حضرت امام خمینی(س) طی سخنانی در جمع افراد سپاه پاسداران در روز چهارم آذر ماه سال 1358 در موضوع اهمیت شناخت موقعیت و شرایط زمان برای طرح مسائل، بر رویارویی قدرتمندترین زورگوی جهان و ضرورت مواجهه همه قوا بر علیه آمریکا تأکید ورزیدند و به اجتناب از تشنج در راه هدف اصلی و پرهیز از اختلاف افکنی توجه دادند و ضمن بیان نصایح و اندرزهایی به پاسداران، سنگ بنای یکی از مردمی‌ترین نیروها و تشکل‌های مردمی یعنی ارتش بیست میلیونی یا همان «بسیج مستضعفین» را بنیان گذاردند که حضور با برکت این نهاد مردمی در صحنه‌های مختلف اجتماعی و به‌ویژه دوران دفاع مقدس بر اهمیت نظر و صائب بودن اندیشه آن بزرگوار در این امر صحه گذاشت.

 متن سخنان امام در ادامه آمده است: 


بسم اللَّه الرحمن الرحیم 

رویارویی ایران، با قدرتمندترین زورگوی جهان

بعضی وقتها هست که یک حرفی یک مسئله ای بسیار خوب است، لکن طرحش در یک موقعی خوب نیست. مثلًا فرض کنید نماز که از همه عبادتها افضل است، و مسائلش هم واجب است که انسان یاد بگیرد، یک وقت اتفاق می افتد که زلزله آمده است و یک عده از برادرهایمان زیر خاک هستند، و آن وقت ما جمع بشویم، بنشینیم راجع به مسئله نماز صحبت کنیم. مسأله خوب است، وقتش خوب نیست. قضیه مطالبی که در این روزها هی ما می بینیم پیش می آید و موجب یک مثلًا، تشنجی، موجب یک ناراحتی می شود.
در یک همچه موقعی که کشور شما در سر راه یک خطر بزرگ واقع شده است، شما غافلید که با چی مقابلید الآن. با امریکا که مجهز به همه جهازهای درجه اول دنیاست.
یعنی یک قوه ای است که مقابل ندارد در دنیا. لکن ما مجهزیم به یک قدرت بالاتر از آن، و آن توجه به خدا و اسلام است. از این جهت ما الآن مواجهیم با یک همچه قدرت بزرگ، که علاوه بر قدرت تسلیحاتی، قدرتهای بزرگ شیطانی هم دارد. الآن هم در همه دنیا دارد فعالیت می کند، و تبلیغات می کند، و وادار می کند همه ممالک دیگر را، تا آن قدری که بتواند تمام آن دستجات خودش را تجهیز کند در مقابل ملت ما و شماها و هم از نظر تبلیغات، آن طور تبلیغات وسیع را شروع کردند و دارند می کنند، و در مطبوعات خارجی و در رسانه های آنجا دارد بر ضد انقلاب ما تجهیزات می کنند. و هم ما را از دخالت نظامی می ترسانند. در یک همچه موقعی که وضعمان این طور است، مسأله هر چه هم مسأله مهمی باشد، نباید تشنج ایجاد کنیم. باید مسأله را به طور سالم و عاقلانه و بی هیاهو طرح بکنیم.
اجتناب از تشنج در راه هدف اصلی
شما بدانید این را که از هر اجتماعی که امروز بشود، و اجتماعی باشد که تویش یک تشنجی باشد حتی برای یک مطلب حقی، باید دست برداریم و برویم سراغ آن مسأله اصلی. اگر این طور نکنیم این به نفع آنهاست. آنها ازش استفاده می کنند. شیاطین اند آنها.
از این جهت من آن چیزی را که به صلاح ملت است، به صلاح اسلام است، به صلاح شماست باید عرض کنم. و آن اینکه مسأله صحیح است، حق است، اما تشنج صحیح نیست. قوای شما باید الآن همه مجتمع در یک راه باشد. قوای فکریتان و قوای غیر فکریتان همه باید در یک راه برود. امروز که ما مواجه شدیم با این مسأله، اگر منحرف بشویم، و لو به یک مطلب بسیار خوبی که فرض کنید که یکی از مسائل بزرگ اسلام است، اما الآن مسئله درجه اول حفظ اسلام است. شما می خواهید برای اسلام خدمت بکنید.
اختلافات داخلی
الآن در رأس همه مسائل اسلام این قضیه مواجهه با امریکاست. اگر بخواهید قدرتها را جدا کنیم از هم، بخواهیم از هم جدا کنیم، قوا از هم منفصل بشود، کشیده بشود از این طرف و از آن طرف، اینها همه اش به نفع امریکا تمام می شود. و دستهایی در اینجا هست برای ایجاد یک همچه مسائل. این مسائل را ایجاد می کنند. و گاهی هم استفاده از روح پاک جوانان می کنند. این جهت خیلی باید مورد نظر همه آقایان باشد، که نبادا یک وقتی ما از آن مسیری که داریم، که امروز فقط یک مطلب است، و آن اینکه الآن دشمن ما امریکاست. و باید تمام تجهیزات ما طرف این دشمن باشد. نبادا یک وقتی یک تبلیغات سوئی بشود. و یک چیزهایی بشود که اسباب این بشود که نظرهای ما تشتت پیدا کند.

افکارمان مختلف بشود. ما یک افکاری داشته باشیم، شما یک افکاری داشته باشید، دستجات دیگر افکاری دیگر داشته باشند. همه افکار الآن باید یک [سمت ] باشد.
چطور در آن وقتی که ما مواجه با این قدرت شیطانی داخلی بودیم، هیچ تشتتی توی کار نبود. همه با هم یک فکر داشتیم. همه «اللَّه اکبر» می گفتید، و مقابله با یک همچه قدرتی می کردید. شما الآن می دانید که مقابل ما قدرتی است که صدها مقابل زیادتر از آن قدرت است. هزارها مقابل آن قدرت است. شما امروز یک همچه حالی دارید.
مملکتتان یک همچه حالی دارد. مملکت شما الآن یک حالی دارد که اگر دیر بجنبیم از بین رفتیم تا آخر. همه باید یکصدا باشیم. برای مسائلی که برای خودمان طرح است، هر چه هم مسأله بزرگ باشد، مسائلی که برای دوستانمان طرح است، هر چه هم بزرگ باشد، امروز نباید ما تشنج ایجاد کنیم برای آن. مسأله داریم، فرض کنید که یک مسئله مهمی داریم، این مسأله باید مثلًا با من گفته بشود. دو سه نفر تعیین بکنند بیایند با من صحبت بکنند. مسأله فرض کنید به کسی دیگر مرتبط است، باز همان طور بکنند که یک حل بدون سر و صدا باشد. سر و صدای امروز قضیه ای است که مقابله با امریکاست.
امروز هر سر و صدایی بلند بکنید که غیر از این مسیر باشد بدانید که بردش را آنها دارند.
و بسیار احتمال بدهید که یک محرکی، بدون اینکه آدم بفهمد، گاهی وقتها آدم را وادار می کنند به یک کاری که خودش هم ملتفت نیست دارد چه می کند. این خیلی مورد اهمیت است. و مورد توجه آقایان باید باشد.
پند و اندرز به پاسداران
شما این را بدانید که من به شماها علاقه دارم؛ به پاسدارها. پاسدارها بودند که مملکت ما را در یک زمانی که هیچ کس نمی توانست حفظ بکند، اینها حفظ کردند. الآن هم دارند حفظ می کنند. این یک علاقه الهی است که ما به شما داریم. و این را بدانید که یک مطلبی که بر خلاف صلاح شما باشد، این بر خلاف صلاح اسلام است، و ما نخواهیم زد.

لکن اگر یک مطلبی را من الآن گفتم به شما، که باید راه را چطوری رفت، بدانید که این  هم صلاح شماست، و هم صلاح مملکتتان است، و هم صلاح اسلام است که من عرض می کنم. در عین حالی که شما می دانید که من با ایشان محبت دارم، ارادت دارم، دوست دارم او را. ایشان هم به من نوشتند که من مریضم و مرض قلبی دارم و من را عفوم کنید از این کار. منم باز تا حالا جوابی به ایشان ندادم، لکن خوب یک مریض را نمی شود الزامش کنیم که شما باید مزاج خودت را از بین ببری. قلبت خدای نخواسته یک وقت از بین برود برای اینکه ما علاقه به تو داریم. علاقه این است که اگر واقعاً یک همچه کسالتی دارند ایشان، بروند خارج و معالجه کنند. و شما هم همراهی کنید با اینکه ایشان بروند خارج معالجه کنند. و اگر اشکالات دیگری دارند خوب خود ایشان بیایند با من اشکالاتشان را بگویند. یا یک کسی را بفرستند با من اشکالاتشان را بگویند. من از این وضعی که هیاهو بشود و در غیر آن مسیر و آن مطلبی که مطلب اصیل امروز ماست، این را صلاح نمی دانم. چنانچه هر دسته ای که الآن، فرض کنید که، یک اعتصابی بکنند در کارخانه ها، یک اعتصابی بشود در وزارتخانه ها، در ادارات دولتی، یک اعتصابی بشود، این همه اش به نفع آنهاست، و بر ضرر ما. این نظیر همان معناست که عرض کردم، که مطلب خیلی خوب است، وقتش خوب نیست. مطلب، مطلب صحیح است، لکن مطلب صحیح در یک وقت صحیح باید باشد. یک وقت اینکه باید ما همه قوایمان را مجتمع کنیم برای نجات دادن یک کشوری. باید اگر مسائلی برایمان پیش بیاید، هر چه هم سخت باشد، تحمل کنیم. و اگر راه حل دارد راه حل بدون یک همچه اجتماعاتی حل عقلایی، که یک نفر، دو نفر بیایند مسائلشان را بگویند و خوب، البته ما هم عرض کردم که علاقه داریم به شما و به ایشان.
در هر صورت من این مطلب را لازم بود تذکر بدهم. و ایشان هم اگر کسالت دارند شما نباید اصرار بکنید که یک نفر آدمی که قلبش در خطر است و باید برود در خارج معالجه بکند، شما اصرار کنید که نه، باید تو باشی و غیر از تو هم نمی شود. این برای حفظ او. باید خوب. شما بعدها ایشان را لازم دارید. از این جهت من تا حالا جواب ایشان را ندادم. ایشان هم نیامده اند تا حالا پیش من که ببینم که مسأله همان مسئله کسالت است یا مسائل دیگری هست. و ممکن است که ایشان بیایند پیش من و با ایشان صحبت بکنیم ببینیم چیست قصه.
ارتش 20 میلیونی
اگر یک ملت که همه جوانهایش مجهز باشند به همین جهازی علاوه بر جهاز دینی و ایمانی که دارند، مجهز به جهازهای مادی هم باشند، سلاحی هم باشند و یاد گرفته باشند، همچی نباشند که یک تفنگی دستشان آمدند ندانند با آن چه بکنندش. باید یاد بگیرید و یاد بدهید رفقایتان را. جوانها را یادشان بدهید. و همه جا باید این طور بشود که یک مملکت بعد از یک چند سالی بشود یک کشوری با 20 میلیون جوان که دارد بیست میلیون تفنگدار داشته باشد. بیست میلیون ارتش داشته باشد. و این یک همچه مملکتی آسیب بردار نیست. و الآن هم الحمد للَّه آسیب بردار نیست. الآن هم ما پشتیبانمان خداست. و ما برای او نهضت کردیم. برای پیاده کردن دین او نهضت کردیم. و خدا با ماست.

و من امیدوارم که شکست برای شما نباشد ان شاء اللَّه. خداوند همه تان را حفظ کند. و این معنایی را که عرض کردم توجه بهش داشته باشید. به رفقایی که دارید، به دستجاتی که هستند آنجا، هر جا که هستند، توجه بدهید، که امروز روزی است که همه با هم یک مطلب باید بگوییم. و آن اینکه الآن شعار مردم شده همه. الآن محرّم است، و همه دستجات بیرون می آیند. و دستجات باید عزاداری بکنند. عزاداری مهم است. در ضمن عزاداری همان شعارهایی هم که می دهند بدهند. ولی عزاداریشان هم باید باشد. خداوند همه شما را ان شاء اللَّه حفظ کند. من دعاگوی همه شما هستم. من دیگر حالم مقتضی نیست. (صحیفه امام، ج 11، ص: 117-122)

سخنان امام مبنی بر لزوم آموزش نظامی همگانی و تشکیل ارتش ۲۰ میلیون خیلی زود با استقبال طیف‌های مختلف گروه‌های سیاسی و مردم قرار گرفت. چند روز بعد یعنی در روز ۱۲ آذر‌‌ همان سال بود که قانون اساسی جمهوری اسلامی در یک همه‌پرسی به تایید مردم رسید. در اصل ۱۵۱ این قانون تصریح شده بود که: «به حکم آیه کریمه «واعدوالهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم» دولت موظف است برای همه افراد کشور برنامه و امکانات آموزش نظامی را بر طبق موازین اسلامی فراهم نماید، به طوری که همه افراد همواره توانایی دفاع مسلحانه از کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند، ولی داشتن اسلحه باید با اجازه مقامات رسمی باشد.»

اینچنین بود که مقدمات تشکیل بسیج با نام اولیه سازمان بسیج ملی فراهم شد. چند ماه پس از سخنان امام درباره ارتش ۲۰ میلیونی، شورای انقلاب در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ لایحه قانونی تشکیل سازمان بسیج ملی را تصویب و برای اجرا به وزارت کشور ارسال کرد.

متن کامل لایحه قانونی تشکیل سازمان بسیج ملی بدین شرح بود:

«ماده ۱: در اجرای فرمان رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ایجاد، آموزش و بسیج ارتش بیست میلیونی جهت پیشگیری و مقابله با هرگونه تهدید و تجاوز نظامی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و سوانح طبیعی، سازمانی به نام سازمان بسیج ملی زیر نظر فرمانده کل قوا و وابسته به وزارت کشور تشکیل می‌گردد.

ماده ۲: شرح وظایف و تشکیلات و پست‌های سازمانی سازمان بسیج ملی با تأیید سازمان امور اداری و استخدامی کشور تهیه خواهد شد.

ماده ۳: آئین نامه اجرایی این لایحه قانونی بوسیله وزارت کشور و سازمان امور اداری و استخدامی کشور تنظیم و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.»

در پی شروع جنگ تحمیلی موضوع آموزش نظامی همگانی و تشکیل بسیج بسیاری از مشکلات پیش روی کشور را حل کرد و مردم آموزش‌دیده فوج فوج به جبهه‌ها اعزام شدند. ۲۸ دی ماه ۱۳۵۹ شهید رجایی، نخست‌وزیر وقت با ارسال نامه‌ای به مجلس شورای اسلامی اعلام کرد: «قانون راجع به ادغام سازمان بسیج ملی (مستضعفین) در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در جلسه مورخ بیست و هشتم دی ماه ۱۳۵۹ مجلس شورای اسلامی تصویب شده و به تأیید شورای نگهبان رسیده و طی نامه شماره ۱۶/ق/م مورخ ۵۹/۱۱/۲۱ ریاست جمهوری به نخست‌وزیر واصل گردیده است، برای اجراء به پیوست ابلاغ می‌گردد.»

بدین ترتیب سازمان بسیج ملی که حالا نام بسیج مستضعفین را بر پیشانی داشت به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد و در طول هشت سال جنگ تحمیلی نیروهای رزمی مردمی را برای اعزام به جبهه‌های جنگ سازماندهی کرد. (تاریخ ایرانی)

. انتهای پیام /*