بدون تردید، بررسی ابعاد گسترده اخلاق و عرفان حضرت امام خمینی(س) فرصتی به آدمی می دهد تا برای گام نهادن در مسیر سبزی که او تا همیشه تاریخ برای بشریت ترسیم نمود، تأملی دوباره کند؛ چه این که شناختن او که حقیقتی فراموش نشدنی در خاطره اعصار است، شناختن همه خوبی­ه ا است. او چکیده قرن ها درس ­آموزی بشر در محضر انبیا و اولیای الهی است و حیات انسانی کمتر چنین وجود با عظمتی به خود دیده است.

باید اقرار نمود که اگرچه قلم ­ها و زبان ­های بسیاری درباره گستره وجودی او سخن گفته اند، اما به جرأت می توان گفت که هنوز ابعاد وسیعی از وجود الهی او ناشناخته باقی مانده است. و گلستان خصایص او همچنان مجال گسترده ­ای برای سیر در خود می طلبد و اقیانوس مواج عرفان و اخلاق او بسیار عمیق­تر از تلاش دُریابان آن است؛ اما در همین عرصه کوتاه و مجال اندک، ماه ضیافت الهی بهانه­ ای دست داد تا گوش جان به آوای سیره ملکوتی او بسپاریم و در محضر او زانوی ادب زده، میهمانان سفره رمضان را به جرعه ­نوشی و توشه­ گیری از خوان نعیم او فرا خوانیم.

مجموعه حاضر، ره­ آوردی است از آیات و روایات و سیره نورانی امام راحل(س) که در  سی بخش، متناسب با سی روز ماه مبارک رمضان تهیه و تنظیم شده است.

مفهوم­ شناسی تهجد

در فارسی، «تهجد» برابر با شب­ زنده­ داری برای عبادت است و بارزترین مصداق این گونه عبادت، «نماز شب» می­ باشد. به همین دلیل، در بسیاری از مواقع حتی در فرهنگ عامیانه، این دو مفهوم معادل هم در نظر گرفته می­ شود. حضرت امام(س) در کتاب شرح چهل حدیث واژه «مجافاة» و «تجافی» به معنای شب­ زنده ­داری را از میان سایر معانی برمی­ گزیند و با تمسک به روایت امیر مؤمنان(ع) که فرموده: «جاف عن اللّیل جنبک»،[1] می­ نویسند: جناب مولی امیرالمؤمنین، سلام الله علیه، در این کلام مبارک، قرین اعمال قلبیه و تفکرات منبّهه و تقوای پروردگار، بیداری شب و تجافی از فراش را برای عبادت قرار داده است؛ و این دلیل بر کمال فضیلت و اهمیت آن است.[2]

«جفا» به معنی بَعُدَ است. وجافاه عنه، فتجافا جنبه عن الفراش أی نبا؛ چنانچه در صحاح است. و «مجافاة» به شب نسبت دادن، مجاز در اِسناد است؛ یا آن­که شب را فراش قرار داده ادعائاً؛ یا آن­که حقیقت در کلمه و اِسناد است، و فرق در ارادة جدّی و استعمالی است؛ چنانچه در مطلق مجازات احتمال داده ­اند... و بالجمله، آن کنایه آورده شده از برخاستن از فراش خواب در شب برای عبادت.[3]

تهجد و نماز شب در قرآن

1. تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنْ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ * فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ[4] پهلوهایشان از خوابگاه ­ها جدا می­گ ردد [و] پروردگارشان را از روی بیم و طمع می­ خوانند و از آنچه روزی­شان داده ­ایم، انفاق می­ کنند. هیچ کس نمی­ داند چه چیز از آنچه روشنی ­بخش دیدگان است، به [پاداش] آنچه انجام می­ دادند، برای آنان پنهان شده است.

حضرت امام(س) می­ن ویسند: آیا این «قرّة العینی» که خدای تعالی ذخیره فرموده و مخفی نموده، که هیچ کس بر آن آگاه نیست، چیست و چه خواهد بود؟ اگر از جنس انهار جاریه و قصور عالیه و نعمت­ های گوناگون بهشتی بود بیان می ­فرمود، چنانچه برای سایر اعمال بیان فرموده، و ملائکة الله بر آن مطلع شدند. معلوم می­ شود غیر این سنخ است و عظمت آن بیشتر از آن است که گوشزد کسی توان کرد... با این تفصیل، حق تعالی جزای نمازگزار در شب را این­ها قرار نداده و در مقام تعظیم آن بدان بیان ذکر فرموده. ولی هیهات که ایمان ما سست و اهل یقین نیستیم، و الا ممکن نبود این­طور به غفلت بگذرانیم و تا صبح با خوابِ گران هم­آغوش شویم. اگر چنانچه بیداری شب انسان را به حقیقت و سرّ نماز آگاه کند و با ذکر و فکر حق انس بگیرد و شب­ها مطیّة معراج قرب او شود که دیگر جز جمال جمیل حق برای او جزایی نتواند بود.[5]

2. وَمِنْ اللّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَی أنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَحْمُوداً؛[6] و پاسی از شب را زنده بدار تا برای تو [به منزلة] نافله ­­ای باشد. امید که پروردگارت تو را به مقامی ستوده برساند!

3. یَا أیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمْ اللّیْلَ إِلا قَلِیلاً * نِصْفَهُ أوْ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً * أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً؛[7] ای جامه به خویشتن پیچیده! به پا خیز شب را [برای عبادت] جز اندکی، نیمی از شب یا اندکی از آن را بکاه یا بر آن [نصف] بیفزای!

4. الصَّابِرِینَ وَالصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَالْمُنْفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالأسْحَارِ؛[8] اینان (اهل تقوا) شکیبایان و راستگویان و فرمانبرداران و انفاق­ کنندگان و آمرزش­ خواهان در سحرگاهان هستند.

5. إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ * آخِذِینَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُحْسِنِینَ  * کَانُوا قَلِیلاً مِن اللّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ * وَبِالأسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ[9] پرهیزکاران در  باغ­ها و چشمه­ سارانند. آنچه پروردگارشان عطا نموده، می­ گیرند؛ زیرا آنان پیش از این نیکوکار بودند و از شب اندکی را می­ غنودند و در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش می ­کردند.

6. وَمِنْ اللّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ ؛[10] و پاره­ای از شب و در فرو شدن ستارگان،  تسبیح­گوی او باش!

7. وَمِنْ اللّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَیْلاً طَوِیلاً؛[11] و بخشی از شب را در برابر او سجده کن و شب­ های دراز، او را به پاکی بسِتای! 

8. إِنَّ نَاشِئَةَ اللّیْلِ هِیَ أشَدُّ وَطْئاً وَأقْوَمُ قِیلاً؛[12] قطعاً برخاستن شب، رنجش بیشتر و گفتار [در آن هنگام] راستین­ تر است.

بر آستان جانان

1. معاویة بن عمار می ­گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: «کان فی وصیة النبیّ3، لعلیّ قال: «یا علی اُوصیک فی نفسک بخصال فاحفظها.  ثمّ قال... علیک بصلاة اللّیل وعلیک بصلاة اللّیل وعلیک بصلاة اللّیل»؛[13] در وصیت­ های پیامبر اکرم­(ص) به علی­(ع) بود که: ای علی! تو را به خصلت هایی سفارش می­ کنم. پس، از آن محافظت کن! سپس فرمود: بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز شب!

2. پیامبر(ص) به جبرئیل فرمود: «عظنی». فقال: «یا محمّد! عش ما شئت فإنّک میّت، وأحبب ما شئت فإنّک مفارقه؛ واعمل ما شئت فإنّک ملاقیه؛ واعلم، أنّ شرف المؤمن قیامه باللّیل، وعزّه کفّه عن أعراض الناس»؛[14] مرا پند ده! جبرئیل گفت: ای محمد! هر قدر می­ خواهی زندگی کن! پس به درستی که [عاقبت] مرده خواهی بود و هر چه را می­خواهی دوست بدار! پس به درستی که آن را رها خواهی کرد و هر کار می ­خواهی بکن! پس به درستی که به [نتیجه] آن خواهی رسید و بدان که شرف مؤمن به شب زنده ­داری است و بزرگی او در دوری جستن از آن چیزی است که در دست مردم است.

3.­ امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «ثلاثة یضحک الله إلیهم یوم القیامة: رجل علی فراشه ومعه زوجته وهو یحبّها فیتوضّأ ویدخل المسجد فیصلّی ویناجی ربّه...»؛[15] خداوند در روز رستاخیز به روی سه کس می ­خندد (از آنان راضی و خشنود است): مردی که در بستر آرمیده؛ در حالی که همسرش در کنار او است و اگر چه میل به او دارد، وضو می­ سازد، و به مسجد می­ رود و نماز می­ گزارد و با پروردگار خویش مناجات می­ کند....

پرتو نور

1.تهجد از سن جوانی

خویشاوندان امام که از پانزده سالگی با ایشان بودند، می­ گفتند: از پانزده سالگی ایشان که ما در خمین بودیم، آقا یک چراغ موشی کوچک می گرفتند و می­ رفتند به یک قسمت دیگر که هیچ کس بیدار نشود و نماز شب می­خواندند. خانم می­ گویند: تا حالا نشده که من از نماز شب ایشان بیدار شوم؛ چون چراغ را مطلقاً روشن نمی­ کردند؛ نه چراغ اتاق... نه چراغ راهرو را و نه حتی چراغ دستشویی را؛ برای اینکه کسی بیدار نشود. هنگام وضوی نماز شب یک ابر زیر شیر می­ گذاشتند که آب چکه نکند و صدای آن کسی را بیدار نکند.[16]

از یک دوست قدیمی شنیدم که می­ گفت: امام دو خصلت داشتند که در بین تمام دوستانشان ممتاز بودند: در مجالس غیبت شرکت نمی­ کردند؛ بلکه از غیبت کردن هم شدیداً جلوگیری می کردند. همیشه به خواندن نماز شب مقید بودند.[17]

در ایامی که من با امام بودم و توفیق خدمتگزاری ایشان را داشتم، نماز شب را ترک نکردند. آقایانی که قبل از آن با ایشان بودند،... نقل می­ کردند که امام از اوان جوانی که مشغول تحصیل بودند، در نماز شب جدیت داشتند.[18]

2. صدای گریه سحری

امام قبل از پانزده خرداد 42 بعضی شب­ها از منزل خارج و در باغی که در نزدیکی منزلشان بود، به نماز شب مشغول می­ شدند. یک شب نزدیک اذان صبح که از آن محل رد می ­شدم، شنیدم یک نفر گریه و ناله می­ کند. رفتم تا به کنار دیوار منزل رسیدم. دیدم آقایی سر به سجده گذاشته و با خدای خود راز و نیاز می­کند و در همان حال، اشک پهنای صورتش را پوشانده است. خجالت کشیدم که جلوتر بروم. آمدم کنار باغ ایستادم تا هنگام رفتن، آن آقا او را ببینم و بفهمم کیست. وقتی بالاخره نماز شب او تمام شد و از جا برخاست و رفت، خوب که نگاه کردم، دیدم امام است.[19]

3. شکستن یخ حوض

یک سال در قم خیلی برف آمده بود؛ قریب پنج ـ شش ذرع. از این رو، سیل آمد و نصف قم را تخریب کرد. در همان موقع و همان وضعیت، ایشان در نصف شب از مدرسه دار الشفاء به مدرسه فیضیه می­ آمدند و به هر زحمتی که بود، یخ حوض را شکسته، وضو می­ گرفتند و زیر مدرس مدرسه می­ رفتند و در تاریکی مشغول تهجد می شدند. حالا چه حالی داشتند، نمی ­توانم بازگو کنم؛ با حالت خوشی تا اوّل اذان صبح مشغول شب ­زنده ­داری می ­شدند و اول اذان به مسجد بالاسر می ­آمدند و پشت سر آقای حاج میرزا جواد ملکی به نماز می­ ایستادند و بعد برمی­ گشتند و مشغول مباحثاتشان می شدند. می­ توانم بگویم که ایشان در بین همنوعان خود، در امر عبادت و تهجد اگر بی نظیر نبودند یقیناً کم­ نظیر بودند.[20]

4. تهجد در سخت­ ترین شب­ها

دو شب پس از جریان فیضیه، در قم شایع شد از تهران کماندوهای شاه حرکت کرده­ اند می­ خواهند به منزل امام بریزند و امام را بکشند. این شایعه را خود رژیم ساخته بود که در مردم ایجاد رعب و وحشت بکند. آن شب ده ­ها نفر به امام اصرار کردند جایتان را عوض کنید. حتی شنیدم مرحوم آقای قدوسی خانمش را منزل امام فرستاده و این پیام را داده بود. مرحوم آقای اشراقی می­ گفت: امام فرمودند: «امشب همه بروید. من نمی­ خواهم به خاطر من شما آسیبی ببینید». فقط من و قرهی ماندیم. من تا صبح به خواب نرفتم؛ ولی امام بدون هیچ ناراحتی بلافاصله به خواب رفتند و بعد هم موقع نماز شب بلند شدند و به عبادت پرداختند.[21]

5. نماز شب در شب دستگیری

شبی که امام را دستگیر کردند و از قم به تهران می­ بردند، امام در مسیر راه، نماز شبشان را ترک نکردند. یکی از مأموران همراه امام ـ شاید سرگرد عصار بود ـ بعداً به من گفت: «ما تحت تأثیر شدید نماز امام واقع شدیم» و یکی از آن ها (مأمورین) ­که حالت نماز شب امام را دیده بود، تا تهران گریه کرده بود.[22]

6. نماز شب در اوج بیماری

قبل از اینکه به نجف مشرف بشوم، فردی را در قم دیدم که به نجف رفته بود و امام را ملاقات کرده و نقل می­ کرد که ما وقتی به نجف رسیدیم، به منزل امام زیادتر تردد می­ کردیم. برنامه همیشگی امام این بود که دو و نیم ساعت پس از مغرب به بیرونی منزل می­ آمدند تا کسانی که می­ خواستند ایشان را زیارت کنند یا کاری داشتند، خدمتشان برسند و بعد به حرم مشرف می­ شدند که درست سه ساعت پس از مغرب بود.

این امر، همیشگی بود، مگر اینکه حادثه ­ای پیش می ­آمد. یک شب امام بر اثر کسالت نتوانستند به حرم مشرف شوند. حالشان خوب نبود و تب زیادی داشتند. هر چه گشتند نتوانستند دکتری را پیدا کنند. تا ساعت دو نیمه شب دکتری پیدا شد و از او خواهش کردند که بیاید امام را معاینه کند. در این ساعت، وقتی وارد منزل امام که شدیم، حدس می­زدیم به دلیل کسالت در بستر خوابیده باشند؛ ولی وقتی در زدیم و وارد اتاق شدیم، مشاهده کردیم که امام با آن تبی که داشتند، روی سجاده نشسته­ اند و نماز شب می­ خوانند. صبر کردیم تا نماز ایشان تمام شد و دکتر ایشان را معاینه کرد. پس از معاینه معلوم شد، میزان حرارت امام در آن تبی که داشتند، 42 درجه بود. میزانی که معمولاً انسان­ های قوی و جوان حتی قادر نیستند روی پای خود بایستند و نماز واجب خود را بخوانند تا چه رسد به این که بخواهند نماز مستحبی بخوانند؛ ولی امام در اثر عشق به خدا و آن حالت تعبدی که داشتند، برنامه عبادت خود را ترک نمی کردند.[23]

سال 65 امام به دلیل ناراحتی قلبی در بیمارستان بستری شدند که پس از بهبودی نسبی به منزل بازگشتند. یک شب حدود ساعت سه نیمه شب که در کنار ایشان بودم، متوجه شدم با آن حالت مرضی که داشتند، برای نماز شب بلند شدند. حال ایشان به گونه­ ای بود که وقتی می خواستند مسح پا را بکشند، نمی ­توانستند و به ناچار دستشان را روی شانه من گذاشته و به من تکیه می­ کردند؛ اما در این حالت هم نماز شب امام ترک نشد.[24]

7. نماز شب در هواپیما

یکی از اصحاب امام که با ایشان از پاریس به تهران می­ آمد، نقل می ­کرد: به احترام امام طبقه بالای هواپیما را به ایشان اختصاص داده بودند تا در آن جا استراحت بکنند و کسی مزاحم ایشان نباشد. بقیه مسافران طبقه پایین بودند. او می­ گفت: من جسارت کردم گفتم بروم ببینم امام در چه حالی است. وقتی به طبقه بالای هواپیما رفتم، دیدم امام نشسته ­اند و مشغول نمازند و به پهنای صورت اشک می­ ریزند و نماز شب می­ خوانند.[25]

8. نماز شب در واپسین شب­ های زندگی

در ایامی که امام در بیمارستان تحت معالجه و عمل جراحی بودند، لوله تنفسی در تراشه ایشان بود. وقتی این لوله در مجرای تنفسی قرار می­ گیرد، شخص نمی ­تواند صحبت بکند، اما امام با وجودی که لوله به تراشه ایشان وصل بود، نماز ظهر و عصر آن روز را به همان وضع ادا نمودند و حتی نماز شب خود را نیز ترک نکردند.[26]

در سایه­ سار عترت

1. سیمای شب­ زنده­ داران

روزی امام باقر (ع) در محضر پدر بزرگوارش، امام سجاد (ع)، نشسته بود و احساس کرد که حضرت در عبادت کردن به جایی رسیده که هیچ کس به آن مرحله نرسیده است. ایشان صورتش از شدت شب­ زنده ­داری و نماز شب زرد شده و چشمان مبارکش از گریه سحری به سرخی گراییده است. پیشانی­ اش از بسیاری سجده ­ها پینه بسته و دو ساق پایش از کثرت ایستادن در نماز ورم کرده است. امام باقر (ع) می­فرماید: «چون پدرم را در این حال دیدم، دیگر نتوانستم خودداری کنم و به گریه افتادم. پدرم در آن لحظه به فکر فرو رفته بود. پس از لحظاتی از ورود من آگاه گشت و با دیدن گریه من، رو کرد به من و فرمود: فرزندم! یکی از دست­نوشته ­هایی را که عبادت و شب­ زنده­ داری امیر مؤمنان علی (ع)، در آن نوشته شده، بیاور! من برخاستم و نوشته را تقدیم ایشان نمودم. مقداری از آن را خواند و آن­گاه با حالتی افسرده و حزین نوشته را بر زمین گذاشت و فرمود: «چه کسی می ­تواند مانند علی بن ابی طالب شب­ زنده ­داری کند؟».[27]

2. نماز شب پیامبر اعظم (ص)

«عطاء بن ابی ریاح» نقل می­ کند: روزی نزد عایشه رفتم و از او پرسیدم: «شگفت انگیزترین چیزی که در عمرت از پیامبر (ص) دیده­ ای چیست؟» او پاسخ داد: «ایشان تمام کارهایش برای من شگفت­ انگیز بود؛ ولی از همه عجیب ­تر این بود که شبی از شب­ها که پیامبر(ص) به استراحت پرداخته بود، هنوز چندان آرام نگرفته بود که از جا برخاست و وضو ساخت و برای خواندن نماز شب آماده شد. هنگامی که بر سر سجاده خود ایستاد، آن قدر اشک ریخت که جلوی لباسش از اشک خیس گردید. سپس به سجده افتاد و به گریستن ادامه داد؛ آن­گونه که زمین مقابل صورت ایشان نیز خیس شد. او همچنان به این کار تا طلوع آفتاب ادامه داد و گریان بود. هنگامی که بلال او را برای نماز صبح فراخواند، ایشان را گریان دید. عرض کرد: ای رسول خدا! چرا این­چنین گریان هستید؟ شما که مشمول لطف الهی هستید؟ پیامبر اکرم (ص) در پاسخ ایشان فرمود: «أفلا أکون عبداً شکوراً»؛ آیا بنده شکرگزار خدا نباشم؟».[28]

3. نماز شب امیرمؤمنان(ع)

ابن ابی ­الحدید معتزلی درباره نماز شب امام علی(ع) می ­نویسد: «عابدان، نیایش و پرستش الهی را به راستی از علی(ع) آموختند. او همواره غرق در عبادت بود و هرگز نماز شب او ترک نشد؛ حتی در شبی که تهاجم عمومی به مسلمانان صورت گرفت و حمله همگانی آغاز شد و سرنوشت جنگ در لیلة الهریر رقم خورد، علی (ع) نماز شب را رها نکرد. و زمانی که تیرهای سهمگین دشمن از راست و چپ و بالای سر او می­ بارید، سجاده نماز شبش را باز کرد و در چنین شبی حساس نیز نماز شب را ترک ننمود».[29]

4. تهجد حضرت زهرا(س)

امام مجتبی(ع) روایت می­ کند: «در ایام کودکی به یاد دارم که شبی از صدای عبادت نیمه شب مادرم از خواب بیدار شدم و به زمزمه­ های او و مناجاتش با پروردگار گوش فرا دادم. او پیوسته نماز م ی­گزارد و به رکوع و سجده می­رفت و پیوسته مردان و زنان را یک به یک دعا می­ کرد و برای آنان از خداوند رحمت و سعادت می­ طلبید. او آن قدر به نماز ایستاد که آفتاب طلوع کرد. از او پرسیدم: مادر! برای همه دعا کردی؛ اما برای خودمان دعایی ننمودی! او در پاسخم فرمود: «الجار ثمّ الدار»؛ ابتدا همسایه، سپس [اهل] خانه».[30]

5. نماز و نیایش نیمه شب امام سجاد(ع)

«طاوس یمانی» می­ گوید: شبی علی بن الحسین(ع) را پس از نماز عشا در کنار کعبه دیدم که مشغول عبادت و نیایش است. وقتی که خلوت شد و حاجیان به منازل خود بازگشتند، دیگر پاسی از شب گذشته بود. او را دیدم که به آسمان می­ نگریست و اشک می­ ریخت و دعا می ­کرد. و در حال دعا جملاتی جانسوز به زبان می ­آورد و به شدت اشک می ­ریخت. او پیوسته خداوند را می­ ستود و دعا می­ کرد تا آن جا که دیگر از اشک و گریه بی­ تاب شد و به روی زمین افتاد. نزدیک ایشان رفتم و سر او را به دامان خویش گرفتم. من نیز از دیدن حالت امام (ع) به گریه افتاده بودم. قطره­ای از اشک من بر صورت نورانی امام (ع) چکید. حضرت برخاست و نشست و فرمود: «کیست که مرا از مناجات با پروردگارم بازداشت؟»

من عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! من طاوس یمانی ­ام. این ناله و زاری شما چیست؟ ما روسیاهان هستیم که باید آه و ناله داشته باشیم نه شما که پدرت حسین(ع) و مادرت زهرا است و جدت رسول خدا(ص) است!» امام(ع) رو به من کرد و فرمود: «چه دور رفتی ای طاووس! از پدر و مادر و جدم سخن مگو. خداوند بهشت را برای بنده مطیع و فرمانبردار خود آفریده؛ حتی اگر غلامی سیاه و حبشی باشد و جهنم را برای بنده معصیت­ کار آفریده؛ حتی اگر سید قریشی باشد. مگر نشنیده ­ای که خداوند می ­فرماید: فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أنسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلا یَتَسَاءَلُونَ؛[31] هنگامی که در صور  دمیده شود، دیگر خویشاوندی بین مردم نیست و از نسب کسی سؤال نمی­ شود. به خدا سوگند! فردا جز عمل صالح چیزی برایت سودی نخواهد بخشید.[32]

دلبرگ­ های عاشقی

نماز شب، میراث زهرا(س) و علی(ع) است؛ آن­گونه که این میراث را به شایستگی برای فرزندان خویش به ارث گذاشتند. پیامبر اکرم(ص) در مورد تهجد دختر خویش فاطمه­(س) می ­فرماید: «دخترم، فاطمه(س)، سرور همه زنان عالم از اوّلین تا آخرینشان است... هر گاه او در محراب و در پیشگاه پروردگار می ­ایستد، نورش بر فرشتگان  آسمان آشکار می­ شود؛ چونان که نور ستارگان بر اهل زمین. در این هنگام، خداوند به ملائکه می­ فرماید: ای فرشتگانم! بنده ­ام فاطمه(س) را بنگرید که در پیشگاهم از ترس من لرزان ایستاده است. من نیز به او روی کردم و گواه باشید که شیعیان و پیروانش را از آتش ایمن داشتم».[33]

و اکنون این دختر او زینب(س) است که بر تلّی از خاکستر خیمه­ های سوخته و به  یغما رفته در نیمه شب مشغول به راز و نیاز با معبود خویش است. او با دیدن همه رنج­ها و مصایب بزرگ­ترین مصیبت عالم، دست از نماز شب خود برنداشت و حتی نشسته و با زانوانی بی­ رمق از گرسنگی و فشار مصیبت، آن را به جای آورد. امام حسین­(ع) نیز در آن لحظه ­ای که از او جدا می ­شد، از آن جا که علاقه او را به نماز شب می ­دانست و آگاه بود که مصیبت ­ها نمی ­تواند زینب(س) را از نماز شب جدا کند، به او فرمود که او را نیز در نماز شب خویش به یاد آورد و فراموش ننماید.[34]

 منبع: بر ساحل آفتاب، ص 451-466


[1]. الکافی، ج 2، ص 54، ح 1.  [2]. شرح چهل حدیث، ص 202.  [3]. همان، ص 190.  [4]. سجده (32): 16 - 17.  [5]. شرح چهل حدیث، ص 205.  [6]. اسراء (17): 79.  [7]. مزمّل (73): 1 ـ 4.  [8]. آل عمران (3): 17.  [9]. ذاریات (51): 15 ـ 18.  [10]. طور (52): 49.  [11]. انسان (76): 26.  [12]. مزمّل (73): 6.  [13]. شرح چهل حدیث، ص 202.  [14]. همان، ص 203.  [15]. الاختصاص، ص 188.  [16]. برداشت­هایی از سیره امام خمینی، ج 3، ص 113 ـ 114؛ به نقل از: نعیمه اشراقی.  [17]. همان، ص 115؛ به نقل از: حجة الاسلام والمسلمین توسلی.  [18]. همان، ص 113؛ به نقل از: آیت الله رضوانی.  [19]. همان، ص 114؛ به نقل از: حجة الاسلام والمسلمین ثقفی.  [20]. ر.ک: همان، ص 115؛ به نقل از: آیت الله خوانساری.  [21]. همان، ص 117 ـ 118؛ به نقل از: حجة الاسلام والمسلمین طاهری خرم­آبادی.  [22]. همان، ص 118؛ به نقل از: حجة الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی.  [23]. همان، ص 119 ـ 120؛ به نقل از: حجة الاسلام والمسلمین سید علی­اکبر محتشمی.  [24]. همان، ص 120؛ به نقل از: سید رحیم میریان.  [25]. همان، ص 123؛ به نقل از: حجة الاسلام والمسلمین امام جمارانی.  [26]. همان، ص 136؛ به نقل از: دکتر ایرج فاضل.  [27]. بحار الانوار، ج 46، ص 74.  [28]. همان، ج 17، ص 257 و 287.  [29]. شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 27.  [30]. علل الشرائع، ص 118.  [31]. مؤمنون (23): 101.  [32]. بحار الانوار، ج 46، ص 81.  [33]. میزان الحکمه، ج 5، ص 382.  [34]. زینب بنت الامام امیرالمؤمنین، ص 17.

. انتهای پیام /*