همراه امام

سید عبدالحسین، به سال 1288 شمسی، در شیراز در یک خانواده روحانی که 800 سال سابقه ی علم و فضیلت دارند، پا به عرصه ی وجود نهاد. پدرش سید محمد تقی هنگام تولد فرزندش در کربلا به سر می برد و از آن جایی که ولادت این کودک مقارن با عاشورای سال 1332 قمری بود، نام او را عبدالحسین نهادند.

در سال های کودکی، از برکت هوش سرشار و استعداد شکوفایی که خداوند به او عطا فرموده بود، تحصیلات مقدماتی را به سرعت به اتمام رساند. شهید در دوازده سالگی پدر را از دست داد و مسؤولیت خانواده بر عهده ی او قرار گرفت.

در سال 1310 شمسی، برای ادامه ی تحصیل راهی نجف شد و از محضر آقایان حاج شیخ کاظم شیرازی، آیت الله اصفهانی، حاج سید میرزا اصطهباناتی و حاج میرزا علی آقا قاضی طباطبایی، کسب فیض کرد و به درجه ی اجتهاد رسید. پس از مراجعت از نجف، ضمن اقامه ی نماز جماعت در مسجد جامع عتیق شیراز و ترویج و تبلیغ دین اسلام، به تحصیل و فراگیری علم و دانش ادامه داد و از محضر فقیه و عارف نامی، مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد انصاری کسب فیض کرد.

در سال 1321 شمسی، به همت شهید دستغیب مسجد جامع عتیق شیراز که از بناهای تاریخی و بیش از هزار سال قدمت دارد، مرمت و بازسازی شد و از ویرانی نجات یافت. از آن زمان به بعد، این مسجد نزدیک به چهل سال، چون گوهری تابناک در سرزمین فارس می درخشید و در طی این مدت آیت الله دستغیب با برپایی مرتب مراسم دعای کمیل، زیارت عاشورا و دعای توسل و بیان دروس اصول عقاید، تفسیر قرآن و اخلاق، آن مکان را به سنگر هدایت و تربیت نسلی زنده و مجاهد تبدیل کرده بود. آیت الله  دستغیب که ریاست حوزه ی علمیه ی فارس را به عهده داشت، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مدارس علمیه ی قوام، هاشمیه و آستانه ی شیراز را که سال های طولانی توسط رژیم پهلوی تعطیل شده و خالی از طلاب بود زنده  کرد.

مبارزات سیاسی

مبارزات سیاسی شهید از زمان رضاخان آغاز گشت. هنگامی که رژیم پهلوی دست به کشف حجاب زد، او به طور آشکار به مخالفت برخاست. تهدیدها و آزار و اذیت رژیم هیچ گونه خللی در اراده ی او در ادامه ی مبارزه وارد نمی ساخت و حتی زمانی که ایشان را ممنوع المنبر می کردند، بر روی زمین می نشست و مردم را موعظه می کرد و وقتی مأمورین رضاخان اعتراض می کردند، پاسخ می داد که او را از منبر رفتن منع کرده اند، نه از سخن گفتن بر روی زمین.

اوج مبارزات شهید علیه رژیم، زمانی بود که رژیم لوایح ششگانه و مسایل ایالتی و ولایتی را مطرح کرد که منجر به جنبش سال 1341 و آغاز نهضت امام خمینی(قدس سره) و قیام خونین پانزده خرداد 1342، شد.

در 15 خرداد 1342، توسط دژخیمان شاه بازداشت و به تهران تبعید شد. در سال 1343، نیز برای دومین بار دستگیر و به تهران اعزام و زندانی و سپس تبعید شد.

از این تاریخ به بعد، که موج خفقان بر جامعه ی ایران سایه خود را گسترده بود، شهید با زیرکی و پایمردی هر چه تمامتر مبارزات ضد رژیم مردم مسلمان، به ویژه اهالی محترم فارس را رهبری می کرد. در سال 1356، عوامل شاه، ایشان را مدتی در منزل خود محصور و تحت نظر داشتند که این اقدام با عکس العمل شدید مردم انقلابی شیراز رو به رو شد و رژیم مجبور به عقب نشینی گردید. پس از کشتار وحشیانه ی رژیم شاه در پنجم رمضان در شیراز که منجر به تعطیلی مسجد جامع این شهر به مدت دو هفته شد، حکومت نظامی اعلام گردید و آن عالم مجاهد را دستگیر و در تهران زندانی و سپس تبعید کردند. در طی این مقطع از مبارزات بود که آیت الله دستغیب ، به همراه چهارتن دیگر از علما اعلامیه ای صادر و شاه را از سلطنت خلع نمودند.

پس از پیروزی انقلاب

شهید دستغیب ، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نمایندگی از مردم استان فارس در اولین مجلس خبرگان انتخاب و در همین ایام بنا به درخواست مردم و به فرمان امام(قدس سره) به سمت امام جمعه شیراز منصوب گردید. آیت الله دستغیب از ارادتمندان به امام(قدس سره)  و حامیان سرسخت ولایت فقیه بود. یک بار در جمع سپاه پاسداران شیراز فرمودند:

«هر کس بگوید من امام زمان(عج) را قبول دارم، ولی امام امت را قبول ندارم، دروغ می گوید، بدانید امام زمان را هم قبول ندارد. اگر امام زمان هم می آمد اطاعت او را نمی کرد. این یک اعتراف کذب زبانی است، دروغ می گوید. به خدا کسی که مخالفت با نایب امام زمان (عج) می کند و می گوید، من به امام زمان عقیده دارم، عقیده ی خشک و خالی معنی ندارد، امام وقتی امام است که تو مأموم او باشی.»روز جمعه 20 آذر 1360/14 صفر 1402 ه. ق، آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، مردی که عمری را در محراب عبادت و در خدمت به خلق خدا سپری کرده بود، در حالی که عازم سنگر نماز جمعه در شهر شیراز بود، در یکی از کوچه ها با انفجار بمبی توسط منافقین، به شهادت رسید

 پیام امام به مناسبت شهادت آیت الله دستغیب(ره)

« بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏ .انَّا لِلّه وَ انَّا الَیْهِ راجِعُون‏
شهادت براى فرزندان اسلام و ذریه پیامبر عظیم الشأن- صلى اللَّه علیه و آله- و اولاد فاطمه- علیهم السلام- و یادگاران حسین- سلام اللَّه علیه- در راه هدف و اسلام عزیز و قرآن کریم چیزى غیر عادى و پدیده ‏اى غیر معهود نیست.
ملت بزرگ اسلام از محراب مسجد کوفه تا صحراى افتخارآمیز کربلا و در طول تاریخ پر ارزش سرخ تشیع قربانیانى ارزشمند به اسلام عزیز و     فى سبیل اللَّه تقدیم نموده و ایران شهادت طلب هم از این پدیده سعادتمند مستثنا نیست، و انقلاب اسلامى گوش و چشمش پر از این شهیدان حسین گونه است. ملت عزیز ما در روز رستاخیز با سرافرازى در پیشگاه مقدس خداى بزرگ و پیامبران و اولیاى عظیم الشأن، صفهاى طولانى از شهیدان در راه دفاع از حق عرضه مى‏دارد؛ از علماى اعلام و ائمه جمعه و جماعت تا فداکاران و سربازان در جبهه‏هاى دفاع از حریم مقدس اسلام. پیامبر بزرگ اسلام که بر امم دیگر حتى به سقط، مباهات مى‏کند، مطمئن هستیم به فداکارى این عزیزان جبهه و پشت جبهه و این شهیدان محراب و منبر و در صف جماعات و در داخل مسجدها و بیمارستانها مباهات مى‏فرماید. و چه بهتر و گواراتر که با شهادت این فرزندان اسلام و ذریه طاهره بر افتخارات آن بزرگوار در روز عرض اعمال هر چه بیشتر بیفزاییم.
عزیزان و نور چشمان ما در جبهه‏ هاى جنوب و غرب هر روز با سرکوبى اشرار امریکایى و عقب راندن و به جهنم فرستادن جنود شیطان، براى اسلام سربلندى و  عظمت خلق مى‏نمایند، به طورى که تاب تحمل این پیروزى‏ها را از امریکاییانِ خارج و داخل، منافق و منحرف، سلب نموده و بر جنون و وحشیگریهاى آنان افزوده است. شما فرضاً شهید بهشتى را گناهکار بدانید، شهداى دیگر مثل شهید مدنى و شهید دستغیب، که جز تربیت محرومان و هدایت مردم گناهى نداشته‏اند، با چه انگیزه شهید مى‏کنید. شما به گمان خود اگر اینان را به جرم وفادارى به اسلام و طرفدارى از محرومان و مظلومان مستحق قتل مى‏دانید اطفال معصومى که در گهواره جاى دارند و زبان باز نکرده‏اند چه گناهى دارند؛ جز آنکه اطفال مسلمانانى هستند که مخالف سلطه امریکا به جان و مالشان مى‏باشند؟! امروز روز جمعه و نماز و عبادت، دست جنایتکار امریکائیان یک شخص ارزشمند که مربى بزرگ و عالمى عامل، که گناهش فقط تعهد به اسلام بود، از دست ملت ایران و اهالى محترم فارس گرفت و حوزه‏هاى علمیه و اهالى ایران را به سوگ نشاند. حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهید حاج سید عبد الحسین دستغیب را که معلم اخلاق و مهذّب نفوس و متعهد به اسلام و جمهورى اسلامى بود با جمعى از همراهانش به شهادت رساندند و خدمت خود را به ابرقدرت و ابرجنایتکار زمان ایفا کردند، به گمان آنکه به ملت رزمنده ایران آسیب رسانند و آنان را در راه هدف به سستى بکشند. این کوردلان نمى‏بینند که در هر شهادتى و در هر جنایتى ملت متعهد به اسلام و کشور مصمم‏تر و در صحنه حاضرترند؟ اینان پس از بمباران شهرها در جنوب و غرب و قتل عامهاى فجیع مردم بى‏پناه، فریاد «جنگ جنگ تا پیروزى» را نشنیده‏اند که ملت وفادار، شهادت را در راه خداوند با آغوش باز پذیرا هستند؟ یا مى‏خواهند شکستهاى لشکر کفر را و آتشى که به جان دوستان و اربابانشان از پیروزى رزمندگان ایران افتاده است با خون این مردان خدا فرونشانند؟ اینک سزاوار است اصحاب نظر و ارباب تحلیل در این شرارتها و جنایتها فکر کنند که انگیزه آنکه در هر پیروزى و دنبال هر شکست حزب بعث‏ امریکایى یک جنایت بزرگ از این منافقان و منحرفان واقع مى‏شود چیست. از باب اتفاق نمى‏شود باشد که دنبال پیروزى آبادان جنایتى واقع، و دنبال فتح بستان، باز جنایتى و امروز به دنبال فتح عظیم در غرب و شکست مفتضحانه دشمنان اسلام، این جنایت بزرگ واقع شد آیا اینها هم من باب اتفاق است یا حساب شده یا دیکته شده عمل مى‏شود؟ آیا ما این بزرگان، علما و معلمان ارزشمند را براى جبران شکست امریکا در منطقه و صدام امریکایى در جبهه‏ها از دست مى‏دهیم؟ رحمت خداوند بر این مجاهدان عظیم الشأن که شهادتشان پیروزى اسلام را بیمه مى‏کند و ننگ و نفرت بر امریکاى جنایتکار و دست نشاندگان و هواداران آن.
این جانب این ضایعه بزرگ و فاجعه اسفناک را بر حضرت مهدى- ارواحنا فداه- و ملت شجاع ایران و اهالى معظّم استان فارس و خانواده آن شهید تسلیت مى ‏دهم و به پیشگاه مقدس پیامبر اسلام این فداکاریهاى ملت اسلام و مجاهدات قشرهاى مختلف ایران را تبریک عرض مى‏کنم، و براى خاندان این شهید پر افتخار از خداوند تعالى توفیق صبر و بردبارى و سلامت طلب مى‏نمایم.
سلام بر مجاهدان بزرگوار اسلام، و درود بر رزمندگان غرب و جنوب، و تهنیت بر نیروهاى نظامى و مردمى پیروزى‏آفرین در جبهه غرب. از خداوند تعالى پیروزى نهایى لشکر اسلام را بر قدرتهاى شیطانى مسألت مى‏نمایم. و السلام على عباد اللَّه الصالحین. روح اللَّه الموسوی الخمینى‏
» صحیفه امام، ج‏15، ص،417- 419   منبع: تبیان



. انتهای پیام /*