وحدت جهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)

پدیدآورنده (ها): آذین، احمد (عضو هیات علمی و استادیار گـروه عـلوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی، و احد شهرضا، ایران)؛ قائدی، محمدرضا (عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شیراز، ایران)؛ گلشنی، علیرضا (عضو هیات علمی و استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی، و احد شهرضا، ایـران)

چـکیده

هـر چند جهان اسلام به دلیل منابع انسانی و طبیعی و ذخایر استراتژیک و از سویی اشتراک دینی، دارای قابلیت هـای فراوانی برای تبدیل شدن به یک قدرت اثر گذار در هندسه قدرت جهانی اسـت اما به دلیل بـرخی عـوامل و زمینه های داخلی و خارجی، دچار چالش های جدی است و تاکنون از این پتانسیل عظیم استفاده شایسته ای نشده است. این پژوهش به دنبال بررسی چالش ها و آسیب های دنیای اسلام از منظر وحدت اسـلامی با تکیه به دیدگاه های امام خمینی (س) می باشد. در این راستا، رویکرد قرآن به وحدت، دیدگاه امام خمینی (س) پیرامون وحدت، موانع و چالش های فراروی وحدت جهان اسلام و رویکرد غرب پیرامون اسـلام مـورد بررسی قرار گرفته و به راهکارهای تقویت وحدت در بین مسلمانان نیز اشاره شده است.

کلید واژه ها: جهان اسلام، وحدت اسلامی ، امام خمینی (س)، ناسیونالیسم افراطی، انقلاب اسلامی.

مـقدمه

گر چه قرن هاسـت از عظمـت و شـکوه و جـلال تمـدن اسـلامی مـیگـذرد امـا بسـیاری از اندیشمندان غربی، رشد و توسعه غرب را مدیون اسـلام مـیداننـد. مـارتین کرامـر دربـار عصـر طلایی تمدن اسلامی اینگونه مـیگوید: «در سـال ١٠٠٠ ، اگـر کسی زبان عربی نمی دانـست، نـمـی تـوانست مدعی داشتن معرفت حقیقی باشد... شک نیست که سلسله های اسـلامی، ابرقـدرت های سیاسی، نظامی و اقتصادی آن روز بودند. اگر در سال ١٠٠٠ جـایزه نــوبلی وجــود مــی داشـت، تقریبا تمام این جوایز به طور انـحصاری بـه مسـلمانان تعلـق مـیگرفـت» (٢٠٠٤: ١ ,Fuller) امـا مدتی طولانی است این چراغ روشن تمدن اسلامی نمـی درخشـد . آیـا عوامـل و زمینـه های آن داخـلی اسـت یـا عوامل خارجی باعث ضعف جهان اسلام شده است ؟ آیـا تـمـدن اسـلام همچنـان خفته خواهد ماند یا بیدار خواهد شد؟

آرنولد توین بی ، تاریخ نگار معـروف انگلیسـی در کتـاب «تمـدن در بـوتـه آزمــایش» مـعتقـد است: «پان اسلامیسم خوابیده است ، اما اگر مستضعفین جهان بر ضد سـلطه غـرب شـورش کننـد و تحت یک رهبری قرار گیرند ، این خفته بیدار خواهد شد و بانگ این شـورش مـمکـن اســت در بـرانگیختن روح نظامی اسلامی موثر افتد و اسلام بار دیگر برای ایفای نقش تـاریخی خــود قـیـام کـند» (ولایتی، ١٣٨٤ : ٢١٧ ).

توین بی، خروج از انقیاد و سلطه غرب و رهبری واحد در جهان اسلام را شرط احیای ایـن تـمدن عـظیم می داند، مساله ای که تنها با وحدت مسلمین شکل خواهد گرفت . از نظر امام خمینی (س)، «وحـدت»، فلسفه وجودی و هدف نهایی حکومت هاست. «تشکیل حکومت برای حفظ نظام و وحدت مـسلمین اسـت، چـنانکه حضرت زهرا (ع) در خطبه خود می فرماید که امامت برای حفظ نظام و تبدیل افتراق مـسلمین بـه اتحاد است». پرهیز از اختلاف و تمسک به وحدت و همبستگی مسلمانان از نظر امام خمینی (س) بـه قـدری اهـمیت دارد که در فتوایی فرموده اند : «در وقوفیْن، متابعت از حکم قضات برادران اهل سنت لازم و مجزی است اگر چه قطع به خلاف داشته باشید. » (صحیفه امام، ج ١٠، ص ٦٢). از نظر امام خمینی (س)، «دولت های اسلامی اگـر بـا هـم اتحاد پیدا بکنند ، در سایه اتحاد ، احتیاج به هیچ چیز و هیچ قدرتی ندارند» (بیانات امام خمینی (س)، ١٣٦٠/١٠/٧).

گـفتار اول: مـوقعیت جغرافیایی، انسانی جهان اسلام

اکنون حدود شصت کشور مستقل که بیش از پنـجاه درصـد جمعیـت آن هـا مسـلمانند و نیـز اقلیت های مسلمان در سایر کشورها، جهان اسلام را تشکیل میدهند که بـه لحـاظ جغرافیایی در پهنه جهانی انتشار یافته اند (رجاء ، ١٣٩٠ : ٤٠ ). کشورهای اسلامی در حال حاضـر از مـیـان ١٩٢ کـشور جهان، ٥٧ کشور را به خود اختصاص داده اند. در قـاره اروپـا، قـبـل از تـجزیـه یوگسـلاوی، تنها کشور مسلمان اروپایی، کشور آلبـانی بـود. بیش از ٧٠ درصد جمعیـت ایـن کشـور مسـلمان هستند که به سبب برخورداری از موقعیت جـغرافیایی، اقـتصـادی و سیاسـی ویـژه، مـورد توجـه قـدرتهای گـوناگون استعماری و کـشورهای بــزرگ بــوده اسـت (امیردهـی ، ١٣٨٤ : ١٤٢ ). بعـد از تجزیه یوگسلاوی، کـشور بـوسنی و هرزگوین با ٤/٥ میلیون نفر سکنه و بـا ٤٤ درصـد مسـلمان، دومین کشور مسلمان اروپایـی بـه شمار میآید (گلی زواره ، ١٣٧٢: ٥١٨).

در قاره آسـیا، از میان ٣٩ کشور آسیایی ، ٢١ کـشور جـز کشورهای اسلامی محسوب میشوند. وسـیع تـرین و پرجمعیت ترین کشور اسلامی آسیایی، اندونزی با ٢٢٢ میلیون نفـر و بـا مسـاحت ٢/٠٤٢/٠٢٤ کیلومتر مـربع (نـاصری داوودی، ١٣٨٤) و کوچک ترین آن، مالدیو با مـسـاحت ٢٨٩ کـیلومتر مـربع است. مساحت کـل کـشورهای اسـلامی در قـاره آسـیا ١٠/١٦٣/٩٦٥ کـیلومترمربـع مـیباشد که با محاسبه کشورهای تـازه بـه اسـتقلال رسـیده آسـیای مرکـزی بـه ١٤/٢٣١/٩٦٠ کیلومتر مربع مـیرسد. در قـاره آفریقا، از میان ٥٨ کشـور آفریقـایی، غیـر از مـصـر کــه در ١٩٢٢ مــیلادی بـــه اســـتقلال رســـید، ١٩ کشــور دیگــر آن در دهـــه های ١٩٥٠ و ١٩٦٠ بــه اســتقلال رسیده اند و کل مساحت ٢٠ کشور آفریقائی ١٥/٦٧٨/١٩١ کیلومترمربع میباشد که کم وسـعت تـرین آنـ کومور با ١/٧٩٧ کیلومترمربع و وسـیع تـرین آنـ ســودان بــا ٢/٥٠٥/٨١٢ کـیلومترمربـع مـیباشد. بر این اسـاس، جـهان اسلام از لحاظ جغرافیایی، وسعت قابل ملاحظه ای از کره خاکی را در بر میگیرد . گستره آن حدود یازده هزار کیلومتر طــول جـغرافیـایی، از غـربـیتـرین نقطـه در شمال آفریقا تا جزایـر جـاوه انــدونزی و حــدود ٦ هــزار کـیلـومتر عــرض جـغرافیـایی، از شـمال قزاقستان تا جنوب سودان را در بر میگیرد (عسگری، ١٣٨٧ ).

سرزمین های اسلامی بین ٢٠ درجه غربـی (از نصـف النهـار گرینـویچ) و ١٤٠ درجـه طـول شرقی و نیز بین ١٠ درجه عرض جنوبی و ٥٠ درجه عـرض شمالی از خط استوا قرار گرفتـه انـد .

غربی ترین کشور اسلامی، در غرب آفریقـا واقـع اسـت کـه سـنگال نـام دارد و شـرقیتـرین آن اندونزی میباشد که در آسیای جنوب شرقی قرار دارد. بین غربـی تـرین و شـرقیتـرین کـشـور

مـسلمان بیش از ١٠ ساعت اختلاف زمان وجود دارد. ترکیه و آلبـانی، شـمالی تـرین و انـدونزی جنوبی ترین کشور مسلمان و نیز تنها  کشور اسلامی آسیاست که بخش اعظـم آن در نـیم کـره جنوبی قرار دارد. کشورهای اندونزی ، بـحرین ، مـالزی، مالدیو و کومور در میان کشورهای اسـلامی موقعیــت مجمــع الجزایــری و جزیــره ای دارنــد ولــی بــالعکس ، کشــورهایی نظیــر افغانســتان، بورکینافاسو، چاد و مویتانی در خشکی محصور بوده و به دریا راهـ نـدارند. کـل کشـورهای جهـان اسلام بـیش از ٢٦ مـیلیون کیلومتر مربع مساحت دارند (گلی زواره، ١٣٧٢: ٦١).

قاره آسیا در بین خشکی های بزرگ جهان ٦٥ درصد سکنه مسلمان را به خود اختصاص داده است. ٢٥ درصد مسلمانان در کشورهای عربی و ١٠ درصـد مـسلمانان در کشورهای عربی و ١٠ درصد در آفـریقا زنـدگی می کنند. اندونزی، بنگلادش و پاکستان به تنهایی، بیش از ٤٠ درصد سکنه جهان اسلام را تشکیل میدهند (همان، ٦٩). پرجمعیت ترین کشور اسلامی اندونزی و کم جمعیت ترین کشور مسلمان، مالدیو است. میانگین تراکم نـسبی کـشورهای اسلامی حدود ١٠٣ نفر در کیلومتر مربع است که بیشترین آن با ٧٧٤ نفر در کیلومترمربع مربوط به بنگلادش و کمترین آن به جمهوری عربی صحرای باختری اختصاص داد (همان، ٦٩). بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفر، جـمعیت جـهان اسلام، بـرآورد شده است (عسگری، ١٣٨٧).

گفتار دوم: وحدت در اسلام الف) مفهوم وحدت در قرآن

 «وحدت» امت اسلامی به معنای تحقق وحدت اسـلامی در مجموعه امت اسلام و سراسر جهان اسلام است ، به گونه ای که در نـهایت، نـوید بـخش تشکیل امت واحد اسلامی باشد: «و ان هذه امتکم ˆ امۀ واحده و انا ربکم فاتقون / و همانا این امت شماست، امـتی یـگانه و من پروردگار شما هستم . از من پروا کنید» (سوره مومنون، آیه ٥٢).

در تفکر دین هرگز مـراد از وحـدت، کـنار نهادن سایر مذاهب نیست. وحدت اسلامی به کارگیری ابزار تحقق امت واحد، به عنوان یـک آرمان نهایی، در سطح جوامع و جهان اسلامی خواهد بود:

 «واعتصموا بالله هو مولاکم فـنعم المولی و نعم النصیر» (سـوره حـج، آیه ٧٨). بنابراین از نظر مفهومی وحدت اسلامی، از جهت روش و ابزارمندی آن شامل تمامی تصمیم سازیها،

سیاستگذاریها، اتخاذ روش های واحد ، بهره گیری از امکانات مشترک و تدابیری میشود که نتیجه و پیامد آن، تحقق وحدت امت اسلامی اسـت . از این رو خداوند میفرماید: «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» (سوره آل عمران ، آیه ١٠٣ ).

از منظر آیات قرآن، وحدت کلمه امت اسلام، وحدت دینی و اسلامی است و به عنوان شیوه و ابزار تحقق اهداف و مقاصد دینی و الهی تـلقی مـیشود. همچنین تفرقه و اختلاف در دین و از بین رفتن وحدت امت اسلام را با اقامه دین حق و آیین توحیدی منافی دانسته میفرماید :

 «اقیمو الدین و لا تتفرقوا فیه» (سوره شوری، آیه ١٣). از سوی دیگر، به شدت کـسانی را کـه در پی اختلاف افکنی هستند و یا در پی ایجاد وحدت بین امت اسلامی نیستند ، سرزنش و مذمت میکند و آن را مانند ملل پیشین قلمداد نموده که پس از هدایت الهی، باز به سمت اختلاف تمایل یافتند و سزاوار عـذاب عـظیم شدند: «و لا تکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاء هم البینات و اولئک لهم عذاب عظیم» (آل عمران: ١٠٥).

بنابراین وحدت از منظر دینی امری مطلوب و بدان بسیار سفارش و تاکید شده است به گـونه ای کـه اقـامه دین در پرتو وحدت امت اسـلام اسـت. ایـن وحدت، در قلمرو حکومت ها و جوامع اسلامی و در میان ملل مسلمان، «وحدت سیاسی» نام دارد (فولادی، ١٣٨٧: ٧٨-٧٧).

ب) وحدت اسلامی از نظر امام خمینی (س)

امام خمینی (س)، مـنظور از وحـدت اسلامی و امکان تحقق آن را اینگونه بیـان مـی کننـد: در صـورتیکه پیـروان مکتب سرمایه داری و کمونیسم با آن تباینی که دارند ، با هـم متحـد شـده اند و یهود و نصاری اختلافات جزئی خود را نادیده بـگیرند، و [شـما] بــرای دفـاع از اسـلامتان در یک صف قرار گیرید. (ر. ک: صحیفه امام).

امام خمینی (س) وحدت را «عامل قدرت» و تفرقـه را موجـب «سسـتی پایـه دیانـت » تلقـی کرده و هشدار می دهد که «تفرقه موجود در بـین کـشورهای مـسلمان یا از خیانت سران ممالـک اسلامی و یا جهل و بی اطلاعی آنان اسـت (ر. ک: همان، ج ۴، ص ۲۳۲-۲۳۳) سُنّی و شیعه مطرح نیست در اسلام، کُرد و فارس مطرح نیست؛ در اسلام همه برادر با هم هستیم (همان، ج ۹، ص ۴۱۹-۴۲۰) یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دسته ای از مسلمانان سنی، یک دسته حنفی و یک دسته ای حنبلی و دسته ای اخباری هستند؛... در یک جامعه ای که همه می خواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند، این مسائل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم و با هم هستیم؛ ...، اینها دلیل اختلاف نیست. ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادی داشته باشیم.

برادران شیعه و سنی باید از هر اختلافی احتراز کنند. امروز اختلاف بین ما، تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فِرق، آنها می خواهند نه این باشد نه آن، راه را این طور می دانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند. ما باید توجه به این معنا بکنیم که همه ما مسلمان هستیم و همه ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم، و باید برای قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت بکنیم. » (همان، ج ۱۳، ص ۵۴)

یا در جای دیگر می فر مایند: «مسلمانان به دستورات اسلامی رفتار کنند و وحدت کلمه خود را حفظ نمایند و از اختلاف و تنازع که مایه شکست آنهاست دست بکشند. » (همان، ج ۱۷، ص ۳۲۳). از نظر امام خمینی (س) «آن روزی که این وحدت از بین رود مرگ همه ما و به باد رفتن همه نوامیس و به باد رفتن همه زحمتهای انبیا- علیهم السلام- نسبت به این کشور خودمان و نسبت به کشورهای دیگر به باد فنا خواهد رفت. » (هـمان، ج ۱۷، ص ۴۰۶).

 «اگر ان شاء اللَّه آن وحدت بین مسلمین و دولتهای کشورهای اسلامی که خداوند تعالی و رسول عظیم الشأنش خواسته اند و امر به آن و اهتمام در آن فرموده اند حاصل شود، دولتهای کشورهای اسلامی با پشتیبانی ملتها می توانند یک ارتش مشترک دفاعی بیش از صد میلیونیِ تعلیم دیده ذخیره و یک ارتش ده ها میلیونی زیر پرچم داشته باشند، که بزرگترین قدرت را در جهان به دست آورند» (همان، ج ۱۸، ص ۹۴). به نظر امام، «. ما محتاج به وحدت هستیم در سالیان دراز، همیشه. قرآن کریم که [به ] ما دستور داده و به مسلمین دستور وحدت داده، برای یک سال و ده سال و صد سال نیست، برای سرتاسر عالم است در سرتاسر تاریخ. و ما محتاج به این هستیم که عملًا وحدت را محقق کنیم» (همان، ج ۱۹، ص ۴۳۶). «وحدت مذهبی است که این اجتماع عظیم و فشرده را ایجاد می کند. اگر علاقه به استقلال ایران دارید، وحدت مذهبی داشته باشید» (همان، ج ۱، ص ۲۴۸).

اهمیت وحدت برای امام خمینی (س) تا آن انـدازه اسـت کـه فرموده اند: «ما برای دفاع از اسلام و ممالک اسلامی و استقلال ممالک اسلامی در هر حال مهیا هستیم. برنامه ما برنامه اسلام است، وحدت کلمه مسلمین است، اتحاد ممالک اسلامی است، برادری با جمیع فرق مسلمین است در تمام نقاط عالم، هم پیمانی با تمام دوَل اسلامی است در سراسر جهان» (همان، ۳۳۶).

 «سلاطین اسلام، اینها مسئولیتشان خیلی زیاد است و شاید بیشتر از همه طبقات باشد. اسلام الآن به دست این طبقه، به حسب اراده خدای تبارک و تعالی- تکویناً- سپرده شده است و آنها مسئولند بر حفظ اسلام و حفظ وحدت کلمه اسلام و حفظ احکام اسلام و معرفی کردن اسلام» (همان، ج ۲، ص ۳۰). تنها راه بازیابی عظمت و عزت و شکوه بینش اسلام و مسلمین، مـسؤولیت پاسداری وحدت و برادری دینی، تنها ضامن استقلال سرزمین های اسلامی است (ر. ک: صحیفه امام). از نظر امام، «رمز پیروزی مسلمین در صدر اسلام، وحدت کلمه و وحدت ایمان بود» (ر. ک: همان، ج ۸، ص ۴۴۴). موانع تحقق وحدت اسـلامی

١- دوری از اسـلام ناب

امام خمینی (س)، مشکلات جهان اسلام را دور افتادن از اسلام واقعی ، عدم توجه بـه تعـالیم قرآن، رخنه فرهنگ استعماری، زیر نفوذ بودن کشورهای اسـلامی و سـران کشـورهای اسـلامی، دور افتادن از اسلام و حقایق آن و عـمل کـردن به اسلام، عدم تفاهم بین المللی میـان کشـورهای اسلامی، سرسپردگی حکومتای مسلمین و دخالت قدرت های بـزرگ، ذکـر مـیکننـد، کـه اگـر دولت ها و ملت هـای اسـلامی بتوانند بر مسائل و موانع و مـشکلات مـوجود بر سر راه جهـان اسـلام فایق آیند، آن گاه میتوانند قدرتی بزرگ در جهان به نام جهان اسلام ایجاد کنند و ایـن جهـان ایجاد نمیشـود مگـر از راه وحـدت (عـیسـی نـیـا، ١٣٨٥: ١٠٦). وحـدت و بـرادری بـا گـروه هــا و فرقه های مختلف مسلمانان جهان با دولت های اسلامی برای مبارزه بـا حکومت هـای اسـتکباری دنیا و اسرائیل صهیونیست (داستانی، ١٣٨٠: ٥٧).

علت اینکه دنیای اسلام مشکلات فراوان دارد از نظر امام (س)، این است که مـا بـه اسلام عمـل نمی کنیم ، جهان اسلام به اسلام عمـل نمـیکنـد (در جسـتجوی راه از کـلام امـام، دفتـر ١٥، ١٣٦٢: ٦). پس راه چاره نجـات جهـان اسـلام، عمـل کـردن بـه اسـلام اسـت. از دیـدگاه امام خمینی (س) «بـزرگ تـرین درد جوامع اسـلامی این است که هنوز فلسفه واقعی بسـیاری از احکـام الهی را درک نکرده اند و حج با آن همه راز و عظمتی کـه دارد هنوز به صورت یک عبارت خشک و یک حرکت بی حاصل و بـی ثـمـر بــاقی مانـده اسـت» (همـان، ٦٧). امام خمینی (س) علـت بدبختی جهان اسلام را در این می داند که این ها (کـشورهای اسـلامی ) خودشـان را پیـرو اسـلام می دانند. لکن آنی که اسلام هست اصلاخبری از آن نـیست ؛ اسـلامی کـه در قرآنش بـا صـراحت می گوید که نباید سلطه جویـان عـالم، کفـار عـالم بـر مسـلمین مـسـلط بشـوند و سـلطه پیـدا بکنند (همان، ٦٢). «... ملت ها باید برگردند به صدر اسلام ، اگـر حکومت ها هم بـا مـلت ها برگشـتند که اشکالی نیست و اگر برنگشتند ملت ها بایـد حسـاب خودشـان را از حکومت هـا جـدا کننـد» (همان، ٢١-٢٠).

از نظر امام خمینی (س)، تنها راه و داروی درمان دردهای جوامع اسلامی، صرفا احیای «اسلام ناب محمدی» اسـت . اسلام ناب، وحدت بخش مسلمانان، از هر نژاد، زبان و قومیتی است. «اسلام ناب محمدی ، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان ، تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت، کوبنده سرمایه داری مدرن و کمونیسم خـون آشـام، نابود کننده اسلام رفاه و تجمل و اسلام التقاط و اسلام سازش و فرومایگی ، اسلام مرفهین بی درد و در یک کلمه اسلام آمریکایی می باشد » (در جستجوی راه از کلام امام ، دفتر١٤ ، ١٣٦٢: ٣٤٠). اسلام ناب در اندیشه امام خمینی (س)، منظومه و مـجموعه فـکری و عملی جامعی است که از غنای مطلق برخوردار بوده و در ارتباط با زندگی انسان برنامه های دقیق و همه جانبه به همراه دارد (مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی امام خمینی، ج ١٣٧٤ ، ١٣ : ٤٥).

٢- دولت های خـودکامه، مـستبد و وابسته در کشورهای اسلامی

حکومت ها و رژیم های مستبد در کشورهای اسلامی، مخل آزادی بـوده و بـا منـافع مردمـی سازگاری ندارند و دولت های وابسته و ضد مردمی بوده ، مانع اصلی حرکت هـای همسـو، وحـدت گـرا در جـهت مـصالح جهان اسلام می باشد. از ایـن رو، رهـایی از یـوغ رژیم های ضد مردمـی، یکـی از ارکان اساسی اندیشه سیاسی امام خمینی (س) در نظریـه وحـدت مـیباشـد . «بـر انـداختن طاغوت یعنی قدرت های نـاروایی کـه در سـراسر وطن اسلامی برقـرار اسـت وظیفـه همـه ماسـت.

دسـتگاه هـای دولتی جابر و ضد مردم باید جای خود را به موسسات خدمات عمومی بدهد و طبق قانون اسلام اداره شود و به تـدریج حـکومت اسـلامی مسـتقر گـردد» (در جسـتجوی راه از کـلام امام، دفتر اول، ١٣٦٢: ١٨٦).

از نظر امام خمینی (س)، چـون حکومت ها، منتخب مردم نیستند لذا به اصل وحدت نیز توجهی ندارند چرا که «اگر حکومت کنندگان کشورهای اسـلامی نـماینده مـردم با ایمان و مجری احکام اسلامی بودند، اختلافات جزئی را کنار میگذاشتند دسـت از خـرابکاری و تفرقه اندازی بر میداشتند و متحد میشدند و ید واحده می بودند». دولت های مستبد، غالبا به دلیل جـدایی از مـردم بـرای تثبیت موقعیت خود در کشور، به قدرت های سلطه گر خارجی متوسل مـیشوند و از ایـن رو، بـیش از آنکه در خدمت مردم خود باشند، به حامیان خارجی خود خدمت میکنند.

تکیه بر دولت هـای اجـنبی و اعـتماد به آن ها، موجب تحقیر شده ، تعصبات قومی و نژادی تجلی پیدا میکند و به بروز اخـتلافات داخـلی منجر میگردد (موثقی، ١٣٧٨: ٣٠٩).

وجود حکومت های خودکامه و نبود نهادهـا و بنیان هـای مـردم ســالارانه از مــدرن و ســنتی زمینه ساز شکل گیری جنبش های خشن سلفی در جهان اسلام به ویژه در دهه هـای اخـیر شـده است. استبداد کمال آتاتورک در ترکیه، رضـا خـان در ایـران، ایـوب خـان در پاکسـتان ، جـمـال عـبدالناصــر در مـصــر، خانــدان ســعودی در عربســتان و ســوکارنو در انــدونزی نمونــه هایی از استبدادهایی است که جذابیت راه های رادیکال و بنیـاد گـرایانـه را افــزایش داده انـد (هوشـنگی، 195: 1389 ) بیشتر کشورهای جهان اسلام به ویژه در شبه جزیره عربستان و آســیای مـرکـزی و قـفقـاز از عدم مشروعیت سیاسی رنج می برند . عدم اعتماد و اتکای دولتمردان این کشور به ملت خــود از یـکسو و بـدبینی به همسایگان مسلمان خود از سوی دیگر باعث شـده تـا ایـن دولتمـردان بــرای حـفظ و بقای رژیم سیاسی خود  به قدرت های فرا منطقه ای و جهانی متوسل شوند. این وابستگی سیاسی بـاعث ایـجاد پیمان های متعدد دو جانبه و چند جانبه بین این کشورها و قدرتهای سلطه گـر جـهانی شده است که این پیمان هـا و اتـحادهـا بــا خــود تعهـداتی را بـه همـراه دارد. همـین محدودیت ها و تـعهدها بـاعث شده کشورهای مسلمان توان تصمیم گیری در زمینه های سیاسـی و اقتصادی را به صورت مـستقل نـداشته باشند به طوریکـه در رابطـه بــا مـسـائل مختلـف جـهـانی، کـشورهای جـهان اسلام خط مشیهای سیاسـی مختلفـی را در پـیـش گـرفتـه و بـر سـر مسـائل سیاسی مشترک، از جمله وحدت جهان اسلام به توافـق نـمـیرسـند. در مـجمـوع وابسـتگیهای متنوع دولت های جهان اسلام بـه قدرتهای جهانی در گذشته و حــال، زمـینـه را بـرای مداخلـه و توسعه شکاف هـا و جـدایی و تجزیه جهان اسلام فـراهم کـرده و بـی ثبـاتی، کشـمکش، رقابـت و گسترش اتکا به دولت هـای غـیراسلامی را سبب میگردد (حافظ نیا، زرقـانی ١٣٩١: ١٥٠).

ریـچارد لیـتل (١٩٨٥) براساس مفهوم «تـعادل قــوا» ٣ نـوع حکومـت را مطـرح مــیکنـد: ١- یـکپارچه؛ ٢-چندباره؛ ٣- بی نظم یا اقتدار گریـز. حکومت هـای یکپارچـه، حکومت هـای تقریبـا قدرتمند هـستند کـه قدرت آنان با حمایت یا دسـت کـم بدون مـخالفت مـردم بـه گونه ای مشروع و انحصاری حـفظ می شود. حکومت های چند پاره، بیش از انحصار، قـدرت خـود را بـر سـلطه بنـا نهاده اند . سـرانجام ، حـکومت درگیر بی نظمی، از سنخ حکومت هـای بـسیار ضـعیف اســت و قــدرت در آن چند پاره و از مشروعیتی بـسیار نـاکارآمد برخوردار است، بـه نحـوی کـه هـیچ گروهـی از امکان لازم برای کنترل حکومت مرکزی برخـوردار نیسـت و در واقــع ایــن کـشـورها در شـرایط جنگ داخلی به سر میبرند (٢٢-١٩٨٣: ٢١ ,Buzan)

در سـایه حـادثه ١١ سـپتامبر و تـدوین راهـبرد امـنیت ملی آمریکا در سپتامبر ٢٠٠٢ بـه طـور جـدی مفهوم «دولت های ورشکسته» در مرکز توجه دولت آمریکا قرار گرفت و آن را تهدیـدی بـرای ایـالات متحده در نظر گرفت (٤٠٧ : ٢٠٠٣ ,Carment ). در حال حاضر راهبـرد امنیتـی آمریکـا، معطـوف بــه دولتهای ورشکسته است . لذا در آینده نیز این کشورها، همچنان کانون های بحـران در سـطح جهـان اسلام محسوب خواهند شد و چه بسا که دولت های جدیدی نیز در این ورطه امنیتی قرار گیرند.

در عمل ، چـهره جـدیدی از گرایش های امپریالیستی در الگـوی نـوین رفتـار خـارجی ایـالات متحده بعد از ١١ سپتامبر ٢٠٠١ را تداعی مـیکنـد (٨٩: ٢٠٠٢ , (Morton &Bilgin، حرکتـی که به دنبال ساختن چهره ای از آمریکا به عنوان «امپراتـوری خیرخـواه» اسـت کـه هـدفی جــز صــیانت از منـافع نظـام جهـانی نـدارد (٣٤-٢٤: ١٩٩٨ ,Kagan). بـالتبع، نتیجـه تعقیـب ایـن سیاست ها توسط آمریکا، تداوم واگرایی در سطح جهان اسلام خواهد بود. امروزه محیط سیاسی، اجـتماعی و فـرهنگی این دولت ها موجب بـروز بـحرانهایی شده است که غرب در مـدیریت تشـدید این بحران ها دخیل است (عیوضی ، ١٣٨٧ : ١٧٢-١٧١).

از نظر مردم سالاری، جهان اسلام در وضعیت مناسبی قرار نـدارد . براسـاس شـاخص مــردم سـالاری اکونومیست در سال ٢٠٠٨ میلادی، تـنها کـشورهای مـالزی و انـدونزی در میـان هفتـاد کشور اول دارای مردم سالاری قرار دارند. سنگاپور در رتبـه ٨٢، فلسـطین، بوسـنی هرزگـوین و ترکیـه بـه ترتیـب در رتبـه های ٨٥، ٨٦ و ٨٧ قـرار دارنـد. پاکسـتان در رده ١٠٩، مصـر ١١٩ ، افغانستان ١٣٨، سودان ١٤٦، عربستان ١٦١ از میان ١٦٧ کشور مـورد بـررسـی قــرار دارنـد . بـه ویژه این مساله در مورد مصر و عربستان بسیار قابل تامل است (٢٠٠٨ ,Economist)

٣- اختلافات داخلی در کشورهای اسلامی

چالش دیگر پیش روی جهان اسلام، بروز اختلافات داخلی است. این اختلافات را میتوان به

سـه دسـته کلی تـقسیم کرد :

١- اختلافات قومی ، قبیله ای و فرقه ای؛

٢- اختلافات ناشی از وجود اقلیت های مذهبی، نژادی و زبانی؛

٣- اختلافات سیاسی و ایدئولوژیکی.

مـقام معظم رهبری در این خصوص میفرمایند:

 «امروزه در دنیای اسلام، مهمترین خطری کـه مـا را تـهدید میکند، تفرقه است ... این درست همان نقطه ای است که صهیونیست ها و آمریکاییها از آن زیان میبینند و همه تلاش خـود را عـلیه آن به کار انداخته اند . اختلافات قومی، مذهبی، طایفه ای ، سیاسی و ارضی، هـمه تـحریک شـده دشمنان است. زمینه های این گونه اختلافات در بین خود ما وجود داشته، منتها ما غـفلت کرده ایم و آن زمینه ها را از بین نبرده ایم ، آن ها هم آمده اند از غفلت امـت اسلامی استفاده کرده انـد و ایـن اختلافات را تشدید کرده اند و ما را به جان هم انداخته اند » (بیانات در دیدار با شرکت کنندگان در همایش جهان اسلام، ٢ /١٠/ ١٣٧٦).

بخش زیادی از اختلافات ارضی و مرزی در جهان اسلام ، میراث شوم دوران سلطه استثمار گران اسـت که مانند استخوان لای زخم ، مانع از التیام این زخم های سیاسی میشود. وجود زخم های سیاسی در خاورمیانه و شمال آفریقا، انرژی ملت های اسلامی را به تحلیل خواهد برد.

به دلیل نقش مـهم قـدرت های استعمارگر در تحدید حدود مرزهای کشورهای اسلامی و تحمیلی بودن بیشتر این مرزها، بسیاری از کشورهای اسلامی در مسائل سرزمینی و مرزی با یکدیگر اختلاف دارند.

منطقه خلیج فارس به عنوان حساس ترین بـخش جـهان اسلام با موارد عدیده ای از این قبیل مواجه می باشد. مرزهای دریایی اکثر کشورهای منطقه، مشخص و قطعی نشده است. اختلافات ارضی و مرزی بین عربستان و امارات متحده عربی، امارات متحده و عـمان، عـربستان و قطر، عربستان و یمن و... همچنان حل نشده باقی مانده اند (جعفری ولدانی، ١٣٧٤: ١٣).

برخی از این اختلافات ، جهت ایجاد انحراف در افکار عمومی و تلاش برای وحدت آفرینی می باشد. طمع سرزمینی امارات مـتحده عـربی بـر بخشی از خاک ایران (جزایر سـه گـانه) از ایـن نوع است که باعث اظهار نظرهای غیرواقعی و تخریب زمینه های همگرایی در روابط دو کشور و روابط منطقه ای گردیده است. امارات متحده عربی بـا اکـثر هـمسایگان خود دارای اختلاف ارضی و مرزی است (عسگری، ١٣٨٢: ١٩٠).

در مورد اخـتلافات ارضـی به اختلاف بین عربستان سعودی، عمان و ابوظبی بر سر واحدهای بوریمی و یا ادعای عراق در خصوص کویت، ادعای امارات نـسبت بـه سـه جزیره ایرانی و... از این موارد است. اختلاف بین ترکیه، سوریه و عـراق بر سر بهره برداری از آب فرات و همچنین در حوضه رود اردن اختلاف لبنان، سوریه، اردن و رژیم اشغالگر قدس بر سر منابع آب و اختلاف مـصر بـا سـودان و اتیوپی در حوزه نیل نیز از دیگر موارد است. بنابراین وجود اختلافات مـرزی و سـرزمینی نیز از عوامل مهم واگرایی و عدم اتحاد  جهان اسلام به شمار میرود (حافظ نیا، زرقانی، 148: 1391)

٤- ناسیونالیسم افـراطی

ایـدئولوژی سـکولار ناسیونالیسم کار تفکیک و تقسیم بندی جهان اسلام را انجام داد ولی در هویت دهی و معنا بـخشی مـلت هـای جدا شده کاری از پیش نبرد. همانگونه که هشام شرابی گفت؛ «اندیشه ناسیونالیسم به رشـته ایـ از ارزش هـای غیردینی و هدف های سیاسی مخالف با اسلامیسم و عثمانیسم، اشاره میکند» (شرابی، ١٣٦٩: ١٢٠).

به زعم هـشام شـرابی، ناسیونالیسم کاملا غیردینی، به دلیل پافشاری بر اصول سکولاریستی خود «از جریان اصلی فـعالیت سـیاسی بـیرون ماند» (همان، ١٢٢).

بسیاری از عناصر اصلی رهبران ملیگرای ترک و عرب، هیچ نوع ارتباطی با اسـلام نـداشته و نیز هیچ نوع اعتقادی به مکتب اسلام نداشتند چون ملی گرایان ترک، اغـلب از یـهودیان روسـی یا از ترکان غیر مسلمانی بودند که از روسیه آمده بودند آنچنان که رهبران ملی گرایی و نـژادی در کـشورهای عربی از مسیحیان لبنانی بودند که مخالف وحدت اسلامی بودند. قدرت های اسـتعمارگر بـا اسـتفاده از این افراد، حصاری از ملت پرستی (ملیگرایی) دور کشورهای اسلامی کشیده، با زنده کردن و عظمت دادن به تـمدن هـای قـدیمی شان از قبیل؛ تمدن فراعنه در مصر، فنیقیها و آشوریها در عراق و سوریه، تورانیها در ترکیه، عـرب هـا در کشورهای عرب زبان، ایرانیها در ایران و همچنین با رواج مکتب ها و مذهب هایی از قبیل؛ مارکسیسم، فراماسونری، قادیانی گـری ، بـهایی گری ، کسروی گری، شیخی گری، وهابی گری و..... به آتش اختلافات بین کـشورهای مـسلمان دامن زده و با راه انداختن جنگ وجدال داخلی یـکپارچگی آنـان را بـر هم میزنند (حافظ نیا، زرقانی ١٣٩١: ١٤٦ ).

ملی گـرایی، یـکی از عواملی بود که مانع وحدت دنیای اسلام شد. ملی گرایی در اصـل نـوعی بـرداشت فـکری در یک جامعه سیاسی است کـه بـر پایه مـشترکاتی چــون فـرهنـگ، زبـان، آداب و سنن و تعلقات خونی، نـژادی و قـبیله ای به وجود میآید. ملیگرایی گاه ریشـه در برتـری طلبـی نژادی و قومی دارد که از آن بـه شـوونیسم یا ملی گرایی افراطی تعبیر مــیشـود و از خـلال آن ، گاه بـرخی مـکاتب انحرافی ظهور میکنند که از جـمله مـی توان به فاشیسم و نازیسم اشـاره کـرد (کاظمی ، ١٣٧٠ : ١٣٦-١٣٥).

با خاتمه جنگ جهانی اول، نهضت اسـتقلال طـلبی و رشد ملی گرایی در کشورهای اسـلامی بـه ویـژه در منطقه خاورمیانه و شـمال آفـریقا شروع شد. البته در رواجـ ایـن پدیده باید نوعی استعمار غرب را جستجو کرد، زیرا اروپا در صدد جدا کردن اعراب از امپراطوری عـثمانی و نـابودی آن بود.

بعد از جنگ جهانی دوم، در حالی کـه تـمایلات «فرا مـلی گـرایی» در مـیان کشورهای اروپـایی رو به افـزایش بود، کشورهای اسلامی برای مقابله با استعمار، در پی تقویـت ملـیگرایـی و بسـیج نیروهای ملی بودند که در نـتیجه آنـ ، روند استعمارزدایی در کشورهای آسیایی و آفریقایی شـکل گـرفت و دولت هـای مـستقل مـلی در این مناطق ظـاهرشدند . بــر خـلاف گـرایش نـوع اول کـه بـه دنبال وحدت و تقویت همگرایی بود، گرایش نوع دوم به دلیـل افــراط در مـلـی گـرایـی، جـدایی طلبانه و استقلال خواهانه بود و در نتیجه تـضعیف رونـد هـمگرایـی را بــه دنـبـال داشــت (مقتـدر، 74-82: 1370)

غالب کشورهای عرب خاور میانه به دام همین نوع از ملی گرایی با نام فریبنده ملـی گرایـی عرب افتادند که حاصل آن نه تنها طرد سایر کشورهای مـسـلمان و غیرعـرب بـود بلکـه موجـب تفرقه و جدایی میان خود آنها نیز شد (ولایتی، سعید محمدی، ١٣٨٩ : ١٧٢ ). بـا شکسـت پـان عربیسم در جنگ های ١٩٦٧ و کمرنگ شدن قدرت تفکرات ناسیونالیستی و چپ در کشـورهای اسلامی، اسلام گرایی بـه عـنوان جانشینی نیرومند بین افکار عمـومی جوامـع خاورمیانـه و عـرب مطرح شد (عطارزاده ، ١٣٩١ : ١٥٦). جریان های آلترناتیو اسلامی، تحـت تـاثیر انقـلاب اسـلامی ایران موجی از خودباوری را یافتند که می توانند به عنوان نـیـروی قـدرتمنـد و فعـال دسـت بـه مقابله علمی با دشمنان وتشکیل حکومـت بزننـد (احمـدی، ١٣٨١). قـدرت گـرفتن گروه هـای اسلام گرا همگام با افول پان عربیسم از یکسو بــه مـطـرح شـدن آنـان در سـطح منطقـه ای و از سـوی دیـگر به دورشـدن ایـالات متحـده از ایـن گروه هـا منجـر شـد و مجموعـه حـوادث دهـه ١٩٦٠ و ١٩٧٠ میلادی باعث ناامیدی آمریکاییها از اسلام گرایـان و دلیـل سیاسـت های دوگانـه این کـشور در مـورد دموکراسی در کشورهای اسـلامی شــد . لـذا آمـریکـا در اینجـا بـا پـارادوکس دموکراسی مواجه شد (١٩٩٩ ,Gerges)

٥- دشمنی غرب با اسلام

خانم الن سیلینو در ژانویه ١٩٩٦ در نیویورک تایمز طی مقالـه ای بـا عنـوان «خطـر سـرخ رفت، خطر اسلام آمد» به خوانندگان هشدار مـیدهد کـه اسلام را همچون «خطـر سـبز» تصـور کنند که منافع عرب را به مخاطره انداخته است (سعید، ١٣٨٧: ١٩). به تعبیر فوکویاما «اسـلام یک ایدئولوژی نظام مند و شفاف است که دارای اصول اخلاقـی و جهـان بینـی مـعـین در مــورد عدالت سـیاسی- اجتماعی است. به طور بالقوه، جاذبه و کشش اسلام، جهـانی اسـت، چـرا کـه از نظر این دین تمامی انـسان ها برابرند. در واقع اسـلام در بخـش اعظـم دنیـای خـود دموکراسـی لیبرال را مـغلوب کـرده، تـهدیدی جدید علیه نظام هـای لیبـرال، حتـی در درون کشـورهایی کـه اسلام در راس حاکمیت سیاسی آن نیست، به حساب میآید» (مـردن، ١٣٧٩: ٢٤).

هـانتینگتون میگوید: «مادام که اسلام، همچنان اسلام بماند (که البته چنین خواهد شد) و غـرب نـیز غـرب بماند (که جای شک دارد) نـزاع بنیـادین میـان ایـن دو تمـدن و روش زنـدگی، روابط آنها در آینده را تعریف خـواهد کرد، درست بـه همـان گونـه کـه درچهـارده قـرن گذشـته صورت پذیرفته است» (بـرگر، ١٣٨٠: ١٢٩). در آینده براسـاس منطق هــانتینگتونی، روابــط بـین الملل به صورت امروزی دولت - ملت، جای خود را به روابـط بـین فرهنگ هـا خواهـد داد و بـه جای حـدود دویسـت واحـد سیاسـی امـروز، هفـت یـا هشـت واحـد فرهنگـی غربـی، هنـدی، کنفسیوسی، ژاپنی، اسـلاوی، آمریکای لاتین و احیانا آفریقایی وجـود خواهـد داشـت (افتخـاری، 23-24: 1386)

جنگ فرهنگی به ویژه بین غرب با مسلمانان با وقوع حادثه ١١ سپتامبر در سال ٢٠٠١، شدت و شتاب بیشتری یافت. غرب که به دنبال یک «غـیر» و تـهدید فرهنگی برای پیگیری منافع و معادلات امنیتی خود در نقاط بحرانی جهان بود، مرتبا مقوله اسلام گرایی و بنیاد گرایی اسلامی را تبلیغ می کرد. همین روند در چهارچوب بنیاد گرایی اسلامی و حتی تعابیر تـندتری نـظیر تروریسم اسلامی مطرح گردید تا مبارزه بین جهان اسلام و بنیاد گرایی اسلامی به عنوان تهدید کننده منافع نظام سرمایه داری و روند جهانی سازی نمود  عینی تری پیدا کند.

 «چریل بـنارد» از پژوهـشگران بخش ملی موسسه مطالعاتی «رند» گروه های مختلف اسلامی را به ٤ گروه متفاوت تقسیم میکند: ١) بنیاد گرایان، دشمن سرسخت غرب به ویژه آمریکا محسوب می شوند و قصد نابودی مدرنیته مـردم سـالار را دارنـد. حمایت گاه و بیگاه غرب از آن هـا یـک گـزینه راهبردی نیست بلکه صرفا ملاحظات تاکتیکی گذراست؛ ٢) سنت گرایان، نگرش و دیدگاهی میانه رو دارند. با این حال، میان گروه های مختلف سـنت گـرایان اخـتلاف های مهمی وجود دارد. شماری از آن ها به بنیاد گـرایان نـزدیک ترند، اما هیچ کدام علاقه ای ژرف به مردم سالاری مدرن، فرهنگ و ارزش های مدرنیته ندارند. در نهایت خوش بینی، می توان بـا آنـ هـا فقط یک گام نگران کننده برداشت؛ ٣) مدرنیست ها، از نظر ارزش هـا و خط مشیها نزدیک ترین گروه به غرب به شمار می روند و ٤) سکولارها، به مانند مدرن از نظر ارزش هـا و خـط مـشیها نزدیک ترین گروه به غرب به شمار می روند. با ایـن هـمه موقعیت آن ها به سبب نداشتن پشتوانه قدرتمند، منابع مالی، زیر ساختی کارا و خط مشی کلان ، ضـعیف تـر از دیـگر گروه هاست.

سکولارها نه تنها گاهی در جایگاه متحدانی که پایه های پذیـرش ایـدئولوژی گـسترده دارند، مقبول نیستند بلکه با بخش سنتی مخاطبان اسلامی نیز از رابطه ای آزار دهنده برخوردارند. (63 )

د) راهـکارهای تـقویت وحـدت در بین مسلمانان

١- توجه به اشتراکات

از نظر امام خمینی (س) «یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دسته ای از مسلمانان سنی، یک دسته حنفی و یک دسته ای حنبلی و دسته ای اخباری هستند؛ اصلًا طرح این معنا، از اول درست نبود. در یک جامعه ای که همه می خواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند، این مسائل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم و با هم هستیم؛ منتها علمای شما یک دسته فتوا به یک چیز دادند و شما تقلید از علمای خود کردید و شدید حنفی؛ یک دسته فتوای شافعی را عمل کردند و یک دسته دیگر فتوای حضرت صادق را عمل کردند، اینها شدند شیعه، اینها دلیل اختلاف نیست. ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادی داشته باشیم، ما همه با هم برادریم. برادران شیعه و سنی باید از هر اختلافی احتراز کنند. امروز اختلاف بین ما، تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و....، آنها می خواهند نه این باشد نه آن، راه را این طور می دانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند. ما باید توجه به این معنا بکنیم که همه ما مسلمان هستیم و همه ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم، و باید برای قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت بکنیم. » (صحیفه امام، ج ۱۳، ص۵۴).

بـه نظر امام خمینی (س) «اگر ایـن دولت هـای اسلامی، ایـن دولت هـایی کـه همه چیز دارند ، این دولت هایی کـه ذخـایر زیاد دارند، اگر این ها با هم اتحاد پیدا بکنند، در سایه اتـحاد، احـتیاج به هیچ چیز و هیچ کشوری و هـیچ قدرتی ندارند. احتیاج وقـتی پیـدا میشود که مثل حالا مـتفرق بـاشند، کشورها از هم جدا باشند. چرا باید کشورها که یک همچو پشتوانه عظیم دارنـد و آن قـرآن کریم و اسلام عزیز وخدای بـزرگ اسـت، چـرا باید یک هـمچو پشـتوانه ای که آن ها را دائم دعوت مـی کـند به وحدت و از تفرقه اندازی و تفرقه آن ها را منع می کند چرا ما باید در مقابل اسـلام عـزیز تفرقه بیندازیم» (در جستجوی راه از کلام امام، دفـتر ١٥، ١٣٦٢: ٤٢-٤١ ).

٢- وحـدت در عین کـثرت

امام خمینی (س) اعتقادی به یـکی شدن کشورها ندارد، بلکه معتقد است که هر کدام از کشورها با حفظ حدود و ثغورشان بـاید بـرای توحید کلمه تلاش کنند . «... دست برادری بدهند، حدود و ثغورشان را حفظ کنند، حدود خودشان را حفظ کنند لکن در جامعه اسلامی که مشترک ما بین همه است، در کلمه توحید که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامی که مشترک بین همه است با هم توحیدِ کلمه کنند. اگر اینها توحید کلمه کنند، دیگر یهود به فلسطین طمع نمی کند؛ دیگر هندو به کشمیر طمع نمی کند... اگر توحید کلمه باشد چطور می توانند اینها، این یک مشت یهود دزد، چطور می توانند فلسطین شما را از دستتان بگیرند» (صحیفه امام، ج ۳، ص ۴۴). و در جای دیگر فرموده اند: «هر کدام حدود و ثغورشان محفوظ، لکن آن دشمن خارجی که به شما این قدر ضرر وارد می کند در مقابل او توحید کلمه کنید» (همان).

٣- تشکیل حکومت اسلامی

تشکیل حکومت اسلامی، یکی از اقدامات عملی در جهت ایجاد وحدت وهمبستگی است. امام (س) در این زمینه چنین بیان می کنند که : «ما برای اینکه وحدت امـت اسـلام را تامین کنیم، برای اینکه وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولت های دست نشانده آن ها خارج و آزاد کنیم ، راهی نداریم جز اینکه تشکیل حکومت بدهیم. چون به منظور تحقق وحدت و آزادی مـلت هـای مسلمان بایستی حکومت های ظالم و دست نشانده را سرنگون کنیم و پس از آن، حکومت عادلانه اسلامی را که در خدمت مردم است به وجود آوریم. تشکیل حکومت برای حـفظ نـظام و وحدت مسلمانان است، چنان کـه حـضرت زهرا (ع) در خطبه خود میفرماید که امامت برای حفظ نظام وتبدیل افتراق مسلمانان به اتحاد است» (امام خمینی، ولایت فقیه: ٢٧؛ سعادت، ١٣٨٧: ١٧١).

٤- توجه به نقش مـلت هـا در تحقق وحدت

پس از ناامیدی از دولت هـا، شـیوه دوم مبارزه امام خمینی (س) بر اصل محوریت مردم استوار بود. تاکید امام (س) در این مرحله به نیروی قدرتمند مردمی بود. مهمترین ویژگی این رویکرد تغییر استراتژی «اصلاحی» به استراتژی «انقلابی» نـهفته اسـت. امام خمینی (س) به این نتیجه رسیدند که مبارزه اصلاحی می باید به مبارزه انقلابی تبدیل شود و در مبارزه انقلابی توده ها نقش اصلی را بر عهده خواهند گرفت. «ملت ها خودشان بـاید در فـکر اسلام بـاشند، مأیوسیم ما از سران اکثر قریب به اتفاق مسلمین، لکن ملت ها خودشان باید به فکر باشند و از آن هـا مایوس نیستیم» (در جستجوی راه از کلام امام، دفتر ١٥، ١٣٦٢: ١٧٩). «به ملت های اسلامی تـوصیه مـی کـنم که ازحکومت جمهوری اسلامی و از ملت مجاهد ایران الگو بگیرید و حکومت های جائر خود را در صورتی که به خـواست مـلت... سر فرود نیاوردند، با تمام قدرت به جای خود بنشانید که مایه بـدبختی مـسلمانان، حـکومت های وابسته به شرق و غرب میباشند (امام خمینی (س)، وصیت نامه: ١٣).

ه - توجه به موضوع قـدس و فلسطین

امام خمینی (س) با تعیین آخرین جمعه ماه مبارک  رمضان به عنوان «روز جـهانی قدس» و «روز اسلام»، اهتمام خـاص خـود به امور مسلمانان را نشان دادند و نقطه عطفی در اتحاد میان مسلمانان جهان ایجاد کردند که هر روز و هر سال بر عظمت و ابهت این روز افزوده میشود.

ایشان در این باره میفرمایند: «روز قدس روز اسلام است. روز قدس روزی است که اسلام را باید احیا کرد و احیا بکنیم، و قوانین اسلام در ممالک اسلامی اجرا بشود. روز قدس روزی است که باید به همه ابرقدرتها هشدار بدهیم که اسلام دیگر تحت سیطره شما، به واسطه عمال خبیث شما، واقع نخواهد شد» (صحیفه امام، ج ٩، ص ٢٧٧).

فتحی شقاقی یکی از رهبران فلسطینی گفته است، انقلاب ایران بود کـه عصـر جدیـدی را پیش روی جنبش فلسطین گشود و باعث شد که به مـساله فـلسطین تنهـا از زاویـه اسـلام نگـاه شود (ابراهیم شقاقی، ١٣٧١: ١٢٣). انقلاب اسلامی، برداشتی نوین از اسـلام و قـرآن، در جهـان، جوامع اسلامی و نیز در جامعه سنی مذهب فلسطین پدیـد آورد، چنـان کـه رونـد مخالفـت بـا دولت های فـاسد و سـرکوب گر را تشدید کرد، به مبارزه آشکار بر ضـد آموزه هـای تحمیلـی ضـد دینی دامن زد، تلاش برای تحقق برابری و عدالت اجتماعی را شدت بخشید، واکنش مسـلمانان در برابر غرب و غرب زدگی را گـسترش داد و نـیز نـا امیدی سال های پایـانی دهــه ١٣٥٠ هـجـری شـمسی (١٩٧٠ میلادی) را از عرصه مبارزه حذف کرد. در واقع انقلاب ایران، این حقیقت را که اسلام، راه حل و جهاد، وسیله اصلی است، به سرزمین های در حـال مـبارزه بــا اسـتکبار بـه ویـژه کشورهای مسلمان انتقال داد (کدیور ، ١٣٧٤: ٩٧).

نـتیجه گـیری

جهان اسلام، در حال حاضر، دارای مجموعه ای از ویژگیهـای ژنـوپلتیتکی نـاهمگون اسـت.

چالش های فراروی وحدت جهان اسلام اگر به درستی مـدیریت، کـنترل و کـاهش یابد، مـی توانـد به احیای عظمت و شکوه گذشته تمدن اسـلامی در هندسه قدرت جهانی منجر شـود. هـر چنـد وابستگی این دولت ها به غرب در حال حاضر مهمترین مانع فـراروی وحـدت جـهـان اسـلام اسـت اما از نقش عمده و برجسته برخی قـدرت های منطقـه ای هـمچـون جـمهـوری اسـلامی ایـران در تقویت وحدت اسلامی نباید غافل شد.

عربستان سعودی نیز گرچه به دلیل ممانعت از تـبدیل شـدن جـمهوری اسلامی ایران به قدرت برتر منطقه ای، رفتارهای فراتر از رقابت و حتی منازعه را بـا انـقلاب اسـلامی در پیش گرفتـه (کـه نمونه عینی آن را در حمایت کامل مالی– نظـامی از سـلفیها و تکفیریهـا در سـوریه - عـراق - لبـنان و... شـاهد هـستیم) اما به نظر میرسد در بلند مدت به دلیل عدم موفقیـت در ایـن هـدف، برخی از سـیاست هـای خود را تعدیل نماید . عربستان سعودی به دلیل جایگاه و تاثیر منطقـه ای و وجود مکان هـای مـقدس مـکه و مدینه مورد توجه خاص جهـان اسـلام اسـت و در صـورت تـداوم سیاست خصمانه با جمهوری اسـلامی ایـران، روند واگرایی را در جهان اسلام افـزایش خواهـد داد و منجر به دو قطبی یا چند پارگی جـهان اسـلام خـواهد شـد. نقـش نخبگـان فکـری، سیاسـی و حکومتی جهان اسلام در ارائه وضعیت فعلی که تنها خواست صهیونیست هـا را بـرآورده مینمایـد، در تغییر این مسیر نا مقدس غیر قابل انکار است. سعودیها بـاید خـود مـتوجه ایـن نکتـه باشـند که پرورش جریان های افراطی تکفیری تنها به ناامنی در کشورهای مسـلمان دیگـر و قـتـل عــام شـیعیان، محدود نخواهد شد بلکه تبعات نا امنی در آینـده نزدیـک، دامـن کشـورهای دوســت و حـتی عربستان را نیز فرا خواهد گرفت . یکی دیگر از چالش های جهـان اسـلام در زمینـه تحقـق وحدت، نبود رهـبری واحـد است . مواضع متفاوت و متناقض سران کشورهای اسلامی در خصوص تحولات منطقه ای و بین المـللی، مـوضوعی کاملا گویا و مبرهن است.

به نظر مـیرسد زمـان آن رسـیده است که مرکز نظریه پردازی اسلامی بـا مـحوریـت جمهـوری اسلامی ایران و با همکاری کشورهای عضو سـازمان کنفـرانس اسـلامی تاسـیس و در خصـوص تـدوین الگـوهای اسلامی و بومی در راستای رفع نـیـاز کـشـورهای اسـلامی و تـقویـت هـمگرایـی و وحـدت اسلامی ، تشکیل و از نخبگان دانشگاهی و دینی و حـوزوی بـهره نماید . در حال حاضـر در کشورهای اسلامی، هنوز الگوها و مبانی توسعه غرب حکمفرماسـت. انـقـلاب اســلامی ایـران کـه مبانی توسعه غرب را زیـر سئوال برد ارزش نـوینی در تـوسعه آفرید و آن هم این بـود کــه تـوسـعه اجتماعی نیازمند توسل به الگوهای غربی نیست. به تعبیر گیدنز، یعنی فرآینـد عـمـومی جـهـانی که به سمت سکولاریزاسیون و بـه حـاشیه رفـتن دین میرفـت، بــا انـقـلاب اسـلامی ایـران شـاهد تـحقق عـکس این قضیه هستیم. یعنی فرآیند عمـومی جهـان، رونـد معکـوس را آغـازکرده و بـه سمت دینی شـدن پیـش میرود (گیدنز، ١٣٧٤: ٧٥). لذا امروزه منطقـه خاورمیانـه را بـیشـتر بــا عنوان «جـهان اسـلام » مـی شناسند تا عناوینی هـمچون دنیای شرق و یا جهان در حال توسعه.

انقلاب اسلامی، ادبیات «جهان اسلام» را به هندسه قدرت جـهانی آورد، بــه گونـه ای کـه در ادبیات سیاسی غرب نـیز عـنوان «جـهان اسـلام» اصـطلاح رایجی شده اسـت، حـال اینکـه تـا دو، سـه دهه قبل در ادبیات سیاسی سکولاریسم، جهان اسلام، اصطلاح فراموش شـده ای بـود (مهـدوی زادگـان، ٢٠٨: ١٣٨٤). جـهان اسـلام ، جهت صیانت از هویت خـویش چـاره ای جـز اتـحـاد و روی اوردن بـه «اصـول و آیـین جـهان شـمول اسلام» که بر ملی گرایی ترجیح دارد، ندارد. مبنای اتحـاد امت اسلامی، نه دشمن مشترک و غرب، بلکه «اسلام» است (خان محمدی، ١٣٨٥: ١٦).

فهرست منابع

الف) منابع فارسی

ابراهیم شقاقی، فـتحی (١٣٧١). انتفاضه طرح اسلامی معاصر، ترجمه انتشارات بین الملل الهدی. تهران: هدی .

احمدی ، حمید (١٣٨١). «اسلام و غرب پس از ١١سپتامبر٢٠٠١»، فصلنامه مطالعات خاور میانه، شماره ٣٢، زمستان.

افتخاری، قاسم (١٣٨٦). «جهانی شدن فرهنگ و دگرگونیهای روابط بـین المـلل »، مجموعه مقالات

همایش بین الملل ارتباطات بین فرهنگی و سیاست خارجی: رویکردی ایرانی، تهران: انتشارات بین الملل الهدی.

امیردهی، ع. ر (١٣٨٤). «آلبانی»، مجله اندیشه تقریب، سال دوم، شماره ٥، زمستان.

برگر، پیتر، ال (١٣٨٠). افول سـکولاریسم (دیـن خیزش گر و سیاست جهانی)، ترجمه افشار امیری. تهران: پنگان.

بنارد، چریل (١٣٨٤). اسلام دمکراتیک مدنی، ترجمه عسکر قهرمانپور. تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.

بیانات مـقام مـعظم رهبری (١٣٧٦). دیدار با شرکت کـنندگان در هـمایش جهان اسلام ، ٢ دی.

جعفری ولدانی، اصغر (١٣٧٤). تحولات مرزها و نقش ژئوپلتیک آن در خلیج فارس. تهران: نشر قومس.

حافظ نیا، محمدرضا؛ زرقانی، هادی (١٣٩١). «چالش های ژئوپلتیکی همگرایی در جـهان اسـلام »، پژوهش های جغرافیایی انـسانی، شـماره ٨٠، تابستان.

خان محمدی، کریم (١٣٨٥). «اسلام غرب ورسانه ها»، علوم سیاسی، سال  نهم ، شماره ٣٦، زمستان.

داستانی، علی (١٣٨٠). بازسازی تفکر اسلامی. تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س).

در جستجوی راه از کلام امام (١٣٦٢). دفـتر اول، چـهاردهم و پانزدهم. تهران: امیرکبیر ، ١٣٦٢.

رجاء، علی اصغر (١٣٩٠). «معیارهای تعریف جهان اسلام»، معرفت، سال بیستم، شماره ١٧٠، بهمن.

سعادت، احمد (١٣٨٧ ). «راهکارهای وحدت جهان اسلام از دیدگاه امام خمینی و سید جمال الدین»، طلوع، سال هـفتم، شـماره ٢٥، بهار.

سـعید، ادوارد (١٣٨٧). پوشش اسلام در غرب، ترجمه عبدالرحمن گواهی. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

شرابی، هشام (١٣٦٩). روشنفکران عرب و غرب، تـرجمه عبدالرحمن عالم. تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی.

عسگری، سهراب (١٣٨٢). «ژئوپلتـیک قـلمروهای دریـایی ایران در خلیج فارس با تکیه بر افراز فلات قاره و منطقه انحصاری اقتصادی ایران با کشورهای عراق، کـویت و امـارات متحده عربی»، رساله دکتری، دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران.

عسگری، سهراب (١٣٨٧). «ژئوپلیتیک جهان اسـلام، زمـینه هـای واگرایی و بسترهای همگرایی»، علوم سیاسی ، سال یازدهم، شماره چهل و یکم، بهار.

عطار زاده، بهزاد (١٣٩١). «رهیافتی نـظری در بررسی روابط دنیای اسلام و غرب در عصر جهانی شدن»، فصلنامه مطالعات راهبردی جهانی شـدن، سال سوم، شماره پنـجم ، پایـیز.

عیسی نیا، رضا (١٣٨٥). «دولت بزرگ اسلامی؛ امکان یا امتناع با تاکید بر دیدگاه امام خمینی (س)»، علوم سیاسی، سال نهم، شماره ٣٦، زمستان.

عیوضی، محمدرحیم (١٣٨٧ ). «چالش های سیاسی جهان اسلام و آینده ایران »، دانش سـیاسی ، سال چهارم، شماره دوم، پاییز و زمستان.

فولادی، محمد (١٣٨٧). «استراتژی وحدت جهان اسلام در اندیشه امام خمینی (س)»، معرفت، سال هفدهم ، شماره ١٢٦ ، خرداد.

کاظمی، علیاصغر (١٣٧٠). نظریه همگرایی در روابط بین الملل. تهران: نشر قومس.

کدیور، جـمیله (١٣٧٤). رویـارویی انقلاب اسلامی با آمریکا. تهران: اطلاعات.

کنگره بررسی مبانی فقهی امام خمینی (س) (١٣٧٤). مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی امام خمینی (س). تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، ١٣٧٤، ج ١٣، ص ٤٥.

گـلی زواره، غـلامرضا (١٣٧٢). سرزمین اسلام، شناخت اجمالی کشورها و نواحی مسلمان نشین. قم: دفتر تبلیغات اسلامی.

گیدنز، آنتونی (١٣٧٤). جامعه شناسی سیاسی، ترجمه منوچهر صبوری. تهران: نشر نی.

مردن، سیمون (١٣٧٩). تقابل فرهنگی در روابط بـین المـلل اسلام و غرب ، ترجمه احمد علیخانی. تهران: آرین.

مقتدر، هوشنگ (١٣٧٠). سیاست بین الملل و سیاست خارجی . تهران : نشر مفهرس.

مهدوی زادگان، داود (١٣٨٤). «بحران سکولاریسم در جهان اسلام»، علوم سیاسی، سال هشتم ، شماره ٤، پیـاپی ٣٢ زمـستان.

مـوثقی، سیداحمد (١٣٧٨). علل و عوامل ضعف و انـحطاط مـسلمین در انـدیشه سیاسی و آرای اصلاحی سیدجمال الدین اسد آبادی. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص ٣٠٩

موسوی خمینی ، امام سید روح اله (١٣٧٨). صحیفه امام. تهران: موسسه تـنظیم و نـشر آثـار امام خمینی (س)

ناصری داوودی ، عبدالمجید (١٣٨٤). «اسلام در اندونزی»، مـجله انـدیشه تقریب، سال اول، شماره دوم.

هوشنگی، حسین (١٣٨٩ ). «نقش مدرنیته در توسعه بنیاد گرایی در جهان اسلام»، دانش سیاسی، سال ششم، شماره اول بهار و تـابستان .

ولایـتی، عـلی اکبر؛ سعید محمدی، رضا (١٣٨٩)، «تحلیل تجارب همگرایی در جهان اسلام »، دانـش سیاسی، سال ششم، شماره اول بهار و تابستان.

ولایتی، علی اکبر (١٣٨٤). فرهنگ و تمدن اسلامی. قم، نشر معارف .

ب) منابع انگلیسی

Bilgin, pinar & Morton, Adam David (2002). " Historicizing Representations of Failed states: Beyond the cold war, Annexaton of the social sciences?", Third world Quarterly, Vo1. 23-No. 1.

Buzan, Barry (1983 ). People, States & Fear: The National Security Problem in International Relations, Brighton: Harvester.

Carment, David (2003). Assessing state failure: Implications for theory and policy, Third world quarterly, Vo1. 24, No. 3.

Economist (2008). The Economist Inteiligence Unit’s, Index of Democracy.

Fuller, G. (2004). The Futuer of Political Islam, London: Palgrave Macmillan.

Gerges, Fawaz, A. (1999). America and political Islam: Clash of Cultures or Clash Of Interests?, Cambridge University Press.

Kagan, Robert (1998). "The Benevolent Empire", Forigin policy, No. 111-summer.

Smith, R. M. (2002). Modern Cirizenship, In E. F, Isin B. S, Turner (ed) , Handbook of Citizenship Studies, London: Sage, pp 105-117.

Kymlicka, W. (2007). Multicultural Citizenship: A Liberal Theory of Minority Rights, Clarendon Press.

آدرس ثابت: https: //www. noormags. ir/view/fa/articlepage/1112395

عناوین مشابه

مسلمانان جهان اسلام و علت شناسی واگرایی درون تمدنی، الزامات وحدت از نظر امام خمینی (س)

راهکارهای وحدت جهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س) و سید جمال الدین

مبانی تحقق وحدت حوزه و دانشگاه از دیدگاه امام خمینی (س)

برهان جهان شناختی بر اثبات وجود خدا از دیدگاه امام خمینی (س)

ابعاد و مرزهای اسلام ناب محمدی (ص) از دیدگاه امام خمینی (س)

بازنمایی مفهوم "استکبار جهانی" در گفتمان دفاعی امام خمینی (س) از جهان اسلام

مسئله شناسی چالش های اساسی جهان اسلام از نظرگاه امام خمینی (س)؛ «با نگاهی به مسائل کنونی خاورمیانه»

بازنمایی مفهوم "استکبار جهانی" در گفتمان دفاعی امام خمینی (س) از جهان اسلام

وحدت اسلامی گامی فراتر از تقریب از دیدگاه امام خمینی (س)

کرامت زن از دیدگاه اسلام و اسناد بین المللی با تاکید بر اندیشه های امام خمینی (س)

. انتهای پیام /*