خودباوری فرهنگی در سیره و اندیشه امام خمینی(ره)، راهبردها راهکارها

فرانک اکبری

 حضرت امام خمینی:

ای مسلمانان جهان که به حقیقت اسلام ایمان دارید! بپاخیزید. شما دارای همه چیز هستید بر فرهنگ اسلام تکیه زنید و با غرب و غربزدگی مبارزه نمایید و روی پای خودتان بایستید و بر روشنفکران غربزده و شرق زده بتازید و هویت خویش را دریابید.

اگر بخواهید ملت شما نجات پیدا بکند نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاهها باید طرح بشود. رأس همه اصلاحات اصلاح فرهنگ است.

همه مسئولان نظام و مردم ایران بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی تان ـ به خیال خام خودشان ـ بیرون نبرند آرام نخواهند نشست نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به

دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید لحظه ای آرامتان نمی گذارند.

 ایران امروز دیگر تحمل افکار غربزده و شرق زدگی مشتی خائن را ندارد. ما باید با تمام توان به استقلال فرهنگی برسیم که استقلال فرهنگی پایه و اساس کشوری آزاد و مستقل است.

 

چکیده

افراد خودباور خودشان تصمیم می گیرند، فکر می کنند و مسیر فکری خود را در زمینه های مختلف تعیین می کنند. بر اساس خط مشی فکری خود به امور زندگی پاسخ می دهند و براحتی از افکار و عقاید دیگران تبعیت نمی کنند، مگر اینکه با تحلیل و بررسی آن

افکار را در جریان فکری خود بپذیرند و ادغام کنند.

امام راحل همواره حکومت را برای مردم, با مردم و در خدمت مردم می خواستند و تأکید فراوان بر استقلال و خودباوری داشتند, زیرا مهمترین عامل مؤثر در جهت قطع ایادی شرق و غرب و دستیابی به حاکمیت و استقلال چیزی جز خودباوری نیست و این روحیه

وقتی بوجود خواهد آمد که تحولی عظیم را در جان و درون خود بوجود آوریم.

منظور ایشان از استقلال در تمام جنبه ها و شئون بود. در عین حال خودباختگی را مانعی در راه استقلال می دیدند و خودباوری و خودکفایی را شرط استقلال حتی استقلال فکری می دانستند. ایشان در سخنان خود در دیدار با وزیر و کارکنان آموزش و پرورش وقت

در سال 1360 می فرمایند:

«ما باید سالهای طولانی زحمت و مشقت بکشیم یا از فطرت ثانی خود متحول شویم و خود را بیابیم و روی پای خویش بایستیم و مستقل گردیدیم و دیگر احتیاجی به شرق و غرب نداشته باشیم و... اگر این مهم را انجام دادیم, مطمئن باشید که هیچکس و هیچ

قدرتی نمی تواند به ما ضربه بزند.

اگر ما از نظر فکری مستقل باشیم آنها چگونه می توانند به ما ضربه بزنند». (صحیفه امام, ج 15, ص 309)

مقدمه

درود و سلام بی پایان الهی برروح پاک و مطهری که در عصر غربت اسلام همچون باران رحمت، کویرستان عالم و آدم را حیاتی دوباره بخشید و مصداق این آیت حق شد که ﺃلم تر انﱠ الله انزل من السماء ماء.

درود انبیای الهی و ملائک حق بر روح خدایی که با دست پرقدرت الهی در جان جهانیان دمیده شد و جهانی را به نور مبارک خود که از انوار پاک محمدی نشأت می گرفت روشن و منور فرمود و به اسلام و مسلمین حیاتی دوباره بخشید.

سلام جمیع مؤمنین و انسانهای آزاده برابر مردی که با هیبتی محمدی ذوالفقار خونین جدش امیرالمؤمنین علی (ع) را از نیام برکشید و پشت ستمکاران زمان که ظهور حضرت صاحب الامر و الزمان را مانع و رادع بودند به لرزه درآورد و بنیان رژیم منحوس و ستمکار

شاهنشاهی را که کمر به هدم و نابودی اسلام عزیز بسته بود به یک باره با خروش حسینی خویش در هم کوبید و به جهانیان مژده داد که در انتظار رؤیت فرزند فاطمه و علی (ع) - مهدی (عج) بمانند.

بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. و استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می گیرد.

خودباختگی فرهنگی یکی از دردها و رنج های اساسی اجتماعی طی سالهای طولانی رژیم پهلوی بود که مردم می پنداشتند از نظر فرهنگی حقیر و بی محتوا هستند و بالعکس غرب دارای فرهنگی شایسته و برتر است و مردم باید پیرو آن فرهنگ باشند. پیروزی

انقلاب اسلامی به این دوران حقارت بار و خودباختگی فرهنگی پایان داد. و ادبیات پایداری امام در دل خود، بذر خودباوری را کاشت و رشد و نمو داد که نشانه اش این بود که مردم چنین جامعه ای باید برای خود شخصیت و هویتی قائل باشند و به خودشان باور

داشته باشند، و نباید کعبه آمال و آرزوهای خود را در دیگران بیابند و خود را کاملاً منحل در غیر کنند.

این ادبیات حکایت گر این مطلب است که ما جامعه ای بودیم که شخصیتی برای خود قائل نبودیم و مملکت خود را به اسامی اروپایی یا غربی تزیین کرده بودیم. در چنین فضایی ادبیات امام خمینی(ره) رشد کرد ادبیاتی که همه آن افکار را دور ریخت و جوانان موفق

شدند که این باور غلط را بشکنند و بدین ترتیب تکیه بر فرهنگ خودی و اسلامی را عمیقاً باور کردند. و به این صورت ملت ایران به خودباوری و خوداتکایی رسید.

امروز که جلوه ها و جاذبه ها و هیاهوی الگوی غربی، جامعه بشری را مورد هجوم بی امان خود قرار داده است و در غوغای دنیاگرایی ، ردپای معنویت گم شده است، لازم است با معرفی الگوهای فضیلت و کمال ، چگونه بودن و چگونه زیستن را به دیگران و به

ویژه نسل جوان و آینده ساز کشور اسلامی مان بشناسیم.

یکی از ناب ترین الگوها در عصر حاضر که مجموعه ای از صفا و پاکی، خداجویی و وارستگی ، خلوص و خشیت ، رضا و صبر ، آگاهی اجتماعی و باطل ستیزی، حق خواهی و... را در خود جمع نموده بود، رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی «ره»

بود. مردی از تبار حماسه و از قبیله خورشید که آوای کفر شکن و نهیب ستم سوزش بر صحیفه تاریخ نقش بست.

امام خمینی(ره) شخصیتی منحصر به فرد بود که با انوار عرفان و معرفت خویش و زهد و پارسایی که داشت توانست به تمام انسانهای حق جو و حق طلب خصوصاً به تمام مسلمین جهان بفهماند که انسان کامل شدن، علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای

عصمت پیش رفتن افسانه نیست. امید است ما ملت ایران بتوانیم در پرتو تعالیم اسلام ، با تمسک به اسلام و قرآن و در جهت رهنمودهای امام بزرگوار راحلمان به سمت هدفهای متعلی این انقلاب، حرکتمان را با شتاب هرچه بیشتر ادامه دهیم. و با خودباوری

فرهنگی روز به روز زمینه های از بین بردن وابستگی فرهنگی را فراهم و موجب استقلال فرهنگی بیشتر شویم.  


امام خمینی که بود و چه کرد؟

«باری خمینی عزیز ما را کیست که نشناسد و کیست که به شایستگی بشناسد، الفاظ مرا تحمل آن نیست که آن حقیقت فاخر و آن گوهر نفیس را در خود بگنجاند.»

در تحلیل شخصیت امام خمینی با نگاهی عمیق به روح ملکوتی و افکار بلند و ویژگیهای منحصر به فرد روحی و معنوی ایشان و آثار و برکات فراوان حیات طیبه ایشان باید گفت:

«صدای امام خمینی برای مردم ایران حکم صدای خدا را داشت»، در نظر میلیونها انسان موحد:« او دست خدا بر روی زمین » و « هدیه آسمانی و ملکوتی برای خاکیان بود».

سلوک معنوی و افکار متعالی و تقید بی چون و چرای ایشان به دستورهای شرع انور و تعالیم اهل بیت و عصمت و طهارت (ع) هر مسلمان منصفی را بر این باور استوار می ساخت که گویی«شخصیتی از شخصیت های آزمون بزرگ صدر اسلام (فتنة الکبری) با

معجزه ای به دنیا بازگشته تا پس از پیروزی امویان و به خون غلتیدن شهیدان اهل بیت (ع) سپاه علی (ع) را رهبری کند.(هیکل، 1408، ص 8)

رهبر کبیر انقلاب که از صبر و استقامت محمدی (ع) زهد و عدالت علوی و تدبیر حسنی (ع) و توکل و شجاعت حسینی (ع) درسها فراگرفته و توشه ها به همراه داشت با تأییدات و عنایات خاصه حضرت ولی عصر.

«امام مفهوم فرهنگ فرمانبری جامعه را تغییر داد، دیوار ترس را شکست و مردم را به سوی چشمه پاک فطرت الهی هدایت کرد... او جهان بینی مذهبی را احیا و نور ایمان را روشن کرد و بزرگترین حماسه عظیم فداکاری عصر ما را به وجود آورد.»

تأثیرگذاری امام (ره) و انقلاب اسلامی بر حیات معنوی انسان معاصر آنچنان عمیق و گسترده ارزیابی می گردد که می توان گفت:«انقلاب امام خمینی حتی سیر تطوری انسان را تغییر داد.» (حاجتی، 1382، ص 31-35)

 

سخنرانی امام در مورد خودباوری و استقلال فرهنگی

شما سعی کنید از متخصصین متدین و متعهد استفاده کنید. ما بارها گفته ایم که ما متخصص می خواهیم، ولی متخصص متعهد. ولی دشمنان فریاد زدند که اینها با تخصص مخالفند. البته که متخصص منحرف از هر کس خطرناکتر است. خلاصه مطلب، ما باید این

را بفهمیم که همه چیز هستیم و از هیچکس کم نداریم. ما که خودمان را گم کرده بودیم باید «خود» گم کرده را پیدا کنیم و این فکر که بر ما تحمیل شده بود که «اگر دست خارج کوتاه شود، می میریم»را با تمام قدرت از بین ببریم. و دیدید که ملتی با دست خالی

در مقابل ابر قدرتها و قدرتها ایستاد و این حرکت موجی برداشت که به امید خدا، به این زودی ها نمی ایستد.

امیدوارم همه آقایان کمک کنند تا فرهنگمان و فرهنگ اسلامیمان ، فرهنگی که شیخ الرئیس را درست کرده است را باز یابیم. تکرار می کنم: ما باید باورمان شود که چیزی هستیم. اگر اعتقاد پیدا کردیم که می توانیم هر کاری را انجام دهیم ، توانا می شویم. شما

هم اعتقاد پیدا کنید که می توانید. مغزها باید شستشو شود و مغزهایی که به خود متکی است جای آن را بگیرد. خداوند همه شما را حفظ کند.(صحیفه امام، ج 15، ص 310)

ای مسلمانان جهان که به حقیقت اسلام ایمان دارید، بپاخیزید و در زیر پرچم توحید و در سایه تعلیمات اسلام ، مجتمع شوید و دست خیانت ابرقدرتان را از ممالک خود و  خزائن سرشار آن کوتاه کنید، و مجد اسلام را اعاده کنید، و دست از اختلافات و هواهای

نفسانی بردارید که شما دارای همه چیز هستید. بر فرهنگ اسلام تکیه زنید و با غرب و غربزدگی مبارزه نمایید و روی پای خودتان بایستید و بر روشنفکران غرب زده و شرق زده بتازید و هویت خویش را دریابید و بدانید که روشنفکران اجیر شده بلایی بر سر ملت و

مملکتشان آورده اند که تا متحد نشوید و دقیقاً به اسلام راستین تکیه ننمایید، بر شما آن خواهد گذشت که تاکنون گذشته است. امروز زمانی است که ملتها چراغ راه روشنفکرانشان شوند و آن را از خود باختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات دهند که

امروز روز حرکت ملتهاست و آنان هادی هدایت کنندگان تاکنوند. بدانید که قدرت معنوی شما بر همه قدرتها چیره خواهد شد و قریب یک میلیارد جمعیت شما با  خزائن سرشار و ثروت بی پایان می تواند تمام قدرتها را در هم شکند. نصرت کنید خدا را تا نصرت دهد

شما را. ای اقیانوس بزرگ مسلمانان، خروش برآورید و دشمنان انسانیت را در هم شکنید که اگر به خدای بزرگ رو آورید و تعلیمات آسمانی را وجهه خود قرار دهید، خدای تعالی و جنود عظیم او با شماست.( صحیفه امام، ج 13، ص 211-212)

اصلاحات فکری و تحولات اندیشه ای ، از مسائل مهم و ریشه ای در هر دگرگونی بنیادی و انقلاب است، از این رو تا تفکر و اندیشه ، و نیز بینش ها و اعتقادات اصلاح نشود ، هیچ تحولی صورت نمی گیرد. یکی از دردها و رنج های اساسی اجتماعی طی سالهای

طولانی در رژیم پهلوی، درد خودباختگی فرهنگی بود. فضایی به وجود آورده بودند که مردم می پنداشتند از نظر فرهنگی حقیر و بی محتوا هستند و برعکس، غرب دارای فرهنگ شایسته و مترقی و برتر است و مردم باید پیرو آن فرهنگ باشند. این خودباختگی

فرهنگی در همه جای کشور اعم از دانشگاهها، مدارس ،ادارات ، اجتماع ، خانواده و... حاکم بود. بسیاری از مردم پذیرفته بودند که باید مثل غربی ها فکر کنند، مثل آنها لباس بپوشند و سخن بگویند و در سخن گفتن ، اصطلاحات غربی را به کار بگیرند و حتی نام

فرزندان و کالاها غربی باشد. عده ای نیز زندگی بی بند و بار و خلاف عفت غربی را ملاک عمل قرار می دادند و نگرش آنان به مذهب و دین، همانند غربی ها بود.

در مورد این وضعیت اسفبار، حضرت امام خمینی(ره) در وصیتنامه سیاسی- الهی خود، با تلخی شدید از آن یاد می نمایند:

«از جمله نقشه ها که مع الأسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیز ما گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده ، بیگانه نمودن کشورهای استعمار زده از خویش و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است؛ به طوری که خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ

گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرایض غیر قابل اجتناب معرفی نمودند، و قصه این امر غم انگیز ، طولانی و ضربه هایی که از آنان خورده و اکنون

نیز می خوریم،کشنده و کوبنده است.»

خودباوری فرهنگی، زمینه از بین بردن وابستگی فرهنگی را فراهم کرده و موجب استقلال فرهنگی شده است. خودباوری فرهنگی با مسائل فکری، عقیدتی ، اخلاقی و باورهای دینی مردم سر و کار دارد. همچنین موجب عدم احساس حقارت و خودکم بینی در

برابر غرب و در نتیجه عدم وابستگی و سرسپردگی به غرب می شود.(اسحاقی، 1388، ص 156-158)        

 

(خودباوری و خودباختگی از دیدگاه امام خمینی (ره

«مسلمانها باید خودشان را پیدا کنند، یعنی بفهمند که خودشان یک فرهنگی دارند، خودشان یک کشوری دارند، خودشان یک شخصیتی دارند» .امام خمینی (ره)

از نظر اسلام انسانها آزاد آفریده شده اند و دارای شخصیت و هویت مستقل می باشند، لذا حق ندارند خود را تحت سلطه دیگران قرار بدهند. اما اینکه چرا بعضی از ملتها همیشه زیر سلطه دیگران زندگی می کنند و افراد زورگو و دولتهای استعمارگر آنهارا اسیر

خود کرده اند، دلایل گوناگون دارد: گاهی جهل و نادانی انسانها باعث شده که در زیردست دیگران زندگی کنند و گاهی غفلت و سهل انگاری بشر باعث شده که از زندگی مستقل و راحت بی بهره بماند. ولی شاید مهمترین عامل «نداشتن ایمان و یک جهان بینی

درست که بر پایه اسلامی بنا شده باشد». و بالطبع محروم ماندن از آثار و برکات چنین عقیده و پشتوانه ای خود عامل اساسی در انحراف از مسیر اصلی و گردن نهادن بر دستورها و امر و نهی هایی است که به خورد مردم می دهند.در این میان وظیفه افراد آگاه

ودلسوز است که با دلایل متقن و روشن، اینگونه افراد بشر را بیدار کنند و با نشان دادن راههای صحیح زندگی، استقلال فکری و جسمی را به آنها هدیه کنند، چراغی هر چند کوچک و کم نور به دست آنها بدهند، درست همان کاری که ائمه طاهرین «علیهم

السلام » انجام دادند. تا در تاریکی های جهل و ظلم راهنمای راهشان باشد.

رسول مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة » چرا که حسین(علیه السلام) چه برای زمان خود و چه برای آیندگان چراغ راه هدایت می باشد. ایشان با ظلم ستیزی خود چهره منفور ظلم و ظالم را برای مردم جهان

برملا کردند.

 

پیامدها و نمودهای خودباختگی

1ـ بی هویتی و گم کردن خود از نمودهای بارز خودباختگی است که امروزه بر روح و روان اکثر قریب به اتفاق ملل و جوامع شرقی و بویژه جوانان چنگ انداخته است.

تظاهر به ملی گرایی و تجلیل بخشنامه ای از فرهنگ و آداب و مفاخر ملی و آثار باستانی و برگزاری نمایشگاه لباسهای محلی و رقص های سنتی و هنرهای دستی و... نه تنها هویتی به ملل شرقی نبخشیده و شخصیتی برای مسلمانان نیافریده است بلکه

همواره این مراسم ها یکی از نهادهای متهوع خودباختگی بوده است . زیرا در گام اول برپایی فرمان برپایی این اقدامات امضای غربیان بوده و به فرموده آنان اجرا شده است . و شناسنامه این «بزرگداشت » ها را آنان صادر کرده اند.

« آن دردی که برای ملت پیش آمده و الآن به حال یک مرض » یک مرض مزمن تقریباً هست این است که کوشش کرده اند غربی ها که کار را از خودمان بی خود کنند ما را میان تهی کنند به ما اینطور بفهمانند و فهماندند که خودتان هیچ نیستید و هر چه هست

غرب است و باید رو به غرب بایستید . استقلال فکری را از ما گرفته اند استقلال خودمان را شخصیتمان را از ما گرفته اند استقلال شخصیت الآن نداریم.

طب از شرق رفته به غرب تمدن از شرق رفته به غرب لکن مع الأسف قضایا چه شده است و دسته بندی ها چه جور بوده و تبلیغات چه بوده است که ما را عقب زدند به طوری که ما خودمان را هیچ می دانیم.

2 ـ وارونگی فرهنگی یا تبدیل شخصیت نمود دیگری از روند خودباختگی است که پس از احساس بی هویتی بر انسان عارض می شود. او در این حال خود را در لباس و منش دیگران می پندارد و اصرار می ورزد تا چون آنان بنماید و در چنین مواردی چه بسا کاسه

داغ تر از آش می شود و غربی تر از غربیان به تحقیر و توهین خودی می پردازد.

« این طور نقشه بوده است که ما را از خودمان بی خبر کنند و تهی کنند و به جای او یک موجود غربی درست کنند. طوری باشد که ما اسم مدرسه هم وقتی بگذاریم یکی از اسمائی که غربی ها دارند بگذاریم ...اگر یک مطلبی را می خواهند بگویند دنبالش یکی

از فلاسفه غرب را اسم می برند... تا استشهاد به آنها نباشد مشتری هم کم می شود... تا این مرض هست شرق انگل است تبع است.

و این یک خطری است برای کشوری که اصلاً خودش را دیگر قبول نداشته باشد. هر چه قبول دارد اجنبی را قبول داشته باشد . جای خود یک کس دیگر نشسته باشد.

همه درد و بلای ما این است که ما غربزده هستیم ... سالهای متمادی مأنوس شدیم اصلاً قلوبمان قلوب غربی است . متبدل شدیم به یک انسان غربی.

انسانی که باید متکی به خودش باشد متکی به ملتش باشد متکی به عقایدش باشد این را متحول کردند به یک نیرویی که متکی به غرب است به یک نیرویی که خودش را از دست داده . بخیال خودش، خودش هیچ نیست . هر چه هست خارجی ها هستند. نه

اینکه نیرو را ما از دست داده ایم. نیروی متضاد با نیرویی که ما باید داشته باشیم به جای آن نیرو نشسته . درست یک انسانی که باید متکی به خودش باشد و به فرهنگ خودش باشد و به رژیم خودش باشد این را متحولش کردند به یک آدمی که بدبین شده

است راجع به فرهنگ خودش راجع به نیروی ملت خودش راجع به همه اینها بدبین شده است ... مصیبت اینجاست که طولانی سالها می خواهد تا این غربزده ها برگردند به حال طبیعی نه به حال یک انسان مترقی»

3 ـ خودکم بینی و تحقیر هر چه که نشان خودی دارد از مظاهر بارز خودباختگی است که حضرت امام در زمینه های گوناگون به تحلیل آن پرداخته است.

خودکم بینی در علم: « علومی که در شرق بوده دسیسه ها اسباب این شد که عقب بزنند آنها را و به جای آن علوم غرب را بیاورند دانش هایی که در شرق بود و اروپا از آن تقلید کرده بود دست هایی آمد آنها را عقب زد و محتوا را از ما گرفت و الآن وضع ما وضعی

شده است که خیال می کنیم هر چه هست در غرب است و ما هیچ چیز نداریم.»

خودکم بینی در فرهنگ: « از جمله نقشه ها که مع الأسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جای مانده بیگانه نمودن کشورهای استعمار زده از خویش و غرب و شرق زده نمودن آنان است ... نویسندگان و گویندگان غرب

و شرق زده بی فرهنگ آنها ـ فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکارـ را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومی را سرکوب و مأیوس نموده و می نمایند و رسوم و آداب اجنبی را هر چه مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترویج کرده و با مداحی و

ثناجویی آنها را به خورد ملت ها داده و می دهند.... فرنگی مآبی از سرتا پا و در تمام نشست و برخاست ها و در معاشرت ها و تمام شئون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و پیشرفت و در مقابل آداب و رسوم خودی کهنه پرستی و عقب افتادگی است.(

وصیتنامه سیاسی الهی امام خمینی، صفحه ـ37 بند : هـ)

خودکم بینی در سیاست: « تبلیغات کرده بودند که ما را از خودمان به خودمان بدبین کرده بودند... الآن هم همینطور است . الآن هم که ما می گوییم اسلام، شما می گویید. اسلام، اسلام این گروهها دور هم نشسته اند و می گویند دموکراسی دموکراسی ! چرا

برای اینکه اینها همچنین غربی شده اند همچو غربزده شده اند که نمی توانند تصور بکنند که یک کشوری با برنامه اسلامی می تواند اداره بشود. اینها غفلت از این می کنند یا خودشان را به غفلت می زنند که 700 ـ 800 سال این اسلام بر همه ممالک حکومت

کرد. حالا می گویند نه ! ما جمهوری اسلامی نه جمهوری دموکراتیک این برای این است که محتوا ندارند اینها.« وقتی هم که آزادی می خواهیم یک آزادی غربی می خواهیم ما باید غربی باشیم یک آزادی می خواهیم که همان شبیه آزادی غرب باشد. این معنا به

این زودی از توی مغزهایی که شستشو شده است ... نمی شود رفعش کرد.

خودباختگی در حقوق: « کمال تأسف است که کشور که حقوق اسلامی و قضای اسلامی و فرهنگ اسلامی دارد این فرهنگ را این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته است . غرب در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده است که گمان می کنند غیر از

غرب هیچ خبر در هیچ جا نیست ... حتی آن وقت که در صدر مشروطیت باز این مسائل کمتر بوده باز دست یک غربزده آن وقت هم در کار بوده است که قانون اساسی آن زمان را از غرب گرفته بودند... دادگاههای دادگستری هم همین طور است مراحل دادگاهی

هم از غرب گرفته شده است.

4 ـ شیفتگی به بیگانه و سرسپردن به او خواب شیرین استکبار است که به همت افراد خودباخته تعبیر می گردد و آنگاه که می بیند دل در گرو او نهاده اند و به سوی او روی کرده اند نعره شیطانی سر می دهند و خود را « خدای بزرگ = قدرت برتر » می خواند و

این دلدادگان خودفروخته نیزگاه پیشانی نیاز به درگاه او می سایند: « وقتی نباشد که قبله یک ملتی غرب باشد رو به آنجا می ایستد و حرف می زند... من در آن وقت که در ترکیه بودم مجسمه آتاتورک را دیدم که دستش را به سمت غرب دراز کرده بود آنها که آنجا

بودند گفتند: دستش را به آن سمت گرفته است تا بگوید همه چیز از آنجا باید باشد.»

و گاه تشخیص غرب را معیار می شمرند : « هی دم از غرب چقدر می زنید! چقدر میان تهی شدید! باید احکام اسلام را با احکام غرب بسنجیم! چه غلطی است.

مرحوم علامه طباطبایی از جانب خودباختگان این سؤال را پاسخ می دهد که: «ما شعور و اراده لازم انسانی را نداریم و در نتیجه باید شعور و اراده خود را که هیچ به درد زندگی نمی خورند کنار انداخته راهی را بشناسیم که اروپایی ها برای ما تشخیص می دهند

و کاری را انجام دهیم که آنها برای ما اراده می کنند.»

و بر همین مبنا دانسته ها و یافته های خود را با گفته غربیان مستند می نمایند: «کتابهایی که در این نیم قرن نوشته شده است استشهاد صاحب کتابها همه به حرف های غربی ها هست اگر یک مطلبی را می خواهند بگویند دنبالش می گویند این را هم

هرکسی گفته است یکی از فلاسفه غرب را اسم می برند. هم آنهایی که کتاب می نویسند از خودشان بی خبر شده اند و هم ماها و مردم از خودمان تهی شده ایم ... تا استشهاد به آنها نباشد مشتری هم کم می شود... این یک مرضی است در شرق یک

مرضی است که تا این مرض هست شرق نمی تواند صحیح باشد تا این مرض هست شرق انگل است.»

این است که همواره و همگان در پی پسند غرب گام بر می داریم: این آقایانی که همه می روند سراغ اینکه ببینیم چطور یک چیزی باشد پسند غرب باشد پسند غرب این است که ما همه چیزمان را تقدیم شان بکنیم و بی چون و چرا این پسند غرب است.»

و فرنگی مآبی خود یک امتیاز شمرده می شود: یا باید فرنگی مآب باشیم یا هیچی ! یک نفر جوان یک نفر خانم اگر سرتاپایش فرنگی مآب است این معلوم می شود خیلی عالی مقام است و اگر چنانچه مثل سایر مسلمانهاست . این خیلی عقب افتاده است.»

و آنگاه همانند یک طوطی از زبان آنان سخن می کند و خواسته های آنان القاء می نماید: در بین ما هست افرادی که همان مسائلی که آنها می خواهند همان مسائلی که در غرب گفته می شود آنها در بطن جامعه خودشان طرح می کنند و می گویند. همانطوری

که مطبوعات آمریکا مطبوعاتی که تحت نظر مستقیم صهیونیسم هستند اینها همان مطالبی را که آنها می نویسند.... همان مسائل اینجا هم هست.»

مرحوم دکتر شریعتی در این زمینه اقراری را از خود غربیان نقل کرده است: «ما غربی ها عده ای از جوانان آفریقایی و آسیایی را چند ماهی به آمستردام پاریس لندن بروکسل و... می آوریم و می گردانیم پس از چند روزی لباس اروپایی می پوشانیمشان و

اصطلاحات اروپایی را به دهانشان می ریزیم و از محتویات فرهنگ خودشان خالی شان می کنیم آنگاه اینها شکل بلندگوهای پوک و پوچی می گیرند که باید به کشورهایشان بازگردانیم. آن وقت مرس می زنیم و اینها مثل یک دره مثل یک آب انبار هر چه را که بگوییم

بی آنکه معنایش را بفهمند باز می گویند و آنچه بکنیم در حد ادا درآوردنی می کنند و می پندارند که خودشانند که دارند می گویند و می کنند.»

و پایان این پرتگاه باز این سخن حضرت امام است که:

«در این پنجاه سال ما را از اینکه بفهمیم گرفتاری ما چیست اغفال کرده بودند. ما آن میکرب های فاسد را و مفسد را برای خودمان درمان می دانستیم . ما آنهایی که ما را به تباهی کشیده بودند برای خودمان معالج می دانستیم ..... جوانهای ما را همچو بار

آوردند که آنکه زهر مهلک برای جامعه ما بود خیال کند دوای دردش است. الآن هم همین فاسدها بعضی از همین فاسدها در جامعه ما هستند . »

و البته: «بعضی مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینه توزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار می دهند و با دلسوزیهای بی مورد و اعتراض های کودکانه می گویند: جمهوری اسلامی سبب دشمنی ها شده است و از چشم غرب و شرق و

ایادیشان افتاده است که چه خوب است این سؤال پاسخ داده شود که ملت های جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً ملت ایران در چه زمانی نزد غربی ها و شرقی ها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بی اعتبار شده اند!»

و سخن آخر اینکه: «من باز می گویم همه مسئولان نظام و مردم ایران بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی تان به خیال خام خودشان ـ بیرون نبرند آرام نخواهند نشست نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور همیشه با

بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید لحظه ای آرامتان نمی گذارند.»

راه رهایی از خود باختگی:

1 ـ امید و اعتماد اولین و مهمترین گام برای برون رفت از آن همه یأس و نا امیدی است که در سده های گذشته و بویژه در یکصد سال اخیر به روح و روان جوامع شرقی و بویژه مسلمانان تحمیل شده است: «ملت ها خودشان را گم کردند مملکت خودشان را گم

کردند هر چه در ذهنشان وارد می شود اینکه نمی شود با این قدرتها طرف شد اینها چه ها و چه ها خواهند کرد باید از مغز ملت ها این «نمی شودها» را بیرون کرد و به جای آن «می شود ها» را گذاشت نه می شود این کار را کرد .

ای مسلمانان جهان که به حقیقت اسلام ایمان دارید! بپاخیزید.... شما دارای همه چیز هستید بر فرهنگ اسلام تکیه زنید و با غرب و غربزدگی مبارزه نمایید و روی پای خودتان بایستید و بر روشنفکران غرب زده و شرق زده بتازید و هویت خویش را دریابید.... امروز

زمانی است که ملتها چراغ راه روشنفکرانشان شوند و آنان را از خود باختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات دهند که امروز روز حرکت ملت هاست .

نویسندگان ما گویندگان همه شان دنبال این باشند که به این ملت امید بدهند مأیوس نکنند بگویند توانا هستیم نگویند ناتوان هستیم بگویند خودمان می توانیم و واقع هم همینطور است می توانیم اراده باید بکنیم.»

و حقیقت این است که: «ما خودمان همه چیز داریم غرب به ما محتاج است نه ما به او این احتیاج است که آنها را وادار می کند که با همه قوا طرفداری از محمدرضا بکنند برای اینکه می بینند محتاج به او هستند محتاج به این هستند که به این مملکت تسلط پیدا

کنند و ذخایر این مملکت را ببرند. تا ما نفهمیم که محتاج به آنها نیستیم . نفهمیم که آنها محتاج به ما هستند نه ما محتاج به آنها نمی توانیم اصلاح بشویم . شرق همه چیز دارد فرهنگش از فرهنگ غرب بهتر است.»

2 ـ خودآگاهی خودیابی و خودباوری در فضای امید و اعتماد جوانه می زند رشد می کند و ثمر می دهد. «تا ملت شرق خودش نفهمد این معنا را که خودش هم یک موجودی است خودش هم یک ملتی است شرق هم یک جایی است نمی تواند استقلالش را به

دست بیاورد. تکرار می کنم ما باید باورمان بشود که چیزی هستیم اگر اعتقاد پیدا کردیم که می توانیم هر کاری را انجام دهیم توانا می شویم شما هم اعتقاد پیدا کنید که می توانید.»

اطمینان داشته باشید که اگر بخواهید می شود و اگر بیدار بشوید می خواهید شما بیدار بشوید و بفهمید این معنا را که نژاد ژرمن از نژاد آریا بالاتر نیست و غربی ها از ما بالاتر نیستند....ژاپن همین معنا را مبتلا بود و بعد بیدار شد و اراده کرد و شد یک مملکت

صنعتی.

3 ـ بازگشت به فرهنگ خودی و فرهنگ اسلامی و ملی خود برای استقرار و استمرار خودباوری و اصلاح نظام آموزشی تحمیلی یکی دیگر از اصول اساسی خود آگاهی است: «اگر بخواهید ملت شما نجات پیدا بکند نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاهها باید طرح

بشود... رأس همه اصلاحات اصلاح فرهنگ است. (51 ) ملت های مسلمان و دولت ها اگر ملی هستند کوشش کنند تا وابستگی فکری خود را از غرب بزدایید و فرهنگ و اصالت خود را بیابند و فرهنگ مترقی اسلام را که الهام از وحی الهی می باشد بشناسند و

بشناسانند. شما هر چه هم زحمت بکشید تا دانشگاه ما آن مغز غربیش را کنار نگذارد و یک مغز شرقی پیدا نکند نمی تواند مستقل باشد.

4 ـ عزتمندی و کرامت خواهی را می توان بعنوان یک راهبرد اساسی و فراگیر در سخنان حضرت امام (رض ) به مطالعه نشست . گرچه اصولاً تمام زوایای زندگی حضرت امام درس عزت و کرامت بود و مرام و قیام و کلام او اسلام را عزت بخشید و زندگی عزیزانه را

چون روح بر کالبد افسرده مسلمانان جاری ساخت. ایران امروز دیگر تحمل افکار غرب زده و شرق زدگی مشتی خائن را ندارد. ما باید باتمام توان به استقلال فرهنگی برسیم که استقلال فرهنگی پایه و اساس کشوری آزاد و مستقل است . استادان عزیز باید خود

این اعتقاد را بیابند که تنها فرهنگ ایران اسلامی است که نجاتبخش کشور و ملتمان می باشد. معلمان عزیز خود بهتر می دانند که فرهنگ استعماری در زمان این پدر و پسر چه به روز این کشور و ملت آورده است . به فرهنگ غنی اسلامی تکیه کنید و مطمئن

باشید که پیروزی از آن شماست.

 

هشدارهای حضرت امام (ره ) درباره خودباختگی و خودباوری

امام امت می فرمایند: «چرا هر روز این مظاهر الهیت و قدرت خدایی را می بینید و بیدار نمی شوید؟ از این غرب زدگی بیرون بیایید... به خود بیایید. یک قدری به اسلام فکر کنید. نشکنید این سد بزرگی را که قدرتهای بزرگ را شکست نمی توانید هم بشکنید.» 

این مرد بزرگ همیشه سعی بر آن داشته که ملتها را خصوصاً مردم مسلمان ایران را متوجه نعمتهای بالقوه و بالفعلی که خداوند در وجود آنها قرار داده، نماید. از این رو، در هر مناسبتی چه در دوران خفقان و چه بعد ازانقلاب اسلامی محور سخنان ایشان بیداری و

هوشیاری و استقلال مردم بود و اعتقادشان به این بود که گر چه دشمن با انواع دسیسه ها و تبلیغات دورغین سعی کرده ما را عقب نگهداشته و کاری کند که خودمان هم باور کنیم واقعاً کاری از دست ما بر نمی آید، ولی ما می توانیم به یاری خداوند توی دهن

اینها بزنیم. می فرمودند: «شما می توانید کشور را اداره کنید. می توانید مدیریت داشته باشید.» می فرمودند: و یکی از مصیبتهای بزرگی که برای این ملت بار آورده اند، اینکه ملت را نسبت به خودشان هم بدبین کردند.

«... تبلیغاتی که اینها کردند ما به خودمان هم حتی سوء ظن پیدا کردیم. یعنی خودمان هم باختیم خودمان را»

«آنها یک همچو فرهنگی را برای ما درست کردند که ما از خودمان بی خود بشویم و آنها تمام چیزی که ما داریم و حیثیتی که ما داریم ببرند.»

انسان وقتی آزاد است که جسم و روح و تفکرش هم آزاد باشد تا بتواند به کمک این نیروی بزرگ سه گانه ادامه حیات بدهد، در این رابطه «هیتلر» هم سخن بجایی می گوید: او می گوید: گر چه ما ظاهراً زنده بودیم، اما در حقیقت چون اجسام بی روحی بودیم که

تمام ارزشهای زندگی را از ما گرفته بودند. این قانون طبیعی است: ملتی که خود را تسلیم دیگری کرد تا او دخالت کند، این ملت لیاقت شکست و بدبختی را خواهد داشت. در یک بیان دیگر امام راحل آداب و فرهنگی را که غرب برای مسلمانها به ارمغان آورد.«ام

الامراض» می نامند و سفارش می کنند که ملت مسلمان اکیداً از آن بپرهیزند. می فرمایند: «در سالهای بسی طولانی، جوانان ما را با افکار مسموم پرورش داده و عمال داخلی استعمار بر آن دامن زده اند و از یک فرهنگ فاسد استعماری جز کارمند و کارفرمای

استعمار زده حاصل نمی شود. باید کوشش کنید مفاسد فرهنگی حاضر را بررسی کرده و به اطلاع ملتها برسانید و با واست خداوند متعال آن را عقب زده و به جای آن فرهنگ اسلامی انسانی را جایگزین کنید تا نسلهای آینده با روش آنکه انسان ساز عدل پیروزی

است،تربیت شوند.»

امام عزیز چون پدری دلسوز و با تدبیر سعی در ایجاد وحدت بین اقشار مختلف ملت مسلمان داشتند و هرگاه قدمی یا قلمی در رابطه با ایجاد سستی و تفرقه می دیدند، پدرانه نصیحت می کردند. می فرمودند: «من از آنها گله دارم برای اینکه می بینم که در

نوشته هایشان بعضی نوشته هایشان، اینها راجع به فقها... یک قدری حرفهایی زده اند که مناسب نبوده است بزنند.

اینها غرضی ندارند، من می دانم که غالب اینها می خواهند خدمت کنند، نه این است که مغرض باشند و از روی سوء یت حرفی بزنند،اینها اطلاعاتشان کم است.»

امام همیشه از افراد تحصیل کرده انتظار ویژه ای داشتند، چرا که آنها با علم و آگاهی دادن به مردم نقش مؤثری دارند. در یک بیان زیبا خطاب به دانشگاهیان می فرمایند: «یک فرد دانشگاهی که انحراف پیدا کند، غیر از یک فرد بازاری و کارگر است. انحراف اساتید

دانشگاه انحراف خودشان تنها نیست. انحراف یک گروه است . چه گروهی؟ آن گروهی که می خواهند مملکت را اداره کنند که گاهی به انحراف یک کشور منجر می شود.» در بیانات امام مکرر شنیده و دیده بودیم که به وحدت جامعه اسلامی اهمیت خاص قائل

بودند، بخصوص دو قشر عظیم و تحصیل کرده حوزه و دانشگاه که مسئولیت های کلیدی کشور هم به دست این دو قشر است سفارش می کنند.«آنها دنبال این بودند که این دو قدرتی قدرت متفکر ملت هست و ممکن است که ملت ها را اینها بیدار بکنند، اینها را

از هم جدا بکنند، نه فقط جدا، طوری بکنند که مقابل هم بایستند، صف آرایی بکنند.»

نیز می فرمودند: «نیروی هر دو قدرت متفکر ملت به جای رویارویی با دشمن اصلی و عمال داخلی آنها،در رویارویی با یکدیگر تباه شد. هر دوی آنها به جای کارکرد عقلی، احساسی، برخورد کردند نتیجه آن شد که آن قدر در بدگویی از یکدیگر پیشی گرفتند که

پل های پشت سر ویران گردید.» این هشدار جدی امام درحال حاضر بسیار قابل تأمل و تفکر می باشد، که خدای ناکرده دوباره تاریخ سیاه تفرقه بین این دو گروه عظیم و کاری تکرار نشود. امید است انشاءالله هر دو قشر حوزه و دانشگاه در تمامی طول عمر با

برکتشان در کنار هم بوده و برای هم کار بکنند و تنها منحصر در نام «وحدت حوزه و دانشگاه» نباشد; زیرا امام راحل این دو نیروی بزرگ را به علم و عمل تشبیه فرموده اند: «دانشگاه و حوزه را به علم و عمل می توان تشبیه کرد. آنچه که خوانده شده رفتار الگویی

آن عالم است. پس عالم بودن عمل کردن است » و در بیان دیگری امام راحل حوزه ای و دانشگاهی را به چشم و گوش تشبیه کرده اند.

ایجاد جنگ روانی و تضعیف روحیه انسانهای مبارز، یکی از ابزارهای کاری دشمنان بشریت خصوصاً جهان اسلام است که غالباً قربانیان بیشتری هم می گیرد. در این میان فقط بصیرت و اتحاد انسانهای آزاده و مبارز و حق جو می باشد که کارساز بوده و می تواند

اثرات جنگ روانی و امثال ذالک را از بین ببرد.

از آنجا که دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی در هیچ زمانی بیکار ننشسته اند و در صدد ضربه زدن می باشند. امام بزرگوار خطاب به حوزه و دانشگاه می فرمایند: «حوزه های مقدسه علمیه و دانشگاهیان قدیم و جدید و طبقه جوان ملتهای بزرگ اسلام باید

خودشان را مجهزکنند برای عصرهای تاریکی که پیش بینی می شود. اسلام محتاج به دفاع بیشتری است. این دنیا با همه فریبندگی بر ما و شما خواهد گذشت. چه بهتر که این عمرهای کوتاه و وقتهای کم، صرف خدمت به اسلام و مسلمین و استخلاص ممالک

اسلامی از تحت فشار ظلم استعمار و استبداد گردد. شما آقایان محترم با مجاهدات و تجنب از هواهای باطل. حب دنیا را از دل بیرون نمایید تا شایسته خدمت به احکام نورانی آسمانی گردید.» همانطور که این پدر بزرگوار، جوانان را ذخایر فوق الارضی می نامیدند.

به همان نسبت هم نگران آینده آنها بودند. لذا می فرمودند: «جوانان دبیرستانی با هشیاری کامل توجه داشته باشند که عمال اجنبی، آنان را حتی با اسم اسلام راستین، به دام شرق یا غرب نیندازند... جوانان عزیز دبیرستانی و دانشگاهی توجه کنند که سران و

سردمداران گروهها که می خواهندبا اسم اسلام پایه های آن را سست کنند و جوانان را به دام اندازند، هیچ اطلاعی از اسلام و اهداف و قوانین آن ندارند و با خواندن چند آیه از قرآن و چند جمله از نهج البلاغه و تفسیرهای جاهلانه و غلط نمی شود اسلام شناس

شد... در حقیقت تمسک به قرآن و نهج البلاغه برای کوبیدن اسلام و قرآن است تا راه را برای رهبران غربی و شرقی خود باز کنند و شما جوانان عزیز و سرمایه های کشور را بر ضد مصالح کشور خودتان بسیج نمایند. ای جوانان عزیز!

هشیار باشید و با تفکر و تعقل فعالیت این منافقین بلندگوی غرب را بررسی نمایید. امروز بزرگترین دلیل بر بطلان راه آنان همبستگی تمامی نیروهای ضد انقلاب و کوشش همه آنان در مخالفت با جمهوری اسلامی است که خواست ملت می باشد... اینان همان

اندازه در دعوی اسلامی بودن خود صادقند که در دعوی مخالفت با غرب و آمریکا که اکنون صداقتشان در دامن غرب و طرفداری بی چون و چرای غرب از آنان به ثبت رسیده.» در بیان دیگر فرمودند: «و نکته دیگری که از باب نهایت ارادت و علاقه به جوانان عرض می

کنم این است که در مسیر ارزشها و معنویات از وجود روحانیت و علماء متعهد اسلام استفاده کنید و هیچگاه و تحت هیچ شرایطی خود را بی نیاز ازهدایت و همکاری آنان ندانید.»

«به پدر و مادر این عزیزان نصیحت کنم که شما فرزندان خودتان را و جوانها خودشان را از دست این گرگهایی که به صورت آدمیزاد در آمدند و شما را منحرف می خواهند بکنند، توجه داشته باشید... شما تمام قوای خودتان را هم که روی هم بگذارید، در مقابل این

سیل خروشانی که ملت مسلمان و ارزنده ایران به راه می اندازد قطره ای بیش نیستند. چرا خودتان را به تباهی می کشید و با اسم استقلال ایران می خواهید ایران را به چنگال گرگهای قدرتمند مبتلا کنید. یک قدری تفکر کنید ما خیر و هدایت شما را می

خواهیم.» همانطور که امام راحل فرموده اند عده ای به نام اسلام طوری جوانها را گول می زنند که جوان ساده و باصفا فکر می کند اسلامی را که آنها عرضه می کنند بهتر از اسلامی است که حاکم بر جامعه انقلابی ما است.

هر روز با ایراد گرفتن به احکام فقهی و مسائل دیگر اسلامی جو آنها را نسبت به احکام نورانی اسلام بدبین می کنند و ایمان و اعتقادشان را متزلزل ساخته و به نفع اغراض شخصی خود از آنها سوء استفاده می کنند. امام امت این پیر فرزانه گویا چنین روزهایی را

پیش بینی می کرد، لذا فرمود: «ما متأثریم برای جوانهایمان متأثریم برای این بازی خورده ها... که شماها را وادار می کنند بروید، شماها استقامت کنید، کارها را در ست کنید؛ ما بیاییم حکومت کنیم... یک قدری فکر لازم دارد که این را برای چه می کنید؟ مگر اینها

نبودند ادعا می کردند ما با خلق موافقیم «امروز هم قشر جوان را یدک می کشند» با دیگران مخالف، با امریکا مخالفیم. شما دیدید عملاً بر خلاف این عمل کردند و به دامن آمریکا پناه بردند و آمریکا از آنها حمایت می کند(البته بعضی از آنها در میان مردم ایران

زندگی می کنند و از فضای باز سیاسی که حاصل خون شهیدان و جانبازان گرانقدر می باشد استفاده می کنند و همچنین از سایر خدمات ملی بهره مند می شوند، ولی عملاً و علناً در خدمت بیگانه هستند و گویا سخنگوی آنها می باشند و اندیشه های شوم

آنها را در نوشته ها و سخنان خود پیاده می کنند چرا توجه ندارید به مصالح خودتان آن روزی که اینها بیایند و سلطه پیدا کنند، معلوم نیست با شماها چه خواهند کرد.

«ما میل نداریم که شماها، جوانانی که می توانید برای این ملت ذخیره باشید تباه شوید تباه فکری بشوید و بعد هم تباه جانی.»

انتظار این پدر پیر از فرزندان خود تنها اصلاح و هدایت خودشان نیست، بلکه از آنها می خواهد که دیگران را هم ارشاد کنند: نوباوگانی که بی خبر هستند و از دام صیادان شیاد اطلاعی ندارند.

از این رو می فرمایند: «نصیحت مشفقانه من به شما نوجوانان و جوانان داخل و خارج آن است که از راه اشتباه برگردید. و با محرومین جامعه که با جان و دل به جمهوری اسلامی خدمت می کنند. متحد شوید و برای ایران مستقل و آزاد فعالیت نمایید تا کشور

و ملت از شر مخالفین نجات پیدا می کند و همه با هم به زندگی شرافتمندانه ادامه دهید تا چه وقت و برای چه گوش به فرمان اشخاص هستید که جز به نفع شخصی(حزبی) خود فکر نمی کنند.»

«شما جوانان عزیز هشیار با دوستان داخل کشور خود دست به دست هم دهید و این نوباوگان بیخبر را ارشاد(کنید)و از دام صیادان شیاد برهانید. »

 

        «عوامل خودباختگی و خودباوری از دیدگاه امام «ره 

زمانی که مردم مسلمان ایران به زور زیر سلطه اجانب و دست نشانده های آنان زندگی می کردند و مجبور بودند افکار نادرست غربی را در کشورشان تحمل کنند. با دمیدن صبح انقلاب اسلامی و نفس مسیحایی حضرت امام ، مردم ایران به اصالت و هویت واقعی

خود بازگشتند و با افشاگری امام عزیز به پوچی ابرقدرتهای شرق و غرب پی بردند. در این رابطه امام راحل فرموده اند: «ما از اروپائیان چنان وحشت کردیم که یکسره خود را باخته و علومی که خود در او تخصص داریم و اروپائیان تا هزار سال دیگر نیز به او نرسند به

سستی تلقی می کنیم. کسی که منطق الشفاء و حکمة الاشراق و حکمت متعالیه صدر ای شیرازی دارد، به منطق و حکمت اروپا چه احتیاج دارد.»

و نیز خطاب به رؤسای اسلام فرمودند: «الآن بر رؤسای اسلام، بر سلاطین اسلام بر رؤسای جمهور اسلام(رؤسای احزاب داخل کشور) تکلیف است که این اختلافات موسمی جزئی را که گاهی دارند این اختلافات را کنار بگذارند... اگر همه با هم همدست بشوند،

هفتصد میلیون می گویند این جمعیت، اما هفتصد میلیون متفرق به قدر یک میلیون هم نیستند، هفتصد میلیون متفرق به درد نمی خورد. هزارها میلیون متفرق هم به درد نمی خورد. اما اگر این هفتصد میلیون، دویست میلیونش، چهارصد میلیون با هم دست 

بدهند، دست برادری بدهند حدود و ثغورشان را حفظ کنند... در مصالح اسلامی که مشترک بین همه است با هم توحید کلمه کنند اگر اینها توحید کلمه کنند، دیگر یهود به فلسطینی طمع نمی کند، دیگر هند به کشمیر طمع نمی کند، برای این است که نمی

گذارند شما متحد بشوید»

خطاب به مردم عزیز ایران فرمودند: «مجاهدت شما جوانان و مسلمین برومند ایران همه طبقات که با وحدت کلمه دست اجانب را کوتاه کردید، الگویی ست برای همه مستضعفین. من امیدوارم که همه مستضعفین که زیر بار مستکبرین هستند، بواسطه این

مجاهدات شما به خود بیایند و خودشان را نجات بدهند.»

رهبر معظم انقلاب قدر ت اقتصادی مسلمانها را یک حربه کاری علیه جهانخواران می دانستند و تأکید داشتند که مسلمانان هم از نیروی خدادادی نفت بر علیه آنها استفاده کنند.

می فرمودند: «اگر چند مدتی شیرهای نفت به روی غرب بسته شود، آنها تسلیم شما می شوند. آنها محتاج به نفت شما هستند»، زمان جنگ عراق بر ایران در سال 65 یا 64، ایران یکی از پایانه های نفتی کویت را مورد  هدف قرار داد(بخاطرهمکاری کویت با

عراق در جنگ... ). چند روز بعد جراید نوشتند که امریکا بخاطر بمباران پایانه کویت، حدود یک هزار میلیون یا میلیارد خسارت دیده است. این همان نکته ای است که امام به آن اشاره فرموده بودند. در رابطه با عرضه «اسلام امریکایی »اعتقادشان بر این بود که این

نوع از اسلام از پیچیدگی خاص برخوردار می باشد که به راحتی قابل شناسایی نیست. می فرمودند: «ای کاش همه تجاوز جهانخواران همانند تجاوز شوروی به کشورمسلمان و قهرمان پرور افغانستان علنی و رو در رو بود تامسلمانان ابهت و اقتدار دروغین غاصبین

را در هم می شکستند، ولی راه مبارزه با اسلام امریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد.»

رهبر کبیر انقلاب اسلامی همیشه آرزو داشتند که دو مرکز مهم حوزه و دانشگاه با هم و در کنار هم باشد تا بوسیله علم و آگاهی آنها، مردم مسلمان هم از آگاهی های لازم بهره مند شوند و همه با هم در جهت منافع کشور و بر ضد دشمنان اسلام به فعالیت

بپردازند: «و از نقشه های اجانب، کوشش در جدایی این دو قطب و تفرقه اندازی بین این دو مرکز حساس آدمساز بوده و هست جداکردن این دو مرکز در مقابل آنها را یکدیگر قرار دادن اینها را در مقابل هم قرار دادن و در نتیجه خنثی کردن فعالیت آنان در مقابل

استعمار و استعمارگران از بزرگترین فاجعه های عصر حاضر است.» این سخنان گهربار که برگرفته از قرآن کریم می باشد، همیشه باید سرلوحه همه اقشار ملت مسلمان و انقلابی ایران قرار بگیرد.

قرآن می فرماید: «و اطیعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا ان الله مع الصابرین » و همه با روح وحدت ایمان پیرو فرمان خدا و رسول باشید و هرگز راه اختلاف و تنازع(که موجب تفرقه اسلام است)نپویید که در اثر تفرقه ترسناک و ضعیف

شده قدر ت و عظمت شما نابود خواهد شد؛ بلکه همه باید یکدل(در راه خدا) پایدار و صبور باشید که خدا همیشه با صابران است.

اگر در همه جوامع اسلامی روشنگری و افشاگری مثل روشنگریها و افشاگریهای حضرت امام صورت می گرفت، مردم مسلمان جهان خصوصاً نسل جوان دنباله روی آداب و سنتهای غلط غرب و اروپا نمی شدند، برخی مشکلات اخلاقی و روحی برای جامعه ببار

نمی آمد و نسل جوان که سرمایه مهم و ذی قیمت هر کشور می باشند دچار سر در گمی و خودباختگی محض نمی گردید.

با توجه به دنیای امروز غرب و اروپا که حدود هفده میلیون انسان مبتلا به «ایدز» دارد و یا تمدن فعلی که در آن به سرمایه گذاری بیش از(شخصیت گذاری پرداخته شده) و در نتیجه طغیان و عصیان و احساس پوچی در نسل جوان (نظیر ایجاد حزب سبزها در

آلمان) ایجاد کرده و سبب نگرانی و یأس دانشمندان و محققان گشته و (گرایش به هیپی گری و پانکیسم و غیره که دستاورد دنیای فریبنده و به ظاهر متمدن امروز است) آیا باز هم کسانی می خواهندبه دنبال آداب و فرهنگ غربی بروند. و ترقی و تمدن را از آنجا

به ارمغان بیاورند؟ «یا دست به اصلاح جامعه خود بزنند؟!»

ایمان به خدا، همان نیرویی که مردم مسلمان را با مشت و دست خالی به میدانهای مبارزه می کشاند مورد توجه حضرت امام بود که بارها در سخنانشان به آن اشاره می کردند که نباید از این نیرو غافل بشویم. «... اینها همه چیزهایی است که روی یک نقشه

ای درست شده است که ماها از مقدرات کشورمان غافل بشویم... اینها دیدند که اینها با مشت خالی لکن با ایمان، با ایمان به خدا آمدند به میدان و قدرت های بزرگ را شکست دادند و همه را بیرون کردند. دستشان را قطع کردند. اینها الآن لمس کردند که آنی

که اینها را شکست داد، این ایمانی بود که این جوانها داشتند و این توجهی بود که به اسلام داشتند.»

همانطور که رسول گرامی اسلام فرموده اند، اسلام بالاتر از همه چیز است «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه»

«اسلام قدرت کوبنده اش را نشان داد... اجانب احساس کردند جنبه کوبنده اسلام را و می خواهند در جنبه سازنده اش اخلال کنند. ما به جنبه کوبنده اسلام تا اینجا رسیدیم. باید جنبه سازنده اش را هم به دست ملت با پشتیبانی خدای تبارک و تعالی شروع و

به اتمام برسانیم. بدخواهان نمی خواهند ببینند که جنبه سازنده اسلام نمایش پیدا کند در دنیا تا مکتبهای دیگر را دفن کنند.»

امروز حکام غربی به عظمت اسلام اذعان دارند و معتقد هستند که اسلام تنها مکتبی هست که کمونیست را شکست داد. در حالی که ما از آنها شکست خورده بودیم، چرا که اسلام هم به دنیا توجه دارد و هم به آخرت توجه دارد. در همین راستا، استعمار تمام

نیروی خود رابه کار گرفته است تا برنامه های مترقی اسلام را نامناسب با جهان امروز نشان بدهد. لذا با پایین آوردن ارزشهای اسلامی توسط عمال خودفروخته داخلی چنین وانمود می کند که احکام اسلامی اشباع کننده خواسته های ملل مترقی امروز نیست.»

راهنمایی های روشنگرانه امام راحل برای رسیدن به خودباوری «ای مسلمانان و ای مستضعفان عالم، دست به دست هم دهید و به خدای بزرگ روی آورید و به اسلام پناهنده شوید و علیه مستکبران و متجاوزان به حقوق ملتها پرخاش کنید.»

قرآن کریم می فرماید: «و نؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی» پس هر کس به راه ایمان و پرستش خدا گراید به رشته محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست. باز می فرماید:

«الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور» خدا یار اهل ایمان است، آنان را از تاریکی های جهان بیرون آرد و به عالم نور برد.

امام امت در همه سخنرانی های خودشان مردم را دعوت به سوی عزت اسلامی می کردند و مکرر می فرمودند که اگر به آغوش «اسلام ناب محمدی » صلی الله علیه و آله باز گردید. سیادت بر دنیا خواهید داشت: «بر شما جوانان مسلمان لازم است که در

تحقیق و بررسی حقایق اسلام در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره اصالتهای اسلامی را در نظر گرفته و امتیازاتی که اسلام را از همه مکاتب دیگر جدا می سازد، فراموش نکنید. مبادا قرآن مقدس و آیین نجات بخش اسلام را با مکتبهای غلط و

منحرف کننده ای که از فکر بشر تراوش کرده خلط نمایید» .

طنطاوی مفسر اهل سنت در تفسیرش می گوید: انحطاط مسلمین و ترقی اروپا از یک نقطه شروع شد و آن اعراض از دین است. لازم به توضیح است که دین اروپائیان غالباً مانع ترقی علمی و اکتشافی و اختراعی آنها می شد، به عنوان مثال گالیله در کشف

خود نتوانست موفق بشود، زیرا کلیسا او را متهم به کفر کرد، ولی اسلام همیشه مشوق علم آموزی و ابداع و اختراع بوده است، به طوری که در جنگهای صدر اسلام حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله در مقابل تعلیم اسرا آنان را بدون فدیه دادن آزاد می کردند.

آنچه که تمام انقلابها را رو به سوی کندی می برد، برگشتن از اصول آن انقلاب است. به عبارت دیگر فراموش کردن اهداف انقلاب و غرق شدن در کارهایی که جلوی حرکت تند چرخهای انقلاب را می گیرد و مانع بر سر راهش ایجاد می کند.

امام بزرگوار سفارش اکید داشتند که دولتمردان انقلاب اسلامی از اصول انقلاب و ولی نعمتهای خود غافل نباشند، چرا که مردم به مسئولین نظام اعتماد کرده و حراست و حفاظت اصول نظام اسلامی را که خون بهای هزاران شهید و جانباز است به دست آنها

سپرده اند، ایشان در این رابطه فرموده اند: «شما آقایان محترم، با مجاهدات و تجنب از هواهای باطل حب دنیا را از دل بیرون نمایید تا شایسته خدمت به احکام نورانی آسمانی گردید.»

آگاهان هر جامعه در پیشرفت آن جامعه نقش مؤثری دارند. از این رو تلاش و خدای ناکرده کوتاهی آنها نیز مؤثر می باشد و خسارتهایشان جبران ناپذیر. لذا سفارش می کنند که: «دانشگاهی نباید خود را بی نیاز از حوزه ها بداند، به بهانه اینکه در زمینه علوم

تجربی درجه ای از دانش دست یافتند و توانستند اداره امور را به دست گیرند دیگر نیاز به حوزه نیست. همانگونه که وجود دانشگاه برای کشور بایسته است وجود حوزه بایسته تر می نماید و اداره کشور بی وجود حانیت باعث شکست در برنامه های اجرایی است

» این دو قشر مهم جامعه باید در هر حال مکمل یکدیگر باشند.

این دو قشر می توانند کاستی های یکدیگر را گوشزد نموده با همدلی و همراهی و ارائه نظرات و پیشنهادات مفید در رفع آن بکوشند. آنگاه می توان گره های کور کشور را گشود. رسیدن به چنین نقطه ای چندان دور از دسترس نیست. از دست دادن این فرصت

ها در این راه جبران ناپذیر خواهد بود. «اگر این نهضت شکست بخورد، تا آخردیگر ایران روی خوش به خودش نمی بیند. همه مسئول هستید، من یک طلبه، با شمای دانشگاهی فرق نداریم، هر دو مسئول هستیم.»

امام امت با راهکارهای خاصی که بنا نهادند، پرچم مبارزه را بر علیه تمام مستکبران و جهانخواران برافراشتند و پیروز گشتند و بار دیگر مسلمانان جهان عظمت واقعی اسلام را به چشم خود دیدندو قدر ت آن را لمس کردند. علاوه بر پیروزی مردم مسلمان ایران، این

حرکت اسلامی مردم جهان را امیدوار ساخت که می توانند خود را از دست استعمارگران نجات بدهند. غیرت دینی در همه زمانها وسیله تحرک برای انسانهای آزاده و مذهبی بوده است حتی افراد غیر مذهبی هم به قدر ت و اقتدار دین اذعان دارند، گرچه خودشان

پابند نیستند؛ همین نیروها انسانهای تحت سلطه و ستم را به اربابان جامعه تبدیل می کنند.

هیتلر می گوید: ما عقیده داریم که اگر احساس مذهبی در یک قوم تقویت شود، لااقل می تواند آن ملت را مافوق درجه انسانی قرار دهد. زیرا ایمان داشتن به یک چیز اساس آزادی فکر و رها ساختن او از قید اسارت است اگر امروز پایه های احساس مذهبی را

استوار نگاه دارند در صورتی که معتقدات مذهبی با اصول یک تعلیم و تربیت در ست هماهنگ باشد این روش پایه های معتقدات مردم را مستحکم می کند. و در تصفیه اخلاق و عادات عمومی مؤثر است. امید است انشاءالله به یاری خداوند بزرگ و عمل به احکام

نجاتبخش اسلام عزیز، بتوانیم سایر مردم مسلمان و غیر مسلمان جهان را نیزاز دست استعمارگران ظالم نجات بدهیم. علی رغم همه تبلیغات پر سر و صدای غرب علیه اسلام، در گوشه و کنار جهان نغمه های امید بخش به گوش می رسد. جورج نیلسن می

نویسد: خطر بزرگ دیگری که موجبات نگرانی اروپائیان را فراهم آورده، مسأله مهاجرین فعلی اروپا به عنوان تهدیدی جدی و بالقوه و مهاجرت مسلمانان به اروپا است که خواستار شغل و مسکن و امکانات رفاهی شده در عین حال حاضرنباشند جذب فرهنگ و نحوه

زیست کشور میزبان شوند. و نیز می نویسد: بیشتر اندیشمندان غربی با تسلط سیستم آکادمیک سکولار،خاصه در نه جامعه شناسی بر این تصور بودند که اقلیتهای قومی و مذهبی نیز به زودی در  سکولاریزم حل خواهند شد، اما چنین تصوری محقق نشد؛ بلکه

به گفته او در نیمه دوم دهه هشتاد میلادی، شاهد  رشد سریع انتشار کتابها و مقاله های مختلف در خصوص مسلمانان اروپا هستیم. البته عامل قدر ت مذهبی با آنچه که در خاور میانه می گذشت بی ارتباط نبود. زمانی که امام عزیز می فرمودند ما انقلابمان را

صادر می کنیم، بعضی از افراد کوته فکر خیال می کردند اگر ایران را در گیر جنگ بکنند یا مرزهای ایران را کنترل بکنند می توانند مانع صدور انقلاب بشوند. «بروس موزلیش » در کتاب خمینی مخفی می نویسد: امام خمینی رهبری است که مناسب ترین زمانی را

برای فعالیت سیاسی خود انتخاب کرده و انقلاب اسلامی در پی خود«انقلاب پنهان » دارد که با رهبری امام به تمام جهان سروری خواهد یافت. خطر صدور انقلاب اسلامی برای غرب از همه سلاحهای مرگبار شکننده تر است، چرا که به قول قرآن کریم خواب و

راحتی را از آنها گرفته است. قرآن کریم می فرماید:« و لا تهنوا فی ابتغاء القوم ان تکونوا تالمون فانهم یالمون کما تالمون و ترجون من الله ما لا یرجون و کان الله علیما حکیما» و نباید (از تعقیب کردن) در کار دشمنان سستی و کاهلی کنید که اگر شما از آنان به رنج

و زحمت می افتید، آنها نیز از دست شما رنج می کشند، با این فرق که شما به لطف خدا (و بهشت ابد) امیدوارید و آنها ( چون بی ایمانند به خدا و اجر قیامت) امیدی ندارند و خدا دانا و حکیم و (کریم) است و امیدواران را محروم نمی سازد.

علامه محمد تقی جعفری(ره) در آخر نوشتارشان به قطعنامه کنگره ای که از سوی انجمن دولتی حقوق تطبیقی دانشگاه حقوق پاریس نوشتند اشاره کرده اند به این مطلب که: « در پایان این کنفرانس ها قطعنامه ای به امضای کنگره... رسانیدند که همه آنها

عظمت و استحکام فقه اسلامی را تصدیق کردند و صلاحیت آن را برای پاسخگویی همه جوامع بشری اعلام نمودند.»

کلام خودمان را با سخن دیگر از امام راحل به پایان می برم که فرمودند:« ما به تمام جهان تجربه هایمان را صادر می کنیم و نتیجه مبارزات با ستمگران را بدون کوچکترین چشم داشتی به مبارزان راه حق انتقال می دهیم و تمامی آزادیخواهان باید با روشن بینی و

روشنگری راه سیلی زدن بر گونه ابرقدر تها، خصوصا امریکا، را بر مردم سیلی خورده کشور مظلوم اسلامی و جهان سوم ترسیم نمایند.»

از خدا می خواهیم این قدر ت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی به صدا در آوریم.    

شکست روحی ناشی از خودباختگی فرهنگی

       یکی از موانع تداوم نسلی ، شکست روحی ناشی از خودباختگی فرهنگی می باشد. امام خمینی به نسل جدید و آینده توجه می کنند و بر آنچه باعث شده و یا می شود که مردم جامعه برای خود شخصیتی و هویتی قائل نباشند و افراد جامعه کعبه آمال و

آرزوهای خود را در دیگران بیابند و خود را کاملاً منحل در دیگران کنند. بنابراین هشدار می دهند که: ما برای خودمان شخصیتی قائل نیستیم، الا شخصیت اروپایی باید باشد، اصلاً مملکت ما تزیین باید بشود به اسماء اینها، این مسأله است، آنها همچو کردند مغز ما

را و اینطور بار آوردند که اگر بخواهیم یک چیزی بشویم ، کتاب می نویسیم اولش هم اسم یکی از آنها باید باشد تا کتابمان را بخرند.(صحیفه امام،ج 9،ص 378-379)

البته این مانع در نسل انقلاب اسلامی برداشته شد؛ همانطور که امام می فرمایند: شما جوانان... موفق شدید که از این باور غلطی که در بین کشور ما معروف شده بود، این باور غلط را بشکنید.(همان، ج 16، ص 83)

                                                                                    

اعتماد به نفس و نفی خودباختگی

اگر افکار یک ملتی وابستگی به قدرت بزرگی(داشته )باشد تمام چیزهای آن ملت وابستگی پیدا می کند، عمده این است که افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما می توانیم که صنعت مند و صنعت کار باشیم، خواهید بود. اگر افکارتان و باورتان این باشد که ما

می توانیم مستقل باشیم و وابسته به غیر نباشیم، خواهید توانست. اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که ما می توانیم در کشاورزی به جایی برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم بلکه دیگران به ما محتاج باشند، می توانند. اگر شماهایی که در

صنعت هستید و در پرسنل صنعتی کار می کنید در ارتش، این باور را داشته باشید و به تجربه این باور را امروز دارید که می توانید صناع باشید و می توانید کارهای ابتکاری بکنید، خواهید توانست. در صنعت ، کارهای بسیار مثبت انجام گرفته است و من امیدوارم

که از این بعد کارهای بالاتر انجام بگیرد به طوری که دست ما به طرف غرب و شرق دراز نباشد و خود ما بتوانیم کارهای خودمان را انجام بدهیم، خود ما بتوانیم که کشور خودمان را به استقلال تام تمام ، بدون وابستگی در هیچ امری از امور به غیر، بتوانیم اداره

بکنیم.(صحیفه امام، ج 14،ص 309-308)

تلاش فرهنگی:

یکی از عرصه های حضور اجتماعی که از منظر دینی، بانوان وظیفه دارند در آن مشارکت فعال داشته باشند، تلاش در عرصه فرهنگ به معنای وسیع کلمه است. و حضرت امام، بارها بر این مهم که طبعاً بخش عمده ای از حیات اجتماعی را در بر می گیرد تأکید

کرده اند: شما می دانید که فرهنگ اسلام در این مدت مظلوم بود ، در این مدت چند صد سال ، بلکه از اول بعد از پیغمبر(ص) تا برسد به حالا فرهنگ اسلام مظلوم بود، احکام اسلام مظلوم بودند، و این فرهنگ را باید زنده کرد و شما خانم ها همانطوری که آقایان

مشغول هستند، همانطوری که مردها در جبهه علمی و فرهنگی مشغول هستند، شما هم باید مشغول باشید.(صحیفه امام،ج 20،ص 9)

 

استقلال های لازم:

ملت ما، برای آزاد بودن و آزاد ماندن، و از زیر یوغ بیگانگان راست و چپ در آمدن ، و همچنین برای مسلمان بودن و مسلمان ماندن و اسلام را به فرزندان خود انتقال دادن و از طریق آنان به نسلهای بعد رساندن ، باید استقلال داشته باشد. بدون هیچ تردید، ما باید

در سه جهت استقلال داشته باشیم:

1- استقلال فرهنگی   2- استقلال اقتصادی    3- استقلال سیاسی

الف) استقلال فرهنگی: اگر استقلال فرهنگی نداشته باشیم ، و فرهنگهای تحمیلی و استعماری و ضد اسلامی حاکم بر جامعه باشد، بزودی همه درک ها و احساس ها و بینش های اسلامی جامعه دگرگون می شود. و دیگر هیچ زمینه شعوری و احساسی و

بینشی برای اسلام و تعالیم و اصالت ها و موضعگیری های اسلامی باقی نمی ماند . و پس از یکی دو نسل ، اثری از آثار اسلام ، به عنوان دین خدا، بر جای نخواهد ماند. این همان کاری بود که امپریالیسم آمریکایی ، نقشه آن را ریخته بود، و تا حدودی به دست

ایادی خائن آنان، در داخل، عملی شده بود. اگر استقلال فرهنگی به معنای وسیع کلمه نداشته باشیم ، استقلال شعوری و تشخیصی نداریم. بنابراین خودمان نیستیم.(حکیمی، ص 316-318)


سازندگی:

- ما تا خودمان را اصلاح نکنیم نمی توانیم کشور خودمان را اصلاح کنیم.

- اگر بخواهید کشور شما یک کشور مستقلی باشد که دیگران نتوانند در آن دخالت بکنند، از خودتان شروع کنید. شما خودتان را درست کنید، کشورتان درست می شود.

- ما اگر خودمان را اصلاح کنیم ،قهراً آن مقصدی که ما داریم در دنیا هم صدور پیدا می کند.

- این«من» را اگر انسان زیر پا گذاشت و «او شد» اصلاح می کند همه چیز را.

- خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتی پیدا کند که خود را می بازد ، خود را گم می کند.

- تا ساخته نشود یک ملت و یک جامعه نمی تواند به آن مقاصد عالیه ای که دارد برسد.

- مبدأ همه خیرات و مبدأ همه ترقیات که برای یک ملت مملکت پیدا می شود این است که ایمان در کار باشد.

- تهدید و تطمیع در کسانی اثر می کند که ایمان ندارند.

- من نمی توانم باور کنم که کسی مبادی معنوی نداشته باشد و برای مردم کوشش کند. (کلمات قصار،پندها و حکمتی ، امام خمینی، ص 85-86)

 

خود باوری در سایه فرهنگ


اصولاً خصیصه خودباوری و اعتماد به نفس، که اساس استقلال کشور را تشکیل می دهد، در حوزه فرهنگ یک جامعه تبلور می یابد. انسان تا خود را باور نکند، هرگز به استعداد و توانمندی های ذاتی خود اطمینان پیدا نمی کند و به دلیل عدم اعتماد به خود، جرأت

و جسارت دست یازی به کارهای عظیم را ندارد و ادامه زندگی و پیشرفت را، تنها با تکیه بر دیگران می داند. کشورهای استکباری نیز به منظور غارت منافع کشورهای جهان سوم، همواره با تبلیغات گستره به آنان القاء کرده اند که بدون وابستگی و کمک

کشورهای قدرتمند، قادر به ادامه حیات نیستند. در واقع این کشورها روحیه اعتماد به نفس را از کشورهای عقب نگه داشته شده گرفته، آنها را مرعوب فرهنگ و تمدن خویش ساخته اند. اگر فرهنگ یک جامعه نتواند هویت از دست رفته و حس اعتماد و خودباوری

را در دل و جان مردم خود بدمد، هیچگاه هیبت و نخوت قدرتهای بزرگ درهم شکسته نخواهد شد و وابستگی و اسارت، همواره میراث ملی و فرهنگی کشورهای ضعیف را به یغما خواهد برد امام راحل(ره) فرمودند:«فرهنگ، اساس ملّت است؛ اساس ملّیت یک

ملت است؛ اساس استقلال یک ملّت است و لهذا آنها کوشش کرده اند که فرهنگ ما را استعماری کنند… با تبلیغات خودشان ماها را ترساندند که از خودمان می ترسیدیم؛ به خودمان اعتماد نداشتیم. اگر یک کسی مریض می شد، می گفتیم باید برود خارج؛

در صورتی که طبیب داشتیم… باید ارتش ما را خارجی ها اداره کنند؛ باید نفت مان را خارجی ها بیایند اداره کنند… مغزهای ما را شست و شو کردند. اعتماد به  نفس را از بین بردند.» (صحیفه امام، ج 7، ص 57)

                                                                                        

 

راهکارها و راهبردهای تداوم نسل انقلاب

1- حفظ انگیزه الهی

بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت می داند و نسل های آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن: انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و

(مقصد.(صحیفه امام، ج 21، ص404

2- افتخار به اسلام و استمرار این ایده

.نسل انقلاب، نسلی است که (پیر و جوان، زن و مرد و خرد و کلانش) در صحنه های فرهنگی و اقتصادی، نظامی حاضر هستند و در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند و به این فعالیت و اعتقاد و ایده خود افتخار می کنند

3- پایدار و پایبند بودن به صراط مستقیم

:تا زمانی که نسل حاضر و آینده از راه مستقیم الهی منحرف نشوند، راه و مقصد نسل انقلاب اسلامی تداوم دارد. امام در این باره می فرمایند

به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که از این راه مستقیم الهی که نه به شرق ملحد و نه غرب ستمگر کافر وابسته است. بلکه به صراطی که خداوند به آنها نصیب فرموده است، محکم و استوار و متعهد و پایدار پایبند باشند. صحیفه امام، ج 2،ص399

4- پیروی از فرهنگ سیاسی ، اجتماعی، اقتصادی و نظامی ائمه طهار

امام خمینی به نسل ها توصیه می کند که به فرهنگ ائمه اطهار چنگ زنید تا رستگار شوید. ایشان می فرماید: با کمال جد و عجز از ملت های مسلمان می خواهیم که از ائمه اطهار و فرهنگ سیاسی ، اجتماعی، اقتصادی و نظامی این بزرگ راهنمایان عالم

(بشریت به طور شایسته و به جان و دل و جانفشانی و نثار عزیزان پیروی کنند.(همان منبع

5- بزرگداشت حماسه تاریخی ائمه اطهار

6- اعتقاد به انقلاب اسلامی

7- جدا نشدن جوانان از روحانی و بر عکس

8- استمرار انقلاب معنوی

9- بیرون آمدن از وابستگی فکری

10- لزوم تهذیب و تعهد در جوانان و نسل حاضر

11- توجه و حفظ استقلال و آزادی و ارزشهای انسانی

12- ترجیح زندگی شرافتمندانه بر زندگی ننگین و بردگی اجانب

13-انتخاب مسئولین لایق، متدین ،متعهد و سازگار با مردم

14- لزوم انقلابی بار آوردن نسل های آینده

(15- حفظ امانتداری در جمهوری اسلامی عیسی نیا، 1386،ص 140-151)

   

:نتیجه گیری

نتیجه می گیریم که یکی از برجسته ترین چهره هایی که تاریخ بشریت به خود دیده ، شخصیت متعالی ، حضرت امام خمینی (ره) است، امام خمینی (ره) هنوز هم زنده است، قلب او همچنان در سینه مستضعفان و مظلومان عالم می تپد و عشق به همه خوبی

هاست، همچنان دلها را گرم و پرشور نگه داشته است.  آن عزیز ، صاحب ویژگیهای منحصر به فرد بود که به اعتراف دوست و دشمن ، تحولی ژرف و عمیق در میان مسلمانان کشورهای اسلامی به ویژه جوانان تشنه حق و عدالت ایجاد کرد. او بذر خودباوری را

کاشت و به ملت فهماندکه باید برای خود شخصیت قائل باشندو خودشان را باور داشته باشند. بنابراین تا زمانی که این تحول که ما می توانیم مسائل و مشکلاتمان را خودمان حل کنیم در ما وجود داشته باشد هیچگاه گسستی نخواهد بود. ما باید برای آزاد بودن

و آزاد ماندن و از زیر یوغ بیگانگان در آمدن باید استقلال داشته باشیم. و اگر ما استقلال فرهنگی نداشته باشیم خودمان نیستیم و خودمان را باور نداریم.

امروز ما وظیفه داریم با حفظ آرمانهای امام دست ابرقدرتهای بزرگ را از کشور قطع آنان را نا امید و مأیوس کنیم. امروز زنده نگاه داشتن یاد و نام مردان بزرگ تاریخ همچون امام خمینی (ره) که سرنوشت ملتها را با اندیشه الهی، اراده پولادین و پشتکار خود رقم زده 

اند، وظیفه همه انسانهای دردمند و دلسوزان هدایت نسل هاست.

به طور کلی نتیجه می گیریم که آرمانهای بلند امام خمینی (ره) اکسیر حیات بخش جامعه اسلامی ایران بوده و هست و اگر چه آن عزیز سفر کرده در میان ما نیست ولی اندیشه های بر جای مانده از ایشان همچنان نور هدایت بر پهنه ایران اسلامی می تابد و

بهره مندی و به کاربستن آن می تواند تداوم بخش آرمانهای آن حضرت باشد.

:منابع و مآخذ

- اسحاقی، سیدحسین، انقلاب عاشورایی«انقلاب امام خمینی(س) پرتوی از عاشورای حسینی»، انتشارات خادم الرضا(ع)، چاپ چهارم، زمستان 1388.

- اسماعیلی جمکرانی،علیرضا، وصیتنامه امام با توضیحات و 128 پرسش و پاسخ ویژه دانشجویان دانشگاهها و مراکز عالی آموزش عالی .

- آیین انقلاب اسلامی گزیده ای از اندیشه و آراء امام (س).

- بصائر،کلمات قصار، پندها و حکمت ها، امام خمینی (ره)، ماهنامه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اعتقادی، آذرماه 78، رمضان المبارک 1420، سال ششم، شماره 28.

- پژواک ولایت، مدیریت پژوهش های بنیادین، قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها دفتر نشر معارف، 1388.

- حاجتی، میر احمدرضا، عصر امام خمینی (ره)، ویرایش دوم، قم: مؤسسه بوستان قم، چاپ دهم، اردیبهشت 1383.

- حکیمی، محمدرضا، تفسیرآفتاب (نگرشی به رسالت اسلام، و حماسه انسان، در رهبری امام خمینی (ره)) ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

- خمینی، روح الله، سیره آفتاب، سیری در سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(ره)، قم: دفتر نشرمعارف، 1382 /چاپ دهم، بهار 1387.

- خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، وصیتنامه الهی- سیاسی حضرت امام خمینی (ره)،تهران: احیاء کتاب، 1378.

- خمینی ،روح الله،صحیفه امام ، مجموعه آثار امام خمینی(س) (بیانات، پیام ها، مصاحبه ها، احکام، اجازات شرعی و نامه ها) (جلد سیزدهم )، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) ،1378.

- خمینی ،روح الله،صحیفه امام ، مجموعه آثار امام خمینی(س) (بیانات، پیام ها، مصاحبه ها، احکام، اجازات شرعی و نامه ها) (جلد نهم )، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) ،1378.

- خمینی ،روح الله،صحیفه امام ، مجموعه آثار امام خمینی(س) (بیانات، پیام ها، مصاحبه ها، احکام، اجازات شرعی و نامه ها) (جلد پانزدهم )، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) ،1378.

- رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)- حالات معنوی، جلد 3، مؤسسه چاپ و نشرعروج، چاپ اول، تابستان 1377.

- در جستجوی راه از کلام امام دفتر (بیست و دوم فرهنگ تعلیم و تربیت)، از بیانات و اعلامیه های امام خمینی از سال (34) تا 1361، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، 1364.

- صحیفه امام، جلد 19

- عیسی نیا، رضا، انقلاب و مقاومت اسلامی در سیره امام خمینی(ره)، قم: چاپ و نشر عروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر امام خمینی (ره)، چاپ اول، 1386.

- مرتضوی، سیدضیاء، امام خمینی و الگوهای دین شناختی در مسائل زنان، مجله پیام زن، ناشر: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، چاپ دوم،1387.

- مازندرانی، سید محمد شفیعی، رهنمودهای جاودانه(شرح وصیتنامه امام (ره)) ناشر: مرکز نشر هاجر(وابسته به مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران)، چاپ ششم، بهار 1387.

- هیکل، محمدحسنین، مدافع آیة الله، چاپ چهارم: دارالشروق (قاهره، بیروت)، 1408 ﻫ.

 

 

. انتهای پیام /*