عصر امام خمینی، عصر شکوفایی ایمان

پدیدآورنده (ها): نخعی، آذردخت

۱. همراه با سپیده هفده ربـیع، بـهار زمـین فرا رسید و بنای علم و عدالت و توحید برفراز آمد، فروغ دروغین آتشکده ی آزر گشسب به تاریکی نـشست و کنگره های کاخ کسری فرو ریخت و بت ها در تمامی بت خانه ها به نشانه ی تسلیم سر فرود آوردنـد. کینه های ریشه دار جاهلی خـنجر خـونین کینه توزی را بر زمین نهاد و دستان آرزومند انسان، آیات نور و هدایت را به نشانه ی بشارت بر کرانه های بی کران هستی نگاشت و روز هجرتش سرآغاز فصل شکوفایی و مدنیت الهی انسان گردید.

در سال هشتم هجرت خانه امـن خدا و خلق خدا برای کافران و مشرکان نا امن شد و پایداری چندین ساله ی سردمداران شرک در هم شکست و دیری نپایید که اسلام سراسر شبه جزیره را فراگرفت، جهاد و رنج سیزده ساله ی پیامبر برای تغییر افق نگاه انـسان از خـاک تا خدا در کمتر از ده سال به بار نشست و الگویی آسمانی از حاکمیت دین را فرا روی تاریخ و تمدن آینده ی بشری قرار داد.

تربیت یافتگان مکتب او وحی الهی را در محدوده ی ایمان به غیب و حیات ابدی نمی دانست و تلاش مـی نمود نـگاه ویژه ی دین را در ارتباط با زندگی طبیعی و روزانه ی خود لمس نماید، آن گاه که نماز را در صف جماعت می گذارد فرشتگان را از محاسبه ی پاداش ناتوان می دید و آن گاه که در مقام خدمت به خلق خدا قرار می گرفت برای هر گـامش پاداشـ صدها حج می اندوخت و هرگاه شبی را فارغ از اندوه مسلمانان صبح می کرد، خود را از شمار آنان بیرون دانسته و بر عاقبت خویش بیمناک می شد.

عصبیت جاهلی و قومی هم زمان با رحلت پیامبر نـور و نـجابت، بـرای بازیافتن قدرتی که با ظهور اسـلام از دسـت داده بـود، جان گرفت و با روی کار آمدن خلیفه ی سوم و به کار بستن توصیه ی ابوسفیان، هزارماه با حاکمیت سیاه بنی امیه همه ی امیدها را به ناامیدی کشـانید و حـاکمیت فـراگیر عدالت به تأخیر افتاد، حضرت باقر (علیه السـلام) مـی فرمود: «قد کان وقّت هذا الامر فی سنة سبعین فلما قتل الحسین اشتّد غضب الله فأخّره الی اربعین و مأة فحدثناکم بذلک فـاذعتم و کشـفتم قـناع السرّ فلم یجعل الله لهذا الامر بعد ذلک وقتاً عندنا» (۱) بنابر این بـود که این کار در سال هفتاد هجری واقع شود اما با کشته شدن حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) خشم خدا افزون گشت و آن را تـا یکصـد و چـهل به تأخیر انداخت امّا وقتی که ما این سرّ به شما گفتیم و شـما نـیز از روی آن پرده برداشتید، از آن به بعد خداوند به ما نیز وقت آن را بیان نکرده است.

غیبت امام عصر هـشداری هـوشمندانه بـرای بیداری از غفلت و تغافل و فریبکاری و فریب خواری و نیز محافظت و صیانت از دین و دینداران بود ولی افـسوس که این حـادثه ی کمـر شکن نیز همچون دو فاجعه ی پیشین به جای این که مسلمانان را بیدار نماید و چونان منتظران نـگران بـه تـکاپو و جنب و جوش وا دارد و آنان را بر محور ولایت الهی متشکل و توانمند نموده، آرام و قرار از چشم و دل دشمن بـرگیرند و انـدوه جانکاه دوری از اسلام ناب را همراه با کینه ای مقدس زمینه ساز قیامی همگانی نمایند و کاشـانه ی پوشـالی جـاهلیت و ستم را در تمامی چهره ها ویران نمایند، ـ با تحریف محتوا ـ بهانه ای برای کرختی و بی خیالی و انـتظاری مـرگ وار گردید و آنان را صدها سال در سکوت و سکون فرو برد تا همچون جهودان دست خـدا را بـبندند و بـر احکام الهی مهر تعطیلی بزنند!

۲. کلیسا در غرب به نام دین و دفاع از حاکمیت الهی و پاسداری از ارزش های فـطری در بـعد علمی و عملی سمت و سویی بر خلاف فطرت انسانی در پیش گرفت و مبارزه بـا عـلم و تـوجیه ستم ره آورد حاکمیتی بود که به دورغ داعیه ی دین داشت. جنگ های صلیبی و آشنایی با مظاهر تمدن اسـلامی و سـرانجام کشـف آمریکا و اوج گیری تب طلا موجب زایش و ظهور فرهنگ و تمدنی نوین در تاریخ بشر شـد کهـ بن مایه ی آن عصیان و شورش همگانی علیه حاکمیت دینی کلیسا و انکار واقعیت الهی و دینی عالم و آدم بود و نـمی دانست که بـا فراموشی خدا و چشم پوشی از مشاهده ی جمال و جلال بی کران الهی، خود را نیز فـراموش مـی کند و در ظلمات فزاینده ی بافته ها و ساخته های علمی و عملی خـود مـتحیر و سـرگردان می ماند و گرفتار وحشتی روزافزون می گردد: (... نسُو اللهـَ فـأنساهم أنفسَهُم...) (۲) بشر متمدن! نمی دانست که با نفی ولایت حق به بهانه ی اصالت انـسان و بـه انگیزه ی پذیرش ولایت جمعی بشر ـ مردم سـالاری ـ، سـر از سیطره ی سـیستم و جـمادات و اشـیاء در می آورد، او در فرایند پیچیده ی ماشین "شیء" مـی شود و اینـ یعنی استبداد مضاعف و ابزار ابزار شدن آدم ! انسان مدرن نه تنها از خـدا بـیگانه شد، بلکه از خود نیز بیگانه شـد.

هر که گریزد ز خـراجات شـاه بارکش غول بیابان شود

در گـذشته تـاریخ عقلانی بشر خردورزی و خردگرایی گذرگاهی برای مشاهدات عالی فراعقلی بود اما به تـدریج خـصوصیت بارز خردورزی، نفی و تردید ابـعادی از هـستی شـد که فراتر از افق ادراک حـسی و مـادی بود. او با چشم پوشـیدن از وحـی و آسمان جز خود محوری و در جا زدن امیدی نیافرید و به نام خردورزی هواهای نفسانی و شهوات حـیوانی را تـئوریزه نمود. تئوریسین های بریده از آسمان برای گـریز از عـبودیت الهی "لیبـرالیسم" را طـراحی نـمودند و برای فرار از عذاب وجـدان و کوبیدن بر طبل بی عاری و بی تفاوتی به "نسبیّت" روی آوردند و برای شانه خالی کردن از پذیرش حق و رهایی از رنج اسـتقامت و پایداری "صـراط های مستقیم" را پیشنهاد نمودند و هنگامی که دین را مانع سـلطه گری و فـریب کاری و سـیاست بـازی دیدنـد به "سکولاریسم" پناه بردند و در واقع به جای این که عقل و اندیشه را هدایتگر خویش قرار داده و با یاری او شهوت و خـشم خـود را کنـترل نمایند آن را اسیر حرص و توجیه گر هوس و تابع شـهوت خـود نـمودند و یک مـیلیون و سـیصد هـزار دین و مذهب اینترنتی را برای تخلیه ی عقلانی و توجیه پوچی گری و ایجاد زمینه ی مساعد غارتگری جعل نمودند.

۳. پیروزی انقلاب اسلامی با رهبری و هدایت حضرت امام خمینی (س) جهان اسلام را بیش از هـر رویداد دیگری در قرن حاضر و حتی در قرن های گذشته تکان داد. تا به آن روز هیچ انقلابی به نام اسلام روی نداده بود و انقلاب اسلامی واژه ی تازه ای بود که با نام امام خمینی (س) مفهوم یافـت و کشـور ایران را که پرچمدار نفوذ غرب در خاور میانه و آسیای شرقی بود به اولین جمهوری انقلابی اسلامی مدرن عالم بدل کرد. به ندرت اتفاق می افتد که یک مرد به تنهایی بتواند مسیر تاریخ را عوض کند، اما این درسـت هـمان کاری بود که امام خمینی (س) از عهده ی آن برآمد. او مردی بزرگ بود که از جهان دیگر آمده بود. چهره ی مصمم و پولادین او هرگز نشانه ای از تردید و آشوب داخلی که معمولاً بـسیاری از صـاحبان قدرت دچار آن می شوند به هـمراه نـداشت، مهم ترین خصلت او صداقت و صمیمت بود. (۳) او به هرچه می گفت باور داشت و به هرچه باور داشت عمل می کرد. صداقت در اخلاق، صراحت در سیاست و حضور دین در متن زندگی تـفسیر تـازه ای از سیاست بود که تـوسط او عـرضه شد.

حضرت امام خمینی (س) معتقد بود: «انقلاب عظیم ایران که در نوع خود کم نظیر یا بی نظیر است از ارزش های بزرگی برخوردار است که بزرگترین آن مکتبی بودن و اسلامی بودن آن است؛ همان ارزشی که پیامبران عالی مقام در پی آن قیام نمودند. امید است که این انقلاب جرقه و بارقه ای الهی باشد که انفجاری عظیم در توده های زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیة الله- ارواحنا لمقدمه الفداء- منتهی شود. » (۴) او می فرمود: «در جهان حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداکاری ها و جان نثاریها و محرومیت ها مناسب حجم بزرگی مقصود و ارزشمندی و علوّ رتبه آن است، آنچه که شما ملت شریف و مجاهد برای آن بپاخاستید و دنبال می کنید و برای آن جان و مال نثار کرده و می کنید، والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدی است و مقصودی است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد؛ و آن مکتب الوهیت به معنی وسیع آن و ایده توحید با ابعاد رفیع آن است که اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غیب و شهود است؛ و آن در مکتب محمدی- صلی الله علیه و آله و سلم- به تمام معنی و درجات و ابعاد متجلی شده؛ و کوشش تمام انبیای عظام- علیهم سلام الله- و اولیای معظم- سلام الله علیهم- برای تحقق آن بوده و راهیابی به کمال مطلق و جلال و جمال بی نهایت جز با آن میسر نگردد. آن است که خاکیان را بر ملکوتیان و برتر از آنان شرافت داده، و آنچه برای خاکیان از سیر در آن حاصل می شود برای هیچ موجودی در سراسر خلقت در سرّ و عَلن حاصل نشود. شما ای ملت مجاهد، در زیر پرچمی می روید که در سراسر جهان مادی و معنوی در اهتزاز است، بیابید آن را یا نیابید، شما راهی را می روید که تنها راه تمام انبیا- علیهم سلام الله- و یکتا راه سعادت مطلق است.. ». (۵)

اسـتکبار جهانی که در برابر پیروزی انقلاب اسلامی غافلگیر شده بود از فردای پیروزی تلاش نمود تا آن را درون مـرزهای ایران به بند کشد و مـستضعفان و آزادی خـواهان جهان را از آن جدا نماید و داخل ایران نیز حرکت اسلامی را محدود به شیعیان و بلکه پیروان روحانیت انقلابی نماید اما دیری نـپایید که به ناچار اعتراف نمود انقلاب اسلامی زلزله ای ویرانگر برای غرب بود و امواج این انفجار بزرگ رژیم های وابسته به غرب را در ممالک اسلامی و عربی سخت متزلزل و بیمناک نمود. (۶)

سرعت پیروزی انقلاب اسلامی و رهبری بی نظیر حـضرت امـام قدرت های استکباری را آشفته و غافلگیر کرد و درک نکردن این حادثه ی شگفت یک رسوایی علمی برای جامعه شناسی غرب و مقلدان شرقی آن ها بود، زیرا انقلاب اسلامی فراتر از شاخص های تعریف شده ی آنان بود و با هیچ یک از معیارهای آنان نـمی خواند و بـه ناچار آنان را وادار به اعتراف نمود که انقلاب اسلامی ایران حتی از لحاظ انگیزه های ایجادی منحصر به فرد و کاملاً از سایر انقلاب ها جدا می باشد.

حرکت در جهت تحقق حکومت جهانی اسلام، تدوین استراتژی واحد بـرای حـرکت جهانی مستضعفین، شناسایی هسته های مقاومت علمی و فرهنگی و سیاسی و نظامی در جهت تحقق حکومت عدل جهانی، سرمایه گذاری برای احیای هویت مسلمانان جهان، دعوت مسلمانان برای پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان و مـقابله بـا فـزون طلبی صاحبان پول و قدرت و پیاده کردن اهداف بـین المـللی در جـهان فقر و گرسنگی، (۷) بخشی از آرمان هایی است که غرب را کلافه کرده بود و حضرت امام بر آن تأکید داشت.

یکی از نظریه پردازان معاصر غرب می گوید: بزرگ ترین تحول امـروز جـهان ظـهور پدیده ای جدید یعنی نیرو و قدرتی ماورای دولت های مـلی مـی باشد... وقتی امام خمینی فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کردند، در واقع برای حکومت های دنیا پیامی تاریخی فرستادند که بسیاری از دریافت و تـحلیل آن عـاجز مـاندند و مضمون واقعی پیام امام چیزی نبود مگر فرا رسیدن عصری جـدید از حاکمیت جهانی که غربی ها باید آن را با دقت مورد نظر و بررسی قرار دهند. (۸)

و سخن آخر: «امروز یک عصر و یک دوران جدید به وجـود آمـده اسـت، دوران جدید را باید "دوران امام خمینی" نامید... امام خمینی (س) پیامبر تـازه ای نـبود، اما او از یادآوران بود، از مخاطبان ـ انت مذکّر ـ که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یادآوری کرد... و عصر دیگری از دینـداری را آغـاز نـمود. این عصر تازه را باید "عصر امام خمینی"، نام نهاد». (۹)

پینوشت ها:

 (۱) نعمانی، کتـاب الغـیبة، ص ۲۹۳.

 (۲) حشر ﴿۵۹ ﴾: ۱۹.

 (۳) ر.ک؛ آینه ی آفتاب، ۱۶۰ و مجله حضور ۱۱۰، ص ۲۸۴ ـ ۲۷۰.

 (۴) صحیفه امام، ج ۱۵، ص ۶۲.

 (۵) همان، ج ۲۱، ص ۴۴۹.

 (۶) ر.ک؛ مجله حضور، ش ۸، ص ۳۶۳.

 (۷) بـرگرفته از پیام اسـتقامت حـضرت امام۱.

 (۸) الوین تافلر، تغییر ماهیت قدرت، ص ۶۵۸ ـ ۶۵۵.

 (۹) سخنرانی مقام معظم رهبری در اولین و دومین سالگرد رحلت امـام خمینی (س)، ۱۳ / ۳ / ۱۳۶۹ و ۱۳ / ۳ / ۱۳۷۰.

آدرس ثابت: ۱۲۵۱۸۸۷https: / / www. noormags. ir / view / fa / articlepage /

عناوین مشابه

معنا و عقلانیت «ایمان به غیب» با توجه به آرای صدر المتألهین و امام خمینی (س)

امام خمینی ثابت و استوار از آغاز تا پایان؛ پانزده خرداد سرآغاز شکوفایی اسلام و آزادی ملت

سخن سردبیر: واپس گرایان در عصر امام خمینی (س) از ملت ایران چه می خواهند؟

عصر امام خمینی (س)

توبه و ایمان فرعون از دیدگاه امام خمینی و ابن عربی

علم و ایمان به عقاید دینی و رابطه آن دو از منظر امام خمینی

سیالیت مرز اندیشه سیاسی شیعه و سنی در عصر جدید؛ بازخوانی توفیق الشاوی از نظریه ولایت فقیه امام خمینی (س)

سرمقاله: امام خمینی (س) احیاگر دین و معنویت در عصر حاضر

نوآوری و شکوفایی از دیدگاه امام خمینی (س) و مقام معظم رهبری

سرمقاله: امام خمینی (س) اسطوره عصر حاضر

. انتهای پیام /*