نگاهی به ویژگی های معلمی امام خمینی (س)

پدیدآورنده (ها): اکبری مهرآباد، رسول

شـناخت مـعمار بـزرگ انقلاب اسلامی، خمینی کبیر(س) آسان نیست. این شخصیت بزرگ و وارسته، با تلاش و ریاضت در راه بندگی خـدا، وجود خود را نورانی ساختند و در پرتو نور خویش چهره های فروزانی را نیز تربیت کردند.

ایشان، که از هوش و نبوغ سـرشاری بـرخوردار بودند، نزد برادر بزرگشان، مرحوم آیت اله سید مرتضی پسندیده علم را فرا گرفتند. پس از مدتی برای ادامه تحصیل به اراک رفتند و هم زمان با تأسیس حوزه ی علمیه ی قم، به این شهر مهاجرت نمودند. روح الله نوجوان که هـیچ گاه از درس خواندن و فهمیدن خسته نمی شد، علوم بسیاری را فرا گرفت و ادبیات، ریاضی، نجوم و فقه را به خوبی آموخت.

پس از مدتی، روح الله جوان در سال ۱۳۴۹(هـ ق)، به عنوان یک مجتهد شناخته شد و به عنوان یک استاد موفق حوزه ی عـلمیه مـطرح گشت. حضرت امام خمینی (س)، در عین این که استاد حوزه ی علمیه بودند، معلمی مبرز در فقه و اصول، عرفان، فلسفه، اخلاق و... نیز به شمار می آمدند. تدریس ایشان هم ویژگی های خاص خود را داشت. در این جا بـا ذکـر خاطرات شاگردانش بهتر متوجه خصوصیات ایشان در تدریس خواهیم شد.

کلیدواژه ها: امام، تدریس، کلاس، مسجد، نور، امام خمینی

اخلاص

«حضرت امام خمینی (س) پس از تبعید به ترکیه و بعد از ورود به نجف، وقتی دید و بازدیدها ا پشت سر گذاشته و برای تدریس به مسجد شیخ انـصاری قـدس سره الشریف که مملو از جمعیت بود، رفتند، روی منبر دو پله ای کوچکی نشستند. در این هنگام، همه منتظر و سراپا گوش بودند و می خواستند که ببینند امام بعد از این همه سال تبعید، زندان و... چـه مـی فرمایند. امـام بعد از گفتن بسم الله الرحـمن الرحـیم، فـرمودند: خدایا! ما را به خودت متوجه فرما! ما را از غیر خودت منصرف گردان!

من در همان وقت به ذهنم آمد که این دعا دربـاره ی خـود امـام مستجاب شده است. »۱

توجه ویژه به حضور مـنظم شـاگردان

امام به نظم بسیار اهمیت می دادند. برخی از شاگردان چون به درس های متعدد می رفتند، گاه دیر سر کلاس حاضر مـی شدند. ایـشان از ایـن وضع ناراضی بودند و به همین دلیل روزی فرمودند: من نمی گویم بـه درس من بیایید، ولی هر درسی که می روید، سعی کنید از اول حاضر باشید. درس، مجلس روضه نیست که به هـر جـای آن رسـیدید ثواب آن را ببرید. ۲

یک بار یادم هست در مورد درس فرمودند: اگر برای درسـ خـواندن می آیید، باید سر موقع حاضر باشید و اگر برای ثواب مسجد می آیید، جای دیگر هم مسجد هـست. ۳

مـطالعه ی قـبل از تدریس

یکی دیگر از ویژگی های جالب امام در تدریس این بود که قبل از درس، مـدتی مـلاقات های خـود را کاملا تعطیل می کردند و به کسی اجازه ی ملاقات نمی دادند. در این اوقات به هیچ کاری جـز مـطالعه نـمی پرداختند. پس از اتمام تدریس نیز مدتی ملاقات نداشتند؛ برای این که بلافاصله مشغول نوشتن و تحریر مطالبی مـی شدند کـه در جلسه ی درس مطرح کرده بودند. ۴

نظم در ارایه ی مطالب

امام مطالب درسی را بسیار عالی و مـرتب تـنظیم مـی کردند و همین نظم کمک مؤثری در بهتر و زودتر فهمیدن مطالب درسی بود. نکاتی را که می خواستند تـدریس کـنند، دسته بندی شده و مرتب بود. ۵

جدیت و اهتمام در برپایی منظم کلاس

امام دروس را دقیق و منظم ارائه مـی کردند و اعـم از روزهـای بارانی و برفی، تشریف می آوردند. حضور ایشان در سر ساعت، غیرقابل تغییر بود. حتی به خاطر دارم کـه حـضرت امام سه روز بر اثر بیماری، تب داشتند و نتوانستند برای درس فقه، که در مـسجد سـلماسی نـزدیک منزل شان تدریس می کردند، تشریف بیاورند، پیغام دادند که به مـنزل بـیایید، یـعنی باز هم درس تعطیل نشد. با این که امام کنار کرسی، لحاف روی پاهـای مـبارک کشیده بودند، مانند روزهای عادی به تدریس پرداختند. ۶

استفاده ی بهتر از وقت کلاس

نحوه ی تدریس امام بـسیار مـفید بود، به نحوی که از وقت کلاس، نهایت استفاده برده شود و وقت شـاگردان بـه هیچ وجه تلف نشود. ایشان طوری طلبه ها را تـربیت کـرده بـودند که حتما با مطالعه ی قبلی سر کـلاس حـاضر شوند.

به همین دلیل، هیچ گاه وقت کلاس را صرف بازگو کردن نقل و قول ها-کـه بـسیار وقت گیر هم بود-تلف نـمی کردند و چـون شاگردانشان بـا مـطالعه ی قـبلی حاضر می شدند، چندین برابر استفاده مـی کردند. در طـول تدریس حتی یک بار هم گزارش نشد که دیر سر کلاس حـاضر شـوند. این ها باعث می شد که طلبه هایی کـه از درس امام استفاده می نمودند، بـه طور مـعمول چندین برابر دروس اساتید دیـگر اسـتفاده نمایند. ۷

حوصله در تدریس

به نظر می آمد امام هرگز از تدریس خسته نمی شدند، غیر از پاسـخ گویی بـه اشکالات تدریس، پس از درس هم مـدتی چـهار زانـو می نشستند. عمامه را بـر زانـو می گذاردند و به سؤالات پاسـخ مـی گفتند. آن وقت تازه اول بحث بود. تا اشکال وجود داشت، ایشان نشسته بودند، وقتی دیگر کـسی حـرفی نداشت، از جا بلند می شدند و حرکت مـی کردند. ۸

ایـجاد روحیه ی تـحقیق در شـاگردان

امـام بر این نکته بـیار مصّر بودند که طلبه ای که در درس شرکت می کند، طوری نباشد که تنها حالت ضبط صوت داشـته بـاشد؛ یعنی فقط مطالب را حفظ کند و حـتما درس را بـفهمد. ۹

بـرخورد صـمیمانه بـا شاگردان

یکی از شـاگردان فـاضل ایشان که اهل آذربایجان بود، وقتی در اشکال و سؤال پافشاری می کرد و امام می خواستند وی را ساکت کنند، در آخـر جـواب مـی گفتند: «یخ!» و با این کلمه ی ترکی پرسش کننده و بـقیه مـی خندیدند و در نـتیجه، سـروصدا فـرومی نشست و امـام بدون تبسمی به تدریس ادامه می دادند. ۱۰

احترام به بزرگان

امام نه تنها به اساتید خود احترام می گذاشتند؛ بلکه از تمام علما و دانشمندان به نیکی یاد می کردند به خـاطر دارم که در یکی از نوشته های خود، درباره ی مطلب کسی نوشته بودم: سخن وی، «ظاهر الفساد» است. ایشان به هنگام مطالعه ی نوشته ی من، در کنار آن مرقوم داشتند: احترام مشایخ و بزرگان پیوسته باید مراعات شود. ۱۱

سـاده گویی

از خـصوصیات درسی امام این بود که در تفهیم مطالب، مهارت اعجاز انگیز داشتند. مطالب خود را خیلی روشن و با عباراتی که برای همه قابل فهم بود بیان می فرمودند به طوری که حاضران بـه آسـانی بیانات ایشان را درک می کردند. ۱۲

این بود مختصری از ویژگی های امام در عرصه ی تعلیم و تربیت که از زبان شاگردان و نزدیکان ارائه گردید. هرچند نمی توان ابعاد والای شخصیتی امام را بـا ایـن بیانات مختصر که ارائه شد، بـازشناخت.

بـه تعبیری «امام را باید در تمامیت عقیده، ایمان و عملش و در همه ی ادوار زندگیش شناخت. »۱۳

پی نوشت

(۱). پابه پای آفتاب، آیت الله قدیری، جلد چهارم، صفحه ۱۰۰.

(۲). پابه پای آفتاب، حجت الاسلام سید مـحمد حـسن مرتضوی لنگرودی، جلد چـهارم صـفحه ۱۳۹.

(۳). سرگذشت های ویژه، حجت الاسلام ناصری، صفحه ۱۲۵.

(۴). سرگذشت های ویژه، مرحوم آیت الله خاتم یزدی، جلد دوم صفحه ۱۵۳.

(۵). پابه پای آفتاب، حضرت آیت الله العظمی حسین نوری همدانی، جلد چهارم صفحه ۲۸۹.

(۶). صحیفه ی دل، حجت الاسلام سـید جـواد علم الهدی، صفحه ۹۷.

(۷). پابه پای آفتاب، حجت الاسلام عبایی خراسانی، جلد سوم صفحه ۳۳۲.

(۸). سرگذشت های ویژه، حضرت آیت الله امامی کاشانی، جلد ششم صفحه ۲۸.

(۹). پابه پای آفتاب، آیت الله عمید زنجانی، جلد چهارم، صفحه ۲۷.

(۱۰). پابـه پای آفـتاب، مرحوم حـجت الاسلام و المسلمین علی دوانی، جلد سوم، صفحه ۹۴.

(۱۱ ). پابه پای آفتاب، آیت الله جعفر سبحانی، جلد سوم، صفحه ۲۲۱.

(۱۲). مجله ی نـور علم، شماره ی ۸، دوره ی سوم، به نقل از حضرت آیت الله العظمی فـاضل لنـکرانی، صـفحه ۲۲.

(۱۳). برگرفته از مقدمه ی حدیث بیداری، حجت الاسلام حمید انصاری، موسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، تهران ۱۳۸۶

. انتهای پیام /*