پرتال امام خمینی(س): هم زمان با سالروز شهادت آیت الله دکتر محمد مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه، نشست هم اندیشی «وحدت حوزه و دانشگاه» در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی برگزار شد. این نشست که با حضور جمعی از طلاب و دانشجویان پژوهشگر اندیشه امام خمینی(س) و رئیس موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) برگزار شد. آنچه در ادامه می خوانید مشروح سخنان و دیدگاه های جمعی از طلاب و دانشجویان پژوهشگر در باره وحدت دو نهاد حوزه و دانشگاه است که از نظر می گذرد:

محمد رحمانی: موسسه باید شاخصه تنظیم گری را پررنگ تر دنبال کند 

حجت الاسلام محمد رحمانی، طلبه درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه: در وضعیت فعلی که در فضای اجتماعی کشور مان با آن مواجه هستیم، به نظرم دو نهاد حوزه و دانشگاه با توجه به وضعیتی که دارند، دچار بحرانی شده اند که در عین حالی که یک تهدید محسوب می شود، می تواند یک فرصت باشد. آن بحران این است که حوزه علمیه بدلیل عدم مواجهه با مسائل امروزی و فضای اجتماعی در عین حال تعمیق فضا دانشجویی که رخ داده است، اما فضای امتداد اندیشه ای را نتوانست در پاسخگویی به مسائل روز توفیقات زیادی داشته است. از طرف دیگر دانشگاه با یک فضای عریضی از فضای دانشجویی مواجه است هر چند حوزه فراگیری به اندازه حوزه نیست اما بدلیل تکثر و پرسش ها و مسائلی که با آن مواجه است از تنوع خوبی برخوردار است. یک حد واسطی وجود دارد که کاملا جنبه مکملی دارند. یعنی آن عمق اندیشه ای که برگرفته از سنت حوزوی و درگیری با مسائل است اگر این دو نهاد بتوانند با هم تلفیق بشوند قطعا اتفاقات خوبی را رقم می زنند.

در فضایی که اکنون در آن قرار داریم اتفاقا مواجهه با اندیشه های امام هم در دو ساحت رخ داده است. متاسفانه از یک جهت نگاه سطحی نگری نسبت به اندیشه امام را شاهد هستیم؛ و آثار برخی از پژوهشگران که در این حوزه قلم زده اند و نام اندیشه امام را صورت بندی کرده اند، را مطالعه می کنیم شاهد هستیم که خیلی از مبانی اندیشه امام و کتابهای ایشان را حتی مطالعه هم نکرده اند. سوال اینجاست پس چطور منظومه اندیشه ای امام را نوشتند؟ همین بحث را هم در بحث حضرت آقا هم هست؛ که در فضای روبنایی و سطحی نگری بوده است. از طرفی در حوزه هم خیلی مباحث فلسفی و عرفانی مطرح شده است که در بحث های فقهی و عرفانی امام امتداد پیدا می کند اما کارکردی را امروز در جامعه ازآن شاهد نیستیم. معتقدم با توجه به زیست بوم مان در جامعه با آن مواجه هستیم نیازمند یک خوانش نوین از حضرت امام هستیم که در عین حال که مبانی عمیق اندیشه ای، فقهی و عرفانی  حضرت امام رعایت شده باشد نیم نگاهی هم به سنت عملی امام هم باید داشته باشیم تا بتواند پاسخگوی فضای فعلی جامعه نیز باشد.

 واقعیت این است که هم اکنون هم سیره و مشرب امام پاسخگوی اتفاقات ایران اسلامی است و این خوانش صورت بندی شده را نداریم. این باعث شده نسل جوان ما نتوانند ارتباط برقرار بکنند چراکه وقتی با مبانی امام بخواهند ارتباط برقرار کنند سطح آن مبانی به گونه ای است که نمی توانند با آن ارتباط برقرار کنند و نسبت به بیانات امام هم برداشت های روبنایی می کنند. بنابراین موسسه نشر آثار امام باید یک تحلیل راهبردی داشته باشد. از طرفی نهادهای فرهنگی در کشور هم دو رویکرد عمده دارند که شامل رویکرد تصدی گرایانه، و رویکرد ولنگاری است. به نظرم به یک حد وسط نیازمندیم که نقش تنظیم گری است. در حوزه اندیشه های امام به یک نهادی نیازمندیم که جریان تنظیم گری را بر عهده بگیرد و اراده و عزم قلمزنی را ایجاد کند. این تولید خوانش ها باید سیاست های کلان را هم رعایت کند و شاهد یک فهم معتبری در این زمینه باشیم. موسسه باید شاخصه تنظیم گری را پررنگ تر دنبال کند.

وحدت حوزه و دانشگاه خروجی مورد انتظار را بهمراه نداشته است  

حسام الدین شهرابی فراهانی: دانشجوی دکتری فلسفه دانشگاه تهران؛ بخاطر دارم که آقای دکتر کمساری در سال 1400 در برنامه طریق جاوید فرمودند: امام راحل تاریخ سازی کردند که حرف درستی است. همه باید امام را بعنوان یک تاریخ ساز مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم. اکنون امام به مثابه یک متن در برابر ماست لذا با انحصار تفسیر امام مواجه هستیم؛ که تفسیرهای گوناگونی از آن میشود و موسسه بعنوان متولی تحلیل کننده هر تفسیر باید این انحصار را بشکند. سیاست زدگی که در سالهای گذشته بر این مجموعه حاکم بوده با ورود آقای دکتر کمساری شکسته شد و شاهدیم که طیف های گوناگون دعوت میشوند. نفس گفتگو فلسفه راه حل و راه گشایش ما در فضای امروز جامعه است. نه فقط گفتگوی سیاسی که هیچکدام حرف یکدیگر را متوجه نمی شوند.

اهمیت گفتگو باید درک شود و موسسه باید در این مسئله فارغ از جناج بندی های سیاسی ورود کند. بنده وحدت حوزه و دانشگاه را مبارک نمی بینم چراکه خروجی مورد انتظار را بهمراه نداشته است. موسسه باید به رخداد انقلاب اسلامی توجه کند. رهبر انقلاب جمله ای دارند که می فرمایند: انقلاب اسلامی یک ذات دارد و به نظرم خود رخداد انقلاب اسلامی تا کنون بررسی نشده است. اندیشمندانی بررسی کرده اند مانند استاد پارسا نیا و سید جواد طباطبایی و ... اما خروجی آن در سطح نخبگانی باقی ماند و به لایه های میانی جامعه تسری پیدا نکرده است. توجه موسسه به این حوزه هم در دو نسبت باید اتفاق بیافتد: نسبت اندیشه ها و آثار امام با جنبش مشروطه و دوم مواجهه فلسفی با این مسئله است آنهم در برابر پدیده ای بنام تجدد؛ که آیا این ذات انقلاب اسلامی است یا یک امکان دینی برای فهم تجدد است؟

شاهد تفسیر های درست نیستیم

سید سیدعلی روته: دانشجوی مهندسی صنایع دانشکده فنی دانشگاه تهران؛ سوالی که ذهن من را بعنوان یک دانشجوی دهه هشتادی مشغول می کند این است که چقدر به اصول اندیشه امام پرداخته شده است؟ چقدر در باره تفکرات امام کار کرده ایم؟ چقدر به جزئیات و چقدر به کلیات پرداخته شده است؟ و چقدر به اصل بودن این تفکر توجه شده است؟

وقتی می خواهیم ساختمانی بسازیم ابتدا پی ریزی و بعد بتن ریزی آنرا انجام می دهیم؛ و بعد اسکلت ساختمان را می زنیم و .... حس می کنم این روند در بحث تفکرات امام، درست انجام نشده و در بعضی مواقع برعکس بوده است. فکر می کنم به آنچه که در جامعه با شنیدن اسم امام خمینی سوالی که مطرح می شود، بدرستی جواب داده نمی شود و بدرستی تفسیر صورت نگرفته است.

بعنوان مثال بحث حکومت اسلامی است در تفکرات امام حکومت عدل اسلامی مطرح است. که عدل بر اسلام مقدم است. اینجا وظیفه موسسه بسیار مهمتر می شود. در مسائل انسانی صد نداریم و صفر هم نداریم حد وسط مطرح است. سوالی که در ذهن من دانشجوی 21 ساله و هم نسل های من شاید مطرح باشد، این است که ماهیت حکومت اسلامی در تفکر امام بوده چیست؟ و مقدم بودن عدل بر اسلام تعریف آن چیست؟ در حکومت علی ابن ابی طالب هم عدالت خیلی پررنگ بود. اینکه عدالت اگر اجرا نشود آیا ما می توانیم به شریعت و اسلام واقعی دست پیدا کنیم؟ و البته همنشینی ولایت فقیه با جمهوری اسلامی؛ اینها سوالاتی است که به آنها پرداخته نشده و برای نسل من باید روشن بشود.

شورای عالی انقلاب فرهنگی که باید کانون جوشش فکر و اندیشه و راه حل برای مسائل جامعه باشد

حجت الاسلام امید فشندی طلبه درس خارج و فقه و اصول حوزه علمیه: در قرآن کریم یک اصطلاحی است تحت عنوان بحث صراط و سبول که صراط مستقیم یکی بیشتر نیست و واحد است ولی راههای مختلف در داخل این صراط می توان برای رسیدن به مقصد تعریف کرد. در دوران معاصر صراط اصلی محور مشترک و میثاق ملی است صراطی است که با حرکت حضرت امام مقابل ملت ایران گذاشته شد. کار اساسی که امام انجام دادند و مصلحان دیگرانجام دادند و توسط امام به انجام رسید این بود که ملت ایران و قشر نخبگان جامعه که حوزه و دانشگاه هستند بر سر مسائل مشترک و دردهای مردم دور هم جمع کند. امام به ما آموخت که باید مسئله را بدرستی تقریر کنیم بطوریکه همه بفهمند. و این مسئله عصری ما است. امام این هنر را داشت تا درد عمیق این ملت را پیدا کند. حال اینکه چگونه به این درد جواب داده بشود باید سازوکارهایی را تعریف و بازتعریف کرد.

مسئله ای که در باره وحدت حوزه و دانشگاه باید به آن توجه کنیم مسئله وحدت است که در پائین تر حد خودش قرار دارد. نهادهایی که برآمده از دغدغه وحدت بوده و شکل گرفتند اکثرشان در رکود خاصی بسر می برند. مثلا شورای عالی انقلاب فرهنگی که باید کانون جوشش فکر و اندیشه و راه حل برای مسائل جامعه باشد انتظارات را برآورده نمی کند. باید "مسئله مشترک" درست دیده شود و تنها چیزی که می تواند میزان بالای اتحاد را بین حوزه و دانشگاه ایجاد کند به نظرم مسئله مشترک است. بجای اینکه برویم سراغ گفتمان و مبانی مشترک به مسئله مشترک که موضوع امروز ایران و حتی جهان اسلام است بپردازیم و دائما آنرا به اشتراک بگذاریم. این کار باید بوسیله بزرگان حوزه و دانشگاه انجام بشود و نهاد های متولی هم به تنهایی نمی توانند؛ بلکه با کمک قشری که باید به آن حیات و روح بدمند که شامل فضلا و دانشجویان جوان هستند انجام شود؛ و سپس وارد حوزه پیدا کردن راه حل ها و ایجاد همگرایی باشیم.   

وحدت حوزه و دانشگاه برگرفته از منظومه فکری حضرت امام(س) است 

حجت الاسلام محمد علی رحمانی خلیلی طلبه درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه: قبل از فهم بحث نیاز به بیان دو مقدمه است که به صورت اصل موضوعی مطرح می شود و واضح است که نیاز به اثبات و بیان استنادات در جای خودش را دارد:1- یکی از متفردات و ویژگی های منحصر بفرد حضرت امام خمینی (س) عینیت بخشی ایشان به مباحث نظری است همان امتدادی که امروزه در محافل علمی سیاسی و احیانا روشنفکری در پی آن هستند.2- بنظر می رسد یکی از خطاهای راهبردی جبهه انقلاب دریافت واژه از فرمایشات و بیانات حضرت امام خمینی ره و تعریف و تشریح آن کلیدواژه از منظومه فکری - علمی سایر اندیشمندان است . شاید بتوان گفت یکی از خطاهایی که موسسه تنظیم و نشر در تلاش برای رفع آن باید باشد و هست همین موضوع است .


اما آنچه باید برای برداشتن گام اول در فهم کلیدواژه «وحدت حوزه و دانشگاه» طی کرد فهم واژه وحدت در منظومه فکری حضرت امام(س) است چرا که ایشان متعدد از این واژه استفاده فرموده اند:به عنوان مثال: وحدت روحانیون، وحدت جهان اسلام، وحدت ملی، وحدت نظامیان، وحدت حوزه و دانشگاه و...حال سوال اینجاست این وحدت های خواسته شده در کلام حضرت امام(س) صرفا یک تاکتیک بوده است برای رفع اختلافات و مشکلات یا یک استراتژی است؟ و در امتداد این سوال آیا اساسا یک امر تاکتیکی امتداد پذیر است یا خیر؟
بنظر می رسد استفاده مکرر امام راحل(س) از این تعبیر بر گرفته از نوع نگاه هستی شناسانه ایشان که همان کل گرایی توحیدی، حکمت متعالیه و مشرب اصالت الوجودی است چرا که ایشان در عینیت بخشی اجتماعی به این اصل نظریِ «کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت»، کثرات را به منشا وحدانی خود برمی گرداند. و نکته دقیق تر که در ادامه آن مطرح می شود و پاسخگویی به برخی دیگر از سوالات امروز هم هست این است که آیا باید در راه رسیدن به وحدت باید کثرات حفظ شود یا خیر؟ یعنی وجود وحدت با به رسمیت شناختن کثرات است یا در صدد حذف کثرات است به تمامه... مثلا در بحث وحدت روحانیون که حضرت امام(س) مطرح فرمودند آیا قایل بودند اختلاف نظرات همه باید حذف شود و یا در طرح مسئله وحدت دینی آیا همه مسلمانان باید پیرو یک فرقه بشوند و تعدد فرق از بین برود؟ و...
برای پاسخ به این سوالات کافی است به منشا و مبنای نظری حضرت امام(س) رجوع کرد لذا باید دید در نگاه حکمت متعالیه کثرات محکوم به زوال هستند یا قرار است با حفظ کثرات وحدت حاصل و حفظ شود. مرحوم ملاصدرا در اسفار می فرماید کثرت متضمنّ وحدت است یعنی تا کثرتی نباشد وحدت معنایی پیدا نمی کند کثرت مقوم وحدت است. و چنین مثال می زند: نفس انسان آن واحدی است که کثرات سامع بودن باصر بودن لامسه و... را دارد و با وجود این کثرات وحدت نفس حاصل می شود. جمع بندی آن که اولین قدم برای پی ریزی وحدت حوزه و دانشگاه برگرفته از منظومه فکری حضرت امام(س) این است که بپذیریم کثرات با حفظ هویت و شانیت خود باید برای ایجاد وحدت به میدان بیایند یعنی حوزه علمیه با هویت خود و دانشگاه با هویت خود و هیچکدام در پی حذف دیگری نباشند لذا بعضی نگاه های رادیکالی باید کنارگذاشته شود: مثلا نظریه ای که مبتنی بر حذف یکی از این دو نهاد علم هست مانند نظریه هایی که می گوید مثلا علوم انسانی جایش فقط در حوزه علمیه است یا در گذشته همه علوم در حوزه علمیه بوده است پس بالتبع الان نیز باید به حوزه برگردد، یا نظریاتی که حوزه را نهاد دین می داند نه نهاد علم و بالتبع قایل است حوزه علمیه حق ندارد بحث های علمی مطرح نماید.

چرا یک حد وسط سیاسی نداریم؟

حسین همت آبادی دانشجوی کارشناسی ارشد سیاست گذاری عمومی دانشگاه علامه طباطبایی: در دوران صفویه سه نیروی اجتماعی مهم داشتیم: قزلباشها، دیوان سالاران و روحانیت که بعد از صفویه به ترتیب به قدرت می رسند: قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی و در سیر فرهنگ ایران فارغ از حکومتی که در راس کار است، حاکمیت همیشه دیالکتیک فرهنگی ما را  فهمیده و همواره صدای همه مردم را شنیده و چندصدایی همیشه موج میزده و تنها کسی که این وسط صدای مردم را نشنید جوانی بود که فرنگ درس خوانده بود و درکی از جامعه ایرانی و روحانیت نداشت که آن هم پهلوی بود و میراث دار خلف پدرش بود؛ به عنوان مثال به عشایر گفتند باید در خانه زندگی کنید؛ خب عشایر هویت عشیره ایشان به هویت مقاومت تبدیل شد و در خانه چادر زدند.

 به نظر می آید حضرت امام این مساله را به خوبی متوجه شدند و در جامعه ای که چند پاره شده بود توانستند دوباره اجماع سازی کنند، دوباره صدای همه را شنیدند و در یک قالب جمع کردند. امامی که روح  تازه در کالبد مرده سیاست وقت دمید و آن را زنده کرد و یک تحرک اجتماعی گسترده ایجاد کرد؛ جسم خمینی نبود بلکه اندیشه او بود، نفسش بود. خب آن اندیشه که از بین نرفته و حالا سوال:  نقش آن اندیشه در امروز جامعه ما چیست؟  واقعا کجاست این اندیشه؟ چرا ما خوانش دقیقی از آن نمیبینیم؟ چرا شاهد رفتارهای افراطی هستیم؟  چرا یک حد وسط سیاسی نداریم؟ درواقع کمتر کسی می رود چهل حدیث یا آداب صلات و از این قسم آثار امام را بخواند؛  باید این اندیشه ها در قالب نوین در خدمت دانشجویان و نسل جوان قرار بگیرد. درواقع این سرمایه اجتماعی هر روز درحال از بین رفتن است و اتفاقا الان فرصت خوبی است که وقتی کسانی که به اسم اسلام و انقلاب صدمه میزنند، ما به آرای درست امام برگردیم و این واقعا فرصتی برای ماست. نکته ای در رابطه با پیوند حوزه و دانشگاه عرض کنم  و آن اینکه پیوند حوزه و دانشگاه یا پیوند حوزه با دانشگاه؟ یعنی قرار است دانشگاه زیر پرچم حوزه برود یا قرار است استقلال خودش را حفظ کند؟

 من از نظر یک دانشگاهی عرض می کنم، بیایید در دانشگاه یک پیمایش انجام دهید ببینید دانشجوها می پذیرند؟ اگر نپذیرفتند هویت دانشجویی آن ها تبدیل به هویت مقاومتشان می شود. ایراد ندارد؛ فارغ از اینکه این امر مبارک هست یا نیست من نمیتوانم قضاوت کنم ولی بیاییم زیرساختش را انجام بدهیم.

نسل دانشگاهی، امام را فقط به عنوان یک مصلح سیاسی و یک رهبر سیاسی می شناسد

خانم فاطمه ریاحی دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق خصوصی دانشگاه تهران: به عنوان یک دانشجوی حقوق اگر بخواهم به امام نگاه کنم، ابتدا از اینجا شروع می کنم که برخلاف آن چیزی که دانشجویان امروز از امام می شناسند  ایشان متعلق به یک مقطع نبودند؛ امام ثمره یک اندیشه عمیق در ازای تاریخ شیعه بودند. از حکمت عملی فارابی گرفته که نظریات سیاسی در مورد حکومت فقیه بر جامعه ارائه می دهد تا مشروطه و  نظریات شیخ فضل الله نوری و بقیه علمای آن عصر و در ادامه می رسیم به امام؛ امام باید با این عقبه عمیقشان شناخته شوند منتها امام را خیلی سطحی و بخصوص از جنبه سیاسی، جوان های امروز و به ویژه نسل دانشگاهی می شناسند.

حوزویان قطعا بخاطر آشنایی با مسایل فقهی و تاریخ فقه شناختشان از مبانی اندیشه امام عمیق تر هست اما در سطح دانشگاه اصلا اینطور نیست. امام این عقبه طولانی را با تدریس چهارده ساله درس ولایت فقیه در نجف به شدت عمق و غنا بخشیدند و وسیع کردند. واقعا من شاید بتوانم فقه پویا را در اندیشه امام به وضوح ببینم؛ چیزی که مسایل فقهی را در زمانه خودشان به روز کردند و به مسائل سنتی قابلیت اجرا دادند. این خیلی ارزشمندست اما نسل دانشگاهی، امام را به عنوان یک مصلح سیاسی و یک رهبر سیاسی فقط می شناسد و با افکار سیاسی ایشان هم به صورت ناقص و به قول فرمایشات حضرت آقا در سالگرد رحلت امام در چندین سال پیش، به صورت تحریف شده می شناسند؛ دارند امام را تحریف می کنند و قطعا موسسه حفظ و نشر باید با این موضوع مقابله کند.

بحث بنده پیرامون شناخت و آشنایی بنیادین دانشجو با اندیشه های سیاسی، فکری و فلسفی امام است. چیزی که ما در دانشگاه می بینیم چند واحد درس اندیشه امام در دانشگاه های آزاد است که دانشجوها به زور این واحدها را می گذرانند و خود کتاب به شدت کتاب سطحی است؛ در صورتی که امکان انتقال عمیق اندیشه های امام به دانشجو به ویژه دانشجویانی که رشته های مرتبط دارند مثل  دانشجویان حقوق، علوم سیاسی و... وجود دارد. حتی اینها هم با اندیشه های سیاسی و فقهی امام آشنایی ندارند. در دانشکده حقوق حتی می توانم بگویم هیچ استادی نیست که کتاب درس ولایت فقیه را با جدیت خوانده باشد. همه از شنیده ها فقط صحبت می کنند، حتی این بین اساتید هم رایج است.

 نکته ای که وجود دارد این است که دانشگاه و حوزه باید اندیشه امام را ادامه دهد. به این صورت که از رحلت امام سی سال گذشته و این اندیشه باید مدام به روز شده و برای جامعه امروز و حوادث امروز به کار گرفته شود؛ ولی خب شاهد این نیستیم. موسسه تنظیم و نشر آثار امام  باید برنامه هایی را در ارتباط با شناخت عمیق اندیشه های امام برای دانشجویان برنامه ریزی کند، حداقل کتب و آثاری باشد که نه به صورت سنتی بلکه به صورت نوین که قشر جوان امروزی رغبت به مطالعه این آثار داشته باشد، عرضه شود؛ شاید در مساله وحدت حوزه و دانشگاه راهگشا باشد و آشنایی دانشجو با افکار امام از همین طریق اتفاق بیفتد.

تامل بیشتر در شیوه ارائه آثار امام داشته باشیم

سیدیاسین حسن زاده؛ دانشجوی مهندسی صنایع دانشگاه تهران: من واقعیت صحبتی آماده کرده بودم درمورد داخل دانشگاه و بیانات امام در مورد دانشگاه ولی فکر می کنم ما بیشتر نیاز به تلنگر داریم؛ آیا ما درست فکر می کنیم؟آیا این واقع بینی که مطرح می کنیم را واقعا نسبت به وضعیت دانشگاه و نسبت به دانشجو داریم؟ حالا حوزه را نمی دانم اما چیزی که برای من مشخص است این است که در هر قشر دانشجویی باید محاسبه کنیم که چقدر دانشجو رغبت به خواندن آثار و اندیشه های امام دارد، آنهم به شیوه نوین چه سنتی؟ فکر می کنم خیلی کار سختی پیش روی این موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) است که بخواهد این اندیشه ها و بیانات را به قشر دانشجو انتقال بدهد . بنظرم این کار نیاز به تامل بیشتر در شیوه ارائه دارد. نیاز به تفکر دارد، نیاز به درست دیدن هدف دارد.  البته اگر خوب روی این موضوع کار شود در آینده می تواند کاربرد داشته باشد.

 

 

. انتهای پیام /*