دور روز از تشکیل کابینۀ ارتشبد ازهاری می گذرد. بخشهای مختلف روزنامه های بزرگ تهران در محاصره کامل مأموران حکومت نظامی است. تعدادی از روزنامه نگاران دستگیر شده اند و حتی در تلفنخانه های روزنامه های کیهان و اطلاعات، مأموران حکومت نظامی مستقر شده اند تا در پاسخ به تلفنهایی که از نقاط مختلف کشور برای گرفتن خبر از روزنامه ها می شود، مأموران حکومت نظامی اظهار کنند که «روزنامه تعطیل است»!

در بیشتر خیابانهای تهران، تانکها، زره پوشها، و کامیونهای حامل سربازان مسلح دیده می شود. تمام وزارتخانه ها و همچنین ساختمان رادیو و تلویزیون، در محاصرۀ مأموران حکومت نظامی است. شدت خشونت به حدی است که مأموران، بدون هیچ دلیلی، اگر تجمعی را ولو از سه نفر - مخصوصاً جوانان - با کمال خشونت مورد ضرب و جرح قرار می دهند. با این همه، جوانان و نوجوانان در دسته های ۲۰ ـ ۳۰ نفری، شعار «مرگ بر شاه» می دهند و هنگامی که مورد تعقیب مأموران قرار می گیرند، کوچه به کوچه می گریزند؛ چنین است که فریاد «مرگ بر شاه» ـ تقریباً ـ در بیشتر کوچه ها به گوش می خورد و مأموران هم، بدون هدف، دست به تیراندازی می زنند. درهای بیشتر خانه ها، در کوچه ها و خیابانها، به روی تظاهرکنندگان باز است.

در کرمانشاه (باختران) و آمل، در جریان تظاهرات وسیع مردم، حدود ده نفر به شهادت می رسند و عدۀ زیادی مجروح می شوند. در زنجان، مأموران انتظامی، تظاهرکنندگان را به رگبار می بندند؛ تعداد دقیق شهدا و مجروحان این شهر مشخص نیست.

ارتشبد ازهاری و کابینۀ ۹ نفره اش، برای گرفتن رأی اعتماد (!) به مجلس فرمایشی می روند. ارتشبد قره باغی در اعترافات خود می نویسد: «... طرز عمل ارتشبد ازهاری (با وجود تشکیل دولت نظامی) و ادامۀ روش نامعلوم حکومت نظامی در کشور، سبب شد عملاً به مردم ایران و مخالفین و همچنین به تمام دنیا نشان داده شود که حتی آخرین اقدام سیاسی مهم اعلیحضرت، یعنی تشکیل دولت نظامی به نخست وزیری رئیس ستاد بزرگ و به عضویت فرماندهان نیروها، هم نمی تواند جلو اغتشاشات، اعتصابات و آشوبهای مخالفین و آشوبگران را بگیرد.»

در حالی که ارتشبد ازهاری با حضور در مجلس شورای ملی قول می دهد با تمام قدرت به ناآرامیها پایان داده و از نیروی ارتش برای شکستن اعتصابات استفاده کند، تقریباً تمام ادارات، سازمانها و مؤسسات دولتی، در حال اعتصاب و تعطیلی هستند و هر روز دامنۀ تظاهرات گسترش می یابد.

خبرنگار خبرگزاری آسوشیتد پرس در ۱۶ آبان ۱۳۵۷، یک روز پس از تشکیل کابینۀ نظامی، از امام خمینی (س) می پرسد: نظر شما دربارۀ دولت نظامی که شاه منصوب کرده است چیست؟ امام در پاسخ می فرمایند: «توطئۀ جدید شاه یعنی انتصاب دولت نظامی برای کشتار بیشتر و تسلیم مردم ایران است، که نه تنها راه برای شاه نیست، بلکه هم شاه و هم حامیان وی را در بن بست بدتری قرار می دهد.

خبرنگار، این سؤال را مطرح می کند که آیا انتصاب این دولت، سقوط و سرنگونی رژیم فعلی را آسانتر و یا مشکلتر می کند؟ امام پاسخ می دهند: «آنچه مسلم است سرنگونی رژیم را قطعی تر می کند.» [۱]

مردم، که به رادیو ـ تلویزیون تحت اشغال اعتمادی نداشتند، برای کسب اخبار چاره ای جز روی آوردن به رادیوهای بیگانه را نمی دیدند. این مصاحبۀ کوتاه ـ همان شب ـ از رادیو بی بی سی پخش می شود و روز بعد، بر در و دیوار خیابانها و کوچه های تهران، این جمله به چشم می خورد: «امام خمینی: آن چه مسلم است روی کار آمدن دولت نظامی، سقوط و سرنگونی شاه را قطعی تر می کند.»

امام خمینی (س) در نخستین سخنرانی خود در روز ۱۷ آبان ۵۷ (صحیفه امام، ج ۴، ص: ۳۸۲ - ۳۹۸)، به تشریح شکستهای پی در پی طرحهای رژیم در روی کار آوردن دولت آشتی ملی و حکومت نظامی پرداخته حربه جدید شاه، یعنی عذرخواهی و توبه در پیشگاه ملت را وسیله ای در جهت اغفال مردم و تکرار حوادث تلخ دوران حکومت پهلوی می دانند. امام با اشاره به تز برخی از سیاسیون که می گویند شاه سلطنت کند نه حکومت، هشدار داده می فرمایند: «این راهْ راهی است که انتحار ملت است. این راه راهی است که ملتِ ما را به باد خواهد داد. این تزْ تزی است که ایران را تباه خواهد کرد.»[۲]

امام، تهدید شاه را به این که اگر او برود، ایران تجزیه و به اشغال قوای امریکایی و روسی درخواهد آمد، سخنی ابلهانه و بچه گانه که هیچ تأثیری در ادارۀ ملت نخواهد داشت، می دانند و آن گاه با تأکید بر ادامۀ نهضت تا سرنگونی رژیم، می فرمایند: «اگر یک کسی سستی کند در این قضایا، اهمال کند در این قضایا، کلمه ای بگوید که همراهی باشد با این آدم، این خائن به ملت است، خائن به اسلام است.» [۳]

امام خمینی(س) در بخشی دیگر از سخنان خود، خطاب به دانشجویان خارج از کشور، با تکیه بر سیرۀ عملی و سیاسی پیامبر اسلام(ص) و علی (ع) در زندگی شخصی و اجتماعی، ویژگیهای حکومت اسلامی را تبیین نموده بر این نکته تأکید دارند که، اسلام با فساد و مظاهر آن مخالف است و نه با تمدن. (کوثر، ج ۲، ص ۱۸۵ - ۱۸۷)

امام خمینی (س) در دومین سخنرانی خود در این روز (صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۳۹۹ - ۴۰۷)، مسألۀ ادعای امریکا و دولتهای غربی دربارۀ «ضرورت رعایت حقوق بشر» را مطرح می کنند و سپس در ردّ این ادعای کاذب، تأکید می فرمایند: «...این قضیۀ اعلامیۀ حقوق بشر و این حرفها، این برای این است که دولتهای ضعیف را اینها با موجّه کردن کار خودشان ببلعند. گمان نشود که اعلامیۀ حقوق بشر یک واقعیتی دارد...» [۴]

امام در بخشی دیگر، به حمایت کارتر و سخنگوی کاخ سفید از «تشکیل حکومت نظامی» اشاره کرده می فرمایند: «...کارتر نمی فهمد چه می گوید، سخنگوی کاخ سفید نمی فهمد این حرفها را می زند، بی اطلاع از مسائل است و اینطور حرف می زند...»[۵]

انتقاد شدید امام خمینی (س)، بدان جهت بود که پس از روی کار آمدن دولت نظامی ازهاری، برژینسکی مشاور امنیت ملی امریکا، حمایت کارتر و دولت ایالات متحده را از اقدام شاه اعلام می کند و گروه برژینسکی در آمریکا، از نخست وزیر شدن ازهاری، با خوشحالی و مسرت استقبال می کنند. برژینسکی می نویسد: اخبار واصله مبنی بر این که شاه بالاخره یک دولت نظامی را روی کار آورده است، مرا شدیداً آرام ساخت. من در این اقدام شاه، این علامت خوب را دیدم که بالاخره او به مقابله با بحران برخاسته و آماده است رهبری مؤثری را اعمال نماید. با توجه به ارتش بزرگی که تحت فرمان اوست، من احساس کردم که او می تواند در صورت بروز رو در رویی علنی، موفق شود و می تواند ارتش را نه تنها برای ایجاد نظم به کار گیرد، بلکه توسط ارتش، فساد کنونی را نیز از بین ببرد.» [۶]

در همان روزِ تشکیل کابینۀ ازهاری، در یک مصاحبۀ دسته جمعی، که خبرنگاران انگلیسی، فرانسوی و آلمانی در آن شرکت داشتند، از امام خمینی (س) سؤال می شود: «شاه برای همکاری به دولت نظامی متوسل شده است و ارتشبد ازهاری را انتخاب کرده که او قول داده انتخاباتی کاملاً آزاد در آینده برپا کند. شاه همچنین از آیت اللّه و سایر آیات عظام برای برقراری مجدد صلح و آرامش در ایران، طلب کمک و یاری کرده است؛ عکس العمل شما در مقابل این اعمال چیست؟» امام در پاسخ می فرمایند: «تشبثات شاه فریبکاری که از طرفی در نطقش استمداد از روحانیون و سایر ملت و افراد مملکت کرد و از طرفی در عملش با دولت نظامی برای سرکوبی ملتْ قتل و غارت برپا نمود، به هیچ وجه تأثیری در سرنوشت ما و در نهضت ندارد. وعدۀ انتخابات آزاد، امری موهوم و اصلاً انتخابات ـ چه آزاد و چه غیر آزاد ـ قانونی نیست؛ چون نه شاه قانونی است و نه دولت شاه قانونی است. پس موضوعی برای انتخابات پیدا نمی شود که آزاد باشد یا غیر آزاد. و ملت هرگز با او موافقت نخواهد کرد.» [۷]

شاه در آن روزها، فقط به حمایت امریکا و انگلیس دل بسته بود؛ زیرا می دانست که کابینۀ نظامی ازهاری هم، کاری به نفع رژیم او از پیش نخواهد برد.

ویلیام سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در رژیم شاه، در کتاب مأموریت در ایران در آن قسمت از خاطراتش که می گوید شاه هنگام تصمیم گیری برای تشکیل دولت نظامی، او و سفیر انگلیس را به کاخ نیاوران فراخوانده بود می نویسد: «... حدود یک ساعت طول کشید تا سفیر انگلیس بتواند خود را به کاخ برساند. در این فاصله، بین شاه و شهبانو هم یک مکالمۀ تلفنی صورت گرفت... ضمن حرفهایش با [شهبانو] متوجه این نکته هم شدم که شاه می گفت: امریکا هم از تصمیم او حمایت می کند. شاه پس از گفتگوی تلفنی با شهبانو، تلفن را برداشت و از ژنرال ازهاری رئیس ستاد خود خواست که هرچه زودتر برای دیدن او به کاخ بیاید. با ورود سفیر انگلیس، شاه ابتدا از این که ساختمان سفارت مورد حمله قرار گرفته، اظهار تأسف کرد و گفت: دولت ایران، هزینۀ ترمیم خرابی ساختمان را تقبل خواهد کرد. او سپس تصمیم خود را درباره روی کار آوردن یک دولت نظامی، به سفیر انگلیس اطلاع داد و نظر او را در این مورد جویا شد. پارسونز [سفیر انگلیس در ایران] گفت که شخصاً نمی تواند نظری بدهد و چون وسایل مخابراتی سفارت هم آسیب دیده نمی تواند به فوریت از لندن کسب تکلیف کند. شاه، دیگر موضوع را دنبال نکرد و گفت: به هر حال، او امشب ترتیب تشکیل یک دولت نظامی را خواهد داد و فردا آن را اعلام خواهد کرد. هنگامی که از کاخ خارج می شدیم، ژنرال ازهاری را در سالن انتظار دیدیم و چون از موضوع مأموریتی که به او محول خواهد شد، اطلاع داشتیم برایش آرزوی موفقیت کردیم. ازهاری که از جمله ژنرالهای جاه طلب و تشنۀ قدرت نبود، با شگفتی از ماتشکر کرد و با قیافه ای افسرده، راه دفتر شاه را در پیش گرفت.»[۸]

اعلامیۀ مهم امام خمینی(س) مورخ ششم ذی الحجۀ ۱۳۹۸ برابر با ۱۶ آبان ۱۳۵۷ با این آغاز که «من از جنایاتی که اخیراً در دانشگاهها با فرزندان اسلام نموده اند در سوگم. و با جملاتی چون: «[شاه] ـ دانشگاههای ما را به قتلگاههای جوانان ما تبدیل نموده است،»[۹] تازه به تهران رسیده بود. این اعلامیه در تیراژی وسیع تکثیر شد و بر در و دیوار خیابانها، مخصوصاً خیابانهای اطراف دانشگاه تهران، نصب شد. علی رغم حکومت نظامی در برخی نقاط، سربازان نیز، کنار جوانان دیگر می ایستادند و اعلامیۀ امام را می خواندند!

از ساعت ۸ شب به بعد، فریاد «مرگ بر رژیم پهلوی» و «ما پیرو قرآنیم، سلطنت نمی خواهیم» همراه با رگبار بی هدف گلوله ها، در بیشتر خیابانها و کوچه ها شنیده می شد. (کوثر، ج ۲، ص ۲۰۵ - ۲۰۷)

[۱]. صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۳۵۵ [۲]. همان، ص ۳۹۰ [۳]. همان، ص ۳۹۱ [۴]. صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۳۹۹ [۵]. همان، ص ۴۰۱ [۶]. قدرت و اصول، نوشته برژینسکی [۷]. همان، ص ۳۵۳ [۸]. مأموریت در ایران، ص ۱۲۷ و ۱۲۸ [۹]. همان، ص ۳۵۱ .

. انتهای پیام /*