نگاه امام خمینی (س) به نظام اقتصادی اسلام

علی امینیان[1]

     پس از مدّت مدیدی که اسلام تنها با معماری و هنرهای زیبا و ظاهر احکام صرفاً عبادی آن معرفی می شد، حضرت امام (ره) خواستار تحقیق و بررسی و کشف مجدد جنبه های دیگر اسلام شدند و خود در این زمینه پیشگام شده، حکومت ولایت فقیه را به عنوان نظام سیاسی اسلام معرفی کردند.

     ایشان اسلام را برنامه ای جامع برای زندگی بشر در همه ابعاد می دانستند؛ برنامه ای که عقلانی، منطقی، عملی و جذاب و فرازمانی است و نافی و برتر از برنامه های حاصل ذهن و فکر بشر می باشد و عقیده داشتند درست به همین علّت یعنی ارائه کامل چنین برنامه ای از سوی اسلام، ختم نبوت اعلام شده است.

     علاوه بر این ایشان اسلام را یک نظام (System) کامل می دانند که هر جزء آن (من جمله نظام اقتصادی آن) با سایر اجزاء ارتباط محکم و ارگانیک دارد. به این ترتیب نظام اقتصادی اسلام تنها در کنار سایر نظامهای آن (مثل نظام سیاسی، اجتماعی، حقوقی و ....) معنی و امکان وجود می یابد.

     برای تحقق چنین نظام اقتصادی، حضرت امام (ره) توصیه ها و هشدارهایی دارند که در خور تأمل است و در این مقاله به آنها پرداخته می شود. همچنین برخی ویژگیها و آثار و نتایج این نظام از دیدگاه حضرت امام (ره) در این مقاله بیان شده اند.

     در مجموع حضرت امام (ره) وجود نظام اقتصادی در اسلام را بدیهی و کاملاً متفاوت از نظامهای سرمایه داری یا اشتراکی می دانند و در عین حال که عملی شدن آن را محتاج سعی و تلاش متخصصان حوزه و دانشگاه معرفی می کنند، آن را یگانه راه برای پاسخ به نیازهای بشر اعلام می نمایند.

 اسلام حداقل و اسلام حداکثر

     مدتها اسلام واقعی مورد غفلت واقع شده بود و تصویری که از اسلام ارائه می شد، ناقص، نارسا و مخدوش بود. مردم دنیا حتی مسلمانان، تحت تأثیر چنین تصویری از اسلام، آن را صرفاً مجموعه ای از احکام عبادی و اخلاقی می دانستند و به ذهن هیچ کس خطور نمی کرد که در حل مسائل جامعه از اسلام کمک بگیرد، چه برسد به آنکه راه حل اسلام را برتر از سایر راهها بداند. حتی گروهی صراحتاً دخالت اسلام در امور دنیوی را نفی کرده، انتظار پاسخ از اسلام را در این امور نابجا تصور می کردند.

     امام خمینی (ره) به وضوح از وجود این تلقی از اسلام ناراحت بودند و سعی در پاکسازی این تصویر از ذهن جامعه داشتند: «کارشناسان استعمار با کمال تزویر و حیله، با اسم اسلام دوستی و شرق شناسی پرده های ضخیمی بر چهرۀ نورانی اسلام کشیده و اسلام را با معماریها و نقاشیها، ابنیۀ عالیه و هنرهای زیبا معرفی نموده و حکومتهای جائرانۀ ضداسلام اموی و عباسی و عثمانی را به اسم خلافت اسلامی به جامعه ها تحویل داده اند و چهرۀ واقعی اسلام را در پشت این پرده ها پنهان نگاه داشتند، به طوری که امروز مشکل است ما بتوانیم حکومت اسلام و تشکیلات اساسی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن را بر جوامع بشری حتی مسلمین بفهمانیم. باید کوشش کرد و پرده از تبلیغات مسموم چند صد ساله اجانب برداشت».[2] «تأسف بیشتر آنکه همین دستگاههای مرموز نگذاشته اند طبقۀ تحصیل کرده به احکام مقدسه اسلام بخصوص قوانین تشکیلاتی و اجتماعی و اقتصادی آن توجه کنند و با تبلیغات گوناگون وانمود نموده اند که اسلام جز احکام عبادی مطلبی ندارد».[3]

    ایشان به بی اطلاعان از اسلام نهیب می زنند: «کسانی که اطلاع از احکام اسلام ندارند، از اقتصاد اسلام ندارند، از فرهنگ اسلام ندارند، از علوم عقلی اسلام اطلاع ندارند اینها می گویند که در اسلام نیست، خوب تو که اطلاع نداری، به چه مناسبتی یک همچو حرفی می زنی؟ متخصص لازم است و در این امر باید از حوزه های علمیه متخصص بیاورند...».[4]

    و به جوانان توصیه می کنند: «بر شما جوانان لازم است که در تحقیق و بررسی حقایق اسلام در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره، اصالتهای اسلامی را در نظر گرفته و امتیازاتی که اسلام را از همۀ مکاتب دیگر جدا می سازد فراموش نکنید».[5]

    خود امام (ره) برعکس تصور رایج، اسلام و برنامه هایش را دارای ویژگیهای درخشان و منحصر به فرد می داند و من جمله اعتقاد دارند:

     الف ) اسلام، برنامه ای جامع برای همه جنبه های گوناگون زندگی بشر ـ حتی جنبۀ اقتصادی ـ دارد:

     «(اسلام) مکتبی است که بر خلاف مکتبهای غیرتوحیدی در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکتۀ ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است و موانع و مشکلات سرراه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها کوشیده است».[6]

    «اسلام در ابعاد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نیازهای مردم را برای ترقی واقعی برمی آورد».[7] همچنین می فرمایند: «(اسلام) اقتصاد را به صورتی سالم و بدون وابستگی به نفع همگان، در رفاه همۀ مردم، با اهمیت به مستمندان و ضعیفان بارور می کند و برای رشد بیشتر کشاورزی و صنعت و تجارت کوشش می نمایند».[8]

    ب) این برنامه، نظام جامعی است که سایر قوانین و مکاتب را به رسمیت نمی شناسد:

     «(اسلام) خود دارای سیستم و نظام خاص اجتماعی واقتصادی و فرهنگی است که برای تمامی ابعاد و شئون زندگی فردی و اجتماعی قوانین خاصی ـ وضع ـ دارد و جز آن را برای سعادت جامعه نمی پذیرد».[9]

    ج) برنامۀ اسلام کاملاً عقلایی و منطقی است: «مطمئن باشید آنچه صلاح جامعه است در بسط عدالت و رفع ایادی ظلمه و تأمین استقلال و آزادی و جریانات اقتصادی و تعدیل ثروت به طور عاقلانه و قابل عمل و عینیت در اسلام به طور کامل می باشد و محتاج به تاویلات خارج از منطق نیست».[10]

    د) این برنامه فرازمانی است: «احکام اسلامی اعم از قوانین اقتصادی و سیاسی و حقوقی تا روز قیامت باقی و لازم الاجراست و هیچ یک از احکام الهی فسخ نشده از بین نرفته است».[11]

    ه) برنامۀ اسلام کاملاً عملی است:[12]

    و) برنامۀ مذکور برتر از برنامه ها و نظامهای حاصل ذهن و فکر بشر است و پایۀ همین مطلب  ـ و موارد پیش گفته ـ ختم نبوت اعلام شده است: «ای بیخرد در زمان خلفاء عباسی قریب پانصد سال قانون مالی اسلام تا اندازه ای عملی بود و یک مملکت پهناوری را می چرخاندند با آنکه سایر قوانین اسلامی و قانون مالی هم آن طور که باید عملی نبود ولی درآمد اراضی خراجیه را داشتند. همین امروز که دولت دست خود را برای ادارۀ مالی اسلام. همین قانون صد ـ بیست با شرایط مقرر که در قانون مدون اسلام با قوانین آنها تا مطلب را خوب بفهمند و آنگاه بنشینند و اسف بخورند به حال مملکتی که قانون الهی خردمندانه خود را گذاشته از مغز یک نفر اجنبی استفاده می کند و هیچ خردمند شک نمی کند که قانونهای آنها اگر برای نفع خودشان نباشد، برای نفع ما نیست و کسی که احتمال بدهد آنان منافع ما را بر خودشان مقدم می دارند از قانون خرد بیرون سخنی گفته ... ما می گوییم اگر دستورات دینی از میان اوراق به پای عمل بیاید فاتحۀ زندگی کنونی و کشور امروزی را می خوانیم، لکن یک زندگی و کشوری به جهان نمایش می دهیم که دستور کلی همۀ آنها باشد. شما که نمی دانید خدای عالم با چه دستور جامع خلل ناپذیری ختم نبوت را اعلان کرده است».[13]

    ز) برنامۀ اسلام به علت غنا و قدرتش، جذاب است: «قوانین اسلام، چه قوانین اقتصادی و سیاسی و چه قوانین فرهنگی و معنوی آن قوانین غنی ای است که هرکس به آنها توجه پیدا کند، ناچار به اسلام گرایش پیدا خواهد کرد».[14]

 اسلام نظام مند:

     حضرت امام (ره) با توجه به تمام ویژگیهای پیش گفته، عقیده دارند اسلام یک نظام (system) است که درون خود دارای تعداد کثیری خرده نظام (Sabsy tems) است و یکی از این خرده نظامها، همان نظام اقتصادی اسلام است که با دیگر خرده نظامهای اسلام در ارتباط تنگاتنگی قرار دارد و همان گونه که از تعریف نظام بر می آید، عملکرد صحیح آن بستگی تام و تمامی به عملکرد درست بقیه اجزاء دارد: «... مجموع قواعد اسلامی در مسائل اقتصادی، هنگامی که در کل پیکرۀ اسلام به صورت یک مکتب منسجم ملاحظه شود و همه جانبه پیاده شود، بهترین شکل ممکن خواهد بود. هم مشکل فقر را از میان می برد و هم از فاسد شدن یک عده به وسیله تصاحب ثروت جلوگیری می کند و در نتیجه کل جامعه را از فساد حفظ می کند و هم مانع رشد استعدادها و شکوفایی قدرت ابتکار و خلاقیت انسانها نمی شود».[15]

    «در اینجا باید نظام اقتصادی اسلام را در مجموعه قوانین و مقررات اسلامی در کلیه زمینه ها و شئون فردی و اجتماعی ملاحظه کرد. این مسلم است که از نظر اسلامی حل تمامی مشکلات و پیچیدگیها در زندگی انسانها تنها با تنظیم روابط اقتصادی به شکل خاص حل نمی شود و نخواهد شد، بلکه مشکلات را در کل یک نظام اسلامی باید حل کرد و از معنویت نباید غافل بود که کلیه دردهاست... انسان گونه باید به اسلام روی بیاورد».[16]

    «البته پیاده کردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامه های اقتصادی آن و مقابله با اقتصاد بیمار سرمایه داری غرب و اشتراکی شرق، بدون حاکمیت همه جانبۀ اسلام میسر نیست و ریشه کن شدن آثار سوء و مخرب آن چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حکومت اسلامی همچون جمهوری اسلامی ایران نیازمند به زمان باشد».[17]

    امام خمینی (ره) اسلام را یک نظام حکومتی با همۀ شئون و ابعاد لازمه آن می دانند که فقیه عهده دار اداره و حفاظت از آن (حتی مسائل اقتصادی آن) می شود: «با توجه به مطالبی که پیشتر ذکر شد، مبنی بر اینکه اسلام باید دارای تشکیلات اجرایی و سیستم حکومتی با تمام شئون آن باشد، دیگر تردیدی نمی ماند که فقیه هیچگاه نتواند دژ استوار اسلام باشد ـ چنان که به دژ محکم پیرامون شهرها تشبیه شده است ـ مگر آنکه حافظ تمام ابعاد و شئون مختلف اسلام، از بسط عدالت و اجرای حدود الهی گرفته تا حفظ ثغور کشورهای اسلامی و گرفتن خراج و مالیات و مصرف کردن آن در راه مصالح مسلمانان و تعیین والیان و فرمانداران در نواحی مختلف کشور باشد... .آری می توان گفت اسلام عبارت است از یک نظام حکومتی با همۀ شئون و ابعاد آن».[18]

 راه سوم

     در دیدگاه خاص امام خمینی (ره) اقتصاد اسلامی با شرایط و ویژگیهای فوق الذکر، به هیچ وجه قابل جمع و آشتی با اقتصاد سرمایه داری یا سوسیالیستی نیست. حتی با عنوان مصلحت ظاهری جامعه مسلمانان هم نمی توان به دامان سرمایه داری یا سوسیالیسم درغلتید:

     «یکی از اموری که لازم به توصیه و تذکر است، آن است که اسلام نه با سرمایه داری ظالمانه و بی حساب و محروم کنندۀ توده های تحت ستم و مظلوم موافق است، بلکه آن را به طور جدی در کتاب و سنت محکوم می کند و مخالف عدالت اجتماعی می داند، گرچه بعض کج فهمان بی اطلاع... طوری وانمود کرده اند... که اسلام طرفدار بی مرز و حد سرمایه داری و مالکیت است... و نه رژیمی مانند رژیم کمونیسم و مارکسیسم ـ لنینیسم است که با مالکیت فردی مخالف و قائل به اشتراک می باشد... بلکه اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف که اگر به حق به آن عمل شود چرخهای اقتصاد سالم به راه می افتد و عدالت اجتماعی که لازم یک رژیم سالم است تحقق می یابد».[19]

    «ما باید راه مستقیم اسلام را بگیریم و مطالعات اسلامی داشته باشیم یا از کسانی که مطالعات اسلامی دارند یاد بگیریم که آیا سرمایه داری تا چه حدود در اسلام قبول شده است و اسلام درباره او چه می گوید و کمونیسم را اصل اسلام قبول دارد یا قبول ندارد اگر یک مکتب انحرافی ما را تحت تأثیر خودش قرار بدهد ما از اسلام غافل شده ایم حسن نیت داریم خیلی هم میل داریم که ملت چه باشد، صلاح این است که امروز چه جور بشود، همه اطراف مسأله مطالعه نمی شود که ببینند آن صلاح آخری، آنکه اسلام گفته است این یک مطلبی است که از خداست. خدا این طور نیست که در نظر نگرفته باشد که مصلحت چی است برای یک ملت یا برای یک جمعیت مصلحت چی است و مصلحت حالا باید این باشد آن وقت آن باشد».[20]

    حضرت امام (ره) اسلامی که به سرمایه داری گرایش پیدا کند را اسلام امریکایی می داند:

     «اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان ... اسلام پول و زور، ... اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه ها و در یک کلام، اسلام امریکایی ...».[21]

    ایشان هر دو مسیر غرب و شرق را منتهی به بن بست و پدید آمدن مشکلات لاینحل و مسائل و معضلات عمدۀ بنیادین می بیند و به همین علت همگان را از قدم نهادن در چنین مسیرهایی نهی می کند. حضرت امام (ره) در نامۀ معروف و تاریخی خود به گورباچف می نویسند: «البته ممکن است از شیوه های ناصحیح و عملکرد غلط قدرتمندان پیشین کمونیسم در زمینه اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب رخ بنماید. ولی حقیقت جای دیگری است. شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گره های کور اقتصادی سوسیالیسم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایه داری غرب حل کنید نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نکرده اید که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند، چرا که امروز اگر مارکسیسم در روشهای اقتصادی و اجتماعی به بن بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسائل ـ البته به شکل دیگر ـ و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است».[22]

    و در جای دیگر می فرمایند: «جامعۀ بدون خدا و بدون ایمان و عمل برای خدا، آنچنان با مشکل رابطۀ کارگر و کارفرما گرفتار شده است که وقتی هم می خواهد این مشکل را حل کند، مشکل بزرگتری ایجاد می کند که در حل آن خود را در بن بست می بیند؛ ولی در جامعۀ اسلامی که همه چیز بر اساس و معیار اسلام و ایمان سنجیده و عمل می شود، هرکز مشکلی پیش نخواهد آمد».[23]

     در پایان، امام (ره) راه سومی را معرفی می کند که همان اقتصاد اسلامی است، راهی که بشر ناچار به آن روی خواهد آورد. ولی تبیین کامل این راه باید به دست متخصصان انجام پذیرد که در مورد آن نیز به سخنانی از امام (ره) اشاره خواهیم کرد، اما اصل وجود چنین راهی برای امام (ره) مسجل بوده است: «لکن اسلام در چیزهایی که حق مالکیت به آنها تعلق می گیرد و نیز در شیوه و شرایط پیدا شدن این حق دستوراتی داده است که نظام اقتصادی اسلام را و نیز روابط اقتصادی در جامعه را از روابط و نظام اقتصادی سرمایه داری امروز دنیا جدا می کند و اگر این حدود و شرایط مراعات شود، جامعه نه مشکلات و نابرابریهای دنیای سرمایه داری امروز را پیدا می کند و نه دولت اسلامی به بهانه های مختلف هرگونه آزادی را از انسانها سلب می کند».[24]

    بسیاری از مشکلات جهان امروز نیز در نظر حضرت امام (ره) با توجه به کارکردهای سایر خرده نظامهای درون نظام اسلام و آثار آنها بر خرده نظام اقتصادی اسلام قابل حل هستند:

     «... اسلام در کنار مقررات اجتماعی، اقتصادی و غیره به تربیت انسان بر اساس ایمان به خدا تکیه می کند و در هدایت جامعه از این بُعد، بیشتر برای هدایت انسان به طرف تعالی و سعادت عمل می کند. اگر ایمان به خدا و عمل برای خدا در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و سایر شئون زندگی بشر وارد شود، پیچیده ترین مشکلات امروزی جهان به آسانی حل می شود. امروز، دنیا هم در این بن بست گرفتار شده است و هم نمی خواهد به نوع هدایت انبیا تسلیم شود، ولی سرانجام چاره ای جز تسلیم ندارد».[25]

    حضرت امام (ره) آنچه را پس از اجرای قوانین اسلام  ـ من جمله قوانین و برنامه های اقتصادی آن ـ به دست می آید، شامل یک «اقتصاد مترقی» (توسعه یافته)، «عادلانه» و بدون مشکلات خاص و حاد دیگر معرفی می فرمایند: «اگر قوانین اقتصادی اسلام اجرا شود، مملکت یک اقتصاد مترقی خواهد داشت».[26]

    «چنانچه دست دزدها و غارتگران داخلی و خارجی کوتاه شود و برنامه های اقتصادی بر اساس نیازهای معقول و منطقی جامعه طرح ریزی و اجرا گردد و نیز قوانینی غیرالهی که وسیله دست سودجویان است از میان برود، مسأله ای به نام تورم برای مملکت باقی نخواهد ماند».[27]

    «(اگر) اسلام آن طوری که هست... آن طور در خارج ان شاءالله تحقق پیدا کند، سعادت برای همه اقشار، سلامت برای همه اقشار و رفاه برای همه اقشار (تأمین خواهد شد)».[28]

    ظاهراً امام (ره) جهت گیری کلی اقتصاد اسلامی را از بین بردن شکافهای عمیق طبقاتی ـ که امروزه دنیای ما به شدت گرفتار آن است ـ می دانند: «ولی ارائه طرحها و اصولاً تبیین جهتگیری اقتصاد اسلام در راستای حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومی آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگترین هدیه و بشارت آزادی انسان از اسارت فقر و تهیدستی به شمار می رود و بیان این حقیت که صاحبان مال و منال در حکومت اسلام هیچ امتیاز و برتری از این جهت بر فقرا ندارند و ابداً اولویتی به آنان تعلق نخواهد گرفت مسلم راه شکوفایی و پرورش استعدادهای خفته و سرکوب شدۀ پابرهنگان را فراهم می کند و تذکر این مطلب که ثروتمندان هرگز به خاطر تمکن مالی خود نباید در حکومت و حکمرانان و اداره کنندگان کشور اسلامی نفوذ کنند و مال و ثروت خود را بهانه فخرفروشی و مباهات قرار بدهند و به فقرا و ... افکار و خواسته های خود را تحمیل کنند، این خود بزرگترین عامل تعاون و دخالت دادن مردم در امور و گرایش آنان به اخلاق کریمه و ارزشهای متعالی و فرار از تملق گویی می گردد و حتی بعضی ثروتمندان را از این که تصور کنند که مال و امکاناتشان دلیل اعتبار آنان در پیشگاه خداست متنبه می کند».[29]

 راهی در پیش رو

     استخراج قوانین اقتصادی اسلام و انطباق آنها با شرایط فعلی جامعه و سرانجام ایجاد و تأسیس اقتصاد اسلامی، کار خطیر و مهمی است که متخصصان حوزه و دانشگاه مشترکاً باید به آن بپردازند: «کسانی که اطلاع از احکام اسلام ندارند، از اقتصاد اسلام ندارند،... اینها می گویند که در اسلام نیست... متخصص لازم است و در این امر باید از حوزه های علمیه متخصص بیاورند. دستشان را دراز کنند پیش حوزه های علمیه که در آنجا این نحو متخصصین هست و دانشگاه را باز کنند لکن علوم انسانی اش را به تدریج از دانشمندانی که در حوزه های ایران هست و خصوصاً در حوزه علمیه قم استمداد کنند».[30]

    ولی همان طور که از سیاق سخنان امام (ره) پیداست، بار اصلی و ابتدایی این کار بر دوش علمای دین و مجتهدان است: «کشورهای اسلامی به واسطۀ ضعف مدیریتها و وابستگی، به وضعیتی اسفبار گرفتار شده اند که این به عهدۀ علمای اسلام و محققین و کارشناسان اسلامی است که برای جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام، طرحها و برنامه های سازنده و دربرگیرندۀ منافع محرومین و پابرهنه ها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به در آوردند».[31]

    حضرت امام (ره) روش برخورد مجتهدان با این مسائل را نیز بیان فرموده و تأکید می کنند که:

     «اما در مورد روش تحصیل و تحقیق حوزه ها، این جانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی دانم... مسأله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند؛ بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی می طلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد... داشتن بصیرت و دید اقتصادی، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاستها و حتی سیاسیون و فرمولهای دیکته شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمایه داری و کمونیزم که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم می کنند از ویژگیهای یک مجتهد جامع است».[32]

    ایشان در عین حال که تذکر می دهند به هیچ وجه نباید خلاف شرعی صورت گیرد، تاکید می فرمایند که تعصب خشک به خرج دادن در مورد مسائل تئوریک و حوزوی، به قیمت بر بادرفتن آبروی اسلام و اتهام بی لیاقتی اسلام در ادارۀ جامعه تمام می شود: «حکومت فلسفه عملی برخورد با شرک و کفر و معضلات داخلی و خارجی را تعیین می کندو این بحثهای طلبگی مدارس که در چارچوب تئوریهاست نه تنها قابل حل نیست که ما را به بن بستهایی می کشاند که منجر به نقض ظاهری قانون اساسی می گردد. شما (اعضای شورای نگهبان) در عین اینکه باید تمام توان خودتان را بگذارید که خلاف شرعی صورت نگیرد ـ و خدا آن روز را نیاورد ـ  باید تمام سعی خودتان را بنمایید که خدای ناکرده اسلام در پیچ و خمهای اقتصادی، نظامی، اجتماعی و سیاسی، متهم به عدم قدرت ادارۀ جهان نگردد».[33]

 جمعبندی و نتیجه گیری 

     با توجه به سخنان و عبارات حضرت امام خمینی (ره) به نظر می رسد ایشان پیش شرط ایجاد یک نظام اقتصادی اسلامی را تلقی عملی و حکومتی ـ و در عین حال وفادار به اصول کلی و روشهای سنتی ـ علما و مجتهدین از قوانین و کلیت دستورات اسلام می دانند و برای این منظور، شناخت قواعد حاکم بر جهان امروز، سیاستها، وضعیت اقتصادی موجود، نقاط ضعف و قدرت نظامهای مطرح دنیا و حتی افراد و سیاستمداران مهم روز و... را لازم و ضروری می دانند. به عقیدۀ ایشان فقط با جمع این شرایط می توان به معنای واقعی اجتهاد کرد و به مسائل مستحدثه به گونه ای پاسخ داد که ادارۀ جامعه با کمک کارشناسان و متخصصان به نحو مطلوب ممکن گردد. در این صورت جامعه انسانی از شکافهای عمیق و عظیم طبقاتی که از دردهای بی درمان اقتصاد کنونی جهان است نجات می یابد و عدالت حاکم می شود، بدون آنکه استعدادها بمیرند یا آزادیهای مشروع محدود شوند یا در حق شخص یا گروه یا قشری ظلمی صورت پذیرد. به این ترتیب، شاهد نوع خاصی از نظام اقتصادی خواهیم بود که ضعفهای نظامهای فعلی و گذشتۀ حاکم بر جهان را ندارد و در مجموع به زندگی سعادتمندانه و مرفه برای همه مردم منجر خواهد گشت. حضرت امام (ره) بطور کاملاً جدی به وجود چنین قدرتی در اسلام ناب اعتقاد داشتند و شک و تردید در این قدرت عظیم را ناشی از بی اطلاعی از احکام، قوانین، برنامه و روح کلی حاکم بر اسلام و عدم درک علت اعلام ختم نبوت می دانند.

     نکتۀ دیگری که می توان از کلیت سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران برداشت کرد و حتی در مواردی به آن تصریح شده آن است که ایشان، خود به اسلام نگاهی کاملاً نظام مند داشتند و قوانین و برنامه هایش را در ارتباطی تنگاتنگ و اندام وار با یکدیگر می دیدند. به این ترتیب نظام اقتصادی اسلام را جزئی تفکیک ناپذیر از نظام کلی اسلام تلقی می کردند و هرگونه قضاوت، تحقیق یا حرکت درباره اقتصاد اسلامی را بدون درنظر گرفتن این ارتباط، باطل، نامطلوب و محکوم به شکست می دانستند.

 

فهرست منابع

1ـ صحیفه امام، دوره 22 جلدی.

2ـ امام خمینی (ره)، شئون و اختیارات ولی فقیه، چاپ سوم، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بهار 71.

3ـ امام خمینی (ره) ولایت فقیه، چاپ جدید، تهران امیرکبیر، 1357.

4ـ امام خمینی (ره) البیع، قم، عطیۀ مهر.

5ـ آژینی، محسن؛ امام و اقتصاد اسلامی؛ چاپ اول، تهران: کیهان، تابستان 74.

6ـ جمشیدی، محمدحسین، «احیاء تفکر ظلم ستیزی و عدالتخواهی اسلام در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)» مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی (س) و احیاء تفکر دینی، خرداد 76.

7ـ مجموعه فیشهای تهیه شده از بیانات و کتب حضرت امام (ره) در مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار حضرت امام (ره) در مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (ره).

 

منبع: بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی(س)، ص 349.


[1] )) پژوهشگر

[2] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 2، ص 282-283.

[3] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 2، ص 255.

[4] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 414-416.

[5] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 2، ص 436-437.

[6] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 402-404.

[7] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 145-146.

[8] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 19 ص 343-344.

[9] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 388-389.

[10] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 322-323.

[11] )) شؤون و اختیارات ولی فقیه، ص 23.

[12] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 322-323.

[13] )) کشف الاسرار، صص 3ـ262.

[14] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 404-406.

[15] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 382-384.

[16] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 437-438.

[17] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 337-340.

[18] )) شؤون و اختیارات ولی فقیه ص 42.

[19] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 21 ص 442-444.

[20] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 8، ص 227-228.

[21] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 80-81.

[22] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 21 ص 220-221.

[23] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 410-411.

[24] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 436-438

[25] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 5، 409-410.

[26] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 242-243.

[27] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 507-508.

[28] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 399-401.

[29] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 339-342.

[30] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 414-416.

[31] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 339-340.

[32] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 288-290.

[33] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 217-218.

. انتهای پیام /*