منشور برادری نیاز امروز جامعه است

6 / 8 / 90- "همایش منشور برادری" به مناسبت بیست و سومین سالگرد صدور پاسخ حضرت امام خمینی(س) به حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی انصاری پنج شنبه پنجم آبان ماه، در محل دفتر قم مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی برگزار شد.در این مراسم که در محل دفتر قم مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) برگزار شد دکتر علی مطهری و حجج اسلام احمد مبلغی و کاظم قاضی زاده در یک میزگرد به بحث در زمینه منشور برادری پرداختند.

دکتر علی مطهری نماینده دوره هشتم مجلس شورای اسلامی در این میزگرد گفت: طبیعی است که آنچه امام در منشور برادری فرمودند، ما نمی توانیم بگوییم اینها مخصوص به زمان خاصی و مخصوص آن دوره بوده و برای دوره ی ما نافذ نیست، اینها رهنمودهای کلّی است و برای آینده انقلاب اسلامی است. همان مقدار که آن روز باید به اینها توجه می شده، امروز هم باید توجه بشود و شاید ما به اندازه  ی کافی به رهنمودهای امام در زمان حاضر توجه و عنایت نداریم. من فکر می  کنم نکاتی که در این نامه وجود دارد برای امروز ما و مخصوصاً بعد از بحران اخیری که در کشور ما پیدا شد، بسیار کارساز و مغتنم است و شاید اگر ما از همان ابتدا به این راهنمایی ها توجه می کردیم امروز فضای سیاسی کشور ما بهتر بود.

این استاد دانشگاه ادامه داد: اینکه به فرض یک گروهی یا گروههایی از مبانی و اصول اولیه انقلاب اسلامی فاصله گرفته باشند، دلیل نمی شود که پس ما باب اختلاف را باز کنیم و آنها را طرد کنیم، طبیعی است که ما باید تلاش کنیم که آنها را برگردانیم، آنها را به راه خودمان دعوت کنیم، درباره این مبانی و اصول بحث کنیم. در مسأله وحدت به نظر من مهم این است که ما برداشتهای واحد و یکسانی از مبانی و اصول داشته باشیم، شاید یکی از مشکلات امروز ما همین است که برداشتهای مختلفی از مبانی و اصول انقلاب اسلامی داریم. مثلاً همه ما می گوییم اصل ولایت فقیه، یا همه ما می گوییم آزادی بیان، همه ما می گوییم عدالت اجتماعی، و یا استقلال فرهنگی، یا اخلاق و معنویّت، اما در بعضی از اینها برداشتها متفاوت است و گاهی در واقع یک مشترک لفظی است، یک کلمه ای را به کار می بریم در حالی که هر گروهی معنای خاص خودش را اراده می کند، گاهی نقطه مقابل معنایی که گروه دیگر اراده می کند، لذا من معتقدم که ما برای ایجاد وحدت در جامعه و میان گروههای سیاسی، بیش از همه نیاز به کار فکری و بحث و گفتگو داریم.

این فعال سیاسی در ادامه افزود: الآن در بین همین گروههای اصولگرا، همه دم از ولایت فقیه و آزادی بیان و عدالت می زنند ولی وقتی که خوب دقت می کنیم می بینیم هر کدام واقعاً یک معنای خاصی را مورد نظر دارند و تا زمانی که معنای واحدی برای ما پیدا نشود من فکر می کنم وحدت واقعی پیدا نخواهد شد. اساساً وحدت همیشه در جایی است که مشترکات بیشتر از مختلفات باشد، یعنی دو یا چند گروه بر اساس مشترکات زیادی که دارند وحدت می کنند، در حالی که در بعضی امور هم اختلاف دارند، چه در وحدت مذهبی و چه در وحدت سیاسی، این اصل صدق می کند که ما بیاییم بر اساس مشترکات با هم وحدت کنیم، یک جبهه  ی واحد بسازیم، تعبیر جبهه در سیاست زیاد به کار می رود، جبهه ای می سازند در مقابل دشمن مشترک، یعنی می گویند ما یک اصول مشترک داریم و مشترکات ما بیش از اختلافات ماست بنابراین با هم متحد شویم برای اینکه در مقابل دشمن واحد بایستیم! در وحدت مذهبی هم همینطور است، وحدت بین شیعه و سنی، بین فرق مختلف اهل سنت و شیعه، ما الآن مقصودمان این نیست که هر فرقه ای بیاید دست از عقایدش بردارد و مذهب مقابل را بپذیرد، این درست نیست، می گوییم در عین اینکه عقاید خودمان را داریم وقتی دقت می کنیم می بینیم نقاط مشترکمان خیلی بیشتر است، بنابراین بر این اساس وحدت کنیم و این وحدت هم هیچ منافاتی با بحث و گفتگو و مباحثه علمی ندارد که فرقه مقابل را به مذهب خودمان دعوت کنیم. در مسائل سیاسی هم همینطور است، ما اگر مشترکاتی داشته باشیم و مشترکات ما هم بیش از مفترقات ما باشد امکان وحدت وجود دارد، بنابراین حالا اگر یک گروهی امروز پیدا شده که اساساً خیلی از آن اصول را زیر پا می گذارد، بنابراین دیگر امکان وحدت نخواهد بود!

علی مطهری در ادامه با اشاره به شعارها و مواضع جناح های سیاسی افزود: به حسب ظاهر همه دم از اسلام و انقلاب و آرمان های انقلاب اسلامی می زنند و همین خودش دست آویز خوبی است و می تواند عاملی برای وحدت باشد و در واقع اینکه ما به هر بهانه  ای بیاییم وحدت را خدشه دار کنیم خلاف اصول انقلاب است. منتهی ما واقعاً باید بحث و گفتگو داشته باشیم، یعنی بنشنیم درباره بسیاری از آنها بحث کنیم که واقعاً مقصود از ولایت فقیه چیست؟ مقصود از آزادی بیان چیست؟ حدود آزادی چیست؟ حدود آزادی بیان و آزادیهای اجتماعی چیست؟ اینها دقیق برای ما مشخص نیست و همین است که ما در عمل به بن بست می خوریم.

مطهری با اشاره به انتخابات اخیر ریاست جمهوری گفت: بسیاری از اصولگرایان معتقد بودند که آقای احمدی نژاد گزینه خوبی نیست و باید به فکر گزینه دیگری باشیم! یک عده هم می گفتند همین طور است، منتهی ما چون احساس می کنیم که تمایل رهبری به ایشان است بنابراین می گوییم هیچ کس نباید اظهار نظر کند! ولی خوب یک عده می گفتند اینجا بحث انتخابات است و طبیعت انتخابات اینست که هر کسی نظر خودش را اعلام کند و ما مجاز هستیم که علی رغم اطلاع از نظر رهبری خودمان برویم سراغ یک گزینه ی دیگری، و احیاناً در نظر رهبری هم تأثیرگذار باشیم، یعنی وقتی ایشان احساس کنند اکثریت قریب به اتفاق اصولگراها در یک گزینه خاصی وحدت کردند ایشان هم طبیعتاً حمایت خواهند کرد، ولی آن گروه مقابل می گفتند نخیر به هیچ وجه، همین که احساس کنیم اندک تمایلی به آقای الف هست همه باید ساکت باشیم، یعنی در واقع حتی میل رهبری کافیست برای اینکه ما دیگر وارد نشویم. این شیوه برخورد با موضوع برمی گردد به نوع برداشتی که ما از ولایت فقیه داریم که آیا مثلاً در هر مسأله ای ما ابتدا باید نظر ولی فقیه را بدانیم و بعد اظهار نظر کنیم، یا اینکه نه! ما مجازیم حرف خودمان را بزنیم و ابتکار عمل داشته باشیم و انتقاد کنیم و از این قبیل. دیدیم که بالأخره آن گزینه برنده شد و در عمل معلوم شد که ما برداشتمان از ولایت فقیه یکسان نیست! و وقتی باز به فرمایشات خود رهبری مراجعه می کنیم می بینیم نظر رهبری باز نظر این طرف را تأیید می کند که طرفدار آزادی عمل و اظهار عقلی و ابتکار عمل است. اینست که من معتقدم تا زمانی که ما به مبانی و اصول مشترک با یک برداشت نرسیم، ایجاد وحدت کار بسیار مشکلی خواهد بود.

استاد دانشگاه تهران در ادامه افزود: اختلافی که در مقابل وحدت هست این را اگر ما به نحوه اختلاف طبایع و استعدادها بگیریم، اصلاً محل بحث ما نیست، اختلاف در استعدادها و طبیعت ها حکمت و نعمت خداست برای اداره جامعه، اگر همه انسانها یکسان بودند، اصلاً جامعه اداره نمی شد و آن اصل که مرحوم علامه طباطبایی هم در تفسیر المیزان خیلی روی آن تأکید می کردندکه انسان یک موجود استخدام گر است و اگر این این خاصیت در انسان نبود جامعه انسانی اداره نمی شود، یعنی استدلالها متفاوت است، یکی در آن جهت قوی است و دیگری در جهت دیگری قوی است، انسانها همدیگر را استخدام می کنند تا کار جامعه پیش برود، در اینجا کسی اختلاف ندارد، بالأخره آن اختلاف مثبت و مفید است. من باز روی همان مسأله ای اینکه اصول و مبانی باید روشن باشد تأکید می کنم، چون مشکل کشور ما همین است، در عمل به مشکل برمی خوریم، اینکه بگوییم همه کسانی که اسلام و انقلاب و قرآن را قبول دارند با هم اتحاد  کنند، ما اصلاً کسی را نداریم که منکر اسلام و انقلاب و قرآن باشد، در اوایل انقلاب ممکن است گروه هایی بودند مثل چریکهای فدایی خلق که اساساً کمونیست بودند و اسلام را قبول نداشتند، ولی برای امروز ما این شروط کافی نیست، بلکه باید یک مبانی مشخصی در کار باشد تا ما در عمل به مشکل برنخوریم.

این نماینده مجلس با اشاره به اختلاف در تعریف آزادی بیان ادامه داد: خود من عضو هیأت نظارت بر مطبوعات هستم؛ یکی از مشکلات همین است، الآن می گویند این روزنامه یا این مجله، با یک آقایی که در این فتنه  اخیر منتقد بوده مصاحبه کرده این خودش یعنی جرم!  بنابراین این نشریه باید توقیف بشود، اینجا ما می ایستیم می گوییم این مخالف آزادی بیان است و اگر بنا باشد اینطور باشد کسی نباید صحبت کند، اینکه کسی در این دوره احیاناً انتقادی داشته، حالا نباید اصلاً حرف بزند و سخنش در مطبوعات باشد، شما جلوی آزادی بیان را می گیرید، آنها می گویند این توطئه است، ما با آزادی توطئه مخالفیم! برداشتها مختلف است، یعنی شما این را بگذارید کنار آن برداشتی که مثلاً شهید مطهری از آزادی بیان دارد، که این یک مقدار تاکید روی آزادی بیان دارد و دائم هشدار می دهد که مبادا به بهانه حفظ انقلاب جلوی آزادی بیان را بگیرید، جوانان خیال نکنند که با مانع اظهار نظر مخالفان شدن دارند خدمت به انقلاب می کنند و حتی ایشان جمله خیلی جالبی دارد که می گوید هر مقام غیر معصومی در جایگاه غیر قابل انتقاد قرار بگیرد هم خود فاسد می شود و هم جامعه را فاسد می کند، یعنی ما مقام غیر قابل انتقاد نداریم، چه رئیس جمهور، چه رهبر و چه دیگران.

فرزند شهید مطهری از زبان پدرش ادامه داد: خودشان نقل می کنند از حضرت امیر که صحبت می کرد و دیگری بلند می شد انتقاد می کرد و ایشان پاسخ می داد، شما این نگاه را بگذارید کنار نگاهی که بعضی دارند که اساساً خیلی صریح فلانی فلان جا اظهار نظر مخالف کرده پس از انقلاب خارج شد. اینها باید روشن بشود، همه هم می گویند ما طرفدار آزادی بیان هستیم، من برای همین می گویم که باید اینها روشن بشود، مقصود از آزادی بیان چیست؟ در آزادی های اجتماعی شما تا کجا قائل به آزادی اجتماعی هستید؟ الآن در بین انقلابیون هستند کسانی که می گویند حجاب باید اختیاری باشد، چه کسی گفته حجاب باید اجباری بشود؟ امثال آقای مشایی و احمدی نژاد و در بین اصلاح طلبها هستند که می گویند حجاب باید اختیاری باشد. بین خود ما اصولگراها مطلب روشن نیست، این کلی گویی ها منجر به این می شود که در عمل به اختلاف کشیده می شود. لذا من باز روی همین قضیه جزئی بودن، یعنی تمام این قوانین و اصول باید به طور جزئی مشخص شود که مقصود و حرف ما چیست؟ مفهومی که اراده می کنیم چیست؟ والا قبل از انقلاب هم کمونیستها خطاب به انقلابیون مسلمان می گفتند بیایید از شعار اتحاد، مبارزه، آزادی یک شعار واحد بسازیم و متحد باشیم، خیلیها فریب این حرف را خوردند، یک کسی مثل شهید مطهری است که مخالفت می کند، می گوید شما می گوئید اتحاد ولی اتحاد با کی؟ شما می گویید مبارزه، از جمله مبارزه با مذهب! ما هم می گوئیم مبارزه، از جمله مبارزه با کمونیست ها، چطور می توانیم با هم متحد شویم، شما می گویید آزادی از جمله آزادی از مذاهب، و ما می گوییم آزادی مقصود دیگری داریم، نمی شود با هم متحد شویم. یعنی ما خیلی خوش بین باشیم و با کلی گویی نتیجه بگیریم که همه وحدت داریم، این گونه نیست.

این استاد دانشگاه در پایان گفت: تأکید امام روی این است که ما مبانی مشخصی داریم در راه و وسیله اختلاف داریم، آرمانهای مشترک داریم و اهداف معینی داریم منتهی من می گویم از این راه به این آرمانها می رسیم ولی شما می گویید از این راه، امام این مسائل را مفروض گرفته ولی روشها مختلف است، یکی می گوید به نظر من از این طرف برویم بهتر است و دیگری می گوید از این طرف. این مطالب مربوط به زمانی است که قضیه انشعاب در روحانیت پیش آمد در حالی که انشعاب یک تعبیر منفی بود و بار منفی داشت، انشعاب معمولاً در گروه های کمونیستی بود ولی امام با این تعبیر این را پذیرفتند و قبول کردند به عنوان اختلاف در سلیقه و راه و روش.

 

منبع: حضور، ش 78، ص 300.

. انتهای پیام /*