‏‏قم، ۱۳۵۸_ مصاحبه با حسنین هیکل نویسندۀ مصری درباره دخالت های امریکا

اهم بیانات:

‏ بعد از انقلاب ما، یک آزادی داده شد. تمام مرزها باز و تمام فرودگاهها باز و‏‎ ‎‏تمام احزاب و تمام نویسندگان آزاد. در صورتی که بعد از انقلاب، شما می دانید که تمام‏‎ ‎‏اینها به روی دنیا بسته می شود. انقلاب ما، غیر از انقلاب جاهای دیگر است. انقلاب‏‎ ‎‏وقتی متکی بر اسلام شد و ملت متعهد به اسلام بودند این انقلاب نمی تواند آنطور‏‎ ‎‏خسارت را داشته باشد. ما هر چه خسارت دیدیم در حالی بوده است که با شاه، شاه‏‎ ‎‏مخلوع و دارودستۀ او برخورد داشتیم و حالا هم هر چه مقتول هست آنهایی هستند که‏‎ ‎‏آنها دارند جنایت می کنند و باز هم ناچیز هست، چیزی نیست در نظر ما.

ما هر چه هم بخواهیم به آنها‏‎ ‎‏بفهمانیم، تا نتوانیم درست پیاده کنیم آن چیزی را که موافق رضای خدا و رسول‏‎ ‎‏خداست، نمی توانیم ادعا کنیم که ما یک رژیم اسلامی داریم. ما الآن در آستانۀ این واقع‏‎ ‎‏شده ایم که یک رژیم اسلامی متحقق بشود و ان شاءالله متحقق بشود. لکن اگر دنیا بفهمد‏‎ ‎‏که این اسلام چیست، حکومت اسلام چه جوری است، چه وضعی دارد، حاکم اسلام و‏‎ ‎‏رئیس اسلام با محکومین و با اشخاصی که به آنها حکومت می کند چه وضعی داشته اند،‏‎ ‎‏سردارهای اسلام در صدر اسلام با مردم چه وضعی داشته اند، سرداری که یک نفر آدم‏‎ ‎‏بازاری، سُوقی به او فحاشی می کند، نشناخته و بعد او راه می افتد می رود بعد به او‏‎ ‎‏می گویند که این مالک اشتر ظاهراً بود، فهمیدی چه کردی؟ فهمیده و می دود دنبالش که‏‎ ‎‏می بیند رفته مسجد. می گوید که من آمدم مسجد دعا کنم برای تو. این یک فرم حکومتی‏‎ ‎‏است که دنیا ندیده است. یعنی تا حالا در دنیا نشده است پیاده بشود. زمان حضرت امیر و‏‎ ‎‏زمان پیغمبر اکرم و خلفا یک مقداری، آنطوری که می خواستند یک مقداری شد والاّ‏‎ ‎‏آنطوری که آنها می خواستند نشده است تا حالا.

‏‏ ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۱، ص ۳۲۲ - ۳۳۲

***

قم، ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع قهرمانان کشتی (شکست ابر قدرت ها ـ محاصره اقتصادی)

اهم بیانات:

من از حماقت اینها هم تعجب می کنم. اینها نمی خواهند که یک فردی مثل آقای‏‎ ‎‏مطهری و مثل آقای مفتح را از بین ببرند. اینها وسیله است برای اینکه نهضت را سست‏‎ ‎‏کنند و حماقتشان این است که دیده اند اینها که هر فردی را که اینها ترور می کنند مردم‏‎ ‎‏ایران برای نهضت بیشتر وارد میدان می شوند. اگر این طور بود که مثلاً، آن وقتی که‏‎ ‎‏مرحوم آقای مطهری را ترور کرده بودند، یک نیمی از مردم عقب نشینی کرده بودند، آن‏‎ ‎‏وقت برای نیم دیگرش هم مرحوم آقای قاضی‏‎ را مثلاً ترور می کردند و مرحوم آقای‏‎ ‎‏مفتح را و دیگران را. اما وقتی دیدند که هر شخصی را که اینها ترور کردند بازار نهضت‏‎ ‎‏گرمتر شد و مردم بیشتر به این نهضت اقبال کردند. این چه انگیزه ای دارد که اینها به این‏‎ ‎‏جنایت دست می زنند؟

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۱، ص ۳۳۳ - ۳۴۳

***

جماران، ۱۳۶۱_ سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه و بسیج (تأثیر فرهنگ وارداتی در جامعه)

اهم بیانات:

شما ببینید که منافع این مملکت، منافع این کشور، از نفت گرفته تا سایر منفعتهایی که‏‎ ‎‏در این کشور هست و غنی است بحمدالله ، این چه می شد. نفت در آنوقت بیشتر از حالاها‏‎ ‎‏صادر می شد. به ایران چه می رسید؟ به دستگاه سلطنتی چه می رسید؟ به خارجیها چه‏‎ ‎‏می رسید؟ کی منافعش را می برد؟ آنهایی هم که می خواستند منفعت ایران را برگردانند؛‏

این خداست که ما را از این لجنزار و از این چاه هلاکت بیرون آورد و به مقام‏‎ ‎‏انسانیت شماها را رساند؛ مقامی که برای خدا، برای پیشبرد اهداف اسلام شما جنگ‏‎ ‎‏می کنید. نظیر مجاهدین این زمان، نظیر این جوانهای این زمان، از اول تاریخ تا حالا نبوده‏‎ ‎‏است. اگر آنها بوده اند، اما کم بودند. زمان رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ تا‏‎ ‎‏می آمد به زمان ائمه ما ـ علیهم السلام ـ آن زمان رشد اسلام بود. پیغمبر چقدر خون دل از‏‎ ‎‏این مردم همان بلاد خودشان می خورد! امیرالمؤمنین چقدر شکایت کرده است! قرآن‏‎ ‎‏چقدر شکایت کرده است؛ شکایت از همان مسلمانها! امیرالمؤمنین از همان مسلمانها و‏‎ ‎‏از همین کسانی که در اطرافش بودند شکایت می کردند، منبر می رفت آرزوی مرگ‏‎ ‎‏می کرد!

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۷، ص ۱۴۴ - ۱۵۷

***

جماران، ۱۳۶۲_ بیانات در جمع اعضای شورای مرکزی جهاد سازندگی (اهمیت کشاورزی)

اهم بیانات:

ایران کشوری است که باید کشاورزی اش اساس همه کارها باشد. آن عده ای که‏‎ ‎‏می گویند از نظر کشاورزی نمی شود خودکفا شد، اطلاع دقیق ندارند. روستاییان هم‏‎ ‎‏سعی کنند به شهرها نیایند و در روستاهای خود بمانند. چون آنها که نمی خواهند مثل بالا‏‎ ‎‏شهریهای ما زندگی کنند، پس در روستاها بمانند. ان شاءالله دولت به وضع آنها رسیدگی‏‎ ‎‏می نماید. ان شاءالله جهادسازندگی بتواند محرومیتهایی را که روستاییان دارند بتدریج‏‎ ‎‏رفع نماید.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۸، ص ۲۵۸ - ۲۵۹

***

جماران، ۱۳۶۴_ اجازه نامه انتقال اموال تحت نظر شهید صدوقی به بنیاد دینی و فرهنگی

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۹، ص ۴۵۱

***

جماران، ۱۳۶۶_ نامه عرفانی ـ اخلاقی به آقای سید احمد خمینی (وصیت)

اهم نامه:

این وصیتی است از پیری درمانده که در تمام دورۀ عمر قریب به نود‏‎ ‎‏ساله اش در غرقاب ضلالت و سُکْر طبیعت به سر برده و اکنون ارذل العُمُر‏‎ را به سوی‏‎ ‎‏قَعْر جهنم می پیماید و امیدی به نجات خود ندارد ولی از روح الله و رحمته مأیوس نیست‏‎ ‎‏و امیدی جز او ندارد و آن چنان در پیچ و خم علوم رسمی ـ که سر به سر قیل است و‏‎ ‎‏قال‏‎ـ خود را عاجز می داند که جز خدای تبارک و تعالی نتواند احصای معاصی او کند.‏‎ ‎

پسرم! تا نعمت جوانی را از دست ندادی فکر اصلاح خود باش که در پیری همه‏‎ ‎‏چیز را از دست می دهی، یکی از مکاید‏‎ شیطان که شاید بزرگ ترین آن باشد که‏‎ ‎‏پدرت بدان گرفتار بوده و هست ـ مگر رحمت حق تعالی دستگیر او باشد ـ‏‎ ‎‏استدراج است. در عهد نوجوانی شیطان باطن که بزرگ ترین دشمنان اوست او را از‏‎ ‎‏فکر اصلاح خود باز می دارد و امید می دهد که وقت زیاد است، اکنون فصل برخورداری‏‎ ‎‏از جوانی است و هر آن و هر ساعت و هر روز که بر انسان می گذرد درجه درجه او را با‏‎ ‎‏وعده های پوچ از این فکر باز می دارد تا ایام جوانی را از او بگیرد. و آنگاه که جوانی رو‏‎ ‎‏به اتمام است، او را به امید اصلاح در پیری سرخوش می کند و در ایام پیری نیز این‏‎ ‎‏وسوسۀ شیطانی از او دست نکشد و وعدۀ توبه در آخر عمر می دهد.

پسرم! توجه کن که هیچ یک از ما نمی تواند مطمئن باشد که به این دام شیطانی‏‎ ‎‏نیفتد. عزیزم! ادعیۀ ائمۀ معصومین را بخوان و ببین که حسنات خود را سیئات می دانند‏‎ ‎‏و خود را مستحق عذاب الهی می دانند و بجز رحمت حق به چیزی نمی اندیشند و‏‎ ‎‏اهل دنیا و آخوندهای شکم پرور این ادعیه را تأویل می کنند؛ چون حق ـ جل و علا ـ‏‎ ‎‏را نشناخته اند. پسرم! مسئله بزرگتر از آن است که ما تصور می کنیم. آنان که در‏‎ ‎‏پیشگاه عظمت حق تعالی از خود فانی شده اند و جز او چیزی نمی بینند در آن حال،‏‎ ‎‏کلام و ذکر و فکری نیست و خودی نیست؛

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۲۰، ص ۴۳۶ - ۴۴۳

***

جماران، ۱۳۶۶_ نامه به بانوان عراقی (اعلام وصول کمک های نقدی آنها به جبهه ها)

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۲۰، ص ۴۴۴

***

. انتهای پیام /*