حجت الاسلام ذوعلم دبیر پیشین ستاد همکاری های آموزش و پرورش و حوزه های علمیه است که پژوهش های متعددی در خصوص جایگاه «معلم و دانش آموز» در فرایند تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س) انجام داده است. وی معتقد است که از دیدگاه امام عنصر اصلی در فرآیند تعلیم و تربیت «معلم» است. آنچه در ادامه آمده است پاسخ های حجت اسلام ذو علم به پرسش های ما در همین رابطه است:

 

اگر موافق هستید بحث را اینگونه آغاز کنیم که در اندیشه حضرت امام چگونه اهمیت آموزش و پرورش شکل می گیرد؟

از دیدگاه حضرت امام (س)، بحث «فرهنگ» مبنای هویت یک ملت معرفی شده است که معنای بسیار عمیقی دارد و بر همین اساس بوده است که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن نسبت به مقوله فرهنگ تأکید جدی داشته اند.

امام (س) براساس این دیدگاه، مبنای مبارزه خود با رژیم پهلوی را موضوع فرهنگ می دانستند و معتقد بودند که این رژیم نظام های ارزشی جامعه را تخریب کرده است و باید اصلاح عمیقی در آن صورت گیرد. حضرت امام در دوران پیش از انقلاب اسلامی احتجاج خاصی با رژیم پهلوی داشتند که اگر فرهنگ را به دست ما بدهید، می توانیم استقلال این کشور را بازگردانیم؛ بنابراین در دیدگاه امام راحل فرهنگ یک جایگاه مبنایی دارد و تمام ابعاد جامعه را اعم از عرصه تعلیم و تربیت، تبلیغ دین و هنر در برمی گیرد.

 

با این حساب شما معتقدید همین مبارزه فرهنگی پایه اصلی نظام فکری حضرت امام در تعیلم و تربیت است؟

بله، بعداز پیروزی انقلاب اسلامی امام راحل همین دیدگاه را در پایه گذاری نظام و به ویژه در رابطه با مقوله تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش مطرح کردند و در برخی از بیانات ایشان تعبیر فرهنگ به معنای آموزش و پرورش و اهمیت آن به کار رفته است.

 

با این تعبیر پس در نظام فکری حضرت امام تعیلم و تربیت فرایند بزرگتری دارد؟

از دیدگاه امام تنها مدرسه و آموزش و پرورش مسئول تعلیم و تربیت نسل آینده نیست، امام نقطه آغاز تربیت را خانواده می داند و معتقد است که خانواده نخستین دانشگاه برای تربیت فرزندان است و پس از دامن خانواده، بحث مدرسه را مطرح می کنند که اگر قرار باشد جامعه اصلاح شود، این اصلاح باید از مدرسه و آموزش و پرورش آغاز شود و در دیدارهای گوناگون فرهنگیان با ایشان نیز، تأکید امام نسبت به ضرورت اصلاح جامعه از درون مدرسه به چشم می خورد. از دیدگاه امام خمینی(س) مبنایی ترین بحث در زمینه تعلیم و تربیت نیز «تربیت دینی» است؛ یعنی اگر نگاه توحیدی و رفتار اخلاقی و اسلامی را در نسل آینده محقق کنیم، سایر ابعاد جامعه نیز اصلاح خواهد شد البته حضرت امام به «تربیت علمی» نیز توجه داشتند و براین نکته تأکید می کردند که در عرصه علم باید از تقلید دیگران دست برداریم و خود به تولید علم بپردازیم.

 

به نظر می رسد در اندیشه های ایشان تعلیم و تربیت توحیدی جایگاه خاصی داشته باشد؟ اینطور نیست؟

در رابطه با نظریه های تعلیم و تربیت نیز اشاراتی در فرمایشات امام دیده می شود که بر این اساس، ایشان «تعلیم و تربیت توحیدی» را مبنا قرار می دهند و آن را در برابر «تعلیم و تربیت سکولاریستی» که حداکثر هدف خود را ساماندهی زندگی دنیوی می داند، مطرح می کنند. امام امت گاهی از «تربیت شیطانی» سخن می گوید؛ یعنی انسان ها به گونه ای تربیت می شوند که اهداف و اغراض نفسانی و دیدگاه های خودشان برایشان اصل است و گاهی اوقات نیز از «تربیت حیوانی» بحث می کند که در این نوع از تربیت، انسان ها در حداکثر ممکن به منافع و حدود دیگران نیز توجه دارند و در نهایت نوع سوم تربیت که مد نظر امام (س) است، «تربیت انسانی و اسلامی» است که با همین تعبیر در بیانات ایشان دیده می شود. در این نوع از تربیت، هویت الهی بر هویت ملی و قومی غلبه می یابد و اصل واقع می شود و خلیفه اللهی انسان، محور تربیت قرار می گیرد. ایشان در جایی مطرح می کنند که در مواجهه با قرآن کریم نیز که یک کتاب الهی است با افراد کج فهمی مواجه می شویم که از معلمان خوبی در فهم قرآن برخوردار نبوده اند بنابراین در عرصه تعلیم و تربیت معلمان و مربیان نقش اصلی را برعهده دارند و به خصوص اینکه هدف و نگاه و انگیزه آنان نقش والایی در این عرصه دارد. امام در ذیل آیه اول سوره «علق» و در توضیح اسم «ربّ»، انگیزه الهی و جهت گیری الهی را محور اصلی در بحث تربیت تلقی و توصیه می کند که اساتید، معلمان، وعّاظ و کسانی که در جایگاه تربیت جامعه هستند، باید انگیزه الهی داشته باشند و به مراتبی از تربیت دست یافته باشند تا بتوانند تأثیرگذار باشند.

 

در این سیستم فکری، حضرت امام(س) به دانش آموزان و معلمان چه نگاهی داشت؟

نگاه امام (س) به مربیان و دانش آموزان یک نگاه الهی و توحیدی است که آنها را امانت های الهی تلقی می کند و در توصیه های خود تأکید می کند که ظرفیت های فطری و فکری دانش آموزان بسیار عمیق است و معلمان می توانند به آنها جهت بدهند و با یادآوری روایتی که پیامبر اکرم به علی (ع) می فرماید که «اگر خداوند یک نفر را به دست تو هدایت کند، بهتر است از آنچه که آفتاب بر آن می تابد»، چنین جایگاه و شأنی را برای معلمان قائل است و در یک جمع بندی نهایی، معلمی را «شغل انبیاء» تلقی می کند. در دیدار فرهنگیان با مقام معظم رهبری نیز ایشان بر شخصیت عنصری و محوری «معلم» تأکید داشتند؛ یعنی اینکه شخصیتی که می تواند بر دانش آموزان تأثیرگذار باشد و اگر کاستی هایی نیز در سایر مؤلفه های آموزش و پرورش وجود دارد می تواند آنها را جبران کند، معلم است. مؤلفه هایی همچون کتاب درسی، فضای آموزشی، مدیریت، سیاست های کلان آموزش و پرورش، حمایت های مادی و نیز همکاری خانواده با مدرسه زمانی می تواند اثربخش باشد که ذیل شخصیت معلم قرار گیرد بنابراین در دیدگاه رهبری اساسی ترین عنصر در عرصه تعلیم و تربیت معلم است. البته دستگاه تعلیم و تربیت نیز موظف است در جهت ارتقاء مهارتی، علمی و اخلاقی معلمان برنامه ریزی و تلاش کند که اگر بخواهیم در این رابطه یک نوع ارزیابی داشته باشیم باید بگوییم که با وضعیت مطلوب فاصله زیادی داریم و با اینکه آمادگی و پذیرش در حد بسیار بالایی برای ارتقاء دربین فرهنگیان وجود دارد اما چندان به زمینه های اثرگذاری که می تواند مهارت های علمی، فکری و عملی معلمان را افزایش دهد، توجه نشده است.

 

برای دست یافتن به این آرمان حداکثری ایجاد چه بسترهایی لازم است؟

از دیدگاه ایشان مهمترین نیاز معلم آن سرمایه و جوهری است که اگر داشته باشد، می تواند نقش معلمی خود را به درستی ایفا کند یعنی تمام مقدمات و زمینه های مادی و معیشتی را نیز زمینه ای می دانند تا معلم وقتی در فضای کلاس و مدرسه حاضر می شود، نقش تربیتی و الگویی خود را به درستی ایفا کند. مهمترین نیاز معلم بسترسازی برای ارتقاء مستمر آنها در عرصه های علمی و مهارتی و اخلاقی است که باید به طور جدی در این زمینه سرمایه گذاری شود.

اگر آموزش و پرورش دستگاه تعلیم و تربیت برای دانش آموزان است، در کنار آن یک دستگاه تعلیم و تربیت نیز برای فرهنگیان نیاز داریم تا به طور ویژه به این مسئله بپردازد؛ اینکه هر فرهنگی چند ساعت در طول سال در چند کلاس آموزشی حاضر شود که اثر بخشی اغلب آنها نیز بسیار محدود است، به هیچ وجه کافی نخواهد بود.

ارتباط مستمر معلمان و مربیان با اساتیدی که در این زمینه ورزیده و پیشکسوت هستند و از جهت علمی و اخلاقی و خلاقیتی و نیز تسلط بر روش های تعلیم و تربیت توانمندی بالایی دارند، یک ضرورت است؛ حتی ما می توانیم فرآیندهایی را تعریف کرده و از روش ها و تجربیات دیگران نیز استفاده کنیم. به نظر می رسد هنوز از جهت جایگاه و ساختار، اهمیت این مسئله مورد توجه کافی قرار نگرفته. 

 

. انتهای پیام /*