بتواند مقام انسانی خود را در جامعه بازیابد و از شی ء بودن بیرون بیاید و متناسب با چنین رشدی است که می تواند در ساختمان حکومت اسلامی مسئولیتهایی را بعهده بگیرد».[10]

    نکتۀ قابل توجه اینکه آن پیشوای بصیر و آگاه، نه تنها معتقد بود که زنها دخالت در سیاست دارند، بلکه این امر را برای آنان تکلیف می دانست و می فرمود: «خانمها حق دارند که در سیاست دخالت بکنند و تکلیفشان این است.»[11]

    پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، نه تنها زنان مسلمان در صحنه های سیاسی حضوری مستمر و وقفه ناپذیر داشتند، بلکه این حضور که ناشی از توصیه های مکرر حضرت امام خمینی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ بود، الگوی زنان مسلمان جهان گردید و خیزشهای رهایی بخش اسلامی نیز از وجود زنان به بهترین وجه در مبارزات سیاسی خود استفاده و بهره برداری کردند.

د ـ زن و فعالیتهای مبارزاتی

     حضور زن در عرصۀ فعالیتهای سیاسی را تنها نمی توان در رأی دادن و انتخاب کردن و انتخاب شدن و نظارت و انتقاد سازنده خلاصه کرد؛ بلکه یکی از ابعاد فعالیتهای سیاسی یعنی حضور مستقیم و غیرمستقیم در نبرد، رویارویی با دشمنان دین و مملکت را نیز نمی توان بدون نقش فعال و حیاتی زنان به حاصل و ثمر نزدیک یافت.

     حضرت امام موانع بزرگ و جدی بر سر راه حضور زن در فعالیتهای مبارزاتی را برطرف کرد و با صلابت و قاطعیت هرچه تمامتر اعلام کرد که زنان همچون مردان در مبارزه با دشمنان دارای مسئولیت حضور می باشند و هر فکر و توهّمی را که در این امر مانع می شد، مردود و محکوم نمود. دیدگاههای ژرف حضرت امام و برداشتهای اصیل و نوین او از اسلام باعث شد که تنگ نظری و سختگیریهای بی دلیل و منطق رها شود و زنان مسلمان ایران و دیگر کشورهای اسلامی خود را در تقابل با دنیای تفرعن و بربریت، شریک و سهیم بدانند.

     این روشن بینیها بود که زنان مسلمان ایران را به صحنه کشاند و در تمام مراحل نهضت اسلامی به مجاهدتهای خالصانه واداشت؛ و دیدیم که زیباترین تعابیر از زبان و قلم آن بزرگمرد در وصف این حضور مقدس تراوش نمود.

     این سخن از پیشوای راحل امت اسلام است که «ما همگی مرهون شجاعتهای شما زنان... هستیم» و «زنان همدوش مردان، بلکه جلوتر از آنان در صف قتال ایستاده اند».[12]

 جایگاه رفیع زن در پرورش انسانها

     در فرهنگ اسلامی تربیت و پرورش مقامی والا دارد و از ارزشی بی نظیر برخوردار است؛ سرنوشت هر انسانی در گرو تربیت و آموزش و تأثیر آن در نهاد و ضمیر او می باشد.

     می دانیم تربیت هر انسانی از محیط خانواده آغاز می شود و درواقع باید خانواده را اولین مدرسۀ انسان نام نهاد.

     تکوین شخصیت کودک و شکل گیری ابعاد مختلف روحی و جسمی او در خانواده آغاز می شود و در این میان زنان اولین و حیاتی ترین نقش و مسئولیت را دارا می باشند.

     طفل از آن زمان که به جهان هستی دیده می گشاید تا سپری کردن تمام مراحل رشد و نمو، مادر را در کنار خویش می بیند و با نوازشها و مهرورزیها و مراقبتهای او بزرگ می شود و جان و رمق می گیرد.

     دامن پر مهر مادر است که کودک را می پرورد و به ثمر می رساند.

     نوازشها، مراقبتها، سختیها، رنجها و بی خوابیهای اوست که نهال وجود فرزند را آرام آرام تربیت می کند و پرورش می دهد و اگر اینها نبودند، مگر رسول گرامی اسلام، بهشت را زیر پای مادران می دانست؟

     بنابراین، اگر این تربیت و پرورش، صحیح و منطبق بر معیارهای اسلامی باشد، سعادت به بار می آورد و چنانچه غیر آن باشد شقاوت را ثمر می دهد.

     اگر در سخنان گهربار حضرت امام خمینی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ دقت و توجه کافی نماییم

درمی یابیم که آن بزرگمرد الهی بیشترین توجه خویش را به مسائل تربیتی معطوف داشته اند و مکرر به نقش زنان در پرورش انسانهای صالح اشاره فرموده و سعادت هر کشور و ملت را در گرو تربیت صحیح انسانها توسط زنان عفیف و پاکدامن می دانند. ایشان می فرمایند:

     «زن پرورش دهنده زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن، مرد به معراج می رود. دامن زن محل تربیت بزرگ زنان و بزرگ مردان است».[13]

    اگر حضرت امام ـ قدس سره ـ به منظور بزرگداشت مقام زن و جلب توجه دیگران به نقش تربیتی او هیچ سخن دیگری هم نمی فرمودند، همین سخن در تبیین این نقش حیاتی کافی بود.

     حضرت امام در سخنی دیگر یادآور می شوند که جامعۀ صحیح و سالم و با سعادت را باید نتیجه و حاصل تلاش زنان عفیف در پرورش انسانهای صالح بدانیم؛ زیرا آنانند که نقش مربی را عهده دار می باشند و کشور را به سوی سعادت و صلاح رهنمون می شوند. آن پیشوای بزرگ می فرمایند:

     «زن، مربی جامعه است، از دامن زن انسانها پیدا می شود، مرحلۀ اول مرد و زن صحیح، از دامن زن است... زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می کند و با تربیت صحیح خودش کشور را آباد می کند».[14]

    و بدین سان آن رهبر الهی، زنان مسلمان جهان را به هویت الهی و انسانی شان برگرداندند و شخصیت ملکوتی آنان را که در طول تاریخ در اثر دسیسه ها و تبلیغات زهرآگین قدرتهای زر و زور در هاله ای از ابهام فرو رفته بود، احیا نمودند و همۀ راهها را برای رشد و کمال مادی و معنوی شان صاف و هموار کردند.

     امروز افکار و اندیشه های ژرف و والای آن امام دربارۀ شخصیت زن مسلمان، مشعل هدایتی است که به همۀ زوایای وجود او نور می افشاند و همۀ ظلمتها رامی زداید و راه روشن و صائب دین را فرا راه او قرار می دهد.

     این مشعل مقدس، هرگز خاموشی نمی گیرد و به نسلهای آینده و در هر عصر و زمانی پیشاپیش، نور امید، حرکت، تلاش و سازندگی می دهد و راه نفوذ و غلبه سکون و جمود را سد می سازد. امروز زنان مسلمان جهان، راه خویش را یافته اند و سلامت و سعادت و بالندگی خود را در تلألو اندیشه های انسان ساز حضرت امام خمینی مشاهده می کنند و به همین دلیل یکی از وظایف اولیۀ همۀ نویسندگان و پژوهشگران متعهد، تبیین صحیح جلوه های حیات آفرین افکار و اندیشه های آن راهبر الهی می باشد و از همین طریق است که راه آیندۀ زنان مسلمان، هموار و نورافشان خواهد بود.

     آنچه از نظر گذشت، جز به اجمال و اشاره نبود و تدقیق در ژرفای کلام آن پیشوای بزرگ، فرصت مناسب دیگری را می طلبد که از خدای بزرگ فرصتش را تمنا دارم.

 

منبع: تأملی بر جایگاه زن، ج 1، ص 135.

پی نوشت ها: 


[1] )) تکویر /  9.

[2] )) نسا / 1.

[3] )) نحل  / 97.

[4] )) مجادله  /  11.

[5] )) در جستجوی راه از کلام امام؛ دفتر سوم، ص 28.

[6] )) نسا  /  32.

[7] )) در جستجوی راه از کلام امام؛ دفتر سوم؛ ص 55.

[8] )) همان؛ ص 57.

[9] )) تحریم  /  11.

[10] )) در جستجوی راه از کلام امام، دفتر سوم؛ ص 28.

[11] )) همان؛ ص 38.

[12] )) همان؛ ص 77ـ78.

[13] )) همان؛ ص 111.

[14] )) همان.

. انتهای پیام /*