نویسنده: ایراندخت فیاض (کلبعلی) / زهره کلب علی

چکیده

مقاله حاضر به بررسی دیدگاه های حضرت امام (س)در باب تربیت فعال یا مؤثر از طریق پی جویی آثار، نوشته ها، نامه ها و سخنرانی های ایشان به روش توصیفی-تحلیلی می پردازد و پس از بیان هدف، ضرورت و اهمیت تربیت از نظر حضرت امام به تعریف تربیت فعال و ذکر ویژگی های آن پرداخته شده و دیدگاه های حضرت امام (س) در باب تربیت فعال و ذکر قرار داده و شاخص های تربیت فعال از نظر ایشان نموده است که اعم آن عبارتند از: ۱-تبیین پذیری و ارائه شاخص و معیار ۲- توجه به انگیزه ها و تحرک درونی متربی ۳-تقویت توان سنجش و ارزیابی ۴-بسترسازی جهت التزام عملی ۵-تقویت قدرت اراده و حس مسئولیت پذیری ۶-فطری و طبیعی بودن و پس از ذکر ویژگی تربیت فعال از نظر حضرت امام (س)، پیشنهادهای عملی برای نظام تعلیم و تربیت کشور بیان گردیده است.

کلمات کلیدی

تربیت فعال یا مؤثر، تربیت منفعل یا غیرمؤثر، تبیین پذیری، تحرک درونی، فطری بودن

 

امـام خمینی (س) و تربیت فعّال یا مؤثر

دکتر ایراندخت فیّاض (کلبعلی) استادیار دانشگاه شیراز

زهـره کـلبعلی کـارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث

 

چکیده

مقاله حاضر به بررسی دیدگاه های حضرت امام (س)در باب تربیت فـعال یا مؤثر از طریق پی جویی آثار، نوشته ها، نامه ها و سخنرانی های ایشان به روش توصیفی - تحلیلی مـی پردازد و پس از بیان هدف، ضرورت و اهـمیت تـربیت از نظر حضرت امام به تعریف تربیت فعّال و ذکر ویژگی های آن پرداخته شده و دیدگاه های حضرت امام (س)در باب تربیت فعّال و ذکر قرار داده و شاخص های تربیت فعّال از نظر ایشان نموده است که اعم آن عبارتند از:

 ۱-تـبیین پذیری و ارائه شاخص و معیار

۲-توجه به انگیزه ها و تحرک درونی متربی

۳-تقویت توان سنجش و ارزیابی

۴-بسترسازی جهت التزام عملی

۵-تقویت قدرت اراده و حس مسئولیت پذیری

۶-فطری و طبیعی بودن

و پس از ذکر ویژگی تربیت فعّال از نظر حضرت امام (س)، پیـشنهادهای عـملی برای نظام تعلیم و تربیت کشور بیان گردیده است.

کلید واژه ها: تربیت فعال یا مؤثر، تربیت منفعل یا غیرمؤثر، تبیین پذیری، تحرک درونی، فطری بودن

مقدمه

مقاله حاضر به بررسی دیدگاه های حـضرت امـام خمینی (س) در باب تربیت فعّال یا مؤثر خواهد پرداخت . قابل توجه است که حضرت امام (س) در زمینه تعلیم و تربیت به صورت درس و بحث رسمی، سخن نگفته اند، بلکه با بررسی نوشته ها، سخنرانیها، نـامه ها و کـتب ایشان به شیوهء توصیفی - تحلیلی، به تبیین تربیت فعّال یا مؤثر، تعیین شاخص های و معیارهای آن، پرداخته شده است تا انشاء اللّه، تربیین اندیشه های تربیتی حضرت امام (س) راهنمای فعالیت برنامه ریزان و سیاستگذاران تـربیتی کـشور قـرار گرفته و با معیار حاصل از انـدیشه های حـضرت امـام، فرصت بازبینی، اصلاح و ارزشیابی فعالیت های تربیتی گذشته و ترسیم خطوط آینده تربیتی نظام میسر گردد.

 

اهمیّت، ضرورت، و امکان تربیت از نظر امام خـمینی (س)

حـضرت امام (س)بر این اعتقاد است که انسان ایـن قـابلیت را دارد که تربیت بشود امام خمینی (س)، صحیفه امام). از این رو در خصوص ضرورت و اهمیّت تعلیم و تربیت می فرمایند: همه جمعیت دنیا احتیاج بـه تـعلیم و تـربیت دارند، هیچ کس نمی تواند ادعا کند که من، دیگر احتیاج نـدارم به اینکه تعلیم شوم و تربیت شوم، رسول خدا «ص» هم تا آخر احتیاج داشت، منتهی احتیاج او را خدا رفع مـی کرد (همان؛ ج 17، ص 237)

حضرت امام (س)استدلال می کند که انسان به علت ادراکـات مـتفاوت و غایات غیر متناهی نیاز به تربیت ویژه دارد: «انسان را وقتی ملاحظه می کنید، اول نشوش با سایر نباتات فـرقی نـدارد. نـبات را، هسته خرما را، هسته چیز دیگر را می اندازند توی خاک و خاک تربیت می کند و آن نـمّو مـی کند یـک جامی خاصی که در آنجای خاص نمو می کند. حیوان هم نطفه اش در رحم واقع می شود و یـک بـذری اسـت. این بذر محلش آنجاست، یعنی جای تربیتش آنجاست. (حیوان) اول یک نباتی است، مثل سـایر نـباتات می ماند، با نباتات فرقی ندارد: آن (نبات) نمو دارد، آنها هم نمو دارند، مـنتهی آن در یـک مـحل خاصی، و با جهات خاصی، نباتات در یک محل خاص دیگری با جهات خاصی، امّا هـر دو ایـن معنا مثل هم هستنند که آن کشت شده است و این کشت شروع می کند بـه نـمو کـردن به واسطه قوایی که خدای تبارک و تعالی در زمین قرار داده است و به واسطهء قوایی که در رحـم قـرار داده است. اینها با هم شرکت دارند. کم کم اینکه در زمین کاشته شده اسـت، ایـن نـباتات، تا آخر همان نبات است این آخرش تا می رسد به ثمره . ثمره شان هم ثمره نـبات اسـت. آنـهایی که در رحم کاشته شده اند، که حیوانات همهء حیوانات من جمله انسان بـاشد، آنـها کم کم از مرتبه نباتی بالا می آیند و در همان رحمی که هستند یک روح حیوانی پیدا می کنند، ممتاز می شوند از سـایر مـوجودات نباتی، لکن همه یشان حیوان اند، یعنی حس و حرکت دارند، روح حیوانی دارند. متولد در ایـن عـالم که می شوند و منفصل می شوند از محل خودشان، بـاز ایـن یـک امتیازی است که با نباتات دارند کـه نـبات را اگر منفصل کنند دیگر تمام است . لکن اینها منفصل می شوند در آن وقتی کـه مـقتضی است و آن جهت نباتیشان کـمال پیـدا می کند و جـهت حـیوانی پیـدا می کند و همهء حیوانات درخوردن، خوابیدن و شـهوات و ایـنها شریک اند. انسان در بین این حیوانات ممتاز می شود به اینکه یک ترقیات دیـگری مـی شود بکند . هم در ادارکات با آنها (حـیوانات)فرق دارد و هم در غایات ادراکـات فـرق دارد. حیوانات تا یک حدودی ادراکـشان هـست و محدود و تمام می شود، انسان ادارکاتش و قابلیتش برای تربیت تقریبا باید گفت غیرمتناهی اسـت. پس انـسان همهء عالم را دارد با اضافه. . . . در انـسان یـک قـوه عاقله و قوه بـالاتر هـست که در آنها نیست. اگـر انـسان مثل سایر حیوانات تا همان حدّی که حیوانات رشد می کنند، بود، انبیا لازم نبود. . . . ایـنکه احـتیاج به انبیا داریم برای اینکه انـسان مـثل حیوان نـیست کـه حـّد حیوانی داشته باشد و تـمام بشود . انسان یک حّد مافوق حیوانی و یک مراتب مافوق حیوانی، مافوق عقل دارد، تا برسد بـه مـقامی که مثلا نمی توانیم از آن تعبیر کنیم؛و از آن مـقام مـثلا تـعبیر مـی کنند بـه «فنا »تعبیر مـی کنند بـه «کالالوهیّه». یک تعبیرات مختلفی (امام خمینی (س)، کوثر، ج ۲، ۱۳۷۳: ۸ و ۹).

امام (س) علت ارسال رسل را نشان دادن راه هدایت و تربیت به انـسان دانـسته مـی فرمایند: «تمام تعلیمات انبیاء برای مقصد نشان دادن راهـی اسـت کـه انـسان نـاچار از ایـن راه باید عبور کند. ناچار انسان از این عالم طبیعت به یک عالم دیگری عبور می کند، اگر سرخود باشد یک حیوانی است که از این عالم به عالم دیگر مـی رود. تمام کوشش انبیاء برای این بوده است که انسان را بسازند، تعدیل کنند، انسان طبیعی را مبدل کنند به یک انسان الهی (همان؛ ج 9، ص 11).

با توجه به ضرورت جدی تـعلیم و تـربیت است که امام (س)می فرمایند: «اینجانب خود را مسئول اسلام و ملت محترم می دانم تا در این امر حیاتی، باز تأکید و پافشاری می نمایم امیداوارم، همه دست اندرکاران امور تربیتی و آموزشی، تمام دولت مردان جمهوری اسـلامی، هـمه روشنفکران متعهد، گویندگان، نویسندگان، و بالاخره فرد فرد ملت ایران که نزد خداوند قهار مسئول هستید در این امر که در رأس امور است نه تنها سـهل انگاری نـنمایند که با جدیت و پشتکار بـرای هـرچه غنی تر و بهتر شدن اساس آموزش و پررورش اقدام نمایند » (امام خمینی (س)، همان؛ ج 17، ص 1 پیام آغاز سال تحصیلی۱ / ۷ / ۶۷). ایشان خطاب به متصدیان تعلیم و تربیت می فرمایند: از فرهنگیان، مـتصدیان تـعلیم و تربیت، قضات و متصدیان دادگـستری و دادگـاه های انقلاب می خواهم که به مأموریت بزرگی که به آنها سپرده شده و مسئولیت عظیمی که به عهده گرفته اند توجه نمایند. و نوباوگان و جوانان که امید ملت اسلام هستند، اماناتی بس بزرگ و شـریفند کـه خیانت در آن، خیانت به اسلام و کشور است . و این نوباوگان و جوانانند که در آینده، سرنوشت کشور به دست آنان است و باید تربیت اسلامی در جمع مدارس به طور جدی اجرا شود تا کشور از آسیب مـصون گـردد. (صحیفه امام، ج 14، ص 218).

همچنین در خصوص امکان تربیت می فرمایند که: «تمام نکته آمدن انبیا این است که تربیت کـنند این بشر را، که قابل از برای این است که تربیت بشود و مـافوق حـیوانات اسـت (امام خمینی (س)، کوثر، ج ۲، ۱۳۷۳: ۱۱). در جای دیگر می فرماید: «همهء پیغمبرها که تشریف آورده اند، برای تربیت این بشر به هـمهء ابـعادش (امام خمینی (س)، کوثر، ج ۱، ۱۳۷۳: ۴۹۸ ). و نیز می فرمایند: «انسان حیوان بالفعل است در ابتدای ورود به این عـالم و در تـحت هـیچ میزانی جز شرعیت حیوانات که اداره شهوت و غضب است، نیست. . . اگر در تحت تأثیر مربی و معلمی واقـع نشود پس از رسیدن به حّد رشد و بلوغ یک حیوان عجیب و غربی شود که در هـر یک از شئون مذکوره (حیوانی) گـوی سـبقت از سایر حیوانات و شیاطین ببرد و از همه قوی تر و کامل تر در مقام حیوانیت و شیطنت شود و اگر بر همین حال روزگار بر او بگذرد. بلکه جمیع انوار فطریه او نیز خاموش گردد (شرح چهل حدیث؛ ص 168).

هدف تـربیت از نظر امام خمینی (س)

امام (س) هدف تربیت را الهی شدن می داند و می فرماید: «تمام کوشش انبیاء برای این بوده است که انسان را بسازند، تعدیل کنند، انسان طبیعی را مبدل کنند به یک انسان الهـی» (همان؛ ج 9، ص 11). ایشان وظیفه نظام تعلیم و تربیت را پرورش انسان مؤمن به خدا می داند و می فرماید: «اگر انسان متعهد درست گردید، انسان امین به انسان، معتقد به یک عالم دیگر، انسان معتقد به خـدا، مـؤمن به خدا، اگر این انسان در دانشگاه های شما و ما تربیت شد، مملکتتان را نجات می دهد» (همان؛ ج 8، ص 67).

امام (س)تبیین می کند که: «انسان عبارت از این صورت ظاهر که می خورد و مـی آشامد و عـرض می کنم که سایر کارهایی که سایر حیوانات هم انجام می دهند، این قدر نیست، با سایر حیوانات فرق ها دارد. این مقدار که می بینید که انسان در عالم طبیعت زندگانی می کند، سایر حیوانات هـم دارنـد. در مـیان همهء موجوداتی که در این طـبیعت مـوجود هـستند، انسان اختصاصاتی دارد که سایر موجودات ندارند. . . همه اینها محتاج تربیت است» (همان؛ ج 4، ص 175 ).

حضرت امام (س) در یکی از سخنرانی هایشان می فرمایند: «بعثت انـبیا بـرای تـربیت ماست که ما در آن ور که باید تربیت بشویم، جـوری تـربیت بشویم که آنجا هم زندگیمان زندگی سعادتمند باشد. . . انبیا آمده اند که ما را از این عالم طبیعت کم کم تربیت کنند و آن مـقداری کـه مـربوط به تربیت معنوی است به ما بفهمانند به وحی مـن اللّه تعالی، تا ما را ببرند به آن عالم و تقویت کنند که ما وقتی ازاین عالم منتقل به یک عالم دیـگری شـدیم، زنـدگی آن عالم هم یک زندگی سعادتمند باشد «همان؛ ص 189). خلاصه آنـکه امـام هدف از تربیت را برگرداندن همه محسوسات و تمام عالم به مرتبه توحید می داند (همان؛ ج 8، ص 434).

تـقدیم تـربیت و تـهذیب بر تعلیم

حضرت امام (س)بر تربیت دینی بیش از تعلیم صرف تأکید دارنـد و مـی فرمایند: «در صـورتی که امر دائر باشد بین علم و تربیت و اینکه کدام یک را رها کنیم؟باید علم رها شود (امـام خـمینی (س)، کـلمات قصار، ۱۳۷۳، ۱۸۳). و استدلال می فرمایند که اگر علم و دانش و در کنار آن تربیت نباشد مضر است، تربیت کـنید، مـهم تربیت است، علم تنها فایده ندارد، علم تنها مضر است» (همان؛ ج 14، ص 40). چـه که هرچه درس بخوانید و بخوانیم، اگر چنانچه به راه مستقیم نباشیم و مهار نکنیم معلومات خـودمان را و مـهار نکنیم نفس خودمان را و در راه مستقیم نکشیم نفس را، هر چه معلومات زیادتر بشود از انسانیت، انسان دورتـر مـی شود (همان؛ ج 9، ص 4). همچنین می فرماید: «نباید حالا که شما جوان های عزیز ما مشغول شـده اید بـه علوم طبیعی یا مشغول شده اید به یک مجاهدتی که لازم است، دیگر کـار بـه آنطرف نداشته باشیم . شما همین نیستید، همین رجل طبیعی نیستید، شما یک انسان هستید. انـسان مـعنویات دارد، مـادیّات دارد مدیاتش اینهاست، معنویاتش هم باید کوشش کنید. شما باید عنایت کنید بـه هـمهء احکام الهی . . . همه چیزهایی که نبی اکرم (س)آورده برایش، قبول کند و عمل کند (همان؛ ج 4، ص 192). و مـی فرمایند: «آنـکه همیشه باید عرض کنم، این است که آقا خودتان را اصلاح کنید. بـه دنـبال این باشید که تهذیب کنید خودتان را، اعـمالتان را مـوافق بـا دستور کنید، اخلاق تان را موافق با دستور اسـلام کـنید، دستوری که خدا داده است که باید این جوری عمل بشود. دستور او وقـتی عـمل شد، یک مرد صالح مـی آید در دنـیا، وزیر بـشود صـالح اسـت، وکیل بشود صالح است، رئیس جـمهور بـشود صالح است، کاسب بشود صالح است، هرجا برود صالح است، خوب اسـت، آدم خـوب هرجا برود، محیط خودش را خوب مـی کند (همان؛ ج 5، ص ). حـبّ دنیا را از خودتان بیرون کنید کـه: «حـبّ الدنیا راس کلّ خطیئه» (تفسیر سوره حمد، ص ). و می فرمایند: «عزیزان من توجه داشته باشید کـه در جـند الهی وارد باشید. درس خواندن تنها انـسان را در جـند الهـی وارد نمی کند. علم تـنها، خـصوصا علم های قانونی-رسمی انـسان را در جـند الهی وارد نمی رساند، باید باشد، لکن در جنب آن باید توجه به غیب باشد، درس را برای خدا بـخوانید (صحیفه امام، ج ۸، ص ۲۶۹). ایشان می فرمایند گـمان نـکنید که درس خـواندن بـدون ایـنکه قرائت به اسم رب باشد برایتان فایده دارد. گاهی ضرر دارد، گاهی علم غرور می آورد، گاهی علم انسان را پرت می کند از «صراط مـستقیم» و هـرچه زیادتر درس بخوانید دورتر می شوید اگر اعـلم مـن فـی الارض بـشوید و بـه اسم ربّک نـباشد، ابـعد از خدای تبارک و تعالی هستید، از صراط مستقیم بعیدتر می شوید (همان؛ ج 8، ص 328)

حضرت امام (س) استدلال مـضاعف مـی آورد کـه هدف از تحصیل کسب مدرک برای تأمین مـعاش نـیست، هـرچند مـغایر بـا آن نـیز نمی باشد: «تحصیل همراه تهذیب، همراه تعهد و همراه اخلاق فاضلهء انسانی است که می تواند ما را به حیات انسانی برساند و می تواند کشور ما را از وابستگی نجات بدهد. اگر شما جـوان ها دنبال تحصیل که می روید دنبال این معنا باشید که یک تصدیقی بگیرید، یک دیپلمی بگیرید و بروید آن را وسیله قرار بدهید برای استفاده مادی خودتان، این همان انحرافی است که آنها (دشـمنان) مـی خواهند و اگر شما در مراکزی که هستید یک ایده صحیح داشته باشید و یک غایت صحیح داشته باشید که برای رسیدن به آن مشغول تحصیل باشیدو برای رسیدن به آن امری که خـدای تـبارک و تعالی می خواهد و آن تهذیب نفس و پرستیدن اللّه و دوری کردن همهء شرک ها و همهء انحراف ها و الحادها از خودتان و از مرکزتان است. اگر این طور باشد شما پیروز خواهید شد» (همان؛ ج 14، ص 3). ایشان در جای دیگری خـطاب بـه جوان ها می فرمایند که: «شما جوانان تحصیل کرده مردان آتی و فردا. . . اگر عمیقا توجه کنید پی خواهید برد که مهم ترین عامل انحطاط دوری و بی خبری از تعالیم واقعی و حـیات بـخش اسلام است. اسلامی کـه در تـاریک ترین ادوار تاریخ مشعشع ترین تمدن ها را به وجود آورد و پیروان خود را به اوج عظمت و اقتدار و آقایی رساند (همان؛ ج 2، ص 177). لذا: «کوشش کنید معنویت را تقویت کنید با معنویت است که شما می توانید استقلال خودتان را حفظ کـنید و بـه مراتب کمال برسید » (همان؛ ج 17، ص 378).

حضرت امام (س)بر این اندیشه است که چنانچه تربیت اسلامی و دینی مورد اهتمام دول اسلامی قرار گیرد. برآیند آن این خواهد بود که متربی اسـیر تـجاوزگران صهیونیست و مـرعوب فانتوم آمریکا و. . . نمی شوند وی می فرماید: اگر دول اسلامی و ملل مسلمان به جای تکیه بر بلوک شرق و غرب بـه اسلام تکیه می کردند و تعالیم نورانی و رهایی بخش قرآن کریم را نصب العـین خـود قـرار داده و به کار می بستند امروز اسیر تجاوزگران صهیونیست و مرعوب فانتوم آمریکا و منفور اراده سازشکارانه و نیرنگ بازی شیطان شوروی واقـع نـمی شد . (همان؛ ج 2، ص 437).

عام بودن تربیت

حضرت امام (س)در خصوص فراگیر و عام بـودن تـربیت مـی فرمایند: «باید شما دیگران را هم تربیت کنید، همه اشخاص که در هر مرکزی هستند باید آن مرکز را بـه صورت یک تعلیم گاه در بیاورند، همان طور که درصدر اسلام آن که رئیس دولت بود و آنکه سـردار بود، سردار لشکر بـود، بـا اعمال خودشان مردم را تربیت می کردند باید ما که دعوی این را داریم که مسلمان هستیم و تابع اولیای اسلام هستیم، باید ما هم با کردار و رفتار خودمان مردم را تربیت کنیم » (همان؛ ج 12، ص 346).

همچنین حضرت امام (س)می افزاید: «ما باید همه قشرها را تربیت کنیم، شماها باید در مجلس که می روید علاوه بر اینکه مسائلی که مطرح می شود که مورد احتیاج ملت است، باید آنها را در آن طـرح کـنید و با سلاح اخلاق اسلامی وارد شوید و با آن سلاح مردم را تربیت کنید. که وقتی چند سال از مجلس گذشت در مردم آثار گفتگوهای شما و مناظرات شما پیدا باشد. . . باید شما دیگران را هم تربیت کـنید (همان، ج 12، ص 345).

حضرت امام (س)در نگاه همه گیر به امر تربیت به همهء ابعاد تربیت توجه داشته و می فرمایند: «انبیاء آمده اند برای تربیت انسان، تا تمام ابعاد را ترقی دهند، جـنبهء عـلمی را، همهء ابعاد علم، جنبه اخلاقی، همهء ابعاد اخلاق، تهذیب نفس، وارسته کردن نفس از تعلقات دنیا، که سرمنشاء همهء کمالات وارسته شدن نفس از تعلقات است و بدبختی هر انسان تعلق بـه مـادیات اسـت. . . انبیاء هم برای همین دو جـهت آمـده بـودند: بیرون کردن مردم از تعلقات و تشبث به مقام ربوبیت» (همان، ج 8، ص 267). البته حضرت امام (س)در عین اهتمام جدی به هـمهء ابـعاد تـعلیم و تربیت در همهء سنین و همهء اقشار جامعه، معتقد اسـت تـربیت می بایست از قبل از مدرسه و از خانه آغاز شود: «دامن مادر بزرگ ترین مدرسه ای است که بچه در آنجا تربیت می شود، آنچه که بچه از مـادر مـی شنود، غـیر از آن چیزی است که از معلم می شنود، مادری یک وظیفه انسانی اسـت. یک امر شریف است، انسان درست کردن است. در همین راستا خطاب به مادران مـی فرمایند: «هـمه مـسئولید، همه مسئولیم، شما مسئول تربیت اولاد هستید، شما مسئولید که در دامن خـود اولاد مـتقی بار بیاورید و به جامعه تحویل دهید (همان، ج 7، ص 504)

از نظر حضرت امام (س) خدمت مـادران بـه جـامعه از خدمت معلم بالاتر است (همان، ج 14، ص 197). زیرا اگر از دامن مـادر ایـن تـربیت خوب شروع شود و مادر بچه را خوب تربیت کرد و به دبستان تحویل داد، آنجا هم هـمین طـور تـا دانشگاه یا مدارس علمی دیگر، آنها هم خوب تربیت کردند یک وقت در یک بـرهه از زمـان می بینید که جوان ها، همه خوب از کار درآمده اند، یک مملکت را به طرف خوبی مـی کشانند (صحیفه امام). به همین دلیل بر تربیت کودکان تأکید می کنند و می فرمایند: «هر کدامتان بـچه داریـد تربیت کنید، تربیت الهی بکنید، تربیت شیطانی نکنید. هر کدام که به مـدرسه مـی روید، چـه به مدرسه که می روید تربیت الهی بشوید. هر کدام معلم مدرسه هستید تربیت کنید بـچه ها را تـربیت الهی» (امام خمینی (س)، کوثر، ج ۳، ۱۳۷۳: ۲۹۴). در جای دیگر می فرمایند قوانین و آداب الهی را در امر تربیت فـرزندانتان بـه کـار گیرید: «دستور شرعی است که چه جور اشخاصی باید برای همسری انتخاب بشود و بعد هـم کـه ازدواج واقـع شد در حال ازدواج هم تکلیف هست. آن وقتی که بناست نطفه ای انعقاد بـشود آداب دارد. هـمه برای اینکه رشد پیدا بشود آن وقتی که وقت حمل مادر است، آن وقتی که بچه می آید بـه دنـیا، آدابی دارد کیفیت معاشرت مادر با آن بچه تکلیف این مادر با آن بچه بـاز یـک چیزی دارد. هر چه بچه بزرگ تر می شود، تـکلیف پدر و مـادر نـسبت به او زیادتر می شود و تا اندازه که پدر و مـادر مـی توانند تربیت کنند، اینها مکلفند بر تربیتش. بعد به یک جایی می رسد که تـربیت از تـربیت پدر و مادری می گذرد و تربیت معلمی مـی شود، آنـها هم هـمه اش آداب الهـی دارد. تـا آن وقت که خود انسان مستقل بـشود بـاز قوانینی هست (امام خمینی (س)، کوثر، ج ۱، ۱۳۷۳: ۴۹۸). از نظر حضرت امام (س)امر تربیت یک پیـوستاری را تـشکیل می دهد که مراحل قبل از تولد، تـولد، مدرسه، دانشگاه . . . با هـم یـک زنجیره ای را تشکیل می دهند، و تحقق تـربیت اسـلامی در هماهنگی همه مراحل و موقعیت های تربیت از قبل از تولد تا مرگ است. بدین معنا کـه خـانواده، مدرسه و جامعه می بایست همسو و هـم جـهت در امـر تربیت ایفای رسـالت نـمایند. حضرت امام (س)در این راسـتا مـی فرمایند: مادران و پدران توجه داشته باشند که آنان از هرکس مؤثرتر برای نجات فرزندانشان از گرداب جهل و فـساد مـی باشند به همین جهت دلسوزانه و متعهدانه بـا اسـاتید (صحیفه امام؛ پیام به مناسبت آغـاز سال تحصیلی ۳ / ۷ / ۶۳). و تأکید می فرمایند: «امروز باید پدران و مادران مواظب رفتار فرزندان خویش باشند که در صورت مـشاهده حـرکات غیر عادی آنان را نصیحت نماید» (صحیفه امام).

هـمچنین امام (س)برای مـعلم نـیز جایگاه ویژه ای قائل هستند: «شغل شما انسان سازی است، معلم، انسان درست می کند، همان شغل انـبیاءست، انـبیاء آمـدند، از اول هر نبی آمده است تا آخر، فـقط شـغلش ایـن بـوده اسـت کـه انسان درست بکند، تربیت بکند. . . پیغمبر اکرم (ص)معلم همهء بشر است، بعد او، حضرت امیر (ع)، باز معلم همه بشر است، آنها معلم همه بشر هستند، شما هم مـعلم یک عده هستید شغل همان شغل است (صحیفه امام). و می افزایند: نقش معلمی، نقش مهمی که همان نقش تربیت است که اخراج از ظلمات به سوی نور است (همان ). اسـتدلال ایـشان در باب اهمیت دوره مدرسه در این است که دوره مدرسه مهم تر از سال های بعدی زندگی است چه که در دوران کودکی و نوجوانی رشد عقلی انسان شکل می گیرد ایشان می فرمایند: «دوره مدارس، مهم تر از دانشگاه است، زیرا رشد عـقلی بـچه ها در این دوره شکل می گیرد و دانشگاه دیر است» (امام خمینی (س)، کوثر، ۱۳۷۳: ۱۵۴).

تربیت مؤثر یا فعّال از دیدگاه امام خمینی (س)

پس از طرح ضرورت و اهمیت تربیت حال باید دیـد تـربیت مؤثر در دید حضرت امام (س)چـه مـعنایی دارد. «تربیت»واژه ای گسترده و چند پهلوست، برای روشن شدن تربیت فعّال از منفعل، شایسته است ابتدا شاخص ها و و ویژگی های تربیت فعّال را از بعد ایجابی و سلبی معین نماییم تـا تـفاوت آن را با تربیت منفعل روشـن گـردد و سپس روشن شود که منظور حضرت امام خمینی (س)از تربیت چیست؟کدام یک از دو نوع تربیت مورد اهتمام ایشان می باشد؟

تصور غالبی که در اذهان، از مفهوم تربیت شکل می گیرد این است که تربیت عبارت است: «ایـجاد تـغییرات مطلوب در نسل جدید» (شریعتمداری، ۱۳۷۷). در عین حال که این مفهوم تا حدود زیادی قابل قبول می نماید اما از آنجا که روش مورد استفاده در تربیت، در شکل دهی نوع تربیت اعم از فعال یا منفعل تأثیر مـی گذارد، لذا مـفهوم تربیت تـنها به ایجاد رفتارها، حالات و افکار معین در افراد محدود نمی شود. بلکه چگونگی ایجاد این تغییرات نیز در مفهوم تـربیت ملحوظ است (نقیب زاده، ۱۳۷۵).

تربیت منفعل، ملاحظات روش خاصی را ایجاد می کند که هـیچ یک بـطور دقـیق با تربیت به معنای فعال انطباق نداردو مرزهای مشخصی را بین این دو نوع تربیت ایجاد می نماید از جمله ایـنکه تـربیت منفعل مبتنی بر طبیعت متربی نیست. در این نوع تربیت، طبیعت درونی به هـیچ رو بـه عـنوان بنیاد و اصلی که باید از آن پیروی کرد نگریسته نمی شود، بلکه هدف هایی که «مربی»برگزیده اسـت و دگرگونی هایی که از پیش تعیین شده اند، اصل شمرده می شوند. از اینجاست که چه بسا مـیان طبیعت از یک سو و هـدف های تـعیین شده از سوی دیگر، ناسازگاری هایی نمایات می شود و کار آموزش و پرورش به صورت ستیزه با طبیعت در می آید و تربیت به «بار آوردن»فرو کاسته می شود که بیشتر با فرمان دادن، تحمیل کردن، شکل دادن، پدیـد آوردن عادت ها و در نتیجه با محدود کردن فعالیت آزاد طبیعی و تکیه بر اطاعت بی چون وچرا همراه است (نقیب زاده، ۱۳۷۵).

بدین معنا که تغییراتی که از نظر مربی مطلوب است به کمک عادت، تلفیق و تحمیل در متربی ایـجاد مـی گردد. تغییرات ایجاد شده، هرچند خود مطلوب اند، اما به دلیل ملاحظات روش شناختی خاص تربیت محسوب نمی شود و بیشتر جنبه «بار آوردن و عادت دادن دارد . «عادت دادن »در معنای مطروحه در متون تربیتی بر «تکرار»استوار اسـت. از طـریق فراهم کردن تکرار یک رفتار (مانند نماز خواندن )و پدید آوردن عادت ها، می توان آن رفتار را در فرد تثبیت نمود . عمدتا در این روش آگاهی و بینش ملحوظ نشده است و فرد خود نسبت به تغییراتی کـه قـرار است در وی ایجاد شود بصیرت و آگاهی نمی یابد. «تلقین»هم بر «هیبت»استوار است . هنگامی که کسی سخنی یا اندیشه ای را نه به سبب استوار و معقولیت آن، بلکه تنها به دلیل هیبت گـوینده آن مـی پذیرد، تـن به تلقین سپرده است. «تـحمیل»نـیز بـرای ایجاد تغییرات موردنظر استفاده می شود. تحمیل آشکارا بر «زور»استوار است، با واداشتن افراد به کاری و مجازات نمودن آنها در صورت تخلف، مـی توان شـاهد انـجام آن کار توسط آنها بود.

اما ویژگی ها و شاخص های عـمده در تـربیت فعال یا مؤثر عبارتند از:

۱-تبیین پذیری و ارائه شاخص

مراد از «تبیین»، این است که فرد، خود نسبت به تغییراتی که قرار اسـت در وی ایـجاد شـود بصیرت و آگاهی یابد. در این صورت مربی تنها به ایجاد تـغییرات در رفتار و حالات فرد نمی پردازد بلکه باید علاوه بر آن، بینشی در فرد نسبت به این تغییرات فراهم آورد .

در تربیت فعال، «تـبیین»یـک عـنصر ضروری است، حل آنکه تربیت منفعل بر «عادت، تلقین و تحمیل»مـبتنی اسـت و هیچ یک از این ویژگی ها مستلزم فراهم آوردن تبیین برای فرد نیست. به عنوان مثال اگر مراد از تربیت ایـجاد تـغییر مـطلوب مثل «نماز خواندن»در متربی باشد در تربیت منفعل، شیوه های «تکرار، تلقین و تحمیل»اسـتفاده خـواهد شـد و نیازی به تببن نیست و سخنی در این مورد که نماز برای چه خوانده می شود، چـرا نـماز خـواندن بر فرد واجب شده است و به طور کلی فلسفه خواندن نماز چیست؟به میان نخواهد آمد. بـلکه صـرفا شرایطی را ایجاد می کنیم که فرد در معرض کاری چون نماز قرار گیرد و آن کار را انـجام دهـد. در تـربیت منفعل، تربیت، چرا بردار و تبیین پذیر نیست.

در تربیت فعال، مربی باید بخشی از شأن تربیتی خـود بـداند که دربارهء تغییراتی که می خواهد در متربی ایجاد نماید، روشنگری و استدلال نماید و بصیرت لازم را در فـرد، نـسبت بـه چرایی، دلیل یا حکمت تغییری که قرار است در وی رخ دهد، برای او فراهم نماید . حضرت امام (س)در ایـن زمـینه می فرمایند: «فطرت انسانی برای هر مطلبی که واضح نیست دلیل طلب مـی کند، هـمین طوری قـبول نمی کند (صحیفه امام). فطرت انسانی این طوری است که مطلبی را همین طوری قبول نمی کند. تـا هـرچه گـفت فورا قبول کند. این طور نیست بلکه اگر مطلبی را به او تبلیغ کردند یـا مـطلبی را گفتند این دلیل می خواهد که به چه دلیل شما یک همچو مطلبی را، مثلا می گویید (صحیفه امام). و باز می فرمایند: انسان موجودی است که اگر بخواهد با حقایق آشـنایی پیـدا کند باید به استدلال آن را بپذیرد و بـرای آن اقـامه اسـتدلال می کند در غیر این صورت از فطرت انسانی خـارج اسـت. حضرت امام (س)بصیرت داشتن را نشانه انسانیت دانسته می فرمایند: «انسان با روح انسان است، بـا بـصیرت انسان است، ما همه، بـا هـمهء حیوانات شـرکت داریـم در ایـنکه گوش داریم، چشم داریم، پا داریم، دسـت داریـم، امّا این مناط انسانیت نیست. آنی که انسان را از همهء موجودات جدا مـی کند، از هـمهء موجودات طبیعی جدا می کند، آن قلب انـسان است، آن بصیرت انسان اسـت، شـما بصیرت داشته باشید انسانید (صحیفه امام). و می افزایند که انسان دارای یک عقل بالامکان، مجرد و بعد هم مجرد تـام خـواهد شد.

یـعنی انـسان بالقوه از کیفیتی بـه نـام عقل برخوردار است کـه ایـن استعداد ذاتی می تواند در محیط مناسب بالنده شود. از این روست که امام (س) می فرماید معلم مـی بایست مـطالب اش را برهانی و به صورت استدلالی به مـتربی بـفهماند تا مـتربی آمـاده پذیـرش آن گردد. بنابراین به زعـم حضرت امام (س)یکی از شاخص های اصلی تربیت که از ویژگی های اساسی تربیت فعال است، «تبیین پذیری» آن اسـت، بـه همین دلیل ایشان وظیفه نظام تـعلیم و تـربیت را پرورش تـوان تـبیین و عـقل ورزی در انسان دانسته و اسـتدلال مـی کند که: بدان!که اول شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی، تفکر است (امام خـمینی (س)، چـهل حـدیث، ۱۳۷۸: 5 - 6)

همچنین می فرمایند: اگر فهمید (منظور متربی اسـت)حـرفش (مـنظور مـعلم اسـت) حـق است یا برهان اظهار کند و مطالب اش را برهانی بفهماند. (صحیفه امام). یعنی اینکه متربی در صورتی حرف معلم را می پذیرد که احساس نماید حرف معلم حق و مـبتنی بر استدلال منطقی است. امام (س) سخن غیر منطقی یا عصبیت غیر عقلانی را اخلاق فاسده برشمرده می فرمایند: «عصبیت از اخلاق فاسده و ملکات رذیله ای است که منشاء بسیاری از مفاسد اخلاقی و اعمالی مـی گردد و خـود آن فی نفسه مذموم است گرچه برای حق باشد و یا در امر دینی باشد».

امام (س)براساس احادیث اهل عصمت و طهارت، خلق عصبیت را از مهلکات و موبقات و موجب سوء عاقبت و خـروج از ایـمان می داند و آن را از زمائم اخلاق شیطان دانسته استدلال می کند که همان طور که معصوم می فرمایند: «کسی که عصبیت کشد یا به عصبیت کشیده شود، گشاده شـود ریـسمان ایمان از گردن او»و باز روایتی دیـگر از امـام صادق (ع) می آورد که فرمودند: کسی که عصبیت کشد ببندد خداوند بر او سرپیچی از آتش» (امام خمینی (س)، ۱۳۷۸: ۱۴۸).

پس از نظر امام (س)، دامنهء تبیین از روشن ساختن دلیل و حـکمت یـک رفتار یا حالت مـعیّن تـا به دست دادن قواعد و معیارهای کلی گسترش یافته است. همچنین روشن است که با در دست داشتن معیارهای کلی امور مطلوب و نامطلوب و شناسایی آن، امکان ارزیابی و سنجش را برای متربی فراهم می آورد.

البـته عـلاوه بر تبیین، ارائه شاخص نیز یکی از مسئولیت های مهم مربی است زیرا شاخص های و معیارها همچون تیزابی هستند که عیار تربیت بر آن اساس تعیین می شود. شاخص ها می توانند هر نوع وضعیت مطلوب یـا نـامطلوب را در جریان تـربیت مشخص سازند. ازاین رو تربیت مستلزم قرار دادن شاخص در اختیار متربی است . یعنی متربی نه تنها باید دلیل و حـکمت رفتار یا حالتی را که در وی پدید می آید بداند، بلکه باید قواعد امـور مـطلوب و نـامطلوب در جریان تربیت را بشناسد تا امکان ارزیابی برای وی فراهم گردد.

۲-توجه به انگیزه یا تحرک درونی

تـربیت فـعال بر انگیزه ها و تحرک درونی متربی مبتنی است. تربیت در این معنا فرآیندی است کـه در آن بـاید در درون فـرد تحولی رخ دهد و او با انگیزه ای روشن بداند که چگونه رفتار کند، چگونه بیندیشد و چه خـصوصیاتی داشته باشد.

در تربیت منفعل که مبتنی بر تلقین، تکرار و تحمیل است، موتور حـرکت در بیرون از فرد قرار دارد و مـتربی بـه ظرف میان تهی شبیه است که مربی می بایست ظرف وجود او را پر نماید. در این شیوهء تربیت، تا زمانی که عامل التزام از بیرون جریان دارد، رفتار مذکور صورت می پذیرد. در این نوع تربیت، ذهن نقش انـفعالی و بی اثر

دارد و در نهایت به طور جبری، نسبت به نیروهای خارجی یا محرک بیرونی، ماشین وار پاسخ می دهد . در این نوع تربیت، رفتار پیچیده آدمی در مدار بسته (محرک -پاسخ)که اساس نظریه رفتارگرایی است خلاصه مـی شود. حـضرت امام (س)هم به انگیزه درونی و هم بیرونی توأمان در امر تربیت توجه دارند و می فرمایند: شخص هم مانند یک جامعه می ماند، یک قوه ای می خواهد هدایت کند و یک قوهء عامله می خواهد که عـمل کـند، یک محصل فعال می خواهد، یک عقل نظری می خواهد و یک مکمل عملی می خواهد، ادراک کند، تا هدایت کند، همین انسان خودش را به اینکه در راه آن مقصدی که دارد عمل کند (صحیفه امام).

۳-تـقویت توان سنجش و ارزیابی

سنجش و ارزیابی و سپس انتخاب و عمل، یکی دیگر از ویژگی های تربیت فعال است. هنگامی که متربی فلسفه اعمال و شاخص های رفتارهای صحیح و مطلوب را باز شناخت و از انگیزه ای درونی در حرکت خـویش بـرخوردار گـشت، آمادگی سنجش و ارزیابی هم نـسبت بـه مـحتوای آموزشی و هم نسبت به مربی، بدست می آورد. انسان به واسطه وجود قوه عقل، توان تمیز، بازشناسی و سنجش و ارزیابی امور را دارد بنابراین نـظام تـعلیم و تـربیت می بایست با اهتمام به این ویژگی متربی تـوان سـنجش و گزینش و عمل را در او فراهم آورد. امام خمینی (س)در این زمینه می فرمایند: «عقل چیزی است که به واسطه آن انسان می تواند امور مختلف را از هـم تـمیز داده، مـقایسه کند و مورد ارزیابی قرار دهد» (صحیفه امام). هـمچنین خطاب به دانشجویان مسلمان مقیم آمریکا و کانادا می فرمایند: «مبادا قرآن مقدس و آیین نجات بخش اسلام را با مکتب های غلط و مـنحرف کننده ای کـه از فـکر بشر تراوش کرده است خلط نمایند» (امام خمینی (س)، کوثر ج ۱، نامه ۳۳ / ۴ / ۵۱). یـعنی بـا دقت و تیزبینی به سنجش و تمیز آموزه های دینی و غیر دینی بپردازید تا مبادا چنانچه بین آیین اسـلام و مـکتب های الحـادی خلطی صورت گرفته باشد آن را تشخیص داده و حذف و اصلاح نمایند.

همچنین امام (س)در باب اهـمیت عـقل ورزی مـی فرمایند: «بدان که وهم و غضب و شهوت ممکن است از جنود رحمانی باشند و موجب سعادت و خوشبختی انـسان گـردند، اگـر آنها را تسلیم عقل سلیم و انبیاء عظیم الشأن نمایی و ممکن است از جنود شیطان باشند اگـر آنـها را سرخودگردانی و «وهم» بر آن دو قوه با اطلاق عنان حکومت دهی» (امام خمینی، ۱۳۷۸، ۱۶).

۴-بسترسازی جـهت التـزام عـملی

التزام درونی، متضمن انتخاب نسبت به چیزی و پایبندی نسبت به آن است، در التزام عملی، عـنصر عـاطفه نقش اساسی بازی می کند. بدین معنا که وقتی متربی، حکمت انجام عملی را دریـافت و شـاخص های رفـتار مطلوب را در دست داشت و امکان سنجش و ارزیابی نیز برای او وجود داشت و از انگیزهء درونی نسبت به آن عـمل هـم برخوردار گردید، التزام عملی نسبت به رفتار خاص پیدا می نماید . التزام عـملی جـز در سـایه تربیت فعال تحقق پذیر نیست . حضرت امام (س)در نامه ۲۲ / ۴ / ۵۱ می فرمایند: «بر شما جوانان ارزنده اسلام که مـایه امـید مـسلمین هستید لازم می باشد که در. . . شناسایی اسلام بیشتر جدیت کنید. تعالیم مقدس قـرآن را بـیاموزید و به کار بندید با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به مدل دیگر و پیشبرد آرمان های بـزرگ اسـلام بکوشید، برای پیاده کردن طرح حکومت اسلامی و بررسی مسائل آن اهتمام بیشتری بـه خـرج دهید، مهذب و مجهز شوید، متحد و متشکل شـده و صـفوف خـود را فشرده سازید (صحیفه امام)

۵-تـقویت اراده و پرورش حس مسئولیت پذیری

تربیت فعال قادر است قدرت اراده انسان را تقویت نماید و انسان را مـسئولیت پذیر بـار آورد، زیرا نیروی محرک در تربیت فـعال از درونـ متربی اسـت نـه از بـیرون. از این رو نظام تعلیم و تربیت بایستی انـسان را بـه گونه ای تربیت نماید که خود را مسئول اعمالش بداند، حضرت امام (س)می فرمایند: «هـر کـاری که انسان عهده دار شد، مسئول آن کـار است، مسئول است، در ایـنکه بـه راستی و امانت عمل کند و مـسئول اسـت در اینکه با جدیت و فعالیت عمل کند» (صحیفه امام). همچنین مـی فرمایند: «زنـدگی در دنیای امروز زندگی در دنیای اراده اسـت و سـعادت و شـقاوت هر انسانی بـه ارادهـء اوست. اگر می خواهید عـزیز و عـزم راسخ خود به از سرمایه های عمر و استعدادهای جوانی استفاده کنید با اراده و عزم راسخ خود بـه طـرف علم و عمل و کسب دانش و بینش حـرکت نـمایید که زنـدگی زیـر چـتر علم و آگاهی آن قدر شـیرین و انس با کتاب و قلم و اندوخته ها آن قدر خاطره آفرین و پایدار است که همهء تلخی ها و ناکامی های دیـگر را از یـاد می برد » (صحیفه امام). از ایـن رو بـه نـسل جـوان تـأکید می کند که: «بـا جـدیت به تحصیل علوم و کسب معارف و بهره وری از استعدادهای الهی خود بپردازند» (صحیفه امام، ج 20، ص 38).

به زعـم امـام (س)عـلاج مفاسد اخلاقی نیز به نیروی اراده صورت مـی پذیرد ایـشان مـی فرماید بـهترین عـلاج ها کـه علمای اخلاق و اهل سلوک برای مفاسد اخلاقی فرموده اند این است که هریک از این ملکات زشت را که در خود می بینی در نظر بگیری و برخلاف آن تا چندی مردانه قیام و اقـدام کنی و همت بگماری برخلاف نفس تا مدتی و برضد خواهش آن رذیله رفتار کنی و از خدای تعالی در هر حال توفیق طلب کنی که با تو اعانت کند در این مجاهده، مسلما بعد از مدت قـلیلی آنـ خلق زشت رفع شده و شیطان و جندش از این سنگر فرار کرده، جنود رحمانی به جای آنها برقرار می شود» (امام خمینی (س)، ۱۳۷۸: ۲۵). در صفحه ۱۲۵ همین کتاب می فرماید: «اگر اراده تام و تمام شود و عـزم قـوی و محکم گردد، مثل ملک بدن و قوای ظاهره و باطنه آن مثل ملائکه اللّه شود که عصیان خدا نکنند، به هرچه آنها را امر فرماید اطاعت کـنند و از هـرچه نهی فرماید منتهی شوند، بـدون آنـکه با تکلف و زحمت باشد. . . و بدان ای عزیز که عزم و ارادهء قویه در آن عالم خیلی لازم است و کار کن است . میزان یکی از مراتب بهشت، که از بهترین بـهشت هاست، اراده و عـزم است که انسان تـا دارای ارادهـء نافذ و عزم قوی نباشد دارای آن بهشت و مقام عالی نشود و کسی که اراده اش تابع شهوات حیوانی باشد و عزمش مرده و خمود باشد به این مقام نرسد.

۶-فطری و طبیعی بودن

ویژگی دیگر تربیت فـعال فـطری و طبیعی بودن است، امام خمینی (س)در این باب می فرمایند: از اول بنا بوده است که یک اخلاق صحیح انسانی که برای انسان صالح است آن را تربیت کنند به آن اخلاق، به آن عقاید و تمام اعمالی کـه دسـتور داده اند، هـمه اش برای این است که این را تربیت کنند که به آن مقصدی که برحسب فطرت دارد

فطرت اللّه التی فطر النـاس علیها

این فطرت توحیدی، فطرت خدای جویی است در همه هست (صـحیفه امام). در چهل حدیث صفحه ۱۸۰ می فرماید: «مقصود از فطرت اللّه، که خدای تعالی مردم را بر آن مفطور فرموده، حالت و هیئتی است کـه خـلق را بر آن قرار داده، که از لوازم وجود آنها و از چیزهایی است که در اصل خلقت خمیره آنها بـر آن مـخمّر شـده است و فطرت های الهی از الطافی است که خدای تعالی به آن اختصاص داده بنی انسان را از بین جمیع مـخلوقات، و دیگر موجودات یا اصلا دارای این گونه فطرت هایی که ذکر شد نیستند یا ناقص اند و حـضّ کمی از آن برده اند. در ادامه نـیز مـی فرماید: «باید دانست که از فطرت های الهی، یکی فطرت بر اصل وجود مبداء، تعالی و تقدس است و دیگری بر توحید و دیگری فطرت بر استجماع آن ذات مقدس است جمیع کمالات را و دیگری فطرت بر یـوم رستاخیز است و دیگر فطرت بر نبوت است و دیگری فطرت بر وجود ملائکه و روحانیین و انزال کتب و اعلام طرق هدایت است (امام خمینی (س)، ۱۳۷۸: ۱۸۲ ). لذاست که در قرآن کریم که در رأس تمام مکاتب و تمام کـتب اسـت، آمده است که انسان را بسازد، انسان بالقوه را انسان بالفعل و موجود بالفعل کند. تمام دعوت انبیا هم، حسب اختلاف مراتبه برای همین معناس که انسان ناقص را کامل کند (امام خمینی (س)، کـوثر، ج ۱، ۱۳۷۳: ۲۷۹).

نـتیجه گیری

خلاصه آنکه مقاله حاضر پس از طرح روش فعال (مؤثر)به بیان معیارها و شاخص های روش مؤثر یا فعال پرداخت و سپس نظرات حضرت امام خمینی (س)را در خصوص تربیت مورد بررسی قرار داد و معین گشت که از بـرآیند سـخنرانیها، نامه ها و نوشته های حضرت امام (س)می توان استنباط نمود که روش آموزشی مورد نظر ایشان، روش فعال (مؤثر)می باشد. با توجه به نظرات حضرت امام خمینی (س)در باب تربیت فعال می توان مواد ذیل را اسـتنباط نـمود:

بـا توجه به شاخص های تربیت فـعال (اعـم از تـبیین پذیری، معیاردهی، توجه به انگیزه و تحرک درونی، سنجش و ارزیابی، تقویت قدرت اراده و مبتنی بودن فطرت و نهایت التزام عملی)پیشنهاد می گردد نظام تعلیم و تـربیت رویـکرد غـیر فعال فعلی حاکم بر نظام تعلیم و تربیت کـه عـمدتا بر «عادت دادن غیر آگاهانه، تمرین و تکرار و تحمیل مبتنی»است و صرفا بر انتقال اطلاعات و حافظه مداری اتکا دارد به رویکرد فعال کـه مـبتنی بـر «تبیین و نقادی، اندیشه ورزی و تحرک درونی، متناظر با اهمیتی که حضرت امام (س)به جایگاه خانه، مدرسه و جامعه در امر تربیت قـائل اسـت، پیـشنهاد می گردد رویکرد موضوعات مجزا که در حال حاضر بر نظام تعلیم و تـربیت کـشور حاکم است و متناظر با این رویکرد، انتظار داریم دانش آموز از طریق درس دینی (معارف)متدین بار آیـند، بـه رویـکرد تلفیقی، استعلا یابد . بدین معنا که هم به تأثیرات برنامه پنهان مـدرسه بـر تـربیت دانش آموزان و هم اثرات جامعه بر آنها اهتمام جدی تری مبذول گردد. تا پیوستگی تربیت از تـولد تـا مـرگ حفظ گردد. با عنایت به اهتمام حضرت امام (س)به اهمیت خانواده در امر تربیت، پیـشنهاد مـی گردد دست اندرکاران و سیاستمداران تعلیم و تربیت کشور ترتیبی اتخاذ نمایند تا کمیت و کیفیت هماهنگی و ارتـباط خـانه و مـدرسه ارتقاء یابد و خانواده ها در سیاستگذاری های آموزشی و تربیتی مدرسه دخالت داده شوند و در جهت ارتقاء سواد تربیتی خـانواده تـلاش گردد. با توجه به نقش مهمی که معلم در امر تربیت از نظر حضرت امـام (س)دارد پیـشنهاد می گردد تبیین روشن تری از اهداف تعلیم و تربیت برای آنان صورت پذیرد. نظام تعلیم و تربیت می بایست بـه سـمت و سویی تغییر جهت دهد تا قدرت اراده و حس مسئولیت پذیری را در دانش آموزان تقویت نماید. بـا تـوجه بـه اهتمام حضرت امام (س)بر جنبه فطری و طبیعی بودن تعلیم و تربیت، تلاش گردد تا نظام تـعلیم و تـربیت مـبتنی بر طبیعت دانش آموزان بنا گردد و از تحمیل بیرونی پرهیز گردد.

محتوای برنامه درسـی و روش آمـوزش متناسب با رویکرد تربیت فعال و پویا مجددا مورد بازبینی قرار گیرد و اصلاحات لازم متناظر با رویکرد فـوق صـورت پذیرد.

 منابع

امام خمینی (س) (۱۳۷۱ )چهل حدیث. ج. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثـار امـام خمینی (س)

امام خمینی (س) (۱۳۷۳). کوثر، مجموعه سـخنرانی های امـام خـمینی (س)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خـمینی (س). ج ۱ و ۲ و ۳

امـام خمینی (س) (۱۳۷۳). کلمات قصار. تهران: مؤسسه نشر و تنظیم آثار حضرت امام (س).

امام خـمینی (س) (۱۳۷۷). صحیفه امام. ج. تهران: مؤسسه نشر و تـنظیم آثـار امام خـمینی (س).

امـام خـمینی (س) (۱۳۷۸ ). صحیفه امام. ج. تهران: مؤسسه نـشر و تـنظیم آثار امام خمینی (س).

امام خمینی (س) (۱۳۷۹ ). صحیفه امام. ج. تهران: مؤسسه نشر و تـنظیم آثـار امام خمینی (س).

مرکز مطالعات تـربیت اسلام (۱۳۷۹)، «تربیت اسلامی ویـژه تـربیتی دینی». کتاب دوم.

نقیب زاده، عبد الحـسین (۱۳۷۵). «نـگاهی به فلسفه آموزش و پرورش»، انتشارات طهوری،

شریعتمداری، علی (۱۳۷۷ ). اصول فلسفه تعلیم و تربیت، تهران، انـتشارات امـیر کبیر.

دفتر مطالعات زنان ریـاست جـمهوری (۱۳۸۵). نـشریه زنان، شماره ۶۳.

 

. انتهای پیام /*