امام خمینی (س) با آن که به عنوان سرسخت ترین مخالف رژیم ایران، به شکل تبعید در عراق به سر می بردند، هیچ گاه از وجود اختلاف موجود میان دولت بعث عراق و دولت ایران، به سود خود بهره برداری نکردند. رژیم عراق در سال ۱۳۵۰ در یک اقدام انتقامجویانه، تصمیم به اخراج دهها هزار ایرانی از خاک عراق گرفت و آنان را در سرمای سوزان و به طرز فجیعی در بیابانهای مرزی رها کرد.
امام خمینی (س) در برابر این اقدام غیر انسانی، حکام عراق را مورد اعتراض شدید قرار دادند. ترفندهای رژیم عراق به منظور ساکت نگه داشتن امام، به هیچ وجه مؤثر نبود؛ ناگزیر با انجام مانوری تازه ـ به ظاهرـ از بیرون راندن ایرانیان خودداری کرد امّا با ایجاد شرایطی طاقت فرسا آنها را وادار به ترک عراق می نمود. از سوی دیگر با نمایش وساطت تیمور بختیار، رسماً اعلام کرد که بیرون راندن ایرانیان متوقف شده و آنان که اخراج شده اند، می توانند به عراق بازگردند. ضمناً ترتیبی داد تا ایرانیان به ویژه روحانیون بتوانند با پای خود، عراق را ترک کنند.
در ۱۴ / تیر / ۱۳۴۸ استاندار جدید کربلا به نام «شبیب المالکی» طی سفر خود به نجف، به حضور امام رسید و پس از این که سلام و تحیت رئیس جمهوری عراق را به امام ابلاغ کرد، با بی تفاوتی ایشان روبرو شد که این موضوع، باعث شگفتی حاضرین گردید. روزنامۀ جمهوری وابسته به رژیم عراق، روز بعد، ضمن تحریف گزارش ملاقات استاندار جدید کربلا با امام و چندتن از مقامات روحانی دیگر، نوشت:
«...استاندار در این ملاقات گفت: دولت انقلابی که احمد حسن البکر در رأس آن قرار دارد، احترام خاصّی برای مردان دین قائل است؛ زیرا روحانیون، مردان حق و عدالت و محبت و برادری هستند و انقلاب ۱۷ ژوئیه به کلیۀ خواسته های عادلانۀ آنان جامۀ عمل می پوشاند. روحانیون از استاندار تشکر کردند و برای مسئولان امور، آرزوی موفّقیت کردند. سپس روحانیون از اقدامات دولت در مورد بازگشت ایرانیان به عراق تمجید نمودند و نسبت به وجود آوردن مشکل شط العرب، از حکومت جابر ایران ابراز تنفر کردند.»
امام از خواندن این گزارش به خشم آمدند و در ۱۷ / تیر / ۱۳۴۸ فرماندار نجف را به حضور خود فراخواندند و خواهان تکذیب گزارش روزنامۀ جمهوری شدند. مقامات عراقی با تمهیداتی از این کار، سرباز زدند.
با این همه اخراج ایرانیان از عراق همچنان ادامه داشت. رژیم بعث با مصادرۀ اموال ایرانیان، ایشان را بدون دادن هیچ گونه فرصتی، به ایران گسیل می داشت. امام که تلاشهایشان برای جلوگیری از این اقدام غیر انسانی مؤثر نیفتاد، در ۲ / دی / ۱۳۵۰ برابر با ۴ / ذی القعده / ۱۳۹۱ طی سخنانی در مسجد شیخ انصاری و با حضور جمعی از طلاب و روحانیون حوزۀ علمیۀ نجف، تصمیم خود مبنی بر هجرت از عراق به سوی لبنان را اعلام کردند.
تصمیم امام خمینی (س) رژیم عراق را در وحشت قرار داد؛ زیرا به این نکته واقف بود که سخنرانیهای امام، ماهیت رژیم بعث را ـ بیش از پیش ـ روشن خواهد کرد و به حیثیت جهانی و بین المللی آن لطمه خواهد زد. از این رو با خروج امام از عراق موافقت نکرد. از سوی دیگر، رژیم ایران نیز با آگاهی از ایجاد اختلاف شدید بین امام و رژیم عراق، در صدد بهره برداری برآمد. هشیاری بی نظیر امام باعث شد که در آن سوی جبهه نیز ساواک و عوامل وابستۀ به او در عراق، نتوانند به منظور خود برسند. (کوثر، ج ۱، ص ۲۵۴ - ۲۵۵)

بسم الله الرحمن الرحیم
ترک عراق
بعد از آنکه مصلحت و نظرخواهی خود را به صورت تلگراف به مقامات عراقی رسانیدم نه تنها ... و جوابی که ندادند و عکس العمل هم به آن شدت نشان دادند، در این صورت من فکرم منتهی شد به اینکه ما دیگر وجودمان در اینجا لزومی ندارد ... فردا تذکره ها را می فرستیم و تقاضای خروج می کنیم و من در هر جا که باشم علاقه به آقایان، برادران همان جوری است که اینجا باشم. اشخاصی که در اینجا باقی هستند- آقایان افغانی ها ... هندی ها، عراقی ها- هر جا هستند ما همان طور که در اینجا بودیم با آنها رابطه داشتیم، آنجا داریم ... آقایان ایرانی ها هم که ان شاء الله امیدواریم به سلامت به مقصد خودشان برسند و در حوزه های دینی مستقر بشوند ... اگر در قم نتوانستند، در مشهد؛ و حوزه ها را حفظ بکنند و من امیدوارم همان طوری که حضرت رسول - صلوات الله علیه و آله و سلم - یک روزی از مکه خارج شدند ... احتمال نمی داد که اینها برگردند ... خدای تبارک و تعالی قادر است که شما آقایان را که الآن با زور از اینجا خارج می شوید و کمال علاقه ای که به جوار [حضرت امیر] دارید و به حوزه دارید ... و من امیدوارم که ان شاء الله ... خداوند تبارک و تعالی اینجا را حفظ می کند، عده ای اینجا هستند ... معارف اسلام را تألیف کرده است.
رفتار رژیم بعث عراق با مجاورین قبور ائمه (ع)
این حوزه به هم خورده نمی شود، نمی شود که به هم بخورد منتها تبدیل افراد است. فرض کنید که ماها قابل نبودیم که در جوار حضرت امیر- سلام الله علیه - باشیم، خداوند ان شاء الله انتخاب کند از ... آنها قابلند که در جوار حضرت امیر - سلام الله علیه - باشند و می توانند که حمایت از اسلام بکنند و از مکتب شیعه بکنند. در هر صورت من گوارا نیست برایم، هر چه فکر کردم گوارا بشود برایم اینجا، در صورتی که دوستان هم دارند می روند، در صورتی که برادران دینی ما را این طور دارند می فرستند، در صورتی که - این طوری که به من گفتند، این طوری که به من گفتند- در مدتها پیش که یهودیها را بنا بود از بغداد بیرون کنند، شش ماه مهلت دادند و یک جلسه ای درست کردند، هیأتی درست کردند که اموال اینها را به طور عادلانه بخرند و به آنها بدهند و بروند و با شما آقایان و با ملت شیعه در اینجا - ایرانی ها - این طور رفتار کردند و من ناگوار است برایم که در یک همچو مملکتی که با ... این طور رفتار می کنند، با مجاورین قبور ائمه- علیهم السلام- این طور عمل می کنند، من دیگر برایم گوارا نیست ماندن اینجا. بنا بر این من فردا تذکره ها را می فرستم و از آنها تقاضا می کنم به اینکه اجازه بدهند ما برویم به لبنان بلکه در آنجا ان شاء الله همان طوری که شهیدیْن - علیهما الرحمه - فائز شدند به شهادت بلکه - ان شاء الله خداوند [گریه شدید حضار به مدت طولانی ] ....


تحمل ناگواریها و خدمت به اسلام 

شما آقایان هم در هر جا که باشید البته ... عند الله ... با قوّت قلب در هر جا هستیم و هستید مهیا باشید برای اینکه هر ناگواری که بر شما وارد می شود از ناحیه اشخاصی که هستند- چه در ایران چه در اینجا- تحمل کنید و برای اسلام خدمت کنید و خیال نکنید به اینکه این طور مطالب به ضرر شماست؛ نخیر به نفع شماست؛ هم عند الله تعالی و هم انعکاسش در عالم که با ما در ایران آن جور رفتار می کنند، در عراق آن جور رفتار می کنند و وضع یک دسته شیعه در عراق آن طور است و در ایران آن طور است. الآن در وقت سرمای زمستانْ این مردم، این تجار، این کسبه، این بیچاره ها که حالشان از شما بدتر است و من برای آنها بسیار متأسفم، اینها با زن و بچه و با اینها بروند و در سر حد هم گرفتار اشخاصی بشوند که از اینها بدتر بکنند.
قوی باشید!
در هر صورت قوی باشید، خودتان را قوی کنید. به خدا متوجه بشوید و پشتوانه شما خدای تبارک و تعالی است [گریه شدید حضار] ... شما خدا دارید و خدای تبارک و تعالی به شما کمک خواهد کرد و حوزه ها هم ان شاء الله محفوظ خواهند ماند.
آن روزی که مرحوم آقای حاج شیخ عبد الکریم- رضوان الله علیه- فوت شد در ... [قم] بیش از صد نفر طلبه می گفتند هست اما طلبه ورشکسته ای که در همه چیز ... و طولی نکشید آنکه [رضا خان] ظالم بود رفت و حوزه شد یک حوزه پنج هزار نفری و بحمد الله الآن هم به قوّت خودش باقی است و امید است همیشه باشد. ان شاء الله خدای تبارک و تعالی پشتیبان شماست و این حوزه را حفظ می کند و امیدوارم که شماها را برگرداند به محل خودتان و شما با کمال قوّت نفسْ تحمل مشاق را بکنید برای خدا. خدای تبارک و تعالی به شما اجر خواهد داد و من ان شاء الله فردا مسیر خودم را تعیین می کنم؛ فردا من [تذکره ام را] می دهم اگر موافقت کنند؛ اگر هم موافقت نکردند که ما هستیم ... خداوند پشت و پناه همه شما باشد. البته بر من مشکل است که شما آقایان ... [گریه حضار]. تقدیری که شده است، پیش آمده است و ما تسلیم هستیم در مقابل تقدیر خدا ....
(منبع: صحیفه امام؛ ج ۲، ص: ۴۰۵ - ۴۰۷)

. انتهای پیام /*