جوانان و انتقال باورها و ارزش های انقلاب اسلامی

 آقای حمید کوثری

 در ابتدا، به این مسأله می پردازیم که جوان کیست و جوانی چیست؟ تا قبلاً ذهنیتی از کلمات در ذهنمان ایجاد شود. ضمن این که نمی توان از جوان و نقش او سخن گفت مگر آن که ابتدا به ساکن، از خود جوان و نیروی جوانی تعریف درست و دقیقی ارائه نماییم. در حیطه علوم اجتماعی قریب به اتفاق تعاریف از نسبیت تامه برخوردارند؛ یعنی همه چیز نسبی است. مقصود از همه چیز، همه تعاریف است. و الا در حیطه علم الاجتماع بسیارند مقوله هایی که مطلق تامه اند. اما جوان به کسی اطلاق می گردد که در حوزه خاصی از زندگی واقع شده باشد، البته لازم به ذکر است در عصر کنونی، هر علمی از جوان و جوانی تعریف مخصوصی به خود دارد که در این مقوله سعی شده است حالت کلی تعاریف در نظر گرفته شود.

برخی، برای این دوره آغاز و انجامی قائلند، مثلاً حوزه جوانی را محدود به سنین 16 تا 25 سال می دانند به این علت که در طول این زمان سلولهای مغز به فعالیت بیشتری می پردازند. برخی نیز این دامنه را وسعت داده و افراد 15 تا 30 ساله را جوان می خوانند. آنچه مسلم است مقصود از جوان، فردی است که واجد نیروهای بالقوه جسمی و روحی است که قدرت انجام بسیاری از امور را به او می بخشد.

این چالاکی و چابکی جوان، از سویی پسندیده و از سوی دیگر اگر با تعقل و تدبر همراه نباشد نکوهیده است. از این رو در تمام جوامع، اهمیت خاصی به جوان و نیروی بالقوه جوانان  می دهند.

 

باورها و ارزشها

گفتار بعد، شرحی بر ارزشها و باورها، بیشتر از دیدگاه اسلام و انقلاب اسلامی می باشد.

هر مکتبی، مجموعه ای است از بایدها و نبایدها، آمیخته ای است از ارزش ها و ضد ارزش ها، معجونی است از باورها و ضدباورها، اما ارزش چیست؟ ارزش و اعمال ارزشی، تعاریف بسیاری دارند که در حوصله این مقاله نیست، اما به همین چند جمله بسنده می کنم که ارزش، وسیله سنجش اعمال در دستگاه مکتب است، یعنی به میزان رشد مکتب در طبقات اجتماعی، می توان اعمال را ارزیابی کرد و برای آنها تعیین ارزش نمود. انسان در تمام قرون و اعصار، همواره به دنبال یک سری از مسائلی بوده است که آنها را سرلوحه اعمال و کردار روزانه خویش قرار دهد. که حال این مسائل می تواند شامل مسائل ایدئولوژی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی باشد.

بیشتر این مسائل طبیعتاً  در حول و حوش مسائل مذهبی و دینی دور می زند. چرا که انسان همیشه سعی بر این دارد و داشته است که تمام مسائل را از دیدگاه دستورات مذهبی ببیند و همین دیدگاه، باعث می شود که یک سری از دستورات برای او حالت تقدس و ارزش را پیدا کند و او را ملزم به تبعیت از آنها نماید هر چند که گاهی آنها را نسخ و بعضاً  تغییر می دهد. حال به نقش جوان که حرف اصلی در این بحث و مقوله هست می پردازیم.

از دیدگاههای مختلف در مورد این که جایگاه و نقش جوان چیست و کجاست؟ بحث زیادی هست، اما سعی می کنم به طور اجمال شمه ای از آن را بیان نمایم. همان طور که گفته شد امروز فلسفه های اجتماعی، مکتب ها، ایدئولوژی ها و ایسم ها اهمیت فوق العاده ای پیدا کرده اند و هر کسی که می خواهد نوعی تفکر داشته باشد و زندگی خودش را بر اساس یک منطق منطبق کرده باشد، دم از مکتب و ایدئولوژی می زند.

مکتب ها و ایدئولوژی ها و ایسم ها، امروز با یکدیگر در نبرد و ستیز هستند، هر مکتبی برای خود حامی می خواهد و به حمایت حامیان خودش برمی خیزد، جنگ افکار و عثابد همیشه در دنیا بوده است.

در جامعه امروز و در نسل امروز، یک دعوت فکری و جذب کننده نسل جوان و روشنفکر است که خودبه خود با ایدئولوژی دیگری که همین هدف ها را شعار خودش قرار داده است و مدعی همین آرمانهاست تضاد پیدا می کند.

 

حرکت جوانان بر اساس ارزشهای اسلام

در هر موقعیت زمانی، این جوانان یک کشور هستند که به دنبال ارزشها و ضد ارزشهای یک مکتب می روند و به دنبال کنکاش در ریز و درشت مسائل هستند. این امر نیز به خاطر پویایی ذهن و تفکر آنان است و اکنون نسل جوان ما بر اساس اسلام و تشیع و با تکیه بر روح اسلام و انقلاب راستین حرکتش را آغاز کرده است و با پیروی از دستورات آن قائد اعظم به پیش می رود؛ چرا که ارزشها و باورهای مکتب اسلام و همینطور انقلاب اسلامی را با تمام وجود حس و لمس کرده است.

حال، چگونه به این باورها و ارزشها دست پیدا کرده است خود کتابی عظیم است. ولی آنچه که ملموس و قابل درک سریع است این است که این ارزش ها و باورها به صورت زیبا و توأم با حقیقت در ذهن و قوه درک جوانان ما قرار گرفته است. در اینجا به یاد صحبت جان کیز می افتیم که می گوید: «زیبایی چیزی نیست جز حقیقت و هر ایده و مطلب یا باوری، اگر با زیبایی توأم و همراه باشد بهتر قابل قبول است و برای همیشه در افکار باقی می ماند.» و چه زیبا، مکتب و انقلاب ما توانست این پیام را برساند.

وجه تمایز جوانان ما با جوانان کشورهای دیگر نیز در همین است. پس این گروه موفق تر از بقیه افراد می توانند ارزشها را منتقل نمایند.

در نتیجه، هر چقدر بینش و شناخت از ایدئولوژی و مکتب بیشتر و حقایق آن واضح تر باشد گرایش به فراگیری آن و حفظ و انتقال آن بیشتر و تمایل عموم و خصوصاً  جوانان به نگهداری و ثبت و انتقال آن در جوانان محکم تر است و به این ترتیب مکتب و انقلاب از گزند دشمنان در امان می ماند.

 

انتقال ارزشها ضرورت غیر قابل انکار

انتقال ارزشها و ضرورت آن، حرفی امروزه نیست؛ بلکه بحثی است گسترده که در طول اعصار و ازمنه، بین جوامع و قبایل سینه به سینه گذشته و تا حال حاضر رسیده است. چگونه می توان مکتبی را از نسلی به نسل دیگر و از عشیره ای به عشیره ای منتقل نمود بی آنکه ویژگیهای آن مکتب و از همه مهمتر ارزشها و باورهای آن را در این انتقال دخیل و سهیم ندانست. روشن است که اولین شرط انتقال مکتب، انتقال اهداف و ویژگیهای مکتب است.

با این مقدمه روشن می شود که بحث انتقال ارزشها، هنگامی مطرح می شود که قرار است مکتب مرتبط با آن ارزش منتقل شود. حال این انتقال، خواه در محدوده جغرافیا باشد یا در وسعت تاریخ؛ یعنی اینکه این پیام رسانی از قبیله ای به قبیله ای دیگر، یا از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود به شرط آنکه ویژگی های آن و ارزشهای آن و باورهای مکتب، به همان صورتی که هست همراه پیام منتقل و به صاحب اصلی خود برسد. توضیح این که این ارزشها و باورهای یک جامعه به وسیله چه کسانی منتقل خواهد شد بحثی مفصل است که گذرا به آن می پردازیم.

بی تردید نیروی جوان به خاطر ذهن پویا و آگاه، در هر وضعیت آمادگی ضبط همه مسائل یک جامعه را در ذهن خود دارد و کلیه اتفاقات و وقایع یک جامعه و یک انقلاب را، هم چون یک نوار بر روی حافظه خود ضبط می کند، البته این مطلب در مورد کلیه افراد جامعه که قوه تشخیص دارند صادق است ولی در جوانان این دوره، طیف گسترده روابط اجتماعی آنها در بین خود، حس کنجکاوی و جسارت بیان مطالب به این امر کمک شایانی کرده است. در واقع با توجه به ویژگیهای جوان و برخورداری وی از توان و قوای روحی و جسمی بالا، انتظار می رود در عرصه انتقال پیام ها و باورهای اجتماعی برخاسته از مکتب، نقش فعال تری نسبت به دیگر افراد اجتماع داشته باشد؛ ضمن اینکه طرح پیام از زبان جوان، جلوه ای خاص دارد و حتی در این رابطه، کشورهای استعمارگر سرمایه گذاری زیادی بر روی همین مسأله نموده اند.

در رابطه با جایگاه و نقش جوان به این مطلب می پردازم که پیام از زبان جوان جلوه خاصی دارد به شرط آنکه شرایط پیام و پیام رسانی در این انتقال رعایت گردد، پیام باید ناب و به دور از هر گونه آلودگی باشد؛ زیرا هرگونه آلودگی در این رابطه، مدتی بعد به اصل آن انقلاب یا ارزش و یا باورهای به دست آمده در قبل، ضربه وارد می کند و حتی به آنجا می رساند که یک ارزش انقلابی تبدیل به ضدارزش بشود؛ چیزی که در تعدادی از کشورها محسوس است. پس اهمیت موضوع، آنچنان است که استعمارگران در عرصه سیاست جدید خود، دست به ترفندی نو زده اند و به قول الوین تافلر از شگردهای جدید کشورهای استعمارگر، رسوخ در سلول سلول مغز جوانان کشورهای در حال استعمار است و ضایع کردن تفکر انقلابی بودن و یا انقلابی ماندن در آنها. هر چند که با گذشت زمان، جوانان در یک برهه از زمان وارد چرخه زندگی و اقتصادی شده و به قولی از بازار و معرکه جامعه دورتر گشته و بیشتر به مسائل داخلی و خانوادگی خویش می پردازند و از سویی دیگر، نسل جوان، به عنوان ثمره نهضت اسلامی مورد توجه جهانیان می باشد؛ چرا که همین نسل در عرصه انقلاب و کارزار هشت سال دفاع مقدس، حضور فعالانه و پرثمر خویش را به اثبات رسانده و در این دریای خروشان تمهید یافته اند (داخل پرانتز عرض می کنم آیا جوانانی که اکنون وارد فضای جامعه می شوند و یا چند سال دیگر وارد خواهند شد همانند جوانان اول انقلاب خودمان عمل خواهند کرد؟ آیا دستاوردها و ارزشهای انقلاب را هم چون گذشته به آیندگان خویش منتقل خواهند کرد؟ یا اینکه آنها را به دست فراموشی خواهند سپرد!)

بحث دیگر بر سر این است که انتقال ارزشها همواره با شیوه های نو و طرحهای نوین همراه است ولی چه کسی برای اجرای این طرحها و شیوه های نوین، مناسب تر از جوانان ـ این نیروی نو و خلاق و مبتکر جامعه ـ است. چرا که اگر مجری مناسب انتخاب شود پیروزی قطعیت بیشتری می یابد. جوانان همواره به دنبال راههای تازه ای هستند که به اهداف خویش دست یابند و این برخاسته از رویه خلاقیت و سلحشوری این نسل پرخروش است. نسلی که به قول رهبر فقیدمان دارای قابلیت های بالاست.

 

 

منبع: مجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)، ص 100.

. انتهای پیام /*