بررسی میزان تطبیق نهضت امام خمینی با حدیث امام کاظم علیه السلام

پدیدآورنده (ها): جواهری، محمد رضا (استادیار دانـشگاه فـردوسی مـشهد)

چکیده

در کتاب تاریخ قم، که در سال ۳۷۸ ه‍ ق به قلم حسن بن محمد بن حسن بن سائب بن مالک اشعری قمی تصنیف شده است، حدیثی از امام کاظم (ع) وجود دارد که برخی فقیهان و حدیث شناسان معاصر، آن را بر نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران تطبیق کرده اند. در این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی، سند و دلالت این حدیث بررسی شده و فرضیه انطباق آن بر امام خمینی واکاوی و ارزیابی شده است. میزان اعتبار کتاب و شخصیت راویانی که در سلسله سند حدیث وجود دارند، بر اساس معیارهای رجالی و گفتار و نوشتار علمای رجال مورد سنجش دقیق قرار گرفت و روشن شد که سند حدیث، قابلیت پذیرش را دارد و محتوای آن با ملاحظات خاص و قرائن و دلایل ویژه بر نهضت امام خمینی (س) تطبیق می کند. صرف نظر از سند حدیث، مفاد و محتوای آن و پیام ها و نکته های نهفته در متن الفاظ این حدیث، با نگاه کلان به احادیث مرتبط با قیام های شیعیان در عصر غیبت و پیش از ظهور قائم آل محمد (عج)، استنباط شد و تمام دلایل و مدارک و شواهد فرضیه تطبیق، شناسایی و ارزیابی گردید.

کلیدواژه ها: ولایت، ولایت مطلقه فقیه، دولت، حکم، حکم حکومتی، ولایت مطلقه، حکم اولی.

مقدمه

بی تردید پیامبر خدا (ص) و اهل بیت (ع)، با علم لدنی و ارتباط با خـدای متعال، توانایی پیش بینی آینده بشر را دارا هستند و در قرآن و سنت پیش بینی آینده وجود داشته اسـت. کوشش در جهت مصداق یابی بـرای احـادیث معصومین (ع) و انطباق احادیث ملاحم و فتن بر شخصیت ها و رویدادهای جهان، در راه کمال و سعادت و برای امید و نجات لازم است. این امر باید مبتنی بر قواعد و شرایط مناسب و با شواهد و قرائن خاص همراه گردد. انقلاب اسلامی، ایران شـگفت انگیزترین و تأثیرگذارترین پدیده قرن حاضر جهان بوده است و نقش بنیادی در تغییر و تحولات بین المللی دارد.

آنتونی گیدنز جامعه شناس مشهور انگلیسی در این باره می گوید:

در گذشته، سه غول فکری جامعه شناسی یعنی مارکس، دورکیم و ماکس وبر با کم وبیش اختلافاتی فرایند عـمومی جـهانی را به سمت سکولاریزاسیون و به حاشیه رفتن دین می دیدند، ولی از آغاز دهه هشتاد و با انقلاب اسلامی ایران، شاهد تحقق عکس این قضیه هستیم، یعنی فرایند عمومی جهان روند معکوسی را آغاز و به سمت دینی شدن پیش مـی رود (گـیدنز، ۱۳۷۴، ص ۷۵).

بی شک عصر نوین جهان، عصر حیات دین و بازگشت به دین است. این همه ناشی از نهضت امام خمینی (س) می باشد. نهضت امام خمینی (س)، هم در بیان صریح رهبر، و هم به لحاظ دستاوردها و در عمل، در جهت زمـینه سازی بـرای ظهور قائم آل محمد (عج) قرار دارد. این حقایق در حدیثی از امام کاظم (ع) پیش بینی شده است؛ حدیثی که ریشه در کتابی در چهارم قمری دارد و قابلیت انطباق با انقلاب اسلامی ایران را داراست. این پژوهش ظرفیت های آن حدیث و قابلیت ها و شواهد و مدارک تـطبیقی آن را بـررسی مـی کند.

ایوب بن یحیی الجندل از امام کاظم (ع) چـنین نـقل کرده است:

رجل من اهل قم یدعو الناس الی الحق، یجتمع معه قوم کزبرالحدید، لاتزلّهم الریاح العواصف و لایملّون من الحرب و لایجبنون و علی الله یتـوکلون و العـاقبه للمـتقین؛ مردی از اهل قم مردم را به سوی حق دعـوت نـموده و فرا می خواند، برگرد او مردمانی جمع می شوند و فراهم می آیند که چونان پاره های آهن اند. طوفان ها آنان را به لرزه نمی اندازند و از جنگ خسته نمی شوند و بـزدلی نـمی کنند و نـمی ترسند و بر خدا توکل دارند و فرجام و پایان نیک از آن پرهیزکاران است.

مسئله اصـلی تحقیق این است که آیا این حدیث شریف امام هفتم (ع) بر «نهضت امام خمینی» تطبیق می کند و «ویژگی های انقلاب اسلامی ایران» و «امتیازات یارانـ راسـتین امـام خمینی» و «سرنوشت انقلاب اسلامی ایران و پیوستگی آن به انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج)» را تـبیین می نماید؟

ریشـه یابی سند حدیث

سند و منبع اصلی این حدیث، کتاب تاریخ بلدة قم می باشد که با توجه به تـرجمة فـارسی آن، بـه تاریخ قم مشهور است. حسن بن محمد بن حسن بن سائب بن مالک اشعری قمی، از اعـلام قـرن چـهارم هجری قمری در ۳۷۸ ق این کتاب را نوشت. حرص بر جمع آوری اخبار دربارة قم، مشاهده شگفتی زمامداران از عـدم نـگارش کتـاب در تاریخ قم، و عدم گزارش تاریخ قم در کتاب های مرتبط، اسباب تصنیف این کتاب شده است (قـمی، ۱۳۱۳، ص ۱۹ـ۲۵).

شـخصیت مؤلف و اعتبار کتاب تاریخ قم

مصنف کتاب، از معاصران شیخ صدوق و شاگرد برادرش حـسین بن عـلی بن بـابویه قمی است. او از اکابر قدمای علمای اصحاب و از اجلای قدمای علمای قم بوده و از شیخ صدوق و بـرادرش روایت کرده اسـت (افندی اصفهانی، ۱۳۶۶، ص ۴۶؛ امین، ۱۴۰۳ق، ج ۵، ص ۲۴۶). علامه مجلسی، کتاب تاریخ بلدة قم را در مصادر بحارالانوار الجامع لدرر اخـبار الائمـة الاطهار (ع) قـرار داده و آن را صحیح و دارای اعتبار شمرده و از آن حدیث نقل کرده است. وی در فصل دوم کتاب خود در توثیق مصادر کتاب خـویش مـی نویسد: «تاریخ بلدة قم کتاب معتبر، لکنی لم یتیسرلنا اصل الکتاب و انّما وصل الینـا تـرجمته و قـد اخرجنا بعض اخباره فی کتاب السماء و العالم» (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۱، ص ۴۲)؛ تاریخ قم کتاب معتبری است، لکن اصل عـربی کتـاب بـه ما نرسید و تنها ترجمة آن به ما رسیده است و ما برخی اخبار آنـ را در کتـاب سماء و عالم اخراج نموده و آورده ایم. صاحب اعیان الشیعة نیز کتاب را در نهایت جودت و احاطه دانسته است (امـین، ۱۴۰۳ق، ج ۵، ص ۲۴۷).

شـخصیتِ مؤلف کتاب، مورد اعتماد علمای شیعه و کتاب وی دارای اعتبار شناخته شده است. آیتـ الله نـوری همدانی، دربارة کتاب تاریخ قم می گوید: «تـاریخ قـم یکی از مـدارک بحار است و مدرکی برای محدثین است و صـاحبش مـعاصر صدوق است. صدوق در ۳۸۱ق در قرن چهارم از دنیا رفته است» (مدرسه فقاهت، ۲۶ / ۹ / ۸۷).

کتاب تاریخ بـلدة قـم و ترجمه آن، مهم ترین و قدیمی ترین، منبع مـعتبر قـم شناسی شـمرده مـی شود (مـدرسی طباطبائی، ۱۳۶۴، ص ۲۶ و ۳۴).

راویان حدیث از امام کاظم (ع)

حـدیث امـام موسی بن جعفر (ع) که سند و محتوای آن در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد، در هـر دو چـاپ، از این ترجمه وجود دارد (قمی، ۱۳۱۳، ص ۱۰۰؛ قمی، ۱۳۸۵، ص ۲۷۷ـ۲۷۸). این حدیث را حـسن بن محمد بن حسن قمی مـصنف کتـاب تاریخ قم از علی بن عیسی از ایوبـ بن یحـیی الجندل از ابوالحسن اول امام موسی بن جعفر (ع) نقل کرده است. راوی حدیث از امام هفتم (ع) ایوب بن یحیی الجندل مـی باشد. وی شـخصیت ناشناخته ای است و در رجال کشی و فـهرست شـیخ طـوسی و رجال برقی و رسـالة ابـوغالب زراری و رجال ابن غضائری، از منابع اولیه رجـال شـیعه در سده های سوم تا پنجم، از وی هیچ اثری نیست. جای شگفتی است که در منابع ثانویه رجالی، از سـده شـشم تا هشتم نیز همچون فهرست شـیخ مـنتخب الدین و معالم العـلماء ابـن شهرآشوب و رجـال ابن داود و خلاصة الاقوال عـلامه حلی و حتی منابع متأخر رجالی شیعه، از سده دهم تا معاصران نیز در مجمع الرجال قهپائی و نقد الرجـال تـفرشی و جامع الرواة اردبیلی و رجال سیدبحر العلوم و تـنقیح المقال مـامقانی و قـاموس الرجال تـستری و مـعجم رجال الحدیث سـیدابوالقاسم مـوسوی خوئی، هیچ سخنی دربارة ایوب بن یحیی الجندل وجود ندارد. در برخی موارد، نام راوی در منابع رجالی آمده اسـت و مـجهول الحال شـمرده شده است. اما عدم ورود نام یک راوی در کتب رجـالی هـرگز بـه معنای مـجهول بـودن وضـعیت وی نیست. تنها می توان او را بی نام و نشان در منابع رجالی دانست.

گرچه راوی بی نام، نه توثیق، مدح، تعدیل، حجیت و صلاح دارد و نه تضعیف، ذم، جرح و فسق، ولی این واقعیت نیز روشن است فردی که در هـیچ یک از کتب رجالی وجود ندارد، مطعون و ضعیف شمرده نمی شود؛ زیرا راویانی که نامشان در آثار رجالی آمده و با الفاظ کذاب، وضاع و ساقط و متروک الحدیث و متهم یاد شده اند، مذموم و مطعون اند و بی نام ها، در گروه راویان مطعون و دارای ضعف عقیدتی و اخلاقی جای نـمی گیرند.

صـِرف عدم ذکر نام راوی در آثار رجالی، عیب و نقص نیست و به سند حدیث صدمه نمی زند. مجهول بودن ایوب بن یحیی الجندل، با توثیق علی بن عیسی، که این حدیث را از وی نقل کرده است و با اعتبار کتاب تـاریخ بـلدة قم از منظر محدثان، جبران می گردد.

علمای رجال، خبر راوی ضعیفی را که ضعف آن جبران شود، معتبر می دانند. این حدیث مسند است، اما یک راوی آن ناشناخته است؛ نبودن راوی در کتب رجـالی، بـه معنای مجروح بودن وی نیست. این نقص با اعـتماد فـقیهان بزرگ به اصل حدیث و ورود به تحلیل و تطبیق آن و توثیق کتابی که روایت را آورده است و توثیق راوی دیگر حدیث، زائل می گردد. یکی از مبانی مهم در نقد سند برای ارزشیابی حدیث در حالت تعارض، عـرضه مـحتوای حدیث بر قرآن کریم و سـنت قـطعی است (حرعاملی، بی تا، ج ۲۰، ص ۹۴). این معیار در وضعیت عدم تعارض نیز صادق است. متن این حدیث، هیچ تعارضی با قرآن و سنت ندارد.

مجموعه مطالب مذکور، از قرائن متصله و منفصله ای است که ثبوت خبر از امام کاظم (ع) و روایت را نـشان مـی دهد و صحت مضمون و مفاد آن را آشکار می سازد.

ثقه بودن صاحب کتاب و وجود حدیث در کتابی که توثیق شده و مورد اعتماد بوده و معتبر شمرده شده است، از معیارهای تقویت سند حدیث است (همان، ص ۱۱۲). در صورت صحیح شـمردن یک حـدیث توسط فـقیه عادل، نقص وجود فرد مجهول در سلسله سند برطرف می گردد. به گونه ای که اگر آن فرد مجهول در سند حدیث دیگر نـیز وجود داشت، حکم به صحت آن می شود. تسامح در ادلة سنن در احادیث تاریخ و مـلاحم نـیز جـاری است.

مطابق گزارش شیخ حرعاملی دانشمندانی همانند شیخ مفید و ابن شهرآشوب و طبرسی، تصریح بر توثیق چهار هـزار مـرد از اصحاب امام صادق (ع) دارند، ولی اکنون این راویان در کتب رجالی از اصحاب امام صادق (ع) به این عدد نـمی رسند (هـمان، ص ۱۱۵). بـنابراین، گروهی از اصحاب امامان (ع) که عدل و ثقه و حجت بوده اند، در کتب رجالی نام آنان وجود ندارد.

شیخ حـرعاملی، در تبیین نقش درک وجدانی مبتنی بر قرائن در توثیق افرادی که احدی آنان را توثیق نکرده اسـت، می نویسد:

الا تری انا نـرجع الی وجـداننا فنجد عندنا جزما بثقه کثیر من رواتنا وعلمائنا الذین لم یوثقهم احد، لمابلغنا من آثارهم المفیده للعلم بثقتهم وتوثیق لبعض الثقات الاجلاء من جمله القرائن المفیده لذلک وقد تواترت الاحادیث فی حجیه خبر الثـقه کما مر فیدخل خبره بحال الروات کما هو ظاهر (همان)؛ آیا نمی بینی ما به وجدان مان برمی گردیم، پس نزد خودمان جزم و قطع به ثقه بودن بسیاری از راویان و علمای مان که احدی آنان را توثیق نکرده، می یابیم به دلیل آنـچه از آثـار سودمند آنان به ما رسیده است و افاده علم به توثیق آنان دارد و توثیق برخی از اجلای ثقات، ازجمله قرائن مفید به علم به توثیق می باشد. احادیث حجیت خبر ثقه متواتر است، پس خـبر ثـقه از حال راویان، داخل در حجیت خبر ثقه است.

محمدحسین بروجردی، دربارة وضعیت راویانی که در فهرست شیخ طوسی نامشان نیامده است، می گوید:

عدم تعرّض الشیخ الطوسی فی فهرسته لبعض الرواه باعتبار عدم کونـه مـصنّفا لایدل علی عدم کونه ثقه عنده (فاضل موحدی، ۱۳۹۸ق، ج ۲، ص ۲۷۱؛ حسینی جلالی، ۱۳۷۸، ص ۱۱۲). عدم تعرض شیخ طوسی در کتاب فهرستش بر ذکر نام برخی از راویان، به اعتبار مصنف نبودن او، دلالت بر ثقه نبودن او در نزد وی نمی کند.

عـلی بن عـیسی، کهـ واسطة بین مصنف و ایوب بن یحـیی الجـندل اسـت و در رجال این حدیث قرار دارد، در کتب رجالی ستوده شده است، ولی علی بن عیسی، مشترک بین ده تن می باشد که همه توثیق شده اند (موسوی خوئی، ۱۴۰۳ق، ج ۱۲، ص ۱۰۶ـ۱۱۰). احـتمال مـی رود. او عـلی بن عیسی بن زرین باشد که شیخ طوسی وی را از اصحاب امام کاظم (ع) شـمرده و ثقه دانسته است (طوسی، ۱۴۱۷ق، ص ۳۵۲؛ موسوی خوئی، ۱۴۰۳ق، ج ۱۲، ص ۱۰۹).

منابع حدیث

علامه مجلسی در بحارالانوار کتاب السماء و العالم، باب الممدوح من البلدان و المـذموم مـنها و غـرائبها، در ردیف سی و هفتم، این حدیث را از کتاب تاریخ قم نقل کرده اسـت (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۶۰، ص ۲۱۶). پس از وی، شاگرد و یار او علامه عبدالله بحرانی اصفهانی در عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الایات و الأخبار و الاقوال این حدیث را ذکر کرده است (بحرانی اصـفهانی، ۱۳۶۳، ج ۲۱، ص ۳۴۷). سـایر عـلمای معاصر شیعه نیز این حدیث را به نقل از علامه مجلسی در آثار خود آوردهـ اند (قـمی، بی تا، ج ۲، ص ۴۴۶؛ مدرسه فقاهت، ۲۶ / ۹ / ۸۷؛ منتظری، ۱۴۰۹ق، ج ۱، ص ۲۳۹؛ محمدی ری شهری، ۱۳۶۲، ج ۱، ص۵۷۳؛ اشتهاردی، ۱۳۸۶، ص ۲۴).

این کتاب، از زمان تصنیف در سال ۳۷۹ق، تا سال های نخستین قرن نـهم هـجری قـمری یا شمسی در دسترسی اهل علم قرار داشت.

تاج الدین حسن خطیب ابن بهاء الدین علی بن حـسن بن عـبدالملک قـمی، در ۸۰۶ و ۸۰۵ هجری قمری کتاب تاریخ بلدة قم را برای استفاده فارسی زبانان، به تشویق یکی از امیران خـاندان صـفی از حـاکمان محلی قم، به زبان فارسی برگرداند (قمی، ۱۳۱۳، ص ۳؛ قمی، ۱۳۸۵، ص ۶). پس از آن ترجمه، دیگر متن اصلی و عربی کتـاب از بـین رفت. هم اینک پس از گذشت بیش از پنج قرن، اثری از آن پیدا نشده است و تمامی کوشش ها و جست وجوها بـرای یافـتن کتـاب بی نتیجه مانده است.

از آن ترجمه، نسخه ای در اختیار علامه مجلسی قرار داشته که در کتاب خود از آن استفاده نـموده اسـت. اکنون از آن ترجمه، شانزده نسخه خطی در کتابخانه ملی ایران، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، کتـابخانه مـرکزی دانـشگاه تهران، کتابخانه مجلس شورای اسلامی، کتابخانه مدرسه سپهسالار، کتابخانه ملک و آستانه مقدس حضرت معصومه (س) وجـود دارد (قـمی، ۱۳۸۵، ص ۶۱ـ۶۳). پیش از انقلاب اسلامی، این ترجمه با تصحیح و تحشیه سیدجلال الدین طهرانی در آذر ۱۳۱۳ش در مطبعه مجلس در قطع وزیری چـاپ شـد. مـصحح در مقدمه کوتاه چاپ دوم نوشت: ما آن را از روی نسخه ای که به سال ۱۰۰۱ تحریر شده، به طبع رساندیم (قمی، ۱۳۱۳، ص ۱).

پس از انـقلاب اسـلامی نـیز با همت مرکز قم شناسی و کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی و گنجینه جهانی مخطوطات اسـلامی، در ۱۳۸۵ بـا تصحیح و تحقیق محمدرضا انصاری قمی چاپ گردیده است.

فرضیه تطبیق

انطباق حدیث امام کاظم (ع) بر نـهضت امـام خمینی، از سوی برخی فقیهان معاصر صورت گرفته است. محمد محمدی ری شهری، در بـحث از این روایت مـی نویسد:

روایتی از امام کاظم (ع) نقل شده که وقتی در کنـار سـایر روایاتـی که در رابطه با پیش بینی انقلاب اسلامی ایران اسـت قـرار می گیرد، بطور روشن دلالت می کند بر اینکه جرقه این انقلاب از قم زده می شود و این انقلاب از سـوی ابـر مردی که از قم برخاسته است، رهـبری مـی گردد... این روایت کامـلاً بـا انـقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی مـنطبق اسـت (محمدی ری شهری، ۱۳۶۱، ص ۶۱ -۶۲).

در میزان الحکمة نیز در عنوان الثورة من مدینة قم، همین حـدیث را آورده اسـت (محمدی ری شهری، ۱۳۶۲، ج ۱، ص ۵۷۳، خ ۲۲۳۱).

آیت الله نوری همدانی، در درس خـارج فقه خویش کتاب الجـهاد، در بـررسی و نقد و رد روایاتی که هرگونه قیام در عـصر غـیبت تا ظهور حضرت مهدی (عج) را نفی می کند، دلایل متعددی آورده است. وی به همین حدیث در پاسخ آن روایات اسـتناد مـی کند و درباره محتوای حدیث می گوید: «خـیلی ها این قـیام را بـه انقلاب اسلامی ایران تـعبیر کردهـ اند» (ر. ک: مدرسه فقاهت).

آیت الله مـنتظری نـیز در پاسخ همین روایات، پنج حدیث ازجمله همین حدیث امام کاظم (ع) را آورده و می نویسد: «یحتمل انطباق مفاد هـذه الاخـبار علی الثورة الاسلامیة فی ایران، کما لایخـفی» (مـنتظری، ۱۴۰۹ق، ج ۱، ص ۲۳۹).

محققانی که سـفینة البحار و مـدینة الحـکم و الاثار محدث قمی را پس از پیروزی انـقلاب اسلامی ایران در بیروت چاپ کردند، بر روی بیرونی جلد اول و دوم کتاب، متن همین حدیث را قرار دادند. این اقدام آنـان بـراساس رویکرد به فرضیه تطبیق انجام شده اسـت.

دلایل انـطباق

بـه نـظر مـی رسد محتوای این حـدیث، بـراساس ملاحظات و دلایل و شواهدی که در پی می آید، با نهضت امام خمینی ارتباط دارد. بی تردید سیدروح الله موسوی خمینی، مردی از اهل قم اسـت. بـر این اسـاس، همة مطالب و پیام ها و نکته های این حدیث، بـر نـهضت امـام خمینی (س) جـاری اسـت. در تبیین و تحلیل فرضیه تطبیق، راه های متعدی وجود دارد: سه دسته از احادیث در فهم این تطبیق کمک می کند.

الف. آیات قرآنی و احادیث پیامبر ااسلام (ص) و اهل بیت (ع)، که اسلام و ایمان و دانش و امتیازات بی نظیر ایرانیان و نقش بـزرگ آنان را در پیشرفت و گسترش اسلام و تمدن اسلامی در جهان گزارش کرده است. در این زمینه، ده آیه قرآن با ایران ارتباط دارد (آل عمران: ۲۶؛ نساء: ۱۳۳؛ انعام: ۸۹؛ مائده: ۵۴؛ اسراء: ۵؛ حج: ۳؛ توبه: ۳۹؛ محمد: ۳۸؛ جمعه: ۳؛ فتح: ۱۶). ارتباطات این آیات با ایرانیان، به دلایل عقلی خـدمات ایرانـیان به اسلام و مسلمانان و حقایق قطعی تاریخی پیرامون نقش آنان در گسترش اسلام و تمدن اسلامی و دلایل نقلی ثابت می شود. احادیث نبوی و آراء مفسران این حقیقت را آشکار می سازد. در سورة مائده، خطاب به مؤمنان در عصر حـیات رسـول خدا (چنین آمده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی الله بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافـِرِینَ یُجـاهِدُونَ فِی سَبِیلِ الله وَ لا یَخافُونَ لَوْمـَةَ لائِمـٍ ذلِکَ فَضْلُ الله یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ الله واسِعٌ عَلِیمٌ» (مائده: ۵۴). این آیه، از اسلام قومی خبر داده است که در زمان نزول آیه، مسلمان نبوده اند و شش امتیاز نیز برای آنان بیان کرده اسـت. اصـحاب پیامبر در صدد شناسایی این قـوم بـودند و پیوسته از ایشان می پرسیدند مفسران در گزارش پاسخ پیامبر خدا نوشته اند: «فضرب بیده علی عاتق سلمان فقال: هذا و ذووه ثم قال: لوکان الدین معّلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء فارس» (طبرسی، ۱۴۰۳ق، ج ۲، ص ۳۰۸؛ زمخشری، بی تا، ج ۴، ص ۶۴۶؛ فخررازی، ۱۴۱۳ق، ج ۱۲، ص ۱۹؛ عـروسی حـویزی، ۱۳۸۳ق، ج ۱، ص ۶۴۱؛ آلوسی بغدادی، ۱۳۹۸ق، ج ۶، ص ۱۶۳؛ میبدی، ۱۳۶۱، ج ۳، ص ۱۴۷)؛ پیامبر با دست خویش بر دوش و کتف سلمان زده و سپس فرمود: این و بستگان اصحابش. سپس فرمود: اگر دین به ثریا آویزان باشد مردانی از فرزندان فارس به آن می رسند.

ب. همچنین احادیثی که قـیام حـق طلبانه و انقلاب اسـلامی زمینه ساز ظهور حضرت مهدی (عج) از مشرق را در عصر غیبت گزارش کرده است، گواه دیگری برای فرضیه تطبیقی می باشد. پیامبر خـدا (فرمودند: «یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه» (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۵۷، ص ۸۷؛ قزوینی، بـی تا، ج ۲، ص ۱۳۶۸؛ مـتقی هـندی، ۱۴۱۹ ق، ج ۱۴، ص ۱۱۸، خ ۳۸۶۵۳؛ اربلی، ۱۴۰۱ق، ج ۳، ص ۲۶۷؛ قندوزی حنفی، ۱۴۱۶ق، ج ۳، ص ۲۶۶). مردمی از مشرق قیام می کنند و برای سلطنت

الهی حضرت مهدی (عج) زمینه سازی می کنند. انقلاب خیرطلبانه در مـشرق نـیز در حدیث نبوی دیگر پیش بینی شده است؛ انقلابی که در عصر غیبت روی می دهد و حکومت تـشکیل مـی دهد و حـکومت را به حضرت مهدی (عج) می رسانند (قزوینی، بی تا، ج ۲، ص ۱۳۶۶؛ متقی هندی، ۱۴۱۹ق، ج ۱۴، ص ۱۱۹، خ ۳۸۶۷۴؛ حاکم نیشابوری، بی تا، ج ۵، ص ۶۵۷؛ سیدبن طاووس، ۱۳۹۸ق، ص ۵۲ و ۱۶۲). در حدیث امـام حسن (ع) از پیامبر خدا (ص)، از بعثت الهی مشرقی (سیدبن طاووس، ۱۳۹۸ ق، ص ۵۴) و در حدیث ابوخالد کابلی از امام بـاقر (ع)، از انقلاب مشرقی حق طلبانه پیروز پایدار، کهـ حـکومت را به صاحب شیعیان امام مهدی (عج) می رساند (نعمانی، ۱۴۰۳ق، ص ۱۸۲؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۵۲، ص ۲۴۳؛ فضلی، ۱۳۹۲ ق، ص ۱۴۵)، یاد شده است و مفاد آن نیز با فرضیه انطباق همراه است.

ج. احادیثی که در فضیلت قم و نقش آن در انقلاب جهانیِ مهدوی وارد شده است، دلیل دیگر فرضیه تطبیق مـی باشد. امام صادق (ع) قم را معدن شیعه (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۶، ص ۲۱۴) و حرم اهل بیت (و اهل قم را اخوان و برادران امامان ( (همان، ص ۲۱۱) و شیعه اهل بیت (ع) (همان، ج ۶۰، ص ۲۱۵) و یاران و همراهان امام مهدی (عج) دانسته اند که با قائم آل محمد (عج) اجتماع می کنند و همراه او قیام می کنند و در راه او اسـتقامت ورزیده و او را یاری مـی نمایند (همان، ج ۶۰، ص ۲۱۶).

شهر قم و اهل آن در عصر غیبت حجت بر تمام خلائق اند (همان، ج ۶، ص ۲۱۲؛ قمی، بی تا، ج ۲، ص ۴۵۵). شهر قم در عصر غیبت، معدن علم و فضل و دین می گردد که علم دین از آن به شرق و غرب جهان سرازیر می شود و اهل قـم قـائم مقام حجت خدا در زمین خواهند شد (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۶۰، ص ۲۱۲ و ۲۱۳).

شواهد و مدارک ارتباط حدیث با امام خمینی

سیدروح الله موسوی خمینی، در شهر خمین به دنیا آمد. به همین دلیل «خمینی» نامیده شد. احتمال دارد تـوجه بـه زادگاه امام خمینی (س)، ذهن پژوهشگران را از درک سریع ارتباط و پیوند حدیث امام کاظم (ع) با امام خمینی باز دارد. برای فهم «قمی» بودن امام و انطباق جمله «رجل من اهل قم» به امام خـمینی، دقـت در شـواهد نه گانه ای که در اینجا بیان می شود راهـگشا خـواهد بـود.

الف. گرچه امام خمینی در بیستم جمادی الثانی ۱۳۲۰ق برابر با ۳۰ شهریور ۱۲۸۱ شمسی و در شهرستان خمین به دنیا آمد ند (روحانی، ۱۳۵۸، ج ۱، ص ۲۰؛ انصاری، ۱۳۷۴، ص ۱۴؛ رجبی، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۱۱۸)، ولی در ماه رجب ۱۳۴۰ق برابر بـا نـوروز ۱۳۰۰ شـمسی به قم هجرت کرده (انصاری، ۱۳۷۴، ص ۱۶) و تا دستگیری و تبعید بـه خـارج از کشور، در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ در قم اقامت داشتند. در ۱۲ آبان ۱۳۵۷ از پاریس به تهران آمدند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در۱۰ اسفند ۱۳۵۷ به قم بازگشتند و تصمیم بر ماندن در قـم داشـتند. در دوم بـهمن ۱۳۵۸ برای درمان به بیمارستان قلب تهران منتقل شدند و پس از مرخصی از بـیمارستان، به توصیه پزشکان در تهران ماندگار شدند (همان، ص ۱۰۶ و ۱۱۸). بنابراین، امام خمینی (س) حدود نیم قرن در شهر قم ساکن بودند. این حـضور طـولانی در قـم، برای قرارگرفتن «امام خمینی» در شمار «اهل قم» کافی است. قطعاً از نـظر عـرف و شرع و فقه، امام خمینی با پنج دهه اقامت در قم، اهل قم شناخته می شوند. امام خود در سـخنرانی خـویش در۱۰ اسـفند ۱۳۵۷، همزمان با ورود به قم، خودشان را قمی دانسته، و به قمی بودن خویش افتخارکرده، فـرمودند:

 «من از عواطف ملت ایران و از عواطف هموطنیهای خودم، قمیها [تشکر می کنم] من قبلًا گفته بودم که از قم «عِلم» منتشر می شود، از قم «قدرت» منتشر شد. قم نمونه بود و من مفتخرم که در قم هستم. من پانزده سال- یا قدری بیشتر- از شما دور بودم لکن دلم اینجا بود؛ با شما بودم. شما غیرتمندان، شما پاک جوانان، سرمشق همه شدید. و الحمد للَّه ملت ایران، سرتاسر ملت ایران، با هم هم صدا شدند. و این قدرت الهی بود که طاغوت را شکست. » (صحیفه امام، ج ۶، ص ۲۷۷-۲۷۸).

ایشان در فروردین ۱۳۵۸ نـیز در سـخنرانی دیگر خود، قم را «وطن» خویش نامیده، فرمودند:

من خوشحالم که بعد از سالهای طولانی در میان شما رفقا- جوانان- هستم. من همیشه در فکر ایران و در فکر وطن خودم- قم- بودم و هستم و دعاگویم. شما می دانید که قم مرکز تشیع از زمان حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- حدود آن زمان، مرکز تشیع بوده است و از قم تشیع به سایر جاها رفته است. علم هم از قم به جاهای دیگر منتشر شده است و بحمد اللَّه شجاعت و زحمت در راه اسلام و فداکاری هم از قم منتشر شد. قم مرکز همه برکات است. خدا شماها- قمی ها- را برای ما حفظ کند، و همه ایران را برای همه. (همان، ص ۴۱۱).

حضور و اقامت طولانی مدت امام در قم و نظر و اظهارات عـرف مـردم و افتخار و تصریح امام بر اینکه وطن شان قم است، همه شواهد منطقی و عـقلی بـرای انطباق جملة ابتدای حدیث امام کاظم (ع) ، بـر امـام خـمینی است.

ب. منظور از «اهل قم» در حدیث، منطقه جـغرافیایی قـم در عصر حیات امام کاظم (ع) است که شامل شهر خمین هم شده است. حسن بن مـحمد بن حـسن قمی، در قرن چهاردهم هجری قـمری در بـیان حدود قـم مـی نویسد:

از بـرقی روایت است که او گفت که قم چهل فـرسخ در چـهل فرسخ است زیرا که حدود آن به غایت از یکدیگر دورند و اقطار آن متفاوتند و از دیگر شهرها بـاحوز آن گـرفته اند و جمع کرده اند. برقی چنین گوید کهـ حد اول قم از ناحیت هـمدان اسـت تا میلاذجرد که آن ساوه است و حـد دومـ آن از ناحیت ری تا جوسق داود بن عمران اشعری بدو فرسخ از دیر جص که فرا پیش قـم اسـت... حد سیم از ناحیت فراهان اسـت آنـجا که نـاحیت کرج است و گویند ازآنـجاکه جـوسق دیزوآباد است از همدان، و حـد چـهارم از ناحیت اصفاهان تا وادی که میان قریه درام و جرقام و میان قریه راوندست (قمی، ۱۳۱۳، ص ۲۶؛ ۱۳۸۵، ص ۵۵ـ۵۸).

روشن است کهـ قـم با این گستردگی جغرافیایی، چهل در چهل فـرسخ خـمین را فرا مـی گرفته اسـت، بـنابراین، زادگاه امام خمینی نـیز منطقه قم خواهد بود. ازاین رو، هیچ تردیدی وجود ندارد.

ج. روشن است مرد قمی که در حدیث از وی یاد شـده اسـت، با توجه به ویژگی های کار و پیروانش، یکی از افـراد عـادی، بـی سواد و درس نـاخوانده نـیست، قطعاً «اهل عـلم قـم» مقصود است. امام خمینی، بزرگ ترین شخصیت حوزه علمیه قم از زمان تأسیس تا امروز می باشد. امام خمینی (س)، در ۲۹ اسـفند ۱۳۰۱ که حـوزه علمیه قم توسط آیت الله عبدالکریم حائری یزدی تـأسیس شـد در قـم بـودند و از آغـاز تـأسیس حوزه علمیه قم در این شهر اقامت داشتند. در همین حوزه درس خوانده، تربیت شده و تدریس می نمودند تا آنگاه که در جایگاه مرجعیت و رهبری دینی انقلاب قرار گرفتند. امام خمینی، به لحـاظ آثار وجودی، جامعیت، شاگردان ممتاز فراوان، تألیفات و رهبری انقلاب، تنها شخصیت علمی مشهور، برجسته و جهانی حوزه علمیه قم می باشند. ازاین رو، منظور ازجمله «رجل من اهل قم» در واقع «رجل من اهـل عـلم قم» است و مصداق آن، امام خمینی است.

د. گرچه قم از زمان صدور حدیث تا امروز، پایگاه بزرگ و تاریخی شیعه و پیروان اهل بیت بوده است، اما بررسی تاریخ سیاسی قم و رویدادهای آن، بیانگر این است که تـا انـقلاب اسلامی ایران، در قم انقلابی با ماهیت، گستردگی، ویژگی ها و سرنوشت انقلابی که امام هفتم (در این حدیث پیش بینی نموده اند، پدید نیامده است.

ه‍. امام خمینی (س) در قـم ازدواج کرده و پنـج فرزند ایشان، سه دختر و دو پسـر در قـم به دنیا آمده اند.

و. امام خمینی (س) در حوزه علمیه قم، شاگردان بسیاری تربیت نمودند. شاگردان سخت کوش، پرتوان، هوشیار و مبارزی که در مکتب سیاسی امام خمینی آموزش دیدند و یاران وفـادار ایشـان در انقلاب اسلامی شدند. اسـتعدادهای طـلاب با شاگردی و تحصیل در حوزه درس امام شکوفا شد. همین نخبگان سیاسی حوزوی که در پیشرفت، پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی ایران نقش چشم گیری داشته و دارند. امام خمینی، در حوزه علمیه قم مجتهدان بزرگی را تربیت نمود. برخی از ایشـان در جـایگاه مرجعیت تقلید قرار گرفتند. در برخی دوره ها، در درس امام خمینی تا ۱۲۰۰ تن حضور داشته اند، شهید آیت الله سعیدی و غفاری و شهید بهشتی، باهنر، مفتح، مطهری، محلاتی، و مراجع تقلید آیات عظام فاضل لنکرانی، ناصر مکارم شـیرازی، حـسین نوری هـمدانی، لطف الله صافی گلپایگانی، جعفر سبحانی و عبدالله جوادی آملی، عبدالکریم موسوی اردبیلی، و رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خـامنه ای از شاگردان امام خمینی بوده اند (روحانی، ۱۳۵۸، ج ۱، ص ۴۱ ـ ۵۰؛ انصاری، ۱۳۷۴، ص ۲۱).

ز. بسیاری از کتاب ها و تألیفات امام خـمینی در دوران تـحصیل و تـدریس ایشان در حوزه علمیه قم نوشته شده و برخی هم در قم به چاپ رسیده اند.

ح. مبارزات امام خمینی با رژیم سـلطنتی پهـلوی و مخالفت ایشان با «رفرم امریکایی شاه و انقلاب سفید» و «لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی» و «لایحـه کاپیتـولاسیون» و سـخنرانی های پرشور و تحول آفرین ایشان در قم صورت گرفته است. مأموران رژیم پهلوی، دوبار امام خمینی را از قم دستگیر و بـه تهران برده اند. قم پایگاه و سنگر مبارزه، قیام و انقلاب امام خمینی است. پایتخت انـدیشة سیاسی دینی امام خـمینی و تـفکرات انقلابی اسلامی قرارگرفته و از آنجا به سراسر ایران گسترش یافته است. همة درگیری های امام خمینی با شاه و رژیم سلطنتی از ۱۳۴۰ تا تبعید امام به بورسای ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ در قم روی داده است. دعوت مردم از سوی امام خمینی بـه سوی نبرد و جهاد با طاغوت زمان شاه و رژیم شاهنشاهی ضداسلامی پهلوی از قم آغاز شد و ادامه یافت تا به پیروزی رسید.

ط. در این حدیث شریف «اهل قم» به کار رفته است. در لغت عرب، هرجا اهل به مـکان اضـافه شود، به معنای «ساکنان» آن مکان می باشد و هرگز به معنای زادگاه و محل ولادت استعمال نشده است. دربارة مفهوم «اهل بیت» نوشته اند: «اهل البیت سکانه» (احمدبن فارس، ۱۳۸۷، ص ۵۴؛ طریحی، بی تا، ج ۵، ص ۳۱۴؛ ابن منظور، ۱۴۰۵ق، ج ۱۱، ص ۲۹؛ جر، ۱۳۷۳ق، ج ۱، ص ۳۸۴). «اهل بیت» ساکنان آنـ هـستند. اهل مکه، ساکنان بیت الله الحرام و شهر مکه هستند (ابن منظور، ۱۴۰۵ق، ج ۱۱، ص ۲۸ـ۲۹). در معنای «اهل بلد» گفته اند: اهل البلد سکانه (خوری شرتونی، ۱۴۰۳ق، ج ۱، ص ۲۳). اهل شهر ساکنان شهرند، کسانی که در شهر زندگی می کنند. «اهل قـم» بـه معنای «ساکنان شهر قم» است، نه کسانی که الزاماً زادگاهشان قم باشد و یا در این شهر به دنیا آمده باشند. بنابراین، اهل قم در حدیث مزبور، تمام کسانی را که ساکن قم اند دربر می گیرد؛ چه در قم بـه دنـیا آمـده باشند و یا در جای دیگری به دنـیا آمـده و بـه قم رفته و ساکن این شهر شده باشند. گرچه ممکن است گفته شود اهل قم، اختصاص به کسانی دارد که زادگاهشان قم است، ولی این بـرداشت از نـظر لغـت نادرست است. در لغت، «اهل قم» عام است و شـامل هـر فردی که از نظر عرف ساکن قم باشد، می گردد. امام خمینی (س) از هجرت به قم تا تبعید به خارج از ایران، در حدود نیم قـرن، در قـم سـکونت داشتند (رحیمیان، ۱۳۷۱، ص ۱۷ و ۲۳). با یک عمر سکونت امام خمینی در شهر قم، جـای تردیدی نمی ماند که ایشان اهل قم هستند و قطعاً اهل قم در حدیث امام کاظم (ع) ، می تواند شامل امام خمینی شود.

ی. گـروهی از اهـل ری خـدمت امام صادق (ع) رسیدند و به امام عرض کردند: «نحن من اهل ری» ! مـا از اهـل ری هستیم. امام فرمودند: «مرحبا باخواننا من اهل قم». برادران ما از اهل قم خوش آمدید! عرض کردنـد: «نـحن مـن اهل ری». ما اهل ری هستیم. «فاعاد الکلام، قالوا ذلک مرارا واجابهم بمثل مااجاب به اولا». امـام هـمان کلام را تـکرار نموده و فرمودند: برادران ما از اهل قم خوش آمدید! اهل ری چندبار انتساب خود به ری را گـفتند وامـام بـه مثل همان کلام، بار اول پاسخ دادند. سپس، امام فرمودند: «ان لله حرماً و هو مکه وان للرسول حرماً و هـو المـدینه وان لامیرالمومنین حرماً وهو الکوفه وان لنا حرماً و هو بلده قم و ستدفن فیها امـراه مـن اولادی تـسمی فاطمه فمن زارها وجبت له الجنة» (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۶۰، ص ۲۱۶). برای خداوند حرمی است و آن مکه است و بـرای پیامـبر حرمی است و آن مدینه است و برای امیرمؤمنان حرمی است و آن کوفه است و برای مـا حـرمی اسـت و آن شهر قم است و به زودی زنی از سلاله من در آنجا دفن می شود که «فاطمه» نامیده می شود هر که او را زیارتـ کنـد، بهشت بر او واجب می گردد.

امام صادق (ع) در این حدیث، منطقة جغرافیایی قم را گسترده دانـسته و چـند بـار اهل ری را «اهل قم» شمرده اند. می توان گفت: امام صادق (ع) در احترام به فکر شهر قم، به قـم، مـفهومی کلانـ در جغرافیای فکری و اعتقادی و سیاسی بخشیده اند و اندیشه و رفتار اهل قم و روش و سبک آنان در تـشیع و پیروی از اهـل بیت (ع) را تأیید نموده اند و در عنوان اهل قم قرار داده و پایگاه فکری شناخته اند.

ویژگی های انقلاب اسلامی ایران درکلام امام هـفتم

در سـخنان امام کاظم (ع) ، امتیازات و ویژگی های انقلابی که رهبر قمی آن را ایجاد می کند، بیان شده اسـت این ویژگـی ها، بر نهضت امام خمینی تطبیق می کند. هـدف انـقلاب اسـلامی، دعوت به حق است. اهداف انحرافی و شـیطانی قـدرت طلبی، دنیاگرایی، ریاست طلبی، ثروت اندوزی، و شهوت رانی در آن راه ندارد. در جملة زیبای «یدعو الناس الی الحق»، نکته های مهمی دربـارة انـقلاب مرد قمی وجود دارد. او «دعوت» مـی کند، بـنابراین تحول آزادانـه، آگـاهانه و اخـتیاری است، تحمیلی و اجباری نمی باشد. «مردم» را دعـوت مـی کند و مخاطب او یک گروه و قشر خاص نیست. انقلاب طبقاتی نیست، مردمی است، عموم مـردم را فـرا می خواند. بنابراین، انقلاب جهانی است. او فـقط مردم قم یا تنها مـردم ایران را بـه بیداری اسلامی و مبارزه با دشـمنان اسـلام دعوت نمی کند، بلکه مخاطب او جهانیان هستند. انقلاب محدود نیست و با صدور انقلاب بـه هـمه نژادها و کشورها خواهد رسید. او در حـاکمیت بـاطل، مـردم را به سوی حـق دعـوت می کند. او همه را به سـوی «حـق» دعوت می کند. بنابراین، انقلاب او دینی، مذهبی، الهی و مقدس است؛ چون به سوی خدا، پیامـبر، قـرآن و امامان و تشکیل حکومت اسلامی و برقراری عـدالت، که در مـفهوم حق نـهفته اسـت، راهـنمایی می کند و فرا می خواند.

ویژگـی های یاران امام خمینی

در قسمت سوم حدیث امام هفتم (ع)، «یجتمع معه... وعلی الله یتوکلون»، ویژگی های یاران و همراهان مرد قـمی رهـبر انقلاب حق طلبانه بیان شده است. گـرد او، یارانـی بـا پنـج ویژگـی جمع می شوند. قـوم و مـلتی که همانند پاره های آهن محکم هستند، آنچنان ایمانی دارند که خدا در دل آنان جای دارد و هیچ کس نمی تواند آنان را از اعتقاد و ایمـان بـه خـدا جدا کند. طوفان ها و تندبادها، یاران آن مرد قمی را بـه لرزه نـمی اندازد و از پای در نـمی آورد. اسـتوار، پایدار و ثـابت قـدم هستند و صبر و استقامت دارند. ترس در آنها راه ندارد، شجاع اند و از هیچ کس جز خداوند نمی ترسند. از نبرد خسته نمی شوند و انقلاب را در میان راه رها نمی کنند و برای رساندن انقلاب به اهداف خود پایدارنـد. خستگی ناپذیر، سخت کوش پر نشاط و توانا هستند. بر خدا توکل دارند و با اعتماد به خدا و خودباوری در راه نفی سلطه ظالمان، بیگانگان، کافران و استعمارگران گام بر می دارند. دست نیاز به سوی هیچ کس جز خـدای مـتعال دراز نمی کنند. می دانند با توکل بر خدا و یاری حق می توانند به اهداف بزرگ الهی خود برسند.

شاگردان صدیق و یاران وفادار نهضت امام خمینی، از سال ۱۳۴۱ تا امروز، این ویژگی ها را دارا بوده اند. آزادگان نهضت امام خـمینی، که در زنـدان های کمیته ساواک شاه شکنجه شدند و برخی همچون آیت الله سعیدی و آیت الله حسین غفاری به شهادت رسیدند و برخی زنده و پایدارند. مردمی که در قیام ۱۵ خرداد ۴۲ و ۱۹ دی ۵۶ و ۱۷ شهریور ۵۷ و هـشت سـال جنگ تحمیلی در انقلاب به رهـبری امـام خمینی شهید شدند. توده های با ایمانی که در همة صحنه های انقلاب از پیدایش تا پیروی و تثبیت، به ویژه در جنگ تحمیلی حضور داشتند و اکنون در پایداری و تداوم انقلاب با رهبری ولایتِ فقیه گـام بـر می دارند. همه گواه انـطباق این ویژگـی های یاران مرد قمی بر یاران امام خمینی است.

سرنوشت انقلاب اسلامی در بیان امام کاظم (ع)

با شواهد زیر می توان ادعا کرد که در این حدیث، تداوم انقلاب اسلامی ایران تا انقلاب جهانی مهدوی یادآوری شده است. پیری و مرگ در این انقلاب راه نـدارد. اهـداف انقلاب آنقدر بزرگ، کلان، نامحدود و پایان ناپذیر است که هرچه انقلاب پیش رود، باز هم اهداف جلوتر خواهد بود. اسلامی کردن ایران و برقراری حکومت اسلامی، و اسلامی کردن جهان اسلام و تشکیل حکومت اسلامی در همه کشورهای اسلامی، و جهانی شدن اسـلام و گـسترش اسلام بـه سراسر گیتی و در نهایت، فراهم شدن مقدمات ظهور امام زمان (عج)، مقاصد بسیار بزرگ و بی پایان انقلاب اسلامی ایران است کهـ در سال ۱۳۴۱، از سوی امام خمینی ترسیم و تبیین شده است. بنابراین، با سـعی و تـلاش در راه حـفظ دستاوردهای انقلاب، شکر نعمت الهی انقلاب، تحقق اهداف انقلاب، مبارزه با نفوذ آفات و انحرافات و نبرد با دشـمنان انـقلاب و فراهم نمودن شرایط و عوامل استمرار و تداوم انقلاب، جوانی و عمر انقلاب اسلامی به درازا خـواهد کشـید و هـرگز این انقلاب پایان نمی پذیرد.

انقلاب اسلامی ایران، استمرار حرکت انبیاء و امامان (ع) و زمینه ساز ظهور آخرین وصی پیامبر خـدا قائم آل محمد (عج) است. این انقلاب باگذشته و آیندة جریان حق در تاریخ زندگی بشر ارتباط دارد و بـا اتصال به گذشته و آینـدة نـهضت های اولیاء خدا، بی پایان و جاودان است.

امام موسی بن جعفر (ع)، در پایان کلام نورانی خویش دربارة انقلاب مرد قمی، به آینده انقلاب ایران اشاره کرده اند. جمله «والعاقبة للمتقین»، حقیقت عصر ظهور را نشان می دهد. در پایان تاریخ و در آخرین، بهترین و عـالی ترین انقلاب الهی در زندگی بشریت، متقین بر سراسر جهان حکومت خواهند کرد. رهبر آن متقین، امام مهدی (عج) است که انقلاب متقین ایران به عصر ظهورش متصل می گردد. آمدن جمله «والعاقبة للمتقین» در پایان کلام نورانی امـام هـفتم (برای تبیین عاقبت انقلاب اسلامی ایران است. امامان (آیة «والعاقبه للمتقین» را که در قرآن سه بار تکرار شده است (هود: ۲۱؛ اعراف: ۲۸؛ قصص: ۸۳)، به عصر ظهور تفسیر نموده اند. امام باقر (ع) فرمودند: دولتنا آخرالدول لن یبـقی اهـل بیت لهم دوله الّا ملکوا قبلنا لئلا یقولوا اذاراوا سیرتنا: اذاملکنا سرنامثل سیره هولاء و هو قول الله عزوجل والعاقبه للمتقین (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۵۲، ص ۳۳۲ و۳۳۹). دولت ما آخرین دولت هاست و هیچ اهل بیتی که دولتی دارند، باقی نمی مانند، جز اینکه پیش از دولت ما بـه قـدرت برسند تا زمانی که سیرة ما را دیدند نتوانند ادعا کنند: هرگاه ما به قدرت می رسیدیم، مثل سیره آنان رفتار می کردیم. همین منظور از سخن خدای عزوجل در قرآن است که فرمود: «والعاقبة للمـتقین» پایان و عـاقبت نـیک جهان برای پارسایان است.

مـطابق بـیان امـام باقر (ع)، آیه «والعاقبة للمتقین»، بیانگر وضعیت عصر ظهور امام زمان (است. وجود این آیه در پایان سخنان امام کاظم، درباره انقلاب اسلامی ایران، در واقع سرنوشت انقلاب ایران را یادآوری مـی کند. انـقلاب اسـلامی ایران ادامه خواهد یافت تا متقین در عصر ظهور امـام زمـان (حکومت اسلامی را در سراسر جهان برقرار کنند.

امام جعفرصادق (ع) نیز در قالب یک بیت شعر همین حقیقت را بیان فرموده اند: «لکل اناس دولهـ یرقـبونها * ودولتـنافی آخرالدهریظهر» (یزدی حائری، ۱۳۹۷ق، ص ۴۸۰). برای هر ملتی دولتی است که انتظار آن را می کشند و راغـب آن هستند و دولت ما در آخر روزگار و پایان تاریخ ظهور می کند و آشکار می گردد.

دولت حضرت مهدی (عج) دولت جاویدان و پایان تاریخ است. دولت شکست ناپذیری اسـت که پس از آشـکارشدن عـجز و ناتوانی همه جریان ها و مکاتب بشری، برقرار خواهد شد و تا روز قیامت ادامـه خـواهد یافت.

پیوند دو انقلاب در کلام امام خمینی (س)

یک امتیاز امام خمینی، که عامل نفوذ، تأثیرگذاری و محبوبیت فراوان ایشان هم شـده بـود، اینـکه مردم «امام خمینی» را «نایب حضرت مهدی (» می شناختند و از ایشان اطاعت و پیروی کردند. روشن اسـت کهـ «نـایب»، باید در راستای تحقق اهداف و مقاصد «منوب عنه» اقدام کند. امام خمینی در گفتار و رفتار در جـهت زمـینه سازی بـرای ظهور قائم آل محمد (عج) گام برداشت و خود را سرباز و فدایی امام زمان می دانست. زمستان سال ۱۳۴۱ در آغـاز انـقلاب اسلامی، زمانی که اهداف کوچک و بزرگ انقلاب را برای یاران ترسیم نمود، بر اساس وظیفة شـرعی و تـجربیات نـهضت های صدساله اخیر ایران و با تدبیر، آگاهی و هوشیاری سیاسی «نابودی رژیم سلطنتی پهلوی» و «نفی رژیم جعلی صهیونیستی اسـرائیل» و «نـفی نظام سلطه بین المللی و سلطه جهانی امریکا» را در اهداف مقدماتی انقلاب جای داد. همچنین «اسلامی کردن ایران» و «اسـلامی شـدن جـهان اسلام» و «جهانی شدن اسلام» را سه هدف بزرگ، بلندمدت و نهایی انقلاب دانست که زمینه ساز ظهور حضرت مهدی (عج) خـواهد شد (عسگر اولادی، ۱۳۷۷، ص۱۴). امام خمینی، که در حوزه علمیه قم تربیت شد و از این حوزه به پا خـواست و انـقلاب اسـلامی را رهبری نمود، به انقلابیون یادآوری می نمایند:

ببینید که تحت مراقبت هستید. نامه اعمال ما می رود پیش امام زمان- سلام اللَّه علیه- هفته ای دو دفعه، به حسب روایت... نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان ما و سایر دوستان امام زمان- سلام اللَّه علیه- یک وقت چیزی صادر بشود. که موجب افسردگی امام زمان- سلام اللَّه علیه- بشود (صحیفه امام، ج ۸، ص۳۹۱-۳۹۲).

ایشان وظیفة مردم انقلابی ایران را انتظار فرج و فـراهم سـاختن مقدمات ظهور حضرت مهدی (عج) می دانند و می فرمایند: «ما همه انتظار فرج داریم، و باید در این انتظار خدمت بکنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است، و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند، و مقدمات ظهور ان شاء اللَّه تهیه بشود. » (همان، ص ۳۷۴).

ایشان دربارة وظایف حکومت و مسلمانان در ایران و دنیای اسـلام فـرموده اند:

ان شاء اللَّه، اسلام را به آن طور که هست، در این مملکت پیاده کنیم و مسلمین جهان نیز اسلام را در ممالک خودشان پیاده کنند و دنیا، دنیای اسلام باشد، و زور و ظلم و جور از دنیا برطرف بشود و [این] مقدمه باشد برای ظهور ولی عصر- ارواحنا فداه. (هـمان، ج ۱۵، ص ۲۶۲)... دست عنایت خدای تبارک و تعالی به سر این ملت کشیده شده است، و ایمان آنها را تقویت فرموده است که یکی از علائم ظهور بقیة اللَّه- ارواحنا فداه است. (همان، ج ۱۶، ص ۱۳۰).

در پیامی دیگر ارتباط بنیادین انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مهدوی را بـسیار زیبـا و دلنشین این گونه نوشته اند:

انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت- ارواحنا فداه- است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. (هـمان، ج ۲۱، ص ۳۲۷).

امـید و آرزوی امام خمینی، همواره ارتباط و اتصال انـقلاب ایران بـه طلوع فـجر انـقلاب حـضرت مهدی (عج) بوده است. در این بـاره فرمود: «. امید است که این انقلاب جرقه و بارقه ای الهی باشد که انفجاری عظیم در توده های زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- منتهی شود» (هـمان، ج ۱۵، ص ۶۲).

ایشـان «صـدور انقلاب» را برای هـموار نـمودن راه ظهور منجی و مصلح کل جهان حضرت مهدی (عج) وظیفة خویش دانسته، در پیامی نوشتند:

ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی می شکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی- صلی اللَّه علیه و آله- است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه می دهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی مصلح و کل و امامت مطلق حق امام زمان- ارواحنا فداه- هموار می کنیم. (همان، ج ۲۰، ص ۳۴۵).

از این رهنمودهای امـام به دست می آید که آرمان و هدف بزرگ انقلاب اسلامی، زمینه سازی مقدمات ظهور حضرت مهدی (عج) است. بنابراین، آنچه در احادیث امامان (ع) دربارة اتصال انقلاب اسلامی پیش از ظهور به انقلاب جهانی قائم آل محمد (عج) وجود دارد، در کلام رهـبر انـقلاب اسلامی به صراحت تکرار گردیده است.

پنج راهبرد تربیت زمینه ساز ظهور در کلام امام هفتم

در حدیث امام کاظم (ع)، اهداف تربیت مهدوی و پنج راهبرد اساسی تربیت زمینه ساز ظهور آموزش داده شده است. پنـج امـتیاز و صفت زیبا و سرنوشت ساز در این حدیث، برای یاران و اصحاب و ملت همراه رهبر قمی وجود دارد که ویژگی های اساسی زمینه سازان ظهور و خصال برجسته اصحاب امام مهدی (عج) است.

تربیت مـعطوف بـه تحقق این اهداف پنج گانه در راستای ظـهور اسـت. اگر جهت گیری نظام و سازمان تربیتی در راه تربیت انسان هایی دارای این ویژگی ها قرار گیرد و امکانات و ابزارهای تربیت، شیوه ها، روش ها و راه کارهای مناسب آن فراهم گردد، نظام تربیتی با راهبردهای تـربیت زمـینه ساز هماهنگ خواهد شد. لازم اسـت آیین تـربیت در انقلاب اسلامی ایران، به گونه ای طراحی شود که این شاخص ها در فرایند تربیت در جامعه اسلامی افزایش یابد و عموم مردم و اقشار گوناگون، به ویژه جوانان به این اوصاف ارزشمند و سرنوشت ساز آراسته شوند تا شرایط و عوامل پایداری و تـداوم نـهضت امام خمینی، در راستای ظهور حضرت مهدی (عج) فراهم گردد.

۱. پاره آهن؛ زبرالحدید

زبره پاره ای بزرگ و قطعه عظیمی از آهن است و جمع آن زُبَر می باشد (راغب اصفهانی، ۱۴۰۴ق، ص ۲۱۱). «زبرالحدید» به معنای پارهای آهن است. «زبرالحدید» در احادیث اهـل بیت (صـفت مؤمنان (مـجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۶۴، ص ۳۰۳ و ج ۶۷، ص ۱۸۷) و امتیاز مقداد (همان، ج ۲۲، ص ۴۴۰ و ج ۳۴، ص ۲۷۵) و خصلت اصحاب امام مهدی (عج) می باشد. زبرالحدید، بارها در احادیث برای توصیف یاران حضرت ولی عصر حضرت مهدی (عج) آمده است. پیامبر خدا ( (همان، ج ۵۲، ص ۳۰۴) و امام باقر (ع) (همان، ج ۵۲، ص ۳۴۳) و امام صادق (ع) (هـمان، ص ۳۸۶)، زبـرالحدید را در اوصـاف اصحاب امام زمان بیان کرده اند. فضیل بن یسار گفته است: امام صادق (ع) در معرفی اصحاب حضرت مهدی (عج) فرمودند: «... رجـال کأنـ قلوبهم زبرالحدید لایشوبها شک فی ذات الله» (همان، ص ۳۰۸)؛ مردانی که گویا دل هایشان پاره های آهن است، مـخلوط و آمـیخته بـه شک و تردید در ذات خداوند نیست. بنابراین، زبرالحدید ویژگی یاران رهبر قمی و امتیاز بزرگ اصحاب قائم آل محمد (عج) اسـت. این اشتراک، دلیل پیوند اساسی صفات پنج گانه یاران رهبر قمی با تربیت زمینه ساز ظهور مـی باشد.

مفهوم زبرالحدید، ایمان عـالی و بـاور نیرومند و اعتقادات محکم و پایدار است. یقین به توحید و رهایی کامل از هر گونه شک و تردید در وجود خدا، ویژگی برجسته یاران حضرت مهدی (عج) است.

۲. مقاوم در برابر تندباد و طوفان؛ لاتزلهم الریاح العواصف

 «عاصفه» باد تند و طوفان اسـت و جمع آن «عواصف» می باشد. طوفان ها و گردبادهای شدید آنان را نمی لرزاند و از پای در نمی آورد. این صفت، گویای صبر و استقامت بی نظیر و پایداری و استواری آنان است. رنج ها و سختی ها و مشکلات فراوان و پی درپی نیز آنان را به ستوه نمی آورد. امام صادق (ع)، به فضیل بن یسـار در تـوصیف یاران حضرت مهدی (عج) فرمودند: «اشدّ من الحجر لو حملوا علی الجبال لأزالوها» (همان)؛ از سنگ شدیدتر و محکم ترند، اگر بر کوه ها برخورد کنند کوه ها را از پیش پا بردارند، کوه ها را از جا بلند کرده و کنار زده و پراکنده می سازند. تربیت سـازنده این سـطح از قدرت پایداری و نبرد، از راهبردهای زمینه ساز انقلاب جهانی مهدوی است.

۳. خستگی ناپذیر در جنگ؛ لایملّون عن الحرب

از جنگ و نبرد خسته نمی شوند. خستگی ناپذیری از جنگ های پی درپی و از تداوم نبرد نیز از امتیازات ملت همراه با رهبر قمی اسـت. ایجـاد کشش و نیروی درونی عمیق و ظرفیت های بی پایان برای نبرد با اهل باطل و کفر و شرک و نفاق، تنها با تربیت صحیح امکان پذیر است.

۴. شجاع و نترس؛ لایجبنون

 «جبن» سستی دل و ضعف قلب انسان اسـت در آنـچه که سـزاوار و حق است بر آن قوی بـاشد (راغـب اصـفهانی، ۱۴۰۴ ق، ص ۸۷). ترس و بزدلی در یاران رهبر قمی راه ندارد. ایشان در مبارزات حق طلبانه خویش هرگز نمی ترسند. رهایی از ترس و آراستگی به صفت زیبای شجاعت نیازمند تربیت اسـتعدادها و تـجربه های مـیدان نبرد است.

۵. اعتماد و توکل بر خدا؛ علی الله یتـوکّلون

تـوکل بر خدای متعال و اعتماد کامل به پروردگار، خصلت دیگری است که در حدیث امام کاظم (ع) برای یاران رهبر قمی ذکر شده است. تـوکل، مـعلول مـعرفت و یقین است و با تربیت و سیر و سلوک معنوی در انسان ایجاد مـی شود.

نتیجه گیری

این پژوهش نشان داد که انقلاب اسلامی ایران در احادیث معصومان (ع) پیش بینی شده است. با بررسی مدرک و سند حدیث، روشن شد حـدیث امـام مـوسی بن جعفر (ع)، ریشه در کتاب تاریخ قم دارد که تألیف حسن بن محمد بن حسن بن سائب بن مـالک اشـعری، در سال ۳۷۸ در قرن چهارم قمری است. این کتاب سندی کهن و معتبر در موضوع با قم شناسی می باشد.

نویسنده کتاب از أعـلام قـرن چـهارم و از اکابر قدمای اصحاب امامیه و علمای قم و از معاصران شیخ صدوق است که از شیخ صـدوق و بـرادرش روایتـ کرده است. کتاب تاریخ قم در آغاز قرن نهم قمری در ۸۰۵ و ۸۰۶ از سوی تاج الدین حسن بن بهاء الدین علی بن حـسن بن عـبدالملک قـمی، برای استفاده فارسی زبانان به فارسی ترجمه شد و از قرن نهم تا به امروز، هـمان تـرجمه راهنمای پژوهشگران قم شناسی قرار دارد. کتاب اصلی و متن عربی آن مفقود گردید. علامه مجلسی از هـمین تـرجمه بـهره برده است. ولی این کتاب را در مصادر بحارالانوار قرار داد، در فصل توثیق مصادر بحارالانوار نیز این کتاب را منبع مـعتبر و مـورد اعتماد شمرده، احادیث آن را در کتاب خویش آورده است. همچنین این حدیث مسند می باشد. ایوب بن یحیی الجـندل و عـلی بن عـیسی، در سلسله سند حدیث قرار دارند. گرچه از ایوب بن یحیی در کتب رجالی هیچ یادی نشده است، اما عـلی بن عـیسی ثقه و شخصیت قابل اعتمادی است. با شواهد و قرائن خاص روشن شد، عـدم ذکر ایوبـ بن یحـیی در کتب رجالی، صدمه ای به سند و متن حدیث نمی زند. بنابراین، حدیث از نظری سندی قابل قبول اسـت.

فـرضیه انـطباق حدیث امام کاظم (ع) بر نهضت امام خمینی، که از سوی برخی فقیهان معاصر طـرح شـده است، با توجه به مفاد سه دسته از احادیث و با تحلیل عقلی بررسی شد و پیام های حدیث پیرامـون شـخصیت امام خمینی و ابعاد انقلاب اسلامی و ویژگی های یاران ایشان و سرنوشت انقلاب اسلامی و پیوند آن بـا انـقلاب جهانی مهدوی (تبیین گشت. راهبردهای تربیت زمـینه ساز ظـهور بـراساس پنج ویژگی حماسه سازان فرمانبردار رهبر قمی، از مـتن حـدیث شناسایی و استخراج شد.

منابع

ابن شهر آشوب مازندرانی، ۱۳۸۰، معالم العلماء، نجف، المطبعة الحیدریه.

ابـن غـضائری، احمد بن حسین، ۱۳۸۰، رجال، قم، دارالحـدیث.

ابـن منظور، محمدبن مـکرم، ۱۴۰۵ق، لسـان العـرب، قم، ادب الحوزه.

احمدبن فارس، ابوالحسن، ۱۳۸۷، تـرتیب مـقاییس اللغه، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

اربلی، علی بن عیسی، ۱۴۰۱ق، کشف الغمه فی مـعرفه الائمـه (ع)، بیروت، دارالکتب الاسلامی.

اردبیلی، محمدبن عـلی، ۱۴۰۳ق، جامع الرواه و ازاحه الاشتباهات عـن الطـرق و الاسناد، قم، مکتبه آیت الله العـظمی المـرعشی النجفی.

اردبیلی غروی، محمدبن علی، ۱۴۰۳ق، جامع الرواة، بیروت، دارالأضواء.

اشتهاردی، محمدمهدی، ۱۳۸۶، بابی گری و بهایی گری، چ دوم، قـم، نـاصر.

افندی اصفهانی، عبدالله، ۱۳۶۶، ریاض العلماء و حـیاض الفـضلاء، مـشهد، بنیاد پژوهش های آسـتان قـدس رضوی.

امین، محسن، ۱۴۰۳ق، اعـیان الشـیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات.

انصاری، حمید، ۱۳۷۴، حدیث بیداری، چ سوم، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثارامام خمینی (س).

آلوسـی بغدادی، شهاب الدین محمود، ۱۳۹۸ق، روح المعانی فی تـفسیرالقرآن العـظیم و السبع المـثانی، بـیروت، دارالفـکر.

بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نـورالله، ۱۳۶۳، عوالم العلوم والمعارف والاحوال من الآیات والاخبار والاقوال، اصفهان، مکتبه الزهرا علیه السلام.

تستری، محمدتقی، ۱۴۱۰ق، قاموس الرجـال، قـم، نشر اسلامی.

جر، خلیل، ۱۳۷۳ق، المعجم العـربی الحـدیث (فـرهنگ لاروس)، تـرجمة حـمید طبیبیان، چ پنجم، تـهران، امـیرکبیر.

حاکم نیشابوری، ابوعبدالله محمدبن عبدالله، بی تا، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دارالمعرفه.

حر عاملی، محمدبن حسن، بـی تا، وسـائل الشـیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی.

حسینی جلالی، مـحمدرضا، ۱۳۷۸، المـنهج الرجـالی والعـمل الرائد فـی المـوسوعه الرجالیه لسید الطائفه آیت الله العظمی البروجردی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

حلی، حسن بن یوسف، ۱۴۱۷ ق، خلاصة الاقوال، تحقیق جواد قیومی، قم، الفقاهه.

خوری شرتونی لبنانی، سعید، ۱۴۰۳ ق، اقرب المواردفی فصح العـربیه والشوارد، قم، مکتبه آیت الله العظمی المرعشی النجفی.

راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ۱۴۰۴ ق، المفردات فی غریب القرآن، چ دوم، تهران، نشر کتاب.

رجبی، محمدحسن، ۱۳۷۱، زندگینامه سیاسی امام خمینی از آغاز تا تبعید، تهران، کتابخانه ملی جـمهوری اسـلامی ایران.

رحیمیان، محمدحسن، ۱۳۷۱، در سایه آفتاب (یادها و یادداشت هایی اززندگانی امام خمینی (س)، چ سوم، قم، مؤسسة پاسدار اسلام.

روحانی، حمید، ۱۳۵۸، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی (س)، چ چهارم، قم، دارالعلم و دارالفکر.

زراری، احمدبن محمد، ۱۳۹۹ق، رساله ابـوغالب زراری (تـاریخ آل زراره)، تحقیق محمدعلی موحد ابطحی، قم، ربانی.

زمخشری، محمودبن عمر، بی تا، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل، بیروت، دارالکتاب العـربی.

سـیدبن طاووس، ۱۳۹۸ ق، الملاحم والفتن فی ظـهورالغائب المـنتظرعجل الله فرجه، چ پنجم، قم، رضی.

طبرسی، فضل بن حسن، ۱۴۰۳ق، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، قم، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی.

طریحی، فخرالدین، بی تا، مجمع البحرین، تحقیق سـیداحمدحسینی، بـی جا، المکتبه المرتضویه.

طوسی، مـحمدبن حـسن، ۱۴۱۷ق، الفهرست، قم، الفقاهه.

عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، ۱۳۸۳ق، نور الثقلین، تصحیح وتعلیق هاشم رسولی محلاتی، چ دوم، قم، المطبعه العلمیه.

عسگر اولادی، حبیب الله، یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۷۷ – ۱۴ شوال ۱۴۱۹، روزنامة جمهوری اسلامی، سال بیستم، شمارة ۵۶۹۶.

علی بن عـبیدالله، ۱۳۶۶، مـنتخب الدین، قم، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی.

فاضل موحدی، محمد، ۱۳۹۸ق، نهایة التقریر، تقریر درس السید البروجردی، چ دوم، قم، بی نا.

فخررازی، محمدعمر، ۱۴۱۳ ق، التفسیرالکبیر، چ چهارم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

فضلی، عبدالهادی، ۱۳۹۲ق، فی انتظارالامام، چ دوم، بیروت، دارالزهـراء للطـباعه والنشروالتوزیع.

القـرشی الکنجی الشافعی، محمدبن یوسف، ۱۳۹۷، البیان فس اخبار الصاحب الزمان، چ چهارم، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات.

قزوینی، محمدبن یزید، بـی تا، سنن، تحقیق محمدفوادعبدالباقی، بیروت، دارالفکر.

قمی، حسن بن محمدبن حسن، ۱۳۱۳، تاریخ قـم، تـرجمة حـسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی، تصحیح جلال الدین طهرانی، تهران، مجلس.

ـــــ، ۱۳۸۵، تاریخ قم، ترجمة حسن بن علی بن حسن بن عـبدالملک، تـحقیق محمدرضا افتخاری قمی، قم، مرکز قم شناسی و کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نـجفی و گـنجینه جـهانی مخطوطات اسلامی.

قمی، شیخ عباس، بی تا، سفینه البحار و مدینه الحکم و الآثار، بیروت، دارالمرتضی.

قندوزی حـنفی، سلیمان بن ابراهیم، ۱۴۱۶ق، ینابیع الموده لذوی القربی، تحقیق سیدعلی جمال اشرف حسینی، تهران، دارالاسوه.

قـهپایی، عنایه الله، بی تا، مجمع الرجـال، قـم، اسماعیلیان.

کرباسچی، غلامرضا، ۱۳۷۱، هفت هزارروزتاریخ ایران وانقلاب اسلامی، از۱۳۳۹ تا۱۳۵۷، قم، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی.

کریمیان، حسن، ۱۳۲۸، قم رابشناسید جغرافیای شهرستان قم، قم، اداره فرهنگ شهرستان قم.

گیدنز، آنتونی، ۱۳۷۴، جامعه شناسی، ترجمة منوچهر صبوری، تـهران، نشر نی.

متقی هندی، حسام الدین، ۱۴۱۹ق، کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، تحقیق محمود عمر الدمیاطی، بیروت، دارالکتب العلمیه.

مجلسی، محمدباقر، ۱۴۰۳ق، بحار الانوار، چ سوم، بیروت، الوفاء.

محمدی ری شهری، محمد، ۱۳۶۲، میزان الحکمه، قم، دفـترتبلیغات اسـلامی.

ـــــ، ۱۳۶۱، تداوم انقلاب اسلامی ایران تا انقلاب جهانی مهدی (عج)، چ دوم، تهران، یاسر.

ـــــ، ۱۳۷۵، اهل البیت فی الکتاب و السنه، قم، دارالحدیث.

مدرسه فقاهت، درس خارج فقه آیت الله حسین نوری همدانی، کتاب الجهاد، تاریخ ۲۶ آذر ۱۳۸۷ بازیابی شده در: www. eshia. ir.

مدرسی طـباطبائی، حـسین، ۱۳۶۴، قم نامه، قم، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی.

معین، محمد، ۱۳۶۲، فرهنگ فارسی، چ پنجم، تهران، امیرکبیر.

منتظری، حسینعلی، ۱۴۰۹ق، دراسات فی ولایة الفقیه وفقه الدولة الاساملامیه، قم، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه.

موحد، ه، ۱۳۶۱، دوسال آخـر رفـرم... تا انقلاب، رخدادهای دی ۵۵ تا بهمن ۵۷، تهران، امیرکبیر.

موسوی خلخالی، نورالدین، ۱۳۸۶، دارالایمان قم درسیاحت نامه ها، زیرنظر محمود مرعشی، قم، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی.

موسوی خوئی، سیدابوالقاسم، ۱۴۰۳ق، معجم رجال الحدیث وتـفصیل طـبقات الرّواة، چ دوم، بـیروت، دارالزهراء.

موسوی خمینی، سیدروح الله، ۱۳۷۹، صـحیفه امـام، چ سـوم، تهران، مؤسسة تنظیم ونشر آثار امام خمینی (س).

میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، ۱۳۶۱، کشف الاسرار وعدة الابرار، به کوشش علی اصغر حکمت، چ چهارم، تـهران، امـیرکبیر.

نـاصر الشریعه، محمدحسین، ۱۳۵۰، تاریخ قم، مقدمه و تعلیقات و اضافات عـلی دوانـی، قم، دارالفکر.

نجاشی اسدی، ابوالعباس احمدبن علی، ۱۴۱۶ق، رجال نجاشی، قم، نشر اسلامی.

نعمانی، محمدبن ابراهیم بن جعفر، ۱۴۰۳ق، کتاب الغیبه، بـیروت، مـوسسه الاعـلمی للمطبوعات.

یزدی حائری، علی، ۱۳۹۷ق، الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب (عج)، چ چهارم، بـیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.

آدرس ثابت: ۱۱۱۶۶۲۸https: / / www. noormags. ir / view / fa / articlepage /

مقالات مرتبط

عوامل مؤثر در ازدواج موفق (پیش از ازدواج)

آثار فقهی نظریه جواز استعمال لفظ در بیش از یک معنا در قرآن مجید

بررسی تطبیقی روش های تفسیری فریقین در سازگاری عصمت حضرت داوود علیه السلام و خطای او

اهمیت و فضیلت وساطت در ازدواج از منظر آیات و روایات

نقش زنان در انقلاب مشروطه

گونه شناسی روایات امام حسن مجتبی علیه السلام در تفسیر قرآن کریم

نقش آزمایش های الهی در تربیت انسان

آثار تربیتی «رزق حلال» با تأکید بر آیات و روایات

و وقوع جنگ جهانی سوم (Persia) معرفی و نقد کتاب: نقد و بررسی تفسیر پیشگوییهای نوستر آداموس درباره درباره جهانی شدن انقلاب اسلامی ایران «و فتح جهان به وسیله ایران و وقوع جنگ جهانی سومPersia) )

صحیفه سجادیه یا زبور آل محمد (ص)

معناشناسی واژه ی «مجنون» در قرآن کریم

ریشه شناسی واژه قرآنی «تدبر»

عناوین مشابه

بررسی روابط برمکیان با امام کاظم (علیه السلام) و خاندانش

واکاوی متون زهد و بررسی ارتباط مشایخ صوفیه با امام کاظم علیه السلام

بررسی ویژگی های آرمان شهر از دیدگاه ملاصدرا، و تطبیق آن با تئوری حکومت اسلامی امام خمینی (س)

میزان تطبیق نظرات سیاسی حکومتی امام علی (علیه السلام) با انقلاب اسلامی

بررسی نظریه ابن تیمیه در انکار شاگردی ابن عباس نزد امام علی علیه السلام و نقد آن با تکیه بر منابع اهل سنت

بررسی چگونگی ارتباط امام رضا (علیه السلام) با اصحاب در کوفه، بغداد و قم

بررسی میزان آشنایی طلاب و دانشجویان شهر قم با فلسفه سیاسی امام خمینی (س)

بررسی تربیت مدنی از دیدگاه امام علی علیه السلام با تاکید بر تهج البلاغه

بررسی شیوه های تعامل امام صادق علیه السلام با اندیشه های گوناگون در اصول کافی

بررسی مداخلات اقتصادی دولت با تاکید بر سخن و سیره امام علی علیه السلام

. انتهای پیام /*