شاخص های خط امام

 مهدی حاضری

 مقدمه

خط امام یک عنوان ارزشی و پیامدار در جامعۀ  ایران است و با توجه به جایگاه رفیع و ارزشمند امام خمینی در میان مردم مسلمان ایران، کلیۀ افرادی که قصد دارند محبوبیتی و مقبولیتی در جامعه پیدا کرده و دیدگاه و عمل خود را به جامعه بقبولانند سعی می کنند از این عنوان بهره ببرند. چه بسا تفکراتی کاملاً متضاد که همگی مدعی پیروی از خط امام هستند. لهذا با توجه به جامعیت حضرت امام و همه جانبه نگری ایشان اکثر تفکرات برای اثبات حقانیت و صحت دیدگاه خود از بیانات و مکتوبات ایشان شواهدی را ذکر می کنند. این ادعاها به اندازه ای وسعت یافته بود که در اوایل انقلاب حزب توده نیز علی رغم اینکه خود شاخه ای از حزب کمونیست شوروی بود ادعای پیروی از خط امام می کرد.

در زمان کنونی هم که اختلاف فکری جناح های سیاسی کشور کاملاً روشن شده و هر یک دیگری را به کج فهمی و خروج از دین متهم می کند باز هر دو طرف اصلی دعوی مدعی پیروی از خط امام هستند، یکی خود را ائتلاف گروههای خط امام می نامد و دیگری عنوان پیروان خط امام و رهبری را برمی گزیند.

بنابراین لازم است با استناد به آثار و آراء حضرت امام، تعریف جامعی از خط امام و شاخص های آن ارائه شود به گونه ای که میزانی برای سنجش افکار و اعمال همۀ مدعیان پیروی از خط امام باشد تا سره از ناسره و مدعی حقیقی از مدعی دروغین متمایز گردد.

ناگفته نماند که برای کمتر محققی امکان دستیابی به همۀ شاخص ها و ویژگی های خط امام وجود دارد. زیرا کوچک ترین حرکات و سکنات و بیانات امام وقتی زیر ذره بین قرار گیرد می تواند به عنوان شاخصه و ویژگی خط امام مطرح شود و این موارد ریز، زمانی مورد توجه قرار می گیرد که اعمال و شعارهای دیگران را مورد مداقه قرار دهیم. به عنوان مثال وقتی ناگهان در کشور ما معضلات اقتصادی و مشکلات معیشتی به عنوان اصلی ترین و مهمترین معضل جامعه مطرح می گردد و اهداف انقلاب فراموش می شود می توان به تأکیدات امام در مورد اهداف انقلاب توجه کرد و نقطۀ ثقل توجه ایشان را دریافت و یا زمانی که رسیدگی به مستضعفان و محرومان و مبارزه با مستکبران و چپاولگران اقتصادی محدود به صندوق صدقات امداد و برگزاری جشن شکوفه ها و امثالهم می شود می توان دیدگاه و نظر امام را بهتر درک کرد. بنابراین بسیاری از شاخص های خط امام بعد از عملکرد دیگران به دست می آید. در حالی که از قبل چنین شاخصه ای بوده ولی مورد توجه قرار نگرفته است. غرض از بیان این مطلب تذکر این نکته است که ما، در این مقاله تنها به کلیات و شاخص های مورد وفاق اکثریت پیروان خط امام اکتفا کرده وبه جزئیات و موارد غیر معروف نمی پردازیم. اصول و قواعدی که هر دو جناح اصلی انقلاب بر آن پای فشرده و به آن معتقد هستند، اصول مشترکی که امام خمینی خود در پاسخ به نامۀ حجت الاسلام و المسلمین حاج محمدعلی انصاری که به منشور برادری مشهور شد فرموده اند، از جمله:

«این مسأله روشن است که بین افراد و جناحهای موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سیاسی است ولو اینکه شکل عقیدتی به آن داده شود، چرا که همه در اصول با هم مشترکند و به همین خاطر است که من آنان را تأیید می نمایم. آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان برای کشور و مردم می سوزد و هر کدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است. اکثریت قاطع هر دو جریان می خواهند کشورشان مستقل باشد، هر دو می خواهند سیطره و شر زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خیابان را از سر مردم کم کنند. هر دو می خواهند کارمندان شریف و کارگران و کشاورزان متدین و کسبۀ صادق بازار و خیابان، زندگی پاک و سالمی داشته باشند، هر دو می خواهند دزدی و ارتشاء در دستگاه های دولتی و خصوصی نباشد، هر دو می خواهند ایران اسلامی از نظر اقتصادی به صورتی رشد نماید که بازارهای جهان را از آن خود کند، هر دو می خواهند اوضاع فرهنگی و علمی ایران به گونه ای باشد که دانشجویان و محققان از تمام جهان به سوی مراکز تربیتی و علمی و هنری ایران هجوم آورند، هر دو می خواهند اسلام قدرت بزرگ جهان گردد».[1]

علی رغم نظر امام هم اکنون شکاف بین جناح های سیاسی کشور علی الخصوص دو جناح مطرح بسیار زیاد شده به ­طوری که در بعضی مسائل کلیدی و اساسی هم شاهد دیدگاههای کاملا متضادی هستیم. به عنوان مثال در اصل جمهوریت نظام و میزان تأثیر و نفوذ رأی ملت در حکومت اسلامی دو دیدگاه کاملاً مخالف مطرح شده است. همچنین در مقولۀ  آزادی، برخورد با مخالفین نظام، روابط با دنیای خارج و... که قصد برشمردن آنها را نداریم. ما در این گفتار ابتدا تعریفی لغوی و اصطلاحی از خط امام ارائه کرده، سپس به تاریخچه ابداع این اصطلاح و افراد و گروههایی که تحت این نام فعالیت کرده و می کنند می پردازیم و در نهایت به بعضی از شاخص ها که به نظر نگارنده مهم و اساسی هستند اشاره خواهیم کرد.

 

مفاهیم

خط: اثر قلم در روی کاغذ یا چیز دیگر، نوشته، راه راست و دراز، فاصله میان دو نقطه، آنچه میان دو نقطه را اتصال بدهد.[2]

امام: پیشوا، پیشرو، پیش نماز، هر یک از دوازده پیشوای بزرگ که اول آنان علی بن ابیطالب(ع) و آخر آنان امام عصر(عج) «امام غائب» می باشد.[3]

این لقب قبل از پیروزی انقلاب به آیت الله سید روح الله موسوی خمینی تعلق گرفت و با توجه به محبوبیت ایشان در بین مردم و مقبولیت عامی که در بین صاحبان خرد و اندیشه کسب نمودند این لقب بسیار سریع جا افتاد و عنوان امام جامع ترین و رساترین کلمه ای بود که برای ایشان به کار می رفت. بعدها افراد دیگری هم به این لقب ملقب شدند ولی در بین تودۀ مردم نتوانست جا باز کند و تنها در بین شیعیان لبنان برای آقای سید موسی صدر این عنوان پذیرفته شده و همه ایشان را به امام موسی صدر می شناختند.

خط امام: عنوان خط امام از نظر لغوی یعنی مسیر و راهی که توسط امام، پیشرو و رهبر به جامعه ارائه شده و منسوب به قائد است. و از نظر اصطلاحی در این کشور به اندیشه و طریقی اطلاق می شود که امام خمینی به جامعه معرفی کرده و از سایر برداشت ها و تفکرات اندیشه مندان مسلمان متمایز است به عبارت دیگر خط امام خلاصه ای از یک تعریف جامع درباره اسلام ناب محمدی است، اسلامی که برای رساندن بشر به نقطۀ نجات و رستگاری ظهور کرد. خط امام در واقع ترجمان راه و روشی است که بر محور برقراری عدالت اجتماعی، استکبارستیزی، نفی ظلم پذیری و دفاع از مستضعفان قرار گرفته و در پی آن است تا بشریت را در شرایط و فضایی قرار دهد که بتواند با استفاده از امکانات خدادادی اش، فطرت، استعداد و حقیقت اصلی خود را کشف و شکوفا سازد.

این عنوان مشخص نیست دقیقاً از چه زمانی و توسط چه فرد یا گروهی برای دیدگاه و روش امام رواج پیدا کرد. شاید بتوان گفت خاستگاه اصلی خط امام در معرکه ای بود که بین نیروهای طرفدار امام و سایر جریانات سیاسی مقابل اعم از لیبرالها، مارکسیستها و منافقین در سال های نخست انقلاب اسلامی به وجود آمد و به دنبال آن مجموعۀ نیروهای وفادار به امام و انقلاب به عنوان خط امام معرفی شدند. ولی اولین گروهی که رسماً عنوان خط امام را برای خود برگزید و در اطلاعیه ها و اعلامیه های رسمی خود را به آن نام معرفی کرد دانشجویان مسلمانی بودند که در سیزدهم آبان ماه 1358 سفارت آمریکا در ایران را به اشغال خود درآوردند و عنوان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام را بر خود نهادند.[4]

این عنوان بعدها یعنی پس از پیروزی نیروهای طرفدار امام در مقابل لیبرالها و منافقین در معرکۀ سال 60 و ظهور اختلاف در مجموعه نیروهای طرفدار امام اختصاص به جناحی پیدا کرد که در آن دولت به نخست وزیری آقای مهندس میرحسین موسوی، تعدادی از نمایندگان مجلس، رؤسای قوای سه گانه وقت و تعدادی از روحانیون که در سال 1367 مجمع روحانیون مبارز را تأسیس کردند وجود داشتند و جناح مقابل آنها را جامعۀ  مدرسین حوزۀ  علمیه قم، جامعۀ روحانیت مبارز تهران، فقهای شورای نگهبان و تعدادی از نمایندگان مجلس تشکیل می داد.

بعد از ارتحال حضرت امام، تا زمان حاضر افراد و گروههای زیادی عنوان خط امام را برای خود برگزیده اند که معروف ترین آنها ائتلاف گروه های خط امام است. که از زمان انتخابات پنجمین دورۀ مجلس در سال 1357 وارد عرصۀ مبارزات سیاسی شده و مجموعه ای از تشکل های سیاسی را در بر می گیرد که سعی کرده اند در بعضی از اهداف با هم مشترک باشند. در طرف مقابل هم تجمع و تشکلی به نام پیروان خط امام و رهبری تشکیل شده که از نظر دیدگاه سیاسی در جناح مقابل این تشکل قرار می گیرند.

 شاخص ها

همانطور که پیشتر ذکر شد در این گفتار آنچه به عنوان شاخص خط امام طرح می گردد معیارها و ملاک های کلی است و در حقیقت محکمات خط امام است که جای هیچگونه تفسیر و توجیه ندارد. این معیارها و شاخص ها عبارتند از:

 1. تدین

امام خمینی در تمام عمر خود در صدد شناخت دین و عمل به آن بود و به گواه افرادی که از جوانی با ایشان همراه بوده اند همواره متهجد بود و علی رغم فیلسوف بودن و غور در مباحث عقلی و فلسفی همواره در برابر احکام الهی و عبادات کاملاً تسلیم بود. و امام مدام سعی می کردند علم و مناصب اجتماعی ایشان را از راز و نیاز و اعمال عبادی فردی و اجتماعی دور نکند. به عنوان مثال ایشان در طول دوران طولانی حضور در نجف اشرف هر شب رأس ساعت معینی در حرم حضرت امیر حضور یافته و به زیارت و دعا مشغول می شدند و در مقابل اصرار مرحوم حاج آقا مصطفی که از ایشان می خواهد در ایام بیماری به حرم مشرف نشوند می فرمایند: «مصطفی تقاضا دارم روح عوامانه را از ما نگیری».[5]

یکی از یاران ایشان در توصیف حالت امام در هنگام عبادت می گوید: امام در هنگام عبادت مانند کسانی بودند که نه اهل علمند و نه اهل سیاست و هیچ کاری غیر از عبادت نداشتند. ایشان چنان به عبادت مشغول و از امور دیگر فارغ می شدند که گویی هیچ کار دیگری ندارد. مثلاً در دعای عرفه که به حرم حضرت سیدالشهداء مشرف می شدند با وجود سن زیاد،  این دعا را که دو تا سه ساعت طول می کشید، به حالت ایستاده و رو به قبله می خواندند.[6]

شواهد دینداری و تدین حضرت امام بسیار است و از حوصلۀ  این بحث خارج، علاقمندان خود می توانند به کتب سیره امام مراجعه کنند. بنابراین با توجه به این ویژگی کسانی که مدعی پیروی از خط امام هستند باید ابتدا به خود بنگرند و ببینند تا چه اندازه متدین بوده و مقید به آداب شرع هستند البته باید توجه داشت تدین به اصول اسلامی امری غیر از اعتقاد به برخی سنت ها و خرافات و امور غیر دینی متداخل در دین است که نزد بعضی از متدینین جزء اصول اساسی دین شمرده می  شود و چه بسا برخی از امور مباح که در نزد عده ای واجب شده و چه بسا امکنه و ازمنه ای که هیچ نسبتی با دین و اسلام ندارند ولی تقدیس شده و افراد غیر معتقد به آن متهم به بی دینی می شوند و امام خود بسیار از این دست متدینین ناراحت بود و خون دل های زیادی از مقدس نماهای احمق و انحرافات وارده در دین خورده بود تا جایی­که خطاب به یکی از شاگردان و یاران خود می گوید:

«ما باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را شکسته تا به سرچشمۀ زلال اسلام ناب محمدی ـ صلی الله علیه و آله ـ برسیم. و امروز غریب ترین چیزها در دنیا همین اسلام است و نجات آن قربانی می خواهد و دعا کنید من نیز یکی از قربانی­های آن گردم».[7]

 2. اخلاص

امام خمینی عبد صالح خدا بود و تمام تلاش او در راه تقرب به درگاه الهی صرف می شد در سراسر عمر پربرکت ایشان و در تک تک حرکات و افعال این مرد بزرگ اخلاص را می توان دید. البته ما در این جا در صدد اثبات اخلاص امام نیستیم چون اخلاص را نمی توان اثبات کرد بلکه باید از شواهد و قراین به آن پی برد. امام در زمانی که می توانست با رژیم شاه سازش کرده و بهترین زندگی و امکانات را برای خود فراهم کند غربت و تنهایی و تحمل انواع سختی ها و در نهایت شهادت فرزند را پذیرفت و ذره ای از اهداف خود دست برنداشت و زمانی که در اوج محبوبیت در هواپیمای ایرفرانس در حال پرواز به ایران است وقتی از او می پرسند چه احساسی دارید می گوید هیچ و تفاوتی بین این دو حالت برای او متصور نیست. و در زمانی که انقلاب به پیروزی رسید ذره ای از حق خود حرف نزد و دائم سفارش مردم را می کرد. پیروزی را از خدا می دانست و دائم سفارش می کرد هرگز مغرور نشوید. امام پس از فتح خرمشهر در پیام خود به رزمندگان سفارش می کند که:

«هوشیار باشید که پیروزی ها هر چند عظیم و حیرت انگیز است شما را از یاد خداوند که نصر و فتح در دست اوست غافل نکند و غرور و فتح شما را به خود جلب نکند که این آفتی بزرگ و دامی خطرناک است که با وسوسۀ شیطان به سراغ  آدم می آید و برای اولاد آدم تباهی می آورد».[8]

با این حساب فردی که ادعا می کند پیرو خط امام است باید اخلاص را در عمل سرلوحۀ اعمال خویش قرار دهد و کسانی که سراسر وجودشان را خودخواهی و کسب تقرّب در نزد صاحبان قدرت فرا گرفته نمی توانند مدعی خط امام باشند.

 

 3. دعوت کننده به قیام برای خدا

اولین سند مبارزاتی مکتوب از حضرت امام حاوی دعوت به قیام برای خداست و با آیه شریفۀ «قُلْ إِنّمَا أعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا للهِ»[9] آغاز شده است. و در آن از همگان خواسته اند برای خدا قیام کنند. امام می فرمایند:

«هان ای روحانیین اسلامی! ای علمای ربانی! ای دانشمندان دیندار! ای گویندگان آیین دوست! ای دینداران خداخواه! ای خداخواهان حق پرست! ای حق پرستان شرافتمند! ای شرافتمندان وطن­خواه! ای وطنخواهان باناموس! موعظت خدای جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را که پیشنهاد فرموده بپذیرد و ترک نفع های شخصی کرده تا به همۀ سعادت های دو جهان نایل شوید و با زندگانی شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید».[10]

امام همواره در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب بر این دعوت الهی پای فشرده و می توان گفت شاه بیت قیام امام همین دعوت به قیام لله است. امام بارها و بارها برای یاران و مردم خود توضیح داده اند که اگر این قیام و مبارزه را برای شخص من انجام داده یا می دهید من پاداشی ندارم که به شما بدهم و بیخود چنین کاری کرده اید.

یکی از یاران امام می گوید: «بعد از آزادی امام از قیطریه عده ای از بازاری های تهران، ناهاری ترتیب داده بودند و امام هم در همان جلسه سر سفره نشسته بودند. یکی از بازاری ها به امام گفت: «بازاری ها برای خاطر شما چه کردند و چه کردند....». امام به او فرمودند: «بیخود کردند». همه تعجب کردندکه این چه حرفی است، بعد امام فرمودند: «اگر برای خدا کردند که خدا اجرشان بدهد باید بکنند. اگر برای من کردند، من چیزی ندارم بدهم».[11]

بنابراین مدعیان پیروی از خط امام تنها به حرف و شعار نمی توانند اکتفا کنند. هم باید دعوت به قیام برای خدا کنند و هم خود در میدان قیام لله حضور داشته باشند.

 4. صداقت

از دیگر شاخصه  های حضرت امام صداقت در رفتار و گفتار بود. از ابتدای ورود در صحنۀ اجتماع و مبارزات سیاسی تا آخرین لحظۀ حیات همه صداقت در گفتار و رفتار را از امام دیدند. و این درست همان صفت و خصوصیتی است که سیاسیون از آن بی بهره هستند و دورویی و نفاق و چند چهره داشتن از لوازم سیاست محسوب می شود. امام حتی در زندان و حصر هم حاضر نشدند چیزی بر خلاف مصلحت امت و عقاید خویش بگویند و وقتی پس از آزادی از زندان متوجه شدند مطلب خلافی به ایشان نسبت داده شده اعلام کرده  و از دولت خواستند آن را تکذیب کند. ایشان در این خصوص می فرمایند:

«شما دیدید که روزنامۀ اطلاعات در روز سه شنبه هجدهم فروردین [1343] نوشت که روحانیین بحمدالله خیلی جای خوشوقتی است. بعضی مجلات هم نوشته بودند لکن این بیشتر منتشر می شود، جای خوشوقتی است که مقامات روحانی با دولت موافقت کردند در انقلاب شاه و ملت. رفتند تهران اعتراض کردندکه آقا این روحانی را معرفی کنید. این خمینی است؟ تا ما بگوییم علیه اللعنه... آقا، اگر مردی اسم ببر، بگو که خمینی، توی حبس ما رفتیم پیش او، و او گفت که بر گذشته ها صلوات! خمینی غلط می کند همچو حرفی می زند خلاف دین اسلام، خمینی  می تواند تفاهم کند با ظلم؟ غلط می کند. خمینی آنجا هم که بود، تو حبس هم که بود، مجد اسلام را حفظ می کرد».[12]

این سیره در طول زندگی امام حاکم بود و هرگز در ظاهر چیزی نگفتند و در باطن خلاف آن عمل کنند. در اوج جریان جنگ و شرایط سخت ابتدای پیروزی انقلاب با مردم صادق بوده و به مسئولان هم سفارش می کردند کاری نکنید که به مردم نتوانید توضیح دهید.[13]

حتی امام حاضر نمی شدند کوچک ترین دروغی راجع به زندگی ایشان گفته شود. یکی از یاران امام می گوید: در پاریس برخی اصرار داشتند از زندگی 24 ساعتۀ امام از جمله از سفره غذای ایشان فیلمبرداری بکنند. امام فرمودند:

«اینطور که شما می خواهید سفره بچینید دروغ است زیرا در سفرۀ ما گاهی پلو، گوشت و خورشت هم هست، شما می خواهید اینها را نادیده بگیرید و یک سفرۀ ساده درست کنید. این دروغ است».[14]

امام در عبادت و طول رکوع و سجود خود نیز فرقی بین حضور در جمع یا خلوت نمی گذاشتند و در کارهای عادی خود نیز همینطور بودند. دختر امام در این خصوص می گوید: خدا را شاهد می گیرم امام در هر حالی بودند همیشه همان جور بودند. اگر باید روی زمین می نشستند، در خانه روی زمین می نشستند و در اطاق کارشان هم همینطور، اگر در حالاتی باید لباس خاصی می پوشیدند فرقی برایشان نمی کرد که این لباس پوشیدن یا آن گونه نشستن جلوی دوربین تلویزیون است یا نه. ایشان خیلی صادق بودند.[15]

با این توصیف کسانی که هر روز چهره عوض کرده و برای حفظ مقام و موقعیت خود با چهره­های گوناگون ظاهر می شوند و بسته به فضای روز شعار داده و تبلیغات می کنند و سعی می­ کنند چند چهره باشند، خط امامی نبوده و این عنوان برازندۀ آنان نیست.

5. عدم پنهان کاری

در کنار صداقت داشتن می توان از خصوصیت دیگری نام برد که مکمل این صفت است و صفت برجسته ای است و آن علنی بودن و اعلام کردن فعالیت ها و تلاش ها و جلوگیری از پرده پوشی است. امام از ابتدای ورود در مبارزه بر خلاف روش مرسوم علمای سابق دستور دادند کلیۀ تلگرافات به دربار را چاپ و منتشر کنند و از سایرین نیز خواستند تلگرافات خود را در معرض دید عموم بگذارند و هر زمان فرستادگان دربار و یا نخست وزیر و سایر مقامات دولتی در ایران و عراق قصد داشتند با ایشان ملاقات کنند، اجازۀ ملاقات خصوصی نمی دادند و می گفتند اگر قصد دارند ملاقات کنند باید در میان جمع و در حضور عده ای باشد تا جلوی هرگونه سوء استفاده گرفته شود. این سلوک تا پایان عمر شریف ایشان پایدار بود و همواره دولتمردان را به شفاف بودن و پرهیز از پنهان کاری دعوت می کردند. مگر مواردی که به امنیت ملی ضربه می خورد و یا دشمنان از آن سوء استفاده می کردند که در اینگونه موارد از حق خود نیز گذشت می کردند. به عنوان مثال زمانی که ایشان مریض شد و از قم به بیمارستان قلب منتقل شدند به واسطۀ اینکه ایام برگزاری اولین انتخابات ریاست جمهوری بود به فرزندشان می گویند:

«اگر برای من حادثه ای پیش آمد تا پایان انتخابات اعلام نکنید تا مردم در آرامش رأی دهند».[16]

این خصوصیت امام باید راهنمای همۀ مدعیان پیروی از خط امام باشد و نمی توان ظاهر و باطن و سر و علن در اعمال و کردار سیاسی به وجود آورد و مردم را نامحرم دانسته و غیر بالغ فرض کرده و قیم آن ها بود. امام مردم را آگاه و رشید می دانستند و در همۀ امور به نظر آنها احترام می گذاشتند پس خطی که منسوب به امام است باید خط صداقت، شفافیت و یکرنگی باشد نه خط دروغ، تزویر، ریا.

 6. اسلام خواهی

حضرت امام جدای از اینکه خود فردی متدین و متعبد بود همواره در طول دوران مبارزه بر این امر تأکید می کردند که مطلوب واقعی ما اسلام است و مردم اسلام را می خواهند و لا غیر. لهذا از ابتدای ورود به صحنۀ مبارزات سیاسی که با نوشتن کتاب کشف اسرار آغاز گردید طرح حکومت اسلامی را به صورت ابتدایی مطرح کردند. حضرت امام سالها بعد به یکی از نوه های خود می گویند:

«حالا که درست تمام شده، وقت آن است که به مردم خدمت کنی، وقت آن است که قلم برداری و بنویسی، شعر بنویسی، قصه و مقاله بنویسی. مرا می بینی، من چهل سال پیش دربارۀ  ولایت فقیه کتاب نوشتم، همان که الآن در بحث ها بر سرش دعواست».[17]

این دعوت و خواست امام تا زمان تشکیل حکومت اسلامی و تا پایان لحظات عمر همواره اصلی ترین نکتۀ مورد تأکید بود. امام در زمانی که همۀ مخالفین رژیم در صدد اصلاح و تغییرات صوری در نظام مشروطه سلطنتی بودند و شعار «شاه سلطنت کند نه حکومت» سر می دادند فریاد نفی رژیم شاهنشاهی و اصلاحات بنیادین سر داده و تئوری حکومت اسلامی را به صورت مدون ارائه می کنند. ایشان در زمان رفراندوم جمهوری اسلامی به عنوان جمهوری اسلامی بدون یک کلمه کم و زیاد تأکید کرده و مردم نیز به ندای ایشان پاسخ مثبت داده، 2 / 98 درصد به آن رأی دادند. امام در طول دوران ده ساله پس از پیروزی انقلاب هم همواره بر این خواست عمومی پای فشرده و ذره ای از آن کوتاه نمی آمدند. امام می فرمایند:

«بر هیچ یک از آنان که از انقلاب اسلامی ایران اطلاع دارند پوشیده نیست که انگیزه این انقلاب و رمز پیروزی آن اسلام بوده و ملت ما در سراسر کشور از مرکز یا دورافتاده ترین شهرها و قراء و قصبات با اهداء خون و فریاد الله اکبر جمهوری اسلامی را خواستار شدند و در رفراندوم بی سابقه و اعجاب آور با اکثریت قریب به اتفاق به جمهوری اسلامی رأی دادند... قانون اساسی و سایر قوانین در این جمهوری باید صد در صد اسلامی بر اساس اسلام باشد و اگر یک ماده هم بر خلاف احکام اسلام باشد، تخلف از جمهوری و آراء اکثریت قریب به اتفاق ملت است. بر این اساس، هر رأی یا طرحی که از طرف یک یا چند نماینده به مجلس داده شود که مخالف اسلام باشد، مردود و مخالف مسیر ملت و جمهوری اسلامی است و اصولاً نمایندگانی که بر این اساس انتخاب شده باشند، وکالت آنان محدود به حدود جمهوری اسلامی است و اظهار نظر و رسیدگی به پیشنهادهای مخالف اسلام یا مخالف نظام جمهوری خروج از حدود وکالت آنهاست».[18]

بنابراین مدعیان پیروی از خط امام باید همواره بر پیروی از اسلام و پرهیز از هر گونه شعار و خواست غیر اسلامی تأکید کرده و کسانی که با افکار التقاطی و منبعث از شرق و غرب در صدد تحریف این خواست ملی هستند نمی توانند خود را پیرو خط امام بدانند. البته باید دانست اسلام امام اسلام ناب محمدی است و هر قرائتی از اسلام را نمی توان خواست امام و مردم دانست. اسلام مورد نظر امام اسلام حقیقی است که در اینجا بهتر است به کلام خود ایشان استشهاد کنیم. امام می فرمایند:

«به تنها چیزی که باید فکر کنید به استواری پایه های اسلام ناب محمدی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است. اسلامی که غرب و در رأس آن امریکای جهانخوار و شرق و در رأس آن شوروی جنایتکار را به خاک مذلت خواهد نشاند. اسلامی که پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومین و فقرای جهان اند و دشمنان آن ملحدان و کافران و سرمایه داران و پول پرستان اند. اسلامی که طرفداران واقعی آن همیشه از مال و قدرت بی بهره بوده اند و دشمنان حقیقی آن زراندوزان حیله گر و قدرت مداران بازیگر و مقدس نمایان بی هنرند».[19]

این دیدگاه راه را بر هر گونه تفسیری غیر از اسلام ولو با لعابهای رنگین و توجیهات مدعیان اسلام شناس شرقی و غربی همراه باشد می بندد و منافی خط امام است. و در این راستا ولایت فقیه نماد و الگوی اسلام خواهی امام و مردم است. هر کس به هر عنوان و با هر توجیه با این اصل قانون اساسی مخالفت کند مخالف خط امام بوده و نمی تواند مدعی خط امام باشد. ولایت فقیه، ولایت رسول الله(ص) است و جوهر قیام و حرکت امام است و نمی توان تحت هیچ عنوان با آن مخالفت کرد، هر چند در نحوه عملکرد، خصوصیات ولی فقیه و میزان اختیارات و مباحث دیگر جای بحث و تأمل وجود دارد و هیچ کس را نمی توان از بحث کردن در زوایای علمی و عملی ولایت فقیه منع نمود و افرادی که سعی می کنند با این حربه مخالفان خود را از بین ببرند و انگ ضدیت با ولایت فقیه به دیگران بزنند کمتر از مخالفان اصل ولایت فقیه نبوده و حرکت آنها نیز با اسلام و اندیشه امام تطابق ندارد.

بنابراین خط امام، خط پذیرش اصل ولایت فقیه و اسلام امام بوده و لا غیر و هر کس این دو رکن را قبول داشته باشد خط امامی است و هر کس با این دو اصل مخالف بوده و یا دیگران را به واسطۀ بحث در چگونگی عملکرد ولی فقیه و حدود و اختیارات او ضد ولایت فقیه معرفی می کند خط امامی نیست ولو اینکه خود را پیرو خط امام یا پیرو خط امام و رهبری بنامد.

 7. استقلال طلبی

یکی از ویژگی های قیام امام عدم وابستگی به قدرت های مادی و دنیوی بود. امام قیام خود را با اتکا به خداوند و همراهی مردم مستضعف آغاز کرد و به پیش برد و در طول دوران مبارزه و پیروزی علی رغم همۀ سختی ها و ناملایمات به پیشنهادات همکاری و کمک از جانب قدرت های شیطان و بعضی دول به ظاهر دوست و افراد منحرف پاسخ مثبت نداد و استقلال خود را به هیچ قیمت نفروخت. امام در زمانی که به طور رسمی و علنی با آمریکا در نبرد و رویارویی بود در مقابل تجاوزات شوروی به افغانستان، کوتاه نیامد. اگر نظری به پیام های متبادله میان امام و رهبران شوروی بیندازیم می بینیم امام در همۀ این پیام ها شوروی را محکوم کرده است، ایشان زمانی که متوجه می شوند سفیر شوروی ادعای کمک به ایران نموده سخت برآشفته شدند و پیامی به این شرح صادر کردند:

«بسم الله الرحمن الرحیم

چند روز قبل ورقه ای در تبریز منتشر شده بود که در آن آمده بود، خمینی تقاضای کمک نظامی از شوروی نموده. من تصور کردم این یک دروغ فاحشی است که یک نفر غرضمند نوشته و منتشر نموده و قابل توجه نیست. لکن امشب در رادیو ـ تلویزیون به وسیله خبرگزاری پارس از خبرگزاری فرانسه چنین آمده بود: «کاردار شوروی در مکزیک اعلام کرد، اتحاد شوروی آماده است به ایران کمک کند تا این کشور بتواند در برابر تحمیل آمریکا علیه خود مقاومت کند. وی گفت کمک نظامی نیز از کمک های شوروی به ایران خواهد بود. کاردار شوروی در مکزیک تصریح کرد: این کمک ها در صورتی در اختیار ایران قرار خواهد گرفت که دولت ایران و خمینی خواستار آن شوند». و بعد بعضی مطالب نامربوط گفته بود. شورای انقلاب جمهوری اسلامی و وزارت خارجه موظف هستند که به سفارت شوروی ابلاغ کنند که کاردار شوروی در مکزیک را تقبیح نمایند و از تکرار این نوع مطالب توهین آمیز جلوگیری کنند. اینجانب و دولت ایران اجازه نمی دهیم که دولت شوروی و دولت های دیگر، دست به این مطالب بی اساس که توهین به مقدسات ما و به ملت شریف ایران است بزنند. باید آمریکای جنایتکار و شوروی بدانند که ما با تمام قدرت در مقابل تجاوز هر دولتی به کشور ما ایستاده و از میهن عزیز و اسلام بزرگ تا سرحد جان دفاع می کنیم. تکرار این مطالب موجب می شود که ملت غیور ما دست به کاری بزنند که موجب تأسف شود و ممکن است در روابط دولتین تجدید نظر شود».[20]

روح الله الموسوی الخمینی

 8. احترام به نظر مردم

جمهوری اسلامی ایران یادگار بزرگ امام است. و همانگونه که قبلاً ذکر شد این دو کلمه «جمهوری» و «اسلامی» تفکیک ناپذیرند و احدی نمی تواند یکی را به بهانۀ دیگری حذف یا کمرنگ کند و کوچک ترین ایجاد تردید در جمهوریت یا اسلامیت و حمل بر پذیرش اضطراری کلمه جمهوری و از روی ناچاری قبول کردن آن به امام گناهی نابخشودنی و خیانت به امام و انقلاب است. امام همواره بر خواست و نظر مردم تأکید داشته و تمام تلاش و سعی خود را از ابتدای ایجاد جمهوری اسلامی بر استوار نمودن ارکان نظام بر طبق رأی و نظر مردم متمرکز نمود و حتی موشک باران و بمباران شهرها و حملۀ  همه جانبه دشمنان به کشور نیز نتوانست مانع از برگزاری انتخابات در کشور شود. امام بارها و بارها می فرمایند:

«میزان رأی ملت است».[21]

ایشان در جایی دیگر می فرمایند: «اکثریت هر چه گفتند آرای ایشان معتبر است...  ولو به ضرر خودشان باشد. شما ولیّ آنها نیستید که بگویید که این به ضرر شماست ما نمی خواهیم بکنیم. شما وکیل آنها هستید، ولیّ آنها نیستید. بر طبق آنطوری که خود ملت مسیرش هست... خواهش می کنم از اشخاصی که ممکن است یک وقتی یک چیزی را طرح بکنند که این طرح بر خلاف مسیر ملت است، طرحش نکنند از اول، لازم نیست...، لازم نیست هر مطلب صحیحی را اینجا گفتن. شما آن مسائلی که مربوط به وکالتتان هست و آن مسیری که ملت ما دارد، روی آن مسیر راه بروید ولو عقیده تان این است که این مسیری که ملت رفته، خلاف صلاحش است. خوب باشد، ملت می خواهد اینطور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ خلاف صلاحش را می خواهد. ملت رأی داده رأیی که داده متبع است».[22]

در سیره حضرت امام شواهد احترام به رأی و نظر مردم بسیار وجود دارد که ما برای جلوگیری از اطاله کلام از آوردن آنها خودداری می کنیم. بنابراین خط امام، خط حفظ احترام نظر و رأی مردم و بالغ دانستن مردم است و هر گونه تخطی از آن تحت هر عنوانی خروج از خط امام را به دنبال دارد. البته مردم مورد نظر امام مردمی هستند که بر اساس اسلام انقلاب کرده و ندای اسلام خواهی را فرا روی خود قرار داده اند، نه هر مردمی و هر درخواستی.

 9. عدالت خواهی

برپایی قسط و عدل یکی از اهداف اصلی ارسال رسل و انزال کتب از جانب حق تعالی بوده و قیام امام هم منبعث از قیام انبیاست. لذا اجرای عدالت از ارکان اساسی قیام و حرکت امام به شمار می رود. جدای از آنکه این اصل از ارکان اصلی مذهب تشیع بوده و هر فرد شیعه جعفری بر آن باید ملتزم باشد. همچنین عدالت خواهی از اولین درخواست های ملت ایران از مشروطیت تا زمان حاضر بود و تأسیس عدالتخانه تنها یکی از خواست های مشروطه خواهان بود. از حضرت امام بیانات، مکتوبات و خاطرات زیادی در خصوص عدالت خواهی و عدالت طلبی وجود دارد، هم عدالت فردی و هم عدالت اجتماعی. در عدالت فردی امام جدای از اینکه خود شخصی عادل بود و حتی می توان گفت امام از انجام مکروهات هم ابا داشت چه رسد به انجام افعال حرام و گناه صغیره و کبیره و شواهد در این باره زیاد است که فرصت بیان نیست، در راه ایجاد عدالت اجتماعی هم ذره ای تردید به خود راه نداد و بالاترین خطرها را به جان خرید تا بتواند عدالت را در این کشور اجرا کند. بنابراین مدعی پیروی از خط امام هم باید عدالت شخصی داشته باشد و هم به دنبال ایجاد عدالت در جامعه باشد. فرد یا گروهی که حاضر است انواع اتهامات و تحریف ها و دروغ ها را بر علیه رقیب خود بزند و هیچ ابایی ندارد که قرآن، اسلام و انقلاب را فدای مطامع فردی خود کند قطعاً خط امامی نیست و کسی که برای رأی آوردن و کسب قدرت اجازه دهد هر نوع فعل حرامی و هر نوع فسادی در جامعه رواج پیدا کند و از راههای کسب حرام کسب محبوبیت نماید از خط امام فرسنگ ها فاصله دارد. خط امام خط عدالت و عدالت خواهی است و از راه احترام ارتزاق نمی کند.

 10. ظلم ستیزی

عدالت و ظلم ­ستیزی لازم ملزوم هم هستند و امام برای برقراری عدالت در جامعه کوچک ترین تردیدی در مبارزه با ظلم و استبداد به خود راه نمی داد. امام برنامۀ انقلاب را چنین ترسیم می کنند:

«برنامه ما این است که نه ظلم بکنیم نه ظلم بشنویم. ما تحت رهبری پیغمبر اسلام این دو کلمه را می خواهیم اجرا کنیم: نه ظالم باشیم و نه مظلوم».[23]

امام در زندگی شخصی خود نیز حاضر نبود در حق کسی ظلم شود و برای کوچک ترین امور مواظب بودند حق کشی نشود. به عنوان مثال زمانی که در جماران استقرار یافتند تا زمانی که صاحبان بیت را حاضر نکردند و آنها رضایت خود را از اقامت ایشان در منزل خودشان اعلام ننمودند و قرارداد اجاره بین امام و آنها منعقد نشده بود حضرت امام آرامش نداشتند و می فرمودند من خاطرم جمع نیست که آیا در این خانه که می مانم صاحبانش راضی هستند یا خیر و پس از آن بود که فرمودند «حالا می مانم».[24]

با این توصیف از دیگر شروط خط امامی بودن ستیز و مبارزه با ظلم و تعدی است و کسانی که سر در آخور شرق و غرب داشته و برای حفظ قدرت و بقای خود با ظالمان و ستمگران سازش می کنند و اسرار نظام را در اختیار دولت های استعمارگر قرار می دهند و یا نسبت به اطرافیان و مردم کوچه و بازار ظلم روا می دارند حق ندارند خود را پیرو خط امام بنامند و ادعای خط امامی بودن بکنند.

 11. قانون مندی

از شاخص های مهم خط امام قانونمندی است و این خصوصیت و صفت بارز امام بود که به قانون احترام می گذاشتند ولو اینکه قانون دولت کافر باشد. امام علاوه بر اینکه قانونهای عادی و ساده نظیر مسیر عبور و مرور عابر پیاده در خیابان را رعایت می کردند، در زندگی روزمره شخصی خود نیز به نظم و ترتیب بسیار دقیق متلزم بودند و هیچگاه از آن تخلف نمی کردند به طوری که دیگران می توانستند بر اساس رفت و آمد و فعالیت  امام ساعت خود را تنظیم کنند. در رعایت قوانین، امام برای کشور مسلمان یا غیر مسلمان فرقی قائل نبودند. برای مثال قانونی در فرانسه وجود دارد که ذبح هر حیوانی در خارج از کشتارگاه به خاطر رعایت مسائل بهداشتی ممنوع است و هنگامی که امام از چنین قانونی اطلاع پیدا کردند، حاضر نشدند از آبگوشتی که با گوشت گوسفند ذبح شده در محل اقامت در نوفل لوشاتو تهیه شده بود بخورند و فرمودند «چون تخلف از قانون حکومت شده است از این گوشت نمی خورم».[25]

پس از پیروزی انقلاب نیز علاوه بر سفارش اکید به دیگران خود نیز ملتزم به رعایت قانون بودند و حتی حاضر نمی شدند برای احدی توصیه هم بنویسند و می فرمایند:

«اگر از من توصیه برای کسی آمد، از دفتر من برای کسی توصیه آمد، از کسانی که به من مربوطند توصیه آمد، بزنید به دیوار».[26]

و یا زمانی که متوجه می شوند به مستخدم بیت امام بدون رعایت نوبت نان می دهند و یا نان بهتر از نوع نان معمولی می دهند دستور می دهند: شما نان را پس دهید و مثل مردم معمولی در صف بایستید.

شواهد بر رعایت قانون و قانون گرایی امام زیاد است که نیازی به آوردن همه آنها نیست و ما علاقه مندان را به کتب خاطرات یاران امام و مجموعۀ صحیفه امام ارجاع می دهیم.[27]

بنابراین پیروان خط امام کسانی هستند که قانون را برای دیگران ننویسند بلکه خود قانونمند بوده و به لوازم قانون ملتزم باشند علی الخصوص رعایت قانون اساسی کشور که میثاق شهیدان وسند ملی کشور است و شالودۀ نظام اسلامی ما را تشکیل می دهد.

12. حفظ نظام

نظام جمهوری اسلامی حاصل خون هزاران شهید و زحمات طاقت فرسای مجاهدین راستین اسلام و نقطۀ اوج آمال شیعیان از صدر اسلام تا کنون است لذا حفاظت و پاسداری از آن بر همه واجب بوده خصوصاً مدعیان پیروی از خط امام باید از هر گونه حرکتی که به تضعیف و انهدام نظام اسلامی منجر شود پرهیز کنند. امام خمینی حفظ نظام را از اعظم فرایض دانسته می فرمایند:

«حفظ این جمهوری اسلامی از اعظم فرایض است، حفظ نظام یکی از واجبات شرعیه و عقلیه است».[28]

و برای حفظ نظام حاضر شدند همۀ دوستی ها و رفاقت ها و امیال شخصی را کنار گذاشته و سخت ترین تصمیمات را بگیرند. به عنوان نمونه امام در عزل قائم مقام خود می فرمایند:

«من بارها اعلام کرده ام که با هیچکس در هر مرتبه ای که باشد عقد اخوت نبسته ام. چارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است».[29]

و در نامه ای به نمایندگان مجلس نیز می فرمایند:

«پدر پیرتان بیش از دو سال است در اعلامیه ها و پیغام ها تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدین جا ختم نگردد، ولی متأسفانه موفق نشد. از طرف دیگر وظیفۀ شرعی اقتضا می کرد تا تصمیم لازم را برای حفظ نظام و اسلام بگیرد. لذا با دلی پرخون حاصل عمرم را برای مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم. ان شاء الله خواهران و برادران در آینده تا اندازه ای روشن خواهند شد. سفارش این موضوع لازم نیست که دفاع از اسلام و نظام شوخی بردار نیست و در صورت تخطی، هر کس در هر موقعیت بلافاصله به مردم معرفی خواهد شد».[30]

 13. مبارزه با جمود و تحجر

از خصوصیات بارز و شاخص حضرت امام روشنفکری توأم با دینداری بود. امام بسیاری از حصارهای خود ساخته و جاهلی مرسوم روحانیت و حوزه را شکست و توانست چهره ای نو از اسلام و حوزه به جهانیان عرضه کند و حتی مبارزه برای شکستن این رسومات را بسیار جانفرساتر از مبارزه با شاه و اربابانش دانسته و می فرمایند:

«در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان می نمود. بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودی گلولۀ حیله و مقدس مآبی و تحجر بود، گلولۀ زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را می سوخت و می درید».[31]

این جمود و تحجر جدای از اینکه در دوران مبارزه سد راه امام می شد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مشکلات مهمی در راه ادارۀ کشور ایجاد نمود که تنها با سرپنجۀ تدبیر و فراست و رهبری امام برطرف گردید و نظام مقدس را از بحران نجات داد. به عنوان مثال تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام یکی از این موارد بود که توانست مشکلات ایجاد شده بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان را حل کند. مواردی از این دست بسیار است که مجال برشمردن همۀ آنها نیست.

بنابراین نمی توان متحجر و خشک مقدس بود و ادعای پیروی از خط امام را داشت. امام در عین تدین و تعهد به اصول اسلامی برای زمان و مکان در اجتهاد نقش قائل بود و مجتهدی را که از جهان امروز و اطلاعات جدید بی بهره است مجتهد واقعی نمی دانست و با کسانی که به واسطۀ خشک مغزی و مقدس مآبی دین را در چشم مردم بد جلوه می دهند به شدت مخالف بود. کسانی که با حضور زن در اجتماع مخالف بوده و فریاد وا اسلاما سر می دهند یا حق رأی مردم را زیر سؤال می برند و شعار جمهوریت را شرک می دانند نمی توانند مدعی پیروی از خط امام باشند. همانگونه که اگر کسی به احکام اسلام ملتزم نباشد و برای خشنودی غرب یا شرق دست از اصول اسلامی بردارد خارج از خط امام است و حق ندارد خود را پیرو خط امام بنامد.

 14. پرهیز از دنیاطلبی

دوری از دنیا و محبت به آن سفارش قرآن و معصومین(ع) بوده و این صفت برای مراجع تقلید و راهبران دینی جامعه از واجبات است و یکی از شروط مراجعه به فقها در عصر غیبت دوری از هوا و هوس و پرهیز از دنیاطلبی است. امام خمینی همواره در طول زندگی خود این شرط را رعایت کرده اند خصوصاً پس از قرار گرفتن در مسند رهبری انقلاب اصرار و پافشاری بیشتری بر رعایت آن داشتند. «ایشان در دوران تبعید در نجف اشرف در منزل بسیار محقر و ساده زندگی کرده که از مواهب اولیه زندگی به دور بوده و هرگز حاضر نشدند برای تنوع و استفاده از هوای مطلوب و لطیف شهر کوفه به آن شهر سفر کنند».[32] «پس از بازگشت هم امر کردند محل زندگی ایشان در منطقۀ جنوب شهر تهران باشد»[33] و «پس از انتقال به قم زمانی که مجبور شدند از قم به تهران هجرت کرده در تهران ساکن شوند از مسکن تهیه شده در منطقۀ دربند تهران که تا اندازه ای غیرمتعارف بود راضی نبود و مسئولان را تهدید کردند: «اگر مسکن مناسب و به دور از تجملات تهیه نشود به قم مراجعت می کنم».[34]

شواهد بر دوری امام از تجملات و تشریفات و حفظ خود از دنیادوستی و دنیاپرستی به حدی زیاد است که خود کتابی جداگانه طلب می کند و از حوصلۀ این بحث بیرون است. بنابراین مدعیان پیروی از خط امام نمی توانند کسانی باشند که زندگی اشرافی و تجملاتی داشته و سطح زندگی خود را بسیار بالاتر از مردم عادی قرار دهند. این شرط در صورتی است که اموال و زندگی مرفه خود را از راه حلال کسب کرده باشند و الا افرادی که با استفاده از اموال دولتی و بیت المال به اموال غیرمشروع دست یافته و برای خود در داخل و خارج امکانات و اموال تهیه کرده اند بسیار از خط امام دور بوده و هرگز نمی توانند خود را مدعی خط امام بدانند و خود باید آگاه باشند مردم فهیم ما به راحتی این افراد و مدعیان دروغین را شناخته و سره را از ناسره به خوبی تشخیص می دهند.

این بود خلاصه ای از آنچه می توان به عنوان شاخص های خط امام بیان کرد و معترف هستیم بسیار کوتاه، ناقص و ناکافی است.

 

  

پی نوشتها:

[1]. صحیفه امام، ج 21، ص 178.

[2]. فرهنگ عمید، ص 559.

[3]. همان، ص 195.

[4]. برای آشنایی با کیفیت و نحوۀ تأسیس این تشکل به کتاب تسخیر تألیف خانم دکتر معصومه ابتکار و کتاب 444 روز تألیف امیررضا ستوده و حمید کاویانی مراجعه شود.

[5]. برداشت هایی از سیرۀ امام خمینی، ج 3، ص 20.

[6]. برداشت هایی از سیرۀ امام خمینی، ج 3، ص 23.

[7]. صحیفه امام، ج 21، ص 160.

[8]. صحیفه امام، ج 16، ص 258.

[9]. سورۀ سبأ، آیۀ 46.

[10]. صحیفه امام، ج 1، ص 22ـ 23.

[11]. برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 3، ص 224.

[12]. صحیفه امام، ج 1، ص 290.

[13]. برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 3، ص 263.

[14]. برداشت هایی از سیرۀ امام خمینی، ج 3، ص 258.

[15]. برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 3، ص 260.

[16]. پا به پای آفتاب، ج 1، ص 104.

[17]. پا به پای آفتاب، ج 1، ص 227.

[18]. انتخابات و مجلس از دیدگاه امام خمینی، ص 134. صحیفه امام، ج 9، ص 308 ـ 309.

[19]. صحیفه امام، ج 21، ص 204.

[20]. صحیفه امام، ج 12، ص 113 ـ 114.

[21]. صحیفه امام، ج 8، ص 172.

[22]. صحیفه امام، ج 9، ص 304.

[23]. کلمات قصار امام خمینی، ص 94.

[24]. ر.ک: برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 2، ص 390.

[25]. پابه پای آفتاب، ج 1، ص 327.

[26]. صحیفه امام، ج 10، ص 272.

[27]. برداشت هایی از سیره امام، ج 4، فصل هشتم، ص 289 ـ 306.

[28]. کلمات قصار امام خمینی، ص 124.

[29]. صحیفه امام، ج 21، ص 326.

[30]. صحیفه امام، ج 21، ص 350.

[31]. صحیفه امام، ج 21، ص 279 ـ 280.

[32] . دلیل آفتاب، ص 150.

[33] . دلیل آفتاب، ص 154.

[34]. برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 2، ص 58.

منبع: حضور، ش 64، ص 40.

. انتهای پیام /*