پرتال امام خمینی(س): گفتگوی ۹۱/ آیتالله احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری از استان لرستان و رئیس شورای علمی دینپژوهان کشور، در گفتوگویی با محوریت شخصیت شهید سید حسن نصرالله، دبیرکل فقید حزبالله لبنان، به ابعاد فکری و تجربی او در زمینه تقریب مذاهب پرداخت. مبلغی با اشاره به دیدار چندساعتهاش با نصرالله در لبنان، روایتهایی از نگاه وحدتگرایانه، تجربههای ارتباطی، و تأثیرپذیری او از امام موسی صدر را بازگو کرده است. این گفتگو، گزارشی است از دیدگاههای احمد مبلغی درباره سلوک علمی، اجتماعی و مدیریتی سید حسن نصرالله در مسیر همگرایی اسلامی.
احمد مبلغی:سید حسن نصرالله ترکیبی ازافکار همسو و همجهت در راستای وحدت بود
از دیدگاه حضرتعالی کدام جنبه شخصیت مرحوم سیدحسن نصرالله اهمیت بیشتری دارد؟
شهید مقاومت مرحوم سید حسن نصرالله شخصیتی تقریبی بود؛ هم آگاهی و بینشی ژرف در زمینه تقریب مذاهب در درون و اندیشه خود داشت و هم تجربهای غنی در این مسیر اندوخته بود، بهویژه آنکه در لبنان پرورش یافته و در آنجا زیسته بود. بعدها مسئولیت دبیرکلی حزب الله را نیز عهدهدار شد و با طیفهای گوناگون جامعه ارتباط برقرار کرد، البته پیش از این مسئولیت نیز سفرهایی داشت که بر عمق تجربه او افزود. این تجربهها، هم در زمینه ارتباطات و هم در دستاوردها برای او به وضوح شکل گرفتند. همچنین در چارچوب انقلاب اسلامی که تقریب بهعنوان یکی از مبانی اساسی آن پذیرفته شده است، سیر میکرد.
در یکی از سفرهایی که برای شرکت در کنفرانسی در لبنان جهت بزرگداشت شخصیت محقق کرکی و طرح اندیشههای او انجام شد، در پایان آن کنفرانس فرصتی فراهم شد تا با ایشان دیداری داشته باشیم. این دیدار حدود سه تا چهار ساعت به طول انجامید. به دلیل علاقه خاصی که به موضوع تقریب مذاهب دارم، بحث تقریب را مطرح کردم و او نیز با علاقه و دقت فراوان به این موضوع پرداخت. از تجربه شخصی خود گفت و از سفری که به مصر داشته، سخن به میان آورد؛ در آنجا در همایشی در جمع متفکران و شیوخ الازهر سخنرانی کرده بود. او با شور و اشتیاق تعریف میکرد که چگونه سخنرانیاش، که مبتنی بر نگاه وحدتبخش و با استناد به آیات قرآن بود، مورد استقبال قرار گرفت. نقد و تحلیل ایشان در تبیین اندیشه تقریب و بازتاب آن، جذابیت خاصی داشت و نشان از توانایی بالای او در این حوزه بود.
ایشان در آن جلسه بر چندین نکته بنیادین در مسیر تقریب تأکید نمودند. نخست، بر این باور بودند که تمرکز بر مشترکات، نهتنها ضروری، بلکه حیاتی است، چرا که این مشترکات دلها را به هم پیوند میزنند و فاصلهها را کم میکنند.
دیگر آنکه، ارتباطات را بهمثابه آیینهای صادق و عرصهای پرثمر برای تقریب میدانستند و از تجارب ارزشمند خود در این میدان سخن میگفتند.
سپس به جایگاه رفیع فقه و مباحث فقهی در ایجاد نزدیکی بین مذاهب اشاره کردند. حقیقت هم همین است که فقه، دانشی است با زبانی مشترک که میتواند فقهای شیعه و سنی را به یکدیگر مرتبط کند و هرچه این مباحث عمیقتر و سازندهتر باشد، زمینههای تفاهم و تفاوتپذیری اجتماعی نیز گستردهتر خواهد شد. و من این نگاه را در صحبت و گفتار ایشان میدیدم.
شخصیت ایشان تحت تأثیر چه افرادی بود؟
از نظر شخصیتی، ایشان ترکیبی از افکار همسو و همجهت در راستای وحدت بودند، هرکدام با ویژگیها و جوهرهای خاص. از یک طرف، شخصیتشان به شدت تحت تأثیر امام موسی صدر قرار داشت. کار ویژه امام موسی صدر ایجاد وحدت بود، نه تنها میان مذاهب، بلکه بین ادیان؛ این تلاش بهواسطة اتکا به اندیشهای نیرومند به نتایج ملموسی در جامعه لبنان منجر شد. همچنین، ارتباطات گستردهای که او قادر به برقرار کردن آن بود، تأثیرات شگرفی در این زمینه به وجود آورد و بهطور اجتماعی جایگاه شیعه را ارتقا بخشید.
این ارتباطات، فضایی پر از وحدت ایجاد کردند که در عین حال حسادت و حس انتقام کسانی را که به وحدت مسلمین علاقهای نداشتند و آن را مضر میپنداشتند، برانگیخت و به همین دلیل، ربایش امام موسی صدر اتفاق افتاد. شخصیت امام موسی صدر بهطور کامل معطوف به وحدت بود؛ او فقط یک اندیشمند نبود که نظریاتی ارائه کند، بلکه فعالیتهایش از اندیشه تا عمل، بهویژه در زمینه اجتماعی، با انعکاس و صدای بلند و تاثیرگذار همراه بود.
در حقیقت، آنچه امام موسی صدر از اندیشه تا عمل در پی داشت، برای او در نسخة جدیدی و در فضایی نوین تحقق یافته بود. در همان گفتگویی که در آن نشست، خدمت ایشان با چند نفر رسیدیم، او با تأکید بر عمل و عملگرایی بهعنوان بستری پربسامد برای وحدت، به ما یادآوری کرد که وحدت تنها در کلام و نظریه نیست، بلکه در عمل و اقدام است که به حیات و تداوم میرسد. او با بینش ژرف خود، نشان داد که چطور میتوان اندیشه را به عمل پیوند زد و چگونه این پیوند، زیربنای وحدت واقعی را فراهم میآورد.
از طرف دیگر، وی در عرصه تلاش و در میدان مواجهه جهاد و مقاومت و در تعامل با گروههای مختلف، و از طرف سوم با الهام از فضای وحدتخواهی و جهانشمولی انقلاب اسلامی، وارد یک تجربه جدید و دقیق شده بود.
جالب اینجاست که این تجربههای جدید را همافق و همراستا با تجربههای درسآموزی از امام موسی صدر میدید و از طرفی نیز تجربههای شخصیتی و مدیریتی خود را مورد بررسی قرار میداد.
پیام زندگانی او را در چه میدانید؟
آوازه و محبوبیت او، و نگاه شیعه، سنی و حتی مسیحی به او، از او شخصیتی وحدتگرا با بنیادهای استوار ساخته بود. دیدگاهش بر این بود که در فضای بینالمللی، باید مشی علما و فقها بهگونهای باشد که هر چه بیشتر آرامش و اطمینان بیاورد، و این معنا در کلام او بهوضوح موج میزد.
در عرصه وحدت، این شخصیت رهبری بود آزموده و ژرفاندیش؛ رهبری که تجربههای گوناگون، متنوع، و در عین حال هماهنگ را در مسیر تقریب و همافزایی اندوخته بود. او در مدیریت و سلوک خویش، با نگرشی روشن و تاکتیکی پویا، نیازهای جامعه را بهدرستی میدید و راهبری میکرد؛ جامعهای که خود آمیخته از احزاب و گروههای شیعه، سنی و مسیحی بود.
او در این عرصه، مسیری همگام با فراز و نشیبهای لبنان را پیمود؛ راهی که همسویی، همپیمانی، و همدلی را به جامعه هدیه میداد.
نگاه او به وحدت در لبنان نه تنها ملی، بلکه اسلامی و ادیانی بود؛ و این سه را همچون جریانی واحد و هماهنگ میدید که میتوانند در راستایی واحد حرکت کنند و در مسیر مشترک همسو و هماهنگ شوند.
.
انتهای پیام /*