کشیش مسروپ راتوسیان:‏ ‏‏امام خمینی فرعون زمان را از میان برد‏ ‏‏غالب مسیحیان ایران ارمنی هستند‏‎!‎ ‏‏کشیش مسروپ راتوسیان پیشینه تاریخی کلیسای ارامنه و ساختار کلیسا و نگاه ارامنه و مسیحیان را به امام و انقلاب مورد توجه قرار داد.‏ ‏‏پیشینه ای از تاریخ ساخت کلیساهای ارامنه ارائه کنید و توضیح بدهید که تفاوت میان کلیساهای ارامنه با کلیساهای کاتولیک و ارتدکس و پروتستان در چیست و اساساً چرا این انشقاق میان پیروان مسیحیت به وجود آمد؟‏ ‏‏به نام خداوند بخشنده مهربان یا به قول فردوسی کبیر «به نام ایزد یکتا»؛ چون ما هم اعتقاد داریم که خداوند یکتا است. جا دارد که از شما که این فرصت را در اختیار ما قرار دادید، تشکر کنم. امیدوارم که سخنانم برای مخاطبان ثمره ای داشته باشد. معمولاً ارامنه وقتی به کشور یا شهری هجرت می کنند، اولین کار که انجام می دهند، ساخت کلیسا و مدرسه می سازند. البته تا سال 51 میلادی یک کلیسا بیشتر وجود نداشت. نام آن کلیسای حواریون یا رسولان بود. کلیسای ارمنی ادامه دهنده همان کلیسا است. در واقع کلیسای ما به نام کلیسای رسولان شناخته می شود. در اولین شورای جهانی کلیسا در سال 325 میلادی در شهر قونیه 318 اسقف مسیحی علیه ارتداد شخصی به نام آریوس دور هم جمع شدند. به اعتقاد اسقفها آریوس از مسیحیت منحرف شده بود. 318 اسقف به فرمان کنستانتین قیصر جمع شدند و او را محکوم و از کلیسا بیرون کردند. دومین شورای جهانی در سال 381 میلادی در شهر کنستانتین، استانبول کنونی، 150 اسقف علیه انحراف شخصی به نام ماگدون جمع شدند. ترکیه در آن موقع جزو آسیای صغیر بود. سومین شورای جهان در شهر اِفِسوس بود که الان ویرانه ای بیش نیست و در هفتاد کیلومتری شهر ازمیر واقع است. ارامنه در این سه مجمع جهانی شرکت داشتند؛ اما در سال 51 میلادی که مسیحیت فقط یک کلیسا داشت. در سال 451 میلادی در نزدیکی شهر استانبول کنونی، شهر کوچکی به نام کالسدون واقع بود که در حال حاضر محله ای از شهر استانبول است. مسیحیان ششم ژانویه را تولد حضرت مسیح می دانستند و از قدیم این اعتقاد را داشتند. 25 دسامبر هم عید آفتاب بود و این سنت از ایران و میترائیسم وارد آیین مسیحیت شد که همان شب یلدای خودمان است. یلدا، یعنی تولد و به معنای تولد خورشید است. وقتی مسیحیت در سال 323 میلادی در روم فراگیر شد، مسیحیان 25 دسامبر را مانند ایرانیان جشن می گرفتند. البته در آن زمان هر شانزده سال یک بار چهار روز سال طولانی تر می شد و در حال حاضر هر چهار سال یک بار طولانی می شود. در آن سال ها روحانیون روم گفتند که 25 دسامبر را جشن نگیریم؛ چون مروج بت پرستی است. با این حال این سنت را نتوانستند از ذهن مردم حذف کنند. بنا شد که به جای 6 ژانویه، 25 دسامبر را جشن بگیرند؛ یعنی ده روز جلوتر. هم 25 دسامبر تولد میترا را از ذهن ها محو کنیم و هم تولد حضرت مسیح را باشکوه تر جشن بگیریم. در واقع تا قبل از آن 25 دسامبر و بعد اول ژانویه را به عنوان تحویل سال و سپس ششم ژانویه را به عنوان تولد حضرت مسیح جشن می گرفتند؛ یعنی در عرض ده روز سه تا جشن می گرفتند. شورایی تشکیل دادند و جشن تولد حضرت مسیح را از ششم ژانویه به 25 دسامبر به مدت ده روز تغییر دادند. با این حال کلیسای ارمنی این تصمیم را نپذیرفت و به کلیسای رسولان وفادار باقی ماند و ششم ژانویه را تولد حضرت مسیح اعلام کرد. در حال حاضر در دنیا فقط کلیسای ارمنی، کلیسای قبطی در مصر و کلیسای حبشه در دنیا ششم ژانویه را جشن میلاد حضرت مسیح اعلام می کنند. مابقی کلیساهای دنیا 25 دسامبر را جشن می گیرند. روحانیون می دانند که 25 دسامبر همان تولد میترا است؛ اما شاید ‏‎[[page 1]]‎‏افراد عامی کاتولیک این مسئله را ندانند. شاید اگر چنین مسئله ای را به او بگوییم عصبانی بشود و برخورد کند. نمی پذیرند که روزی که جشن می گیرند، در واقع مربوط به سنت بت پرستی است و ارتباطی به حضرت مسیح ندارد؛ اما به هر حال واقعیت همین است. علت دیگری که کلیسای ارمنی زیر بار این سنت نرفت، این بود که شورای کالسدون ذات انسانی و ذات الهی را از هم جدا قلمداد کرد. گفتند آن قسمتی که حضرت مسیح تشنه و گرسنه می شد، از ذات انسانی او بود و آن قسمتی که معجزه می کرد، از ذات الهی بود. میان این دو تفکیک قائل شدند. یا اینکه می گفتند وقتی حضرت مسیح مصلوب شد و فوت کرد، از ذات انسانی او بود؛ اما عروج مسیح و زنده شدن و رستاخیزش ذات الهی است. کلیسای ارمنی با این باور مخالفت کرد و گفت این دو ذات مجذوب هم هستند و نمی توان تفکیکی میان آن دو قائل شد. نقطه کلیدی جدایی کلیسای ارمنی از دیگر کلیساها از آنجا شروع شد. از آن پس کلیساها دوتا شد: کلیسای رسولی و کلیسای کاتولیک. کاتولیک یعنی جهانی!‏ ‏‏در سال 1054 میلادی انشقاق دیگری به وجود آمد. کلیسای ارتدکس از کاتولیک جدا شد. چون کلیساهای کاتولیک مجسمه های حضرت مریم و حضرت مسیح را در کلیساها نصب می کردند. مخصوصاً مسلمانان در آن موقع تهمت بت پرستی به مسیحیان می زدند. یکی از کلیساها به رهبری یوحنای دمشقی از قرار دادن تمثال حضرت مسیح در کلیساها اجتناب کرد. به همین خاطر انشقاق از همان زمان به وجود آمد. اختلاف دیگر آن بود که در همه کلیساهای کاتولیک روحانیون نباید ازدواج کنند. یوحنای دمشقی گفت که ازدواج روحانیون باید اختیاری باشد. اگر روحانیون کلیسا قدرت ازدواج نکردن را از خداوند داشته باشند، اسقف می شوند و اگر قدرت آن را نداشته باشند و می خواهند ازدواج کنند، کشیش می شوند. البته گریگور مقدس خودش دو پسر داشت.‏ ‏‏کلیسای ما هنوز هم دو نوع خادم دارد: خادمان متأهل و خادمان مجرد. بنده متأهل و کشیش هستم. اسقف اعظم ما مجرد است. من با اینکه مدرک دکتری الهیات و فلسفه دارم، اما از رتبه کشیش بودن بالاتر نمی روم. البته به قول استادمان کسی که بخواهد خدمت خدا و خلق خدا کند، کشیش بشود؛ چون کشیش در جامعه حضور دارد و منزوی نیست. البته به خاطر گفته استادم نبود که کشیش شدم؛ بلکه چون احساس کردم باید ازدواج کنم، در حد کشیش ماندم. در انجیل متی، باب 19 از حضرت مسیح درباره طلاق پرسیدند. ‏‎«‎‏به شما می‌گویم، هر‌که زن خود را به علتی غیر از خیانت در زناشویی طلاق دهد و زنی دیگر اختیار کند، زنا کرده است.» شاگردان به او گفتند: «اگر چنین است وضع مرد در قبال زن خود، پس ازدواج نکردن بهتر است!» حضرت عیسی گفت: «همه نمی‌توانند این کلام را بپذیرند، مگر کسانی که به ایشان عطا شده باشد؛ زیرا بعضی خواجه‌اند، از آن ‌رو که از شکم مادر چنین متولد شده‌اند؛ بعضی دیگر به ‌دست مردم مقطوع‌النسل گشته‌اند؛ و برخی نیز به خاطر پادشاهی آسمان از ازدواج چشم می‌پوشند. هر ‌که می‌تواند این را بپذیرد، بگذار چنین کند.» به هر حال هر کسی ازدواج کند، درگیر مسائل زندگی و زن و فرزند خود می شود و باید فکری به حال آینده فرزندانش و معیشت آنان کند؛ اما اسقفها این مشکلات را ندارند. تمام هم و غم اسقفها رسیدگی به مردم است. ‏ ‏‏کلیسای ارتدکس از کاتولیک به این علت هم جدا شد و مقرر کردند که خادمین کلیسا می توانند ازدواج کنند. کلیسای کاتولیک هنوز این مشکل را دارند و خادمین نمی توانند ازدواج کنند.‏ ‏‏شخصی کشیش و کاهنی به نام مارتین لوتر اعلامیه نود و پنج ماده ای خودش را ضد کلیسای کاتولیک در 31 اکتبر 1517 روی کلیسای ویتنبرگ آلمان نصب کرد. در واقع می خواست کلیسا را اصلاح کند. شاخه پروتستان از همان سال تأسیس شد. پروتست، واژه انگلیسی و به معنای معترضین است. البته مارتین لوتر نمی خواست که از کلیسا جدا بشود، اما با اقداماتی که انجام داد، پاپ او را تکفیر کرد. مارتین لوتر ‏‎[[page 2]]‎‏شخصیت بسیار تحصیل کرده ای هم بود، اما تکفیر و از کلیسا بیرون شد. کلیسای پروتستان از آن موقع فعال شد. در حقیقت در دنیا سه نوع کلیساها وجود ندارد، بلکه چهار نوع کلیسا وجود دارد؛ اما چون تعداد ارامنه در دنیا کم است، به همین خاطر کلیسای آن ها را به حساب نمی آورند و فقط سه کلیسای کاتولیک، ارتدکس و پروتستان را برمی شمارند. در صورتی که کلیساها چهار نوع است: رسولان که ارامنه و مصریان و اتیوپی هستند. کاتولیک در سال 451 میلادی از کلیسای رسولان جدا شد؛ ارتدکس از سال 1054 میلادی از کاتولیک جدا شد و پروتستان که 1514 میلادی از کاتولیک جدا شد. در واقع کلیسای اولی همان رسولان است که حواریون برقرار کردند.‏ ‏‏تادئوس مقدس یکی از دوازده حواریون مسیح که قبرش در قره کلیسا در استان آذربایجان غربی است. آرامگاه پطرس کبیر و مقدس در روم است.‏ ‏‏کسی که بخواهد کشیش یا خادم کلیسا بشود، چه مراحلی را باید بگذراند و چه شرایطی داشته باشد؟‏ ‏‏اولین و مهمترین مرحله این است که شخص از طرف خداوند خوانده باشد؛ یعنی دعوت الهی داشته باشد. برای مثال من در ابتدا زمین شناسی و رشته معدن می خواندم. از همان موقع حس کردم که برای این کار آفریده نشدم و علاقه ام به الهیات است. اگر چه در حین تحصیل به نوعی از مباحث زمین شناسی به بُعد الهیاتی هم پلی می زدم. در کتابخانه مدرسه عالی شاهرود کتابی به نام ایمان به خدا در قرن بیستم پیدا کردم و آن را خواندم. آن کتاب حال مرا منقلب ساخت. شخص آمریکایی به نام جان الدر آن را نوشته و نسبتاً قطور بود. در حقیقت جرقه علاقه به مباحث الهیاتی از همان موقع در من زده شد و در آن دو الی سه سال مطالعاتی در این زمینه ها داشتم.‏ ‏‏مرحله دوم این است که شخص باید تحصیلات داشته باشد. متأسفانه در زمان شاه کسی در پی این نبود که کشیش یا خادم کلیسا بشود. در میان جوانان هم مثلی با این عنوان بود که اگر هیچی نشوم، کشیش می شوم. در واقع کسانی که از همه جا رانده و مانده بودند، می رفتند و کشیش می شدند. این کار را پیش پا افتاده قلمداد می کردند. در صورتی که در میان مردم عادی آن موقع کشیش از سواد بالایی برخوردار بود. رفته رفته مردم تحصیل کردند و مدرک دکتری گرفتند، اما کشیش ها در جا زدند و تحصیل نکردند.‏ ‏‏مرحله سوم برای کشیش شدن این است که مردم محله آن کلیسا او را تأیید کنند و برای لیاقت او استشهادنامه بنویسند.‏ ‏‏وقتی به آمریکا رفتم و تحصیلاتم را ادامه دادم، در کلیساها می دیدم افراد تحصیل کرده آنجا که دکتر و مهندس هستند، صف می گرفتند تا شماس بشوند. وقتی به ایران بازگشتم، شماس کلیسای خودمان شدم. یکشنبه ها به کلیسا می رفتم و خدمت می کردم. البته معلم رسمی آموزش و پرورش در منطقه هشت تهران هم بودم. پس از مدتی افراد محله به اسقف نامه نوشتند که من کشیش بشوم. حقیقتاً من تمایلی نداشتم که کشیش بشوم و می خواستم در همان مرتبه شماسی در کلیسا خدمت کنم. یک بار وقتی مدارس تعطیل شد، به اسقف کلیسا گفتم: «مدارس تعطیل شده و اگر اجازه بدهید، یکی از اتاق های کلیسا را در اختیار من بگذارید تا برای جوانان تدریس مباحث دینی داشته باشم.» اسقف به من گفت: «بیا کشیش بشوید و هر کاری خواستید انجام بدهید.» همین که این را گفت جرقه ای در من ایجاد شد. تا قبل از آن مردم هر چه اصرار می کردند، قبول نمی کردم. به اسقف گفتم: «جناب اسقف، من معلم هستم.» به من گفت: «معلمی مانع کشیش بودن شما نیست. معلم بمانید و روزهای یکشنبه در کلیسا باشید.» گفتم: «پس اجازه بدهید به منزل بروم و با همسرم مشورت کنم.» چون همسر ‏‎[[page 3]]‎‏کشیش هم باید دعوت الهی داشته باشد و این مسئله از نظر آیین ما مهم و ضروری است. پس از یک هفته دعا و نیایش به کلیسا رفتم و به اسقف گفتم که اراده خدا بر این است که کشیش بشوم. به من گفت: «به رئیس هیئت امنا بروید تا استشهادیه بنویسند.» همین کار را انجام دادم و پس از یک هفته همگی به من تبریک گفتند. معمولاً هیئت امنا هر کسی را به عنوان کشیشی قبول نمی کنند؛ چون طرف باید تحصیلات داشته باشد و از طرفی دعوت الهی هم داشته باشد. بعضی ها بودند که تحصیلات داشته اند، اما قبول نشدند. وقتی از آن ها پرسیده می شد که چرا می خواهید کشیش بشوید، جواب می دادند پسرانمان گفتند برویم کشیش بشویم، چون بدهی های زیادی داریم و از این طریق می توانیم امکانات مادی به دست بیاوریم! برای من چنین مسئله ای به وجود نیامد و اسقف حتی از من نخواست که به بیروت بروم و دوره ای را بگذرانم. معمولاً ارامنه ایران تابع لبنان هستند. ما دو حوزه تربیت کشیش داریم: یکی در لبنان و دیگری در ارمنستان. معمولاً از ارمنستان کشیشی به اینجا نمی آید و اغلب به بیروت می روند و دوره ای را می گذرانند. اسقف ما گفت که لازم نیست به بیروت بروم؛ چون معمولاً کسی که برای کشیش شدن به بیروت می رود درس الهیات می خواند. مدت دوره معمولاً سه ساله و در یک زمانی دوره 9 ماهه بود. معمولاً دوره 9 ماهه بیشتر تشریفاتی است. در حال حاضر دوره ها کمتر از سه سال پذیرفته نیست. این دوره ها با هزینه خود خلیفه گری انجام می شوند. به هر ترتیب من به بیروت نرفتم و فقط مراسمی برای کشیش شدن در کلیسا برگزار شد.‏ ‏‏بنابراین از جمله شروط کشیش شدن، دعوت الهی، تحصیلات کافی و سابقه خدمت در کلیسا با عنوان شماسی است.‏ ‏‏بالاترین مقام کلیسای رسولی اسقف است؟‏ ‏‏بالاترین مقام کلیسا جاثلیق است. ما در دنیا دو جاثلیق داریم: یکی در لبنان و با نام آرام اول است و دیگری گارگین دوم در ارمنستان است. در واقع ما ارمنی ها دو رهبر مذهبی داریم: یکی در ارمنستان و دومی در لبنان. این دو جاثلیق از نظر مذهبی هیچ فرقی با همدیگر ندارند و فرقشان بیشتر در امور اداری است.‏ ‏‏آیا با پاپ ارتباط دارید؟‏ ‏‏ما با پاپ هیچ ارتباطی نداریم؛ چون پاپ رهبر کاتولیک ها است.‏ ‏‏برای کشیش شدن کسی، مراسم خاصی در کلیسا برگزار می شود؟ و اینکه آیا در همان مرتبه کشیش بودن درجاتی وجود دارد؟‏ ‏‏برای کشیش شدن مراسم بسیار مفصل و معنوی در نظر گرفته می شود. پس از انجام آن مراسم اسم ما در شورای خلیفه گری ثبت می شود و سپس به حوزه لبنان ارسال می گردد. وقتی درجه می گیریم، اسقف به جاثلیق نامه می نویسد و ما را معرفی می کند. البته کشیشی هم درجات دارد: کشیش خالی، کشیش صلیب دار، کشیش عبادار و کشیش ارشد. این سلسله مراتب به تعداد سابقه سال های کشیش بودن نیست. ممکن است کسی سی سال کشیش باشد، اما در همان کشیش خالی باقی بماند و ممکن است کسی پس از مدتی خدمت به مقام کشیش ارشد برسد.‏ ‏‏ساخت اولین کلیسا در تهران به چه دوره ای بازمی گردد و در حال حاضر چند کلیسا در تهران فعال هستند؟‏ ‏‏در زمان آقا محمدخان قاجار یکسری از ارامنه از اصفهان به تهران آمدند و در منطقه مولوی ساکن شدند و در آنجا کلیسایی ساختند. پس از مدتی مقداری بالاتر رفتند و در جمهوری کلیسای دیگری به نام ‏‎[[page 4]]‎‏کلیسای مریم ساختند. این کلیسا، یعنی کلیسای گریگور لوساووریچ مقدس در سال 1362 در منطقه مجیدیه ساخته شد. در حال حاضر هشت کلیسا در تهران داریم که از این تعداد شش کلیسا فعال هستند.‏ ‏‏آیا کشیش ها بابت انجام مراسم در کلیسا پولی دریافت می کنند؟‏ ‏‏معمولاً برای هر مراسمی مانند ازدواج، کفن و دفن، غسل تعمید و... مبلغی به کشیش ها می دهند. برای مثال دوست و پنجاه هزار تومان بابت کفن و دفن، صد و هفتاد هزار تومان بابت مراسم ازدواج به کشیش می دهند.‏ ‏‏کلیساهای ایران فقط مختص ارامنه هستند یا اینکه مسیحیان کاتولیک و ارتدکس می توانند در مراسم های آنجا شرکت کنند؟‏ ‏‏کلیساهای تهران و ایران ارمنی هستند و فقط به قوم ارمنی خدمت می رسانند. غالب مسیحیان ایران هم ارمنی هستند. معمولاً مراسم ها هم به زبان ارمنی باستان برگزار می شوند و کسی که ارمنی نباشد، چیزی متوجه نمی شود. حتی برای ارمنی های کنونی هم فهم زبان ارمنی باستان دشوار است.‏ ‏‏نظر حضرت عالی و عموم ارامنه در باب حضرت امام خمینی، بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران چیست؟‏ ‏‏ما ارمنی ها معتقدیم که قرن بیستم، قرن الحاد بود و امام خمینی با انقلاب خود مردم ایران را متحول ساخت. همه ساله 22 بهمن برای ما ارمنی ها با عید وارطان مصادف می شود. وارطان مقدس کسی بود که در زمان ساسانیان علیه یزدگرد دوم قیام کرد و ثابت کرد که برای هر فرعونی موسی ای وجود دارد و امام خمینی هم واقعاً نشان داد که موسی زمان ما است و فرعون زمان را از میان برد. ما عاشق امام خمینی هستیم.‏ ‏‏ ‏ ‏‎ ‎ ‏‎[[page 5]]‎

. انتهای پیام /*