پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۷۷۳/سیدمحمدتقی قادری

۱. به حکم عقل که خداوند متعال را حکیم مطلق می‌داند و بر این باور است که خداوند هیچ فعلی از افعالش بدون حکمت نیست وهمچنین به حکم آیه ۱۶سوره انبیاء «وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ: و ما آسمان‌ها و زمین و آن‌چه را بین آن‌هاست به بازیچه خلق نکردیم» و آیه ۱۱۵سوره مؤمنون «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ: آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده‏ایم و اینکه شما به سوی ما بازگردانیده نمی‌شوید»، قطعا خداوند متعال ازخلقت عالم هستی به ویژه انسان که گل عالم هستی است هدف وغرض دارد.

۲. به حکم آیه ۶سوره انشقاق «أَیُّهَا الْإِنْسٰانُ إِنَّکَ کٰادِحٌ إِلیٰ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاٰقِیهِ: ای انسان! تحقیقاً تو با سختی و تعب خودت را به سوی پروردگارت می‌کشانی، و سپس وی را ملاقات خواهی نمود»، غرض و هدف از آفرینش و خلقت انسان آن است که پس از عبور وگذر از ابتلائات وامتحانات، آدمی ازعالم ناسوت وملکی عبور کند و به عالم قدسی و ملکوتی برسد و ناظر جمال وجلال شود و به وصال و لقاء الهی نائل شود.

۳. راهکار رسیدن به وصال وقرب الهی درسایه عبادت و پرستش خداوند متعال امکان پذیر می‌شود، ازهمین رو در آیه ۵۶سوره ذاریات می‌فرماید: «وَما خَلَقتُ الجِنَّ وَالإِنسَ إِلّا لِیَعبدون: من جنّ و انس را نیافریدم جز برای این‌که عبادتم کنند».

۴. به دو دلیل عبادت و پرستشی راهکار برای رسیدن به وصال وقرب الهی است که آمیخته به معرفت وشناخت صفات جمال وجلال الهی باشد:دلیل اول؛ این که ابن‌عباس اولین مفسر، صحابی جلیل‌القدر امام علی(علیه‌السلام) در آیه مبارکه «وَما خَلَقتُ الجِنَّ وَالإِنسَ إِلّا لِیَعبُدون» لیعبدون در آیه را به «لیعرفون» تفسیر کرده است.دلیل دوم؛ امام حسین(علیه‌السلام) نیز عبادتی را راهکار رسیدن به وصال وقرب الهی می‌داند که آمیخته به معرفت وشناخت باشد، ازهمین رو می‌فرماید: «اَیّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلا لِیَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ: ای مردم! خداوند بندگان را آفرید تا او را بشناسند، آن‏گاه که او را شناختند، پرستش کنند و آن‏گاه که او را پرستیدند، از پرستش غیر او بی‏نیاز شوند». (بحارالانوار، ج۵، ص۳۱۲، ح۱)

۵. راهکار رسیدن به چنین معرفتی که راه رسیدن به قرب الهی را امکان‌پذیر می‌کند، به دو دلیل «معرفت وشناخت امام علیه السلام» درهر عصر و زمانه است:

دلیل اول، این که درادامه همین کلام امام حسین(علیه‌السلام) وقتی یکی از مخاطبین گفت:«یَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ بِأَبی أَنْتَ وَاُمّی فَما مَعْرِفَةُ اللّهِ:ای فرزند رسول‌خدا، پدر و مادرم فدایت باد! شناخت خدا به چیست؟» امام حسین(علیه‌السلام) در پاسخ فرمودند: «مَعْرِفَةُ أَهْلِ کُلِّ زَمانٍ إِمامَهُمْ اَلَّذی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طاعَتُهُ: معرفت عبارتست از شناخت مردم هر زمان امام‌شان را، آن امامی که اطاعت او بر آن‌ها واجب است».

دلیل دوم؛ بر این که معرفت به ذات حضرت حق به معرفت و شناخت امام گره خورده است، دعایی است که هر فراز پیشینش برهان برای فراز بعدی است، دعایی است که امام صادق(علیه‌السلام) به زراره آموخته و تعلیم داده است که درعصر غیبت پیوسته بخوانیم :«اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ، لَمْ اَعْرِف نَبِیَّکَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ، ضَلَلْتُ عَنْ دینی: خدایا خود را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانی فرستاده‌ات را نشناخته‌ام، خدایا فرستاده‌ات را به من بشناسان، زیرا اگر فرستاده‌ات را به من نشناسانی حجّتت را نشناخته ، خدایا حجّتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه می‌شوم».

۶. راه شناخت معرفت به امام(علیه‌السلام) آنست که سیره عملی ونظری ائمه‌اطهار(سلام‌الله علیهم اجمعین) را به حکم آیه ۲۱سوره احزاب: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا: قطعاً برای شما در [اقتدا به] رسول‌خدا سرمشقی نیکوست برای آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد می‌‏کند» با همه ظرائف ودقائقش مطالعه کنیم و بشناسیم.

وصیت‌نامه امام حسن عسکری(علیه‌السلام) خطاب به شیعیان را که فرمودند:«أُوصیکُمْ بِتَقْوَی اللّهِ وَ الْوَرَعِ فی دینِکُمْ وَالاْجْتَهادِ لِلّهِ وَ صِدْقِ الْحَدیثِ وَ أَداءِ الأَمانَةِ إِلی مَنِ ائْتَمَنَکُمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فاجِر وَ طُولُ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجَوارِ. فَبِهذا جاءَ مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه وآله وسلم) صَلُّوا فی عَشائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذا وَرَعَ فی دینِهِ وَ صَدَقَ فی حَدیثِهِ وَ أَدَّی الاْمانَةَ وَ حَسَّنَ خُلْقَهُ مَعَ النّاسِ قیلَ: هذا شیعِیٌ فَیَسُرُّنی ذلِکَ. إِتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا زَیْنًا وَ لا تَکُونُوا شَیْنًا، جُرُّوا إِلَیْنا کُلَّ مَوَدَّة وَ ادْفَعُوا عَنّا کُلَّ قَبیح، فَإِنَّهُ ما قیلَ فینا مِنْ حَسَن فَنَحْنُ أَهْلُهُ وَ ما قیلَ فینا مِنْ سُوء فَما نَحْنُ کَذلِکَ. لَناحَقٌّ فی کِتابِ اللّهِ وَ قَرابَةٌ مِنْ رَسُولِ اللّهِ وَ تَطْهیرٌ مِنَ اللّهِ لا یَدَّعیهِ أَحَدٌ غَیْرُنا إِلا کَذّابٌ. أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللّهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ تِلاوَةَ الْقُرآنِ وَ الصَّلاةَ عَلَی النَّبِیِّ(صلی الله علیه وآله وسلم)فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلی رَسُولِ اللّهِ عَشْرُ حَسَنات، إِحْفَظُوا ما وَصَّیْتُکُمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُکُمُ اللّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیْکُمْ السَّلامَ.» (بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۷۲)

«شما را به تقوای الهی و پارسایی در دینتان و تلاش برای خدا و راستگویی و امانتداری درباره کسی که شما را امین دانسته ـ نیکوکار باشد یا بدکار ـ و طول سجود و حُسنِ همسایگی سفارش می‌کنم. محمّد(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) برای همین آمده است.

در میان جماعت‌های آنان نماز بخوانید و بر سر جنازه آن‌ها حاضر شوید و مریضانشان را عیادت کنید. و حقوقشان را ادا نمایید، زیرا هر یک از شما چون در دینش پارسا و در سخنش راستگو و امانتدار و خوش اخلاق با مردم باشد، گفته می‌شود: این یک شیعه است، و این کارهاست که مرا خوشحال می‌سازد.

تقوای الهی داشته باشید، مایه زینت باشید نه زشتی، تمام دوستی خود را به سوی ما بکشانید و همه زشتی را از ما بگردانید، زیرا هر خوبی که درباره ما گفته شود ما اهل آنیم و هر بدی درباره ما گفته شود ما از آن به دوریم.

در کتاب خدا برای ما حقّی و قرابتی از پیامبر خداست و خداوند ما را پاک شمرده است، احدی جز ما مدّعی این مقام نیست، مگر آن که دروغ می‌گوید.زیاد به یاد خدا باشید و زیاد یاد مرگ کنید و زیاد قرآن را تلاوت نمایید و زیاد بر پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌ وآله وسلم) صلوات بفرستید.

زیرا صلوات بر پیامبر خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ده حسنه دارد. آنچه را به شما گفتم حفظ (و عمل) کنید و شما را به خدا می‌سپارم، و سلام بر شما» را به عنوان تکلیف وارد متن زندگی روزمره خود کنیم و نهادینه نمائیم، تا تکرار نسخه دوم رفتاروسلوک نبوی، علوی، فاطمی، حسینی و حسنی شویم؛ آنگاه است که می‌یابیم معرفت وشناخت به امام چگونه راه قرب به وصال و لقاءالهی را فراهم می‌کند واین انسان ناسوتی وخاکی را لاهوتی وانسانی می‌کند.

. انتهای پیام /*