حجت الاسلام حسن پویا: امام خمینی پیش از آنکه سیاستمدار، بنیانگذار و رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران باشد، فقیه، فیلسوف، عارف و استاد اخلاق بود. نوشته حاضر نیز قطرهای است از دریای پربار سفارشهای اخلاقی و تربیتی آن شخصیت فرهیخته و خودساخته که بخش ششم آن تقدیم خوانندگان گردید و در این شماره بخش هفتم پیشروی شما خواننده گرامی قرار دارد، امید است اندرزها و آموزههای این عالم عامل سودمند افتد.
توجه به اوقات نماز
بدان که مراقبت اوقات صلوات، که میقات حضور رب و میعاد جناب ربوبیت است، از مهمات نزد اهل مراقبه است؛ که اهل مناجات و سلوک انتظار آن را میکشیدند و خود و قلوب خود را مستعد برای دخول آن میکردند، و با حال طهارت ظاهر و باطن از آن استقبال می نمودند، و از اشتغالات دیگر یکسره کناره میکردند، و قلب را بکلی منقطع از غیر و متوجه به میعادگاه حقّ میکردند.
و از بعض زوجات رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که «آن بزرگوار با ما مشغول صحبت بود و ما هم با او مکالمه میکردیم، همین که وقت نماز داخل می شد، گویی ما را نمی شناخت و ما او را نمی شناختیم و از هر چیز اشتغال خود را صرف میکرد و به حقّ مشغول میشد. (سر الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، ص 63)
از وظایف مهم مسلمانان بعد از توجه به وحدانیت خداوند و رسالت نبی مکرم اسلام، توجه به وظایف عبادی و اجتماعی و آنچه به عنوان واجبات است، میباشد.
یکی از این امور اقامه نماز در اوقات خاص خود میباشد که خداوند متعال آن را برای ارتباط خویش قرار داده است. انسان آنگاه که به نماز میایستد اگر خویش را فارغ از آنچه غیر خداست، بگرداند بیشترین لذت را از این ارتباط آسمانی خواهد برد.
برای رسیدن به حضور قلب و توجه درونی به خداوند، در هنگام نماز یکی از راههای آن، دقت در اوقات مخصوص نمازهاست.
زمانی را برای ارتباط با خالق جهان قرار دادن، که در آن زمان هیچ چیز و هیچ کس مانع حضور واقعی انسان نشود چنانکه اولیای بزرگ دین، این روش را داشتند و به دیگران نیز توصیه میکردند.
لازمه این کار عزم و تصمیم جدی است که هر مسلمان میتواند به عنوان برنامة زندگیساز برای خود قرار دهد. در روایات نقل شده از ائمه معصومین:، ضمن سفارش به توجه به اول وقت، به اثرات آن نیز پرداختهاند، به ویژه آنگاه که انسان مقدمات آن را هم فراهم سازد و خود را برای دقایقی از همه چیز فارغ نماید، چنانکه پیامبر اکرم و ائمه معصومین: و بزرگان دین از این روش و سیره پیروی میکردند و دیگران را نیز به آن سفارش مینمودند.
رمضان ماه خودسازی
این ضیافت، همه اش ترک است؛ ترک شهوات از قبیل خوردنی ها، نوشیدنی ها و جهات دیگری که شهوات انسان اقتضا میکند. خداوند دعوت کرده است ما را به اینکه شما باید وارد بشوید در این میهمان خانه و این ضیافت هم جز ترک، چیزی نیست؛ ترک هواها، ترک خودی ها، ترک منیها، منیتها. اینها همه در این میهمانخانه است و ما باید حساب کنیم ببینیم که آیا وارد شدیم در این میهمانخانه یا اصلاً، وارد نشدیم، راهمان دادند به این ضیافت خانه یا نه، استفاده کردیم از این ضیافت الهی یا نه. (صحیفه امام، ج 21، ص 45)
ماه مبارک رمضان، راهی برای خودسازی و زدودن بارهای روحی و جسمی است که در طول 12 ماه در جسم و جان ما انباشته شده است. غفلتها، خطاها، نسیانها، گناهان و آنچه ما را از یاد خدا غافل کرده است با ورود به ماه مبارک رمضان و قرار گرفتن در میهمانی خدا، گامی برای از بین بردن همه آنچه غیر خداست میباشد.
البته لازمه این کار توجه و تأمل در اثرات روزه و روزهداری و گشوده شدن درهای رحمت الهی است.
امام خمینی(س) همه ساله قبل از ورود به این ماه عظیم در دیدارهای خود با اقشار مختلف مردم به خطبههای پیامبر و ائمه: و حالات آنان برای مهیا شدن در این ماه اشاره میکردند و با بیان شیرین خود، همگان را به بیدار شدن از خواب غفلت برای ورود به این ماه هشدار میدادند، به ویژه تأکید ایشان بر میهمانی و میهمانداری خداوند در این ماه بود.
ما باید حساب کنیم ببینیم که این ضیافت چی بوده است و ما چقدر راه یافتیم به این ضیافت. در عین حالی که همه عالم تحت رحمت الهی است و هر چه هست رحمت اوست و رحمت او به هر چیز واسع است،لکن باب ضیافت، یک باب دیگر است، دعوت به ضیافت یک مسئله دیگری است. (صحیفه امام، ج 21، ص 44)
حقوق مردم
سعی کن که با حق النّاس از این جهان رخت نبندی که کار بسیار مشکل میشود. سر و کار انسان با خدای تعالی که ارحم الراحمین است بسیار سهل تر است تا سر و کار با انسانها. به خداوند تعالی پناه میبرم از گرفتاری خود و تو و مؤمنین در حقوق مردم و سر و کار با انسان های گرفتار. و این نه به آن معنی است که در حقوق الله و معاصی سهل انگاری کنی. (صحیفه امام، ج 16، ص 223)
خداوند متعال انسان را اشرف مخلوقات قرار داده و برای او حق و حقوقی مشخص کرده است. و رعایت این حقوق را بر همگان واجب شمرده است.
ترس اولیای الهی نه تنها بر ترک واجبات الهی در رابطه با خداوند متعال مثل نماز و روزه بوده، بلکه بیشترین دغدغه آنان، عدم رعایت حقوق مردم بوده است، چنانکه در روایات فراوانی به آن سفارش کردهاند و حتی قبول توبه و استغفار را نیز در ادای حقوق مردم دانستهاند.
امام خمینی در این کلام ارزشمند به این مسأله هشدار میدهد که مبادا حقوق دیگران برعهدة ما باشد و از این جهان رخت بر بندیم.
در جای دیگر درباره توبه مقبول نیز میفرماید:
توبه پیش خدا هم قبول نیست مگر اینکه آن چیزهایی که مربوط به حقوق مردم است رد بشود. اگر یک کسی یک کسی را کُشت و بعد بگوید من توبه کردم این توبه قبول نیست، باید این را که کشته است جبران بکند؛ وقتی جبران کرد، آن وقت پیش خدا هم وقتی توبه بکند قبول است. (صحیفه امام، ج 4، ص 487)
ایشان دربارة شرایط توبه هم میفرمایند:
توبه شرایطی دارد که تا آن شرایط تحقق پیدا نکند، خدای تبارک و تعالی قبول نمیکند. آنچه بی شرطْ خدای تبارک و تعالی قبول میکند آن چیزهایی است که مربوط به حقوق الله است: کسی نماز نخوانده، کسی روزه نگرفته، کسی حج نرفته است، اینها چیزهایی است که اگر توبه بکند، شرطی ندارد، توبه اش را قبول میکند. (صحیفه امام، ج 6، ص 25)
امید به رحمت الهی
بدان که یأس از رحمت حق بزرگترین گناهی است که در نفس گمان نمیکنم هیچ گناهی بدتر و بیشتر از آن تأثیر نماید. انسان مأیوس از رحمت چنان ظلمتی قلبش را فرا بگیرد و چنان افسارش گسیخته شود که با هیچ چیز اصلاحش نمیتوان نمود. مبادا از رحمت حق غافل شوی و گناهان و تبعات آن در نظرت بزرگ آید. رحمت حق از همه چیز بزرگتر و به هر چیز شامل است: «داد حق را قابلیت شرط نیست». (شرح چهل حدیث، ص 278)
از وسوسههای بزرگ شیطان، مأیوس کردن انسان از رحمت و مغفرت الهی است، چنانکه یکی از روشهای او نیز تأخیر انداختن توبه است و اینکه هنوز تو جوان هستی و فرصت فراوان است.
شیطان با این وسوسهها انسان را به قعر جهنم میبرد و چنان به فلاکت و ناامیدی دچار میکند که دیگر هیچ راه بازگشتی برای انسان باقی نماند.
از این رو در کلام دیگری امام خمینی(س) به این روش شیطان و نفس اماره اشاره میکنند و میفرمایند:
ای عزیز، مبادا شیطان و نفس امّاره وارد شوند بر تو و وسوسه نمایند و مطلب را بزرگ نمایش دهند و تو را از توبه منصرف کنند و کار تو را یکسره نمایند. بدان که در این امور هر قدر، و لو به مقدار کمی نیز باشد، اقدام بهتر است. (شرح چهل حدیث، ص 278)
از طرف دیگر شیطان راه رسیدن به خداوند را سخت و دشوار جلوه میدهد و راههای رسیدن به او را بر انسان میبندد، در حالی که به خالق عالم هیچ راهی مسدود نیست و او به تعبیر صریح قرآن کریم، از رگ گردن به ما نزدیکتر است.
ای عزیز، راه حق سهل است و آسان، ولی قدری توجه میخواهد. اقدام باید کرد. با تسویف و تأخیر امر را گذراندن و بار گناهان را هر روز زیاد کردن کار را سخت میکند، ولی اقدام در امر و عزم بر اصلاح امر و نفس راه را نزدیک و کار را سهل میکند. تو تجربه کن و چندی اقدام کن، اگر نتیجه گرفتی، صحت مطلب بر تو ثابت میشود، و الا راه فساد باز است و دست گنهکار تو دراز. (شرح چهل حدیث، ص 279)
فضیلت تفکر
بدان که از برای تفکر فضیلت بسیار است. و تفکر مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات و علوم است، و مقدمه لازمه حتمیه سلوک انسانیت است. و در قرآن شریف و احادیث کریمه تعظیم بلیغ و تمجید کامل از آن گردیده. (شرح چهل حدیث، ص 191)
بدان که اوّل شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی «تفکّر» است. (شرح چهل حدیث، ص 6)
خداوند متعال به انسان کرامت بخشید و او را اشرف مخلوقات خویش قرار داد زیرا به او قوة تفکر و تعقل بخشید.
شاخصه انسان از سایر حیوانات و از همه موجودات قوة عاقله انسان است. قوهای که انسان را وادار به تفکر مینماید و تفاوت انسانها نیز به تفکر بیشتر و برتر آنهاست. انسانهای متفکر در همه جوامع انسانی از برتری خاصی برخوردارند زیرا تأثیرگذارترین انسانها در جامعهها هستند.
تفکر در چه، تفکر در مقصد و هدف خلقت، تفکر در آیات الهی، تفکر در حق و خالق و صفات و اسمای او، تفکر در لطایف خلقت و عجایب آن، تفکر در مراحل پیچیده خلقت انسان و همه موجودات عالم، تفکر در علم و عمل، تفکر در الطاف الهی، تفکر در احوال قیامت، تفکر در جمال و کمال خداوند، تفکر در اعمال نیک و عبادات، تفکر در اوقات خاص بهویژه اوقات نماز، تفکر در احوال اولیای خدا، تفکر در تاریخ و احوال گذشتگان، تفکر در قرآن کریم، تفکر در ادعیه و... اگر هر یک از ما در زندگی روزمره، لحظاتی را به تفکر پیرامون خود و آنچه بدان اشارت رفت، بپردازیم، بیشک بسیاری از امور ما اصلاح خواهد شد و راه دیگری را خواهیم پیمود.
قرآن کریم به همه آنچه اشاره کردیم و پیش از آنها به انسانها سفارش کرده است که تفکر کنیم زیرا لازمه رسیدن به مقاصد عالی خلقت و دستیابی به سعادت دنیا و آخرت تفکر در این امور است.
ما اگر ساعتی تفکر کنیم در موجودات عالم، که خود نیز از آنهاییم و بیابیم که هیچ موجودی از خود چیزی ندارد و آنچه به او و همه رسیده، الطافی است الهی و موهبت هایی است عاریت، و الطافی که خداوند منّان به ما فرموده چه قبل از آمدن ما به دنیا و چه در حال زیستن از طفولیت تا آخر عمر و چه پس از مرگ به واسطه هدایت کنندگانی که مأمور هدایت ما بوده اند، شاید بارقهای از حبّ او- جلّ و علا- که محجوب از آن هستیم در ما پیدا شود و پوچی و بی محتوایی خود را دریابیم و راهی به سوی او- جلّ و علا- برای ما باز شود. (صحیفه امام، ج 16، ص 216)
.
انتهای پیام /*