امام خمینی(س) و وحدت بین مسلمانان

 حضرت آیت الله  بجنوردی

قبل از هر چیز خدمت تمام برادران عزیز پاکستانی، ایرانی و دیگر ملل که در اینجا تشریف دارند، بیست و یکمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران و صدمین سال ولادت حضرت امام خمینی(س) را تبریک عرض می نمایم.

     بحث دربارۀ شخصیت امام خمینی(س) کار آسانی نیست چرا که نمی توان دربارۀ تمام جنبه های وجودی یک انسان بزرگ صحبت کرد، می گویند: مُعَرِّف باید اجلی از معرَّف باشد؛ گرچه این غیرممکن است، ولی بنده تا آنجا که مقدور باشد خدمت شما عرض می کنم.

     تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، عوامل استکباری سعی در ایجاد تفرقه بین برادران شیعه و سنی داشتند. آنها به تلاش خود ادامه دادند و از این طریق ضربۀ بزرگی به جهان اسلام وارد کردند و این بر اساس سیاست کارساز و قدیمی انگلیس است که اعتقاد دارد: تفرقه بینداز و حکومت کن.

     امام راحل ـ قدس الله  نفسه الزکیه ـ بر این اساس که:

     «بنی الاسلام علی کلمة التوحید»، (یعنی اساس اسلام بر توحید استوار است)، کلمۀ توحید تمام اختلافات را از بین می برد، هفته ای را به نام «هفتۀ وحدت» نامیدند.

     من به زبان اردو خواهم گفت که: «شیعه و سنی با هم برادرند، امت واحده هستند.» و ما این حقیقت را در ایران به وضوح دیده ایم به طوری که انکار آن غیرممکن است. در ایران، اهل سنت در استانهای سیستان و بلوچستان، کردستان، بندرعباس و خراسان زندگی می کنند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای برادران اهل سنت قوانین بر اساس احکام آنها (از جمله: وراثت، وصیت، اوقاف و ... ) و برطبق مذاهب چهارگانۀ ایشان، یعنی حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی وضع گردیده است و بدین ترتیب آنها می توانند بر طبق احکام خود عمل کنند.

     در ضمن باید بگویم که بنده به مدت ده سال عضو شورای دادگاه عالی بوده ام. دادگاههای انقلاب در تمامی مناطقی که اهل تسنن زندگی می کنند، از میان خود آنها قاضی انتخاب کرده است تا بر اساس احکام فقهی فرقه های مختلف اهل سنت عمل شود، به طور مثال در کردستان که فرقۀ شافعی رواج دارد قاضی نیز شافعی می باشد؛ و یا در بلوچستان که افراد حنفی هستند قاضی نیز حنفی می باشد؛ و در مناطق دیگر که مالکی و حنبلی می باشند نیز وضع به همین منوال است. در اینجا این مطلب را هم اضافه می کنم که کثرت مذاهب، باعث تعدّد دین نمی شود، بلکه کلمۀ مذهب از زبان عربی گرفته شده است و به معنی راه می باشد. مذهب، یعنی «یذهب الانسان» آنجایی که انسان می رود، آن راهی که به واسطۀ آن به اسلام عمل می کنیم. به عنوان مثال عده ای پیرو مذهب جعفریه می شوند. بنیانگذاران تمام مذاهب اربعه، با واسطه یا بدون واسطه از حضرت امام جعفر صادق(ع) درس آموختند.

     به عنوان مثال، ابوحنیفه می گوید: «لولا السنتان لهلک النعمان»، یعنی اگر آن دو سالی که در خدمت امام صادق(ع) شاگردی کردم نبود، من هلاک می شدم.

     احمدبن حنبل می گوید: «ما رأت عینی و لاسمعت اذنی افضل من جعفربن محمد ـ علیه السلام ـ»، یعنی چشم و گوش من، کسی را برتر و فاضلتر از امام جعفر صادق(ع) ندیده و نشنیده است.

     همین طور امام شافعی و امام مالک چنین نظری را دربارۀ امام جعفر صادق ـ علیه السلام ـ دارند. یکی راه خود را منسوب به امام شافعی کرد، دیگری به ابوحنیفه، عده ای هم راه احمدبن حنبل را برگزیدند، و بعضی دیگر نیز، راه امام مالک را اختیار کردند. اما شاعر چه خوب گفته است:

 

«عباراتنا شتّی و حسنک واحد                              و کلّ الی ذاک الجمال یشیرا»

 

(جملات و کلمات ما با هم تفاوت دارد، اما جمال و حسن تو یکی است و همه به آن اشاره دارند).

     همه از اسلام سخن می گویند، همه توحید را بیان می کنند. راه اسلام از همه برتر و جامعتر است. با کمال تأسف باید گفت که ما تمام سعی و تلاش خود را فقط بر این مسأله مبذول می داریم که یک ملت اسلامی بسازیم، در حالی که حکم اسلام فراتر از این است:

     قل یا اهل الکتاب، تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الاّ نعبد الاّالله ؛ یعنی ای اهل کتاب، بیایید همگی به اصول مشترکی که همه به آن معتقد هستیم، تمسک جوییم و آن این است که جز خداوند، چیزی را پرستش نکنیم.

     هدف، فقط بیان توحید است. هدف مسیحیت، یهودیت، اسلام و تمام ادیان الهی دیگر یکی است. مقصود همگی آنها یکتاپرستی است. اساس، شناخت و معرفت خداست. کسی که معرفت خدا را حاصل کرد، دیگر چیزها را هم درک خواهد نمود. تمامی ادیان الهی برای معرفت و شناخت خدا آمده اند. اکنون تمام مسلکها، مذهبها و راهها برای رسیدن به شناخت خداوند است، امام راحل این خدمت ارزشمند را در حق عالم اسلام به انجام رساندند. دیگر، نیروهای استکباری نمی توانند بین ما تفرقه بیندازند، نمی توانند بگویند که این شیعه است، این سنی است، این جعفری است، این حنفی است، این حنبلی است و این زیدی است و ... . امروز مشاهده می کنید که چطور، زیدی، حنبلی، شافعی، مالکی و جعفری در یک جا دور هم جمع شده اند؛ همه یک چیز را می گویند و آن اسلام است. شما می توانید نمونۀ آن را امروز در اینجا به خوبی بنگرید، بنده نمود عملی آن را به وضوح مشاهده می کنم. اگرچه مذهبها مختلف هستند؛ ولی همۀ برادرانی که در اینجا کنار هم جمع شده اند، هدف و راهشان یکی است. هدف همۀ ما سربلندی اسلام است، مقصود همۀ ما معرفت خدا و توحید است.

     الحمدلله  این نور و روشنایی را در ایران در قالب انقلاب اسلامی مشاهده کرده ایم. ما امیدواریم این مسأله در تمام جهان و عالم اسلام حل شود. من خدمت شما عرض می کنم که پاکستان و مردم آن، چه در گذشته و چه در حال به تمام معنا مسلمان بوده اند و هستند. نه مسلمان شناسنامه ای بلکه مسلمان به معنای واقعی کلمه. مردم پاکستان مطیع اسلام هستند. آنها اسلام را به معنای صحیح و واقعی خود درک کرده اند، و به اسلام به عنوان یک نظام حیاتی و دین کامل می نگرند و به دستورات آن عمل می کنند.

     اکنون فرزند گرامی یادگار امام راحل، حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج سید حسن خمینی به شما خواهند گفت که امام خمینی(س) چقدر به پاکستان ارادت داشتند و این وجود مقدس چقدر به پاکستان عشق می ورزیدند. ایشان محبت خاصی به ملت پاکستان داشتند. این ارادت برای چه بود؟

     دلیلش این است که ملت پاکستان به معنای واقعی مسلمان هستند. امیدوارم ان شاءالله  تمام نهضتهای اسلامی بخصوص کشمیر که مورد توجه همۀ ماست، پیروز بشوند؛ مسألۀ فلسطین، مسائل بوسنی و هرزگوین و چچن حل شود و مسلمانان تحت ظلم و ستم نجات یابند؛ و ان شاءالله  روزی فرا رسد که همه پرچم لااله الاالله  را به اهتزاز درآورند و عظمت از دست رفتۀ امت اسلامی را بار دیگر به آنان بازگردانند «آمین».

 

منبع: بازسازی تفکر اسلامی در اندیشه امام خمینی، ص 35.

. انتهای پیام /*