ایرانیان بیش از هزار سال قبل از ورود اسلام به ایران، نوروز را گرامی می‏ داشتند و برای برگزاری هر چه بهترش ابتکاراتی به خرج می ‏دادند و می ‏دهند که بعضی از این نوآوری ها به صورت رسوم دیرینه دیر پاییده است. آنگاه که اسلام این مرز و بوم را روشنی بخشید بعضی از این رسوم نه تنها رنگ نباخت بلکه بیشتر جلا گرفت، چرا که با سه دستور اخلاقی شرع تطابق طبیعی دارد. یکی آنکه صله‏ رحم این دستور جدی دین، در این عید به جدیت عمل می‏ شود. قهرها به آشتی بدل می‏ گردد نفرت ها و کینه ‏ها با خاکروبه از خانه می ‏رود. لااقل سالی یک بار همۀ اقوام دور و نزدیک همدیگر را می‏ بینند و محرم‏ ها بر روی یکدیگر بوسه می‏ زنند. دیگر آنکه تمیزی و سلیقه و نظافت، دستور دیگر شرع، از امور شخصی به کوچه و خیابان و بازار هم راه می ‏یابد. اما سومی کمی بوی فلسفه می‏ گیرد، بدین معنا که رفتار آدمی در مواجهه با نوروز با طبیعت همسویی می ‏یابد. اگر اینها خوب است، چگونه می ‏تواند تقریر اسلام نباشد؟ اما این تقریر عقلی را شاید اول بار کسی که حکم به جواز شرعی ‏اش داد این گونه گفته باشد: اگر پیامبر(ص) می ‏شنید ایرانیان در نوروز نو می‏ شوند و کینه ‏ها را دور می ‏ریزند، عید نوروز را تحسین می ‏کرد. سپس آنهایی که در نقل قول چندان امانتدار نیستند این کلام را این گونه نقل کرده ‏اند که پیامبر چگونگی برگزاری عید نوروز ایرانیان را شنید و آن را تحسین کرد. البته دو حدیث موثق یکی از حضرت امیر‏مؤمنان علی(ع) و دیگری از حضرت صادق(ع) نقل است که این دو امام عید نوروز ایرانیان را ستوده ‏اند. بهر حال دین ‏باوران ایرانی فقط به تقریر عقلی آن از سوی اسلام اکتفا نکردند، آن را با دعاهای اسلامی حتی به زبان عربی که زبان قرآن است تقویت نمودند. روشنفکران مسلمانی که جامعیت اسلام را چنان باور دارند که در آن خلأیی نمی ‏یابند که با رسوم ملی خویش بخواهند آن را پر سازند نیز این عید را گرامی داشته ‏اند.[1]

در گرامیداشت عید نوروز، حضرت امام خمینی(س) نیز سهم ویژه ای داشتند. در فاصله زمانی ده ساله از 1357 تا 1367 هر ساله لحظه ‏ای پس از تحویل، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران سیمای ایشان را نشان می‏ داد که برای مردم خویش پیام داشتند و سال نو را تبریک می ‏گفتند. مردم مسرور اولین پیام تبریک را از رهبر خویش می ‏شنیدند.

دیوان امام خمینی(س) نیز با این غزل از نوروز آغاز می ‏شود:  باد نوروز وزیده است به کوه و صحرا                                      جامۀ عید بپوشند، چه شاه و چه گدا ..همه در عید به صحرا و گلستان بروند                                   من سر مست ز میخانه کنم رو به خدا ..عید نوروز مبارک به غنی و درویش                                        یار دلـدار ز بتـخانـه دری را بـگشا ..سـالها در صف ارباب عمائم بـودم                                          تا بـه دلـدار رسیـدم، نکنم باز خطا منبع: خمینی روح الله، ج1، سید علی قادری، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 285 و 286 [1] دکتر علی شریعتی که از جمله روشنفکران دین‏ باوری بود که به جامعیت اسلام بطور جدی باور داشت با نوروز این گونه برخورد دارد: نوروز همه وقت عزیز بوده است؛ در چشم مغان، در چشم موبدان، در چشم مسلمانان و در چشم شیعیان مسلمان همه نوروز را عزیز شمرده ‏اند و با زبان خویش، از آن سخن گفته ‏اند حتی فیلسوفان و دانشمندان که گفته‏ اند: «نوروز، روز نخستین آفرینش است ...» چه افسانه زیبایی، زیباتر از واقعیت! راستی مگر هر کسی احساس نمی‏ کند که نخستین روز بهار، گویی نخستین روز آفرینش است. اگر روزی خدا جهان را آغاز کرده است، مسلماً آن روز، این نوروز بوده است. مسلماً بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است. هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است. مسلماً اولین روز بهار، سبزه ‏ها روییدن آغاز کرده ‏اند و رودها رفتن و شکوفه‏ ها سرزدن و جوانه ‏ها شکفتن، یعنی نوروز. بی ‏شک، روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سرزده است و نخستین بار آفتاب در نخستین نوروز طلوع کرده است و زمان با وی آغاز شده است. اسلام که همه رنگ‏ های قومیت را زدود و سنت‏ ها را دگرگون کرد، نوروز را جلای بیشتر داد. شیرازه بست و آن را با پشتوانه ‏ای استوار از خطر زوال در دوران مسلمانی ایرانیان مصون داشت. انتخاب علی(ع) به خلافت و نیز انتخاب علی(ع) به وصایت در غدیرخم هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی! (کویر، دکتر علی شریعتی ص 264)

. انتهای پیام /*