سرمقاله

موجی که فرو نمی ‏نشیند

  حمید انصاری

برای بسیاری از مفسران سیاسی و تحلیلگران مسائل اجتماعی و بین المللی، در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پذیرش این تحلیل که پدیدۀ انقلاب اسلامی در ایران منشاء یک سلسله تحولات عمیق و دامنه دار در جغرافیای سیاسی و فرهنگی جهان خواهد شد، سنگین و دشوار می نمود.

نهضت برآمده از قیام 15 خرداد سال 42 در سالهای 56 و 57 به سرعت و با به صحنه آمدن قریب به اتفاق آحاد ملت ایران در سطح یک انقلاب تمام عیار داخلی چهره نمود و در نخستین گام بساط سلطنت را برچید و اساس نظام سیاسی حاکم بر کشور را دگرگون ساخت. بدین ترتیب با پیروزی انقلاب در 22 بهمن 57 آرامش ظاهری و ثبات تحمیلی ناشی از تقسیم ناعادلانه جهان بین دو بلوک شرق و غرب تحت رهبری کاخ سفید و کرملین را در هم ریخت. سیاستمداران بلند پایه آمریکایی در نوشته ها و خاطرات خویش از این پدیده به زلزله ای سهمگین در ارکان منافع حیاتی غرب در حساسترین منطقۀ جهان تعبیر کردند. حادثه در جوار مرزهای طولانی ایران با اتحاد جماهیر شوروی آنزمان و دومین قدرت مسلّط جهانی در حالی به وقوع پیوست که این انقلاب در تمام مراحلش بر خلاف اکثریت جنبشهای سیاسی پس از جنگ دوم جهانی خارج از حیطۀ نفوذ و دخالت روسها و کمونیستها بود.

اعلام سیاست «نه شرقی، نه غربی» از سوی رهبر فرزانه انقلاب و پایبندی ایشان به این سیاست در همه مراحل راهبری نهضت، انتخابی هوشمندانه بود که استقلال نهضت و موفقیت های بعدی انقلاب را – البته با بهایی در خورعظمت آن – تضمین می کرد.

امام خمینی که به قدرت لایزال الهی به عنوان سرچشمه همۀ نیروها و فوق همۀ قدرتها ایمانی شهودی داشت، سالها قبل از آنکه نخستین روزنه های امید و نشانه های پیروزی آشکار شوند بر اساس وعده های الهی، در نامه ها و پیامهای خویش نوید پیروزی حتمی داد و با صراحتی شگفت انگیز بسیاری از آنچه که بعدها در جریان انقلاب بوقوع پیوست، از فراگیر شدن ابعاد قیام و وقوع «انفجار عظیم» گرفته تا فرار و شکست مفتضحانه شاه و کوتاه شدن دست آمریکا از ایران را پیش بینی کرد و مژدۀ تشکیل حکومت دینی  داد. اینکه مبانی این پیش بینی ها و سرچشمه این آینده نگریها و منشاء آن قاطعیت و اطمینانِ امام چه بوده است و اینکه چگونه آمریکا و متحدان اروپایی با همه توان امنیتی و اطلاعاتی و علمی که در اختیار داشتند و در ایرانِ آنروز با نفوذ و حضور مستقیم در ارکان کلیدی کشور از تمامی ابزارهای لازم برای کسب خبر و تحلیل و تفسیر در متن وقایع و مسائل ایران بهره مند بوده اند، از درک صحیح این مسائل عاجز ماندند و نتوانستند جزئی از آنچه را که امام خمینی در هر یک از مراحل نهضت ماهها و روزها قبل از وقوع، آن را پیش بینی می کرد و با قاطعیت از آن سخن می گفت، در یابند و اینکه چگونه امام با آنکه دور از وطن و تحت کنترل شدید و فاقد امکانات ارتباطی و اطلاع رسانی متداول و مدرن بود، توانست، و اینکه تحلیلهای سیاسی و پیش بینیهای اعجاب انگیز او مبتنی بر کدامیک از فرضیه ها و نظریات و مکتبهای سیاسی و جامعه شناختی بوده است، بررسی و پاسخ به این مسائل موضوع این نوشتار نیست.

به هر حال با چنین بینشی بود که چند ماه قبل از 22 بهمن و پیروزی انقلاب اسلامی، و در شرایطی که کاخ سفید کمیته های ویژۀ مهار و سرکوب انقلاب را تشکیل داده بود و سران آمریکا و اروپا در نشست گوادالوپ و دیگر نشستهای پیاپی خویش سیاستهای غرب را در کنترل اوضاع ایران هماهنگ می کردند و در شرایطی که هزاران مستشار بلند پایه نظامی و امنیتی آمریکا در ایران با هدایت معاونت سرفرماندهی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در مقر ستاد مشترک ارتش شاهنشاهی در تهران، از نزدیک عملیات مهار انقلاب و طراحی کودتا را تدارک می دیدند، در چنین شرایطی امام خمینی نه تنها از فروپاشی قریب الوقوع نظام ستمشاهی و تشکیل جمهوری اسلامی در ایران قاطعانه خبر می داد بلکه پیشاپیش از پیدایش امواج اسلامخواهی در جهان و تبدیل انقلاب ایران به نهضت جهانی اسلام و گسترش روزافزون آن در جهان سخن می گفت و بر همین مبنا آشکارا صدور پیام انقلاب را بعنوان سیاست همیشگی نظام اسلامی مطرح و ترویج نمود.

 اکنون 19 سال از آن روز تاریخی و تاریخ ساز، و انشاء الله  تمدن ساز می گذرد؛ روزی که در فرهنگ مردم ایران و پیروان انقلاب اسلامی در جهان: «یوم الله» است و در فرهنگ سیاستمداران کاخ سفید روز زلزله در ارکان غرب. هشت سال است که معمار و بانی این رستاخیز عام چشم از جهان فرو بسته است. دیری نپایید که آنگونه که او پیش بینی کرده و صدای شکستن استخوانهای کمونیسم را شنیده بود، جهان کمونیسم درهم فرو ریخت و آنگونه که او هشدار داده بود، فریبِ درِ باغ سبز و سراب آمریکا و غرب، مصیبتی تازه برای مردم روسیه گردید. اکنون امام در میان ما نیست اما فرهنگ انقلابِ خمینی در آستانه قرن بیست و یکم فقط در ایران جاری و ساری نیست بلکه سرزندگی و تسلیم ناپذیری لبنان و فلسطین از همین فرهنگ سیراب می شود. استیصال رژیم غاصب فلسطین از تأثیر همین فرهنگ منشاء گرفته است، نگرانی از پیروزی مسلمانان است که دولتهای غربی چشم خویش را بر فجیع ترین جنایات بشری در بوسنی بستند و صربهای جنایتکار را تا مرز تغییر معادله قوا به زیان مسلمانان حمایت کردند. گسترش تجارب انقلاب اسلامی و تابش فرهنگ انقلاب او است که در الجزایر و ترکیه نقاب از چهره دموکراسی غرب برداشته است، وحشت از پیروزی اسلامگرایان در مصر، سودان و بسیاری از ممالک دیگر خواب راحت را از چشم دولتمردان غرب ربوده است. تناقض ادعای دموکراسی غرب و حمایت دولتهای غربی از مستبدترین حکومتها از همین زاویه توجیه می شود. نمونه ای از همین وحشت است که در افغانستان چهره واقعی آمریکا در دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان و دموکراسی را برملا ساخته است. ترس از امواج رو به فزونی اسلامخواهی است که در فرانسه، ساز آزادیخواهی غربی نغمه ای مخالف می نوازد و حجاب اسلامی در مدارس ممنوع می شود و روژه گارودی مسلمان به اتهام اندیشیدن و نوشتن محاکمه می گردد. در اروپا و آمریکا هر جا که محفل سیاسی و اجتماعی برپاست سخن از چگونگی مهار این موج فزاینده است.

اگر در صحت آنچه که گفته شد تردید دارید آمار سرسام آور افزایش شبکه های رادیو تلویزیونی که بعد از پیروزی انقلاب به زبان فارسی و عربی و سایر گویشهای مردم ممالک اسلامی برنامه پخش می کنند را ببینید و به عناوین خبرها و تحلیلها و برنامه های آنها مراجعه کنید و فهرست انبوه مقالات و تفسیرها و گزارشهای شبانه روزی مطبوعات غربی را ملاحظه نمایید، بیشترین حجم عناوین برنامه ها و نوشته های این رسانه ها در غرب به تبلیغ جدایی دین از سیاست و ترویج اسلام انحرافی و آمریکایی و تخریب چهرۀ اسلام نابی اختصاص دارد که امام خمینی منادی آن بود. چند سالی است که دولتمردان غربی از تأثیر فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی غیر مستقیم و غیر رسمی نا امید شده و ناگزیر از ورود رسمی و علنی دولتها در این عرصه شده اند. کار به جایی رسیده است که رئیس جمهور آمریکا پیام عید فطر می دهد و در  آن به تحلیل دین و اسلام  می نشیند!. در صدر گفتگوها و نشست های مهم قدرتهای صنعتی جهان مسألۀ ایران و چگونگی برخورد با پدیدۀ اسلام گرایی قرار دارد و کمتر هفته ای است که سخنگوی کاخ سفید و رئیس جمهور آمریکا در این باب سخن نگوید.

و در سوی دیگر، با وجود سرمایۀ هنگفت و بی سابقه ای که جهان غرب در طی 19 سال گذشته برای مهار اسلامگرایی و به تسلیم واداشتن کانون آن یعنی جمهوری اسلامی، هزینه کرده است، به فضل الهی و همانگونه که امام خمینی در وصیتنامۀ خویش پیش بینی کرده است نظام اسلامی اکنون مقتدرتر از گذشته نه تنها در برابر فشارهای دشمنان ایستادگی می کند بلکه به عنوان یک قطب تعیین کننده در سیاستهای جهانی نقش آفرین شده است. اینک انقلاب اسلامی در مرحله ای از بالندگی، تکامل و اطمینان از ایفای نقشهای مؤثرتر در آینده قرار دارد که افکار عمومی بسیاری از مردم جهان را با هدفهای انسانی خویش هم آوا گردانیده و بار فشار را از این ناحیه بر سیاستهای مزوّرانه دولت آمریکا و غرب متوجه ساخته است.

و این همه ثمرۀ لطف الهی و نتیجۀ هوشمندی و فداکاری ملتی است اهل ولاء و ولایت که در طی این سالهای پر حادثه خدا را خالصانه بندگی کرده است و مسئولانه در عرصۀ تعیین سرنوشت خویش و تنظیم مراحل بعدی انقلاب اسلامی با انتخابهای شایسته و افضل خود مردان کارآمد این میدان را برگزیده است. سربلندی و استقلال ایران اسلامی و عزت و عظمت رو به فزونی اسلام بر انقلاب آفرینان 22 بهمن مبارکباد.

یاد معلم بزرگ بیداری و انقلاب و آزادی، حضرت امام خمینی – سلام الله علیه- و یاد شهیدانی که در مسیر تحقق هدفهای والای او جانفشانی کردند گرامی باد.

 

 

منبع: حضور، ش 22، ص 5.

. انتهای پیام /*